مجله مهر در گفت و گو با «پوریا سرداری»، کارشناس محیط زیست،
موضوع غذا دادن به سگ و گربههای خیابانی توسط مردم را بررسی کرده است. پدیدهای
که باعث آسیب به حیوانات و زیستبومشان میشود.
به گزارش حکیم مهر به نقل از مهر، غذادهی به حیوانات به خصوص
سگها و گربهها موضوعی است که در سالهای اخیر مورد مناقشه جدی بین بعضی حامیان
سگ و گربه و کارشناسان محیط زیست بوده است. از یک طرف با افراد زیادی مواجه هستیم
که با نیت کمک، حمایت و محبت به این حیوانات غذا میدهند و متوجه تبعات محیط زیستی
کارشان نیستند. از طرفی کارشناسان محیط زیست به لزوم کنترل جمعیت سگها و گربهها
اشاره میکنند و مخالف این نوع غذادهی هستند. مستند «دومینو» یا «سگکشی» که
اخیراً از شبکه سه تلویزیون پخش شد با تمرکز بر همین مسأله ساخته شده
بود و بحث و جنجال و گفتگوها درباره غذادهی به سگها و گربهها را به موضوع مهم
محیط زیستی در کشور تبدیل کرد.
«پوریا سرداری» فارق التحصیل کارشناسی
محیط زیست از دانشگاه فردوسی مشهد درباره غذادهی به حیوانات میگوید: ابتدا ما
باید این را بگوییم که غذا دادن به حیوانات وحشی و اهلی دو مقوله متفاوت است. یک
بحث غذا دادن به حیات وحش و حیوانات وحشی است که به آنها حیات وحش شهری میگویند
مثل روباهها و پرندههایی که در سطح شهرها زندگی میکنند، یک بحث دیگر هم غذا
دادن به حیوانات رها شده در طبیعت است مثل سگها و گربهها که جزو حیات
وحش نیستند. اینها حیوانات اهلی شده هستند که در طبیعت رها شدهاند و به صورت آزاد
زندگی میکنند. وقتی ما درباره غذادهی صحبت میکنیم این دو مقوله قاطی میشوند.
اولین نکته اینکه هرگونه غذا دادن به حیات وحش شهری در تمام دنیا ممنوع است. دلیلش
هم این است که رفتار آنها را تغییر میدهد و باعث افزایش تعارضات آنها با انسان میشود.
همچنین غذادهی به حیوانات اهلی مثل سگ و گربههای رها باید ممنوع باشد، چرا که
غذادهی به دلیل اینکه دسترسی به منابع غذایی را بیشتر میکند و باعث افزایش جمعیت
این جانوران شده است، در نهایت منجر به این میشود که زایمانهای بیشتری داشته
باشند و تولههای بیشتری به دنیا بیاورند که خود این مسأله تعارضات را
بیشتر میکند.
سرداری با بیان اینکه «دسترسی به غذای بیشتر عامل رشد جمعیت
سگها و گربهها است» ادامه میدهد: مطالعات مختلفی در کشورهای دیگر از جمله
استرالیا و آمریکا، نشان میدهد غذادهی به گربهها و به هیچ وجه روحیه شکارگری
آنها را کم نمیکند. خیلی از مردم میگویند ما به این گربهها غذا میدهیم تا
پرندهها را شکار نکنند. نه، این ثابت نشده است و خلاف آن دیده شده است. پس وقتی
به آنها غذا میدهیم هم جمعیتشان بیشتر میشود و هم به دلیل اینکه این حیوانات
اهلی هستند و نسبت به حیوانات دیگر خیلی سازگارترند، در صورت غذادهی زیاد رشد خیلی
سریعتری خواهند داشت، تعداد زیادی توله به دنیا میآورند و ممکن است همه نوزادان
آنها هم به سن بلوغ برسند. یعنی این حیوانات به خاطر سازگاری با انسان و فضای شهری
رشد سریعتری نسبت به بقیه جانوران دارند. اینها نکات منفی برای غذارسانیهای بدون
برنامهریزی به این حیوانات است، به خصوص غذادهیهایی که ما در ایران با آن مواجه
هستیم.
این کارشناس تنوع زیستی درباره مشکلات زیستی و بهداشتی
غذادهی به حیوانات به شکلی که در ایران انجام میشود بیان میکند: مسأله دیگری که من در
خیلی از فیلمها و عکسها مشاهده کردهام این است که خیلی از افراد پسماند و زباله
پراکنده میکنند و این کار اصلاً از نظر بهداشتی درست نیست. مثلاً من دیدهام که
دل مرغ یا پسماند گوشت برای گربهها میریزند که خودش مشکلات دیگری به وجود میآورد.
این را هم بدانید که فقط برای سگها و گربهها پسماند گوشت ریخته نمیشود، بلکه
حیات وحش شهری هم میتوانند از این منابع تغذیه کنند و با مشکل مواجه شوند. در
جاهایی که معمولاً غذارسانی انجام میشود تراکم جمعیت بالاتر میرود و
ثابت شده که انتقال بیماریها بیشتر میشود. حتی احتمال اینکه این حیوانات به
بیماریهایی مبتلا شوند که خودشان در برابر آن مقاوم باشند ولی آن را به دیگر
حیوانات حیات وحش منتقل بکنند هم وجود دارد.
سرداری درباره حیواناتی که میتوانند از غذاهای ریخته شده در
طبیعت استفاده کنند و دچار مشکل شوند نام میبرد و میگوید: در ایران ممکن است
گونههای حیات وحش مانند خارپشت گوشبلند و روباه از آن منابع استفاده کند. حتی در
بعضی مناطق و حاشیه شهرها گربههای وحشی را داریم که در واقع اجداد همین گربههای
اهلی هستند و ممکن است از این غذاها استفاده کنند. ولی مسألهای که درباره ایران
وجود دارد این است که چون این دغدغه تازه به وجود آمده و به یک نقطه اوجی رسیده
است که محققین دارند درباره آن فکر میکنند، نیاز است که تحقیقات زیادی شود تا ما
واقعاً بدانیم این مسائل چقدر در ایران واقعی است. بسیاری از واقعیتهایی که من
بیان میکنم از مطالعات مشابهی که در جاهای دیگر دنیا شده است میدانیم. در ایران
هنوز مسائل زیادی را نمیدانیم و از ابعاد آن مطلع نیستیم، به همین دلیل ضرورت
پژوهش درباره این مسائل بسیار زیاد و حیاتی است.
این متخصص محیط زیست با اشاره به مشکلات غذادهی به سگ و گربهها
ادامه میدهد: وقتی درباره سگ و گربه رها شده صحبت میکنیم باید دو محیط را در نظر
بگیریم. یک محیط شهری که انسانها زندگی میکنند و ممکن است ما سگ و گربه را به
عنوان جانوری که کنار ما زندگی میکند هم پذیرفته باشیم. ولی یک محیط دیگری که
داریم و سگها آنجا هم مشکل درست میکنند محیط طبیعی و مناطق حفاظت شده و پارکهای
ملی است. ما در ایران نمیدانیم آیا ارتباطی بین سگهایی که درون شهر زندگی میکنند
با سگهایی که خارج از شهر زندگی میکنند وجود دارد یا نه؟ این ارتباط یعنی آیا سگهای
خارج شهر به داخل یا بالعکس مهاجرت میکنند؟ تعداد این سگها و گربهها چقدر است؟
و ما نمیدانیم آیا مردم این شهرها میپذیرند که آن حیوان در کنارشان حضور داشته
باشد یا نه؟
سرداری اضافه میکند: در این شکی نیست که جمعیت سگها باید
کنترل شود. خیلی وقتها وقتی محیط زیستیها درباره سگها صحبت میکنند حامیان سگها
میگویند اینها قاتلان سگ هستند و دستور میدهند همه سگها کشته شوند و غیره.
حقیقتاً اینطور نیست. ما میگوئیم که سگها باید جمعیتشان با روشهای مختلف
انسانی کنترل شود. نمیتوان یک نسخه واحد هم برای همه شهرهای ایران پیچید. ممکن
است در یک منطقه یک دستورالعمل جواب بدهد و در یک منطقه دیگر یک دستورالعمل دیگر.
ولی باید درست انجام و از تجربیات کشورهای دیگر هم استفاده شود. رسیدگی به سگها و
گربهها اهمیت زیادی دارد و زیرساخت بزرگی میخواهد. ما ابتدا باید با استفاده از
روشهای مختلف تخمین جمعیت جانوران بدانیم که حدوداً در سطح شهرها و بیرون شهرها
چقدر سگ و گربه رها داریم تا بتوانیم برنامهای را برای کنترل جمعیت آنها تدوین
کنیم، چطور میتوانیم برای آنها سرپرست پیدا کنیم؟ و یا آیا اصلاً این کار شدنی
است؟ آیا ما میتوانیم برای سگهایی با اندازهها و نژادها و عادتهای مختلف
سرپناه پیدا کنیم؟ یکسری مسائل را باید واقعگرایانه نگاه کرد و نمیتوانیم از
خطرات احتمالی این جانوران برای انسان و حیات وحش چشمپوشی کنیم.
سرداری با بیان اینکه قسمتی از این معضل جدی درباره سگها
مربوط به سگهای گله و نگهبان است که در عرصههای طبیعی احتمال حضور آنها وجود
دارد، درباره لزوم مدیریت جمعیت و زیست این سگها میگوید: ما باید مردم را آموزش
بدهیم تا از سگهایشان بهتر نگهداری کنند. مثلاً آموزش بدهیم تا سگشان را عقیم
کنند و تحت نظر دامپزشک باشند. اگر سگ گله آنها بلا استفاده ماند در طبیعت رها
نکنند و یا اگر سگ آنها توله آورد تولهها را در طبیعت رهاسازی نکنند. کارهای
زیادی باید برای کنترل این موضوع انجام شود. به نظر من بُعد اجتماعی این قضیه خیلی
بیشتر از بعد زیستی آن اهمیت دارد. یعنی از نظر زیستی و اکولوژیکی شاید بتوانیم
خیلی چیزها را بر اساس مطالعاتی که در دیگر کشورها انجام شده به ایران هم تعمیم
بدهیم و این مسائل را درک بکنیم، ولی بعد اجتماعی کار خیلی سنگینتر و پیچیدهتر
است و باید بیشتر روی آن پرداخته شود.
او درباره ارگانهایی که مسئولیت رسیدگی به وضعیت اسفبار سگها
با آنهاست بیان میکند: این کار در ایران هم به عهده شهرداری است، هم سازمان محیط
زیست و هم سازمان دامپزشکی است. به خصوص که بحث بیماریها در این حیوانات خیلی مهم
است و آمار سگگزیدگی هم در سالهای اخیر مدام رو به افزایش بوده است. به نظر من
همه مسئول هستند که روی این قضیه کار بکنند. در خیلی از کشورهای مختلف کارگروههای
مشترکی برای کنترل گونههای مهاجم به وجود آمده است. سگ و گربه در ایران گونه
مهاجم به حساب میآیند و در لیست گونههای مهاجم دنیا اینها جز مهمترینها هستند
و سبب انقراض و نابودی جمعیتهای بسیاری از پستانداران، پرندهها و خزندهها شدهاند.
برای کنترل جمعیت این حیوانات کارگروه تشکیل میشود و از سازمانهای مختلف و تخصصهای
مختلف و دانشگاههای مختلف کنار هم جمع میشوند، نه تنها یک کشور بلکه گاهی چندین
کشور برای رفع این مشکل با همدیگر همکاری میکنند. در ایران هم باید چنین چیزی
صورت بگیرد. ما نمیتوانیم بگوییم یک نفر یا یک نهاد مسئول است.
سرداری در ادامه دوباره به ضرورت انجام تحقیقات گسترده و جدی
درباره تعارضات انسانی و محیط زیستی افزایش جمعیت سگها و گربهها و تبعات غذادهی
به آنان اشاره و بیان میکند: تا زمانی که ما به مطالعات دقیق و بهروز دسترسی
پیدا نکنیم و ندانیم با چه مقیاسی از جمعیت سگها و گربهها مواجه هستیم و اینکه
شرایط جمعیت آنها در ایران به چه شکل است و … نمیتوانیم یک نسخه واحد برای کل
کشور بپیچیم. شاید یک موضوع در حومه تهران جواب بدهد ولی در یک منطقه دیگر نه.
ممکن است در یک منطقه ناچار باشیم تمام سگها را به روش شکار مستقیم حذف کنیم و در
یک منطقه دیگر از روش عقیمسازی، واکسینه کردن و رها سازی مجدد کمک بگیریم.
بنابراین کنترل این قضیه فقط یک راهکار ندارد و باید مجموعی از راهکارها را به کار
بست تا از مشکلات جمعیت گربهها و سگها جلوگیری کنیم.
سرداری در پایان نقش مردم و آگاهسازی آنها را اساسی میداند
و میگوید: تنها خواهشی که از مردم دارم این است که با قضیه غذارسانی به
سگها و گربهها احساسی برخورد نکنند و به آنها غذا ندهند، چون این کار هیچ کمکی
به این حیوانات نمیکند.