حکیم مهر: «ایران» سزارین شده و توله هایش به این شیوه پا به عرصه حیات گذاشته اند و در نتیجه این رویداد، هنوز مادر، تولهها را نپذیرفته است؛ تولههایی که دو تایشان ماده هستند و جنسیت یکی هنوز دقیق مشخص نشده، چون کوچکتر از دو توله دیگر است و به تاکید دامپزشکی که سزارین را عهده دار بوده، ممکن است ناشی از لقاحی با فاصله زمانی با دو لقاح اول بوده باشد.
به گزارش حکیم مهر به نقل از تابناک، امان از دست تقدیر که چه بازیهای متفاوتی برایمان تدارک میبیند؛ درست در زمانی که پلنگ گرفتار در خیابانهای قائم شهر از گلوله جان به در نمیبرد و یک گام دیگر به سمت انقراض برمیدارد، مسرت بخشترین خبر محیط زیستی کشورمان مخابره میشود و نام ایران را طنینانداز میکند.
به گزارش «تابناک»؛ از موارد معدودی که مورد توافق همه جناحهای کشورمان است، وخامت حال و روز محیط زیست است. ناخوشی فراگیر و وسیعی که همه برایش مثالهایی در ذهن داریم، میتوانیم زخمهای به جای مانده بر طبیعت را به سادگی یافته و به یکدیگر نشان دهیم و بدین ترتیب ثابت کنیم که وضعیت، بحرانی است و نیازمند تغییر.
درباره داستان تلخی سخن میگوییم که نقطه شروع چندان مشخصی ندارد، اما میشود انقراض شیر و ببر ایرانی را یکی از شروعهای جدی آن در حیات وحش دانست. روندی مداوم که انقراض گونههای زیادی را موجب شده و مدتی است سایه سنگین آن بر سر پلنگ و یوز، بزرگترین گربه سانان باقی مانده در محدوده جغرافیایی میهن مان گسترده شده است.
اوضاعی که اگر بدانیم یوز ایرانی، تنها باقی مانده یوز آسیایی است، وخامتش مشهودتر میشود، اما زمانی بهتر خودنمایی میکند که بدانیم در آخرین سرشماری ـ که سالها پیش انجام شده و در صحتش تردیدهایی وجود دارد ـ تنها ۱۵ قلاده یوز دیده شده و بر این اساس، حدس زدند که کمتر از ۵۰ قلاده از آن باقی مانده است.
همین اطلاعات نصفه و نیمه، مقدمه شروع پروژهای بود که به رغم تغییر چندین دولت، هنوز ادامه دارد؛ پروژه احیای یوز ایرانی که یکی از تدابیر ویژه اتخاذ شده برایش، دعوت از کارشناسی زبده بود که تجارب قابل توجهی درباره یوز داشت و با هم خانواده آفریقایی این گونه سر و کله زده بود؛ کارشناسی که به ایران آمد تا یوز ایرانی را احیا کند و ناکام ماند.
سه قلوهایی که قرار است به زودی و طی فرایندی برایشان نام انتخاب شود
آن زمان تلاش داشتند تا «دلبر» و «کوشکی» را به جفت گیری با هم ترغیب کرده و به این روش، در شرایط نیمه زندانی، این گونه را تکثیر کنند. پروژهای که وقتی شروع شد خبر رسید چوپانی در گله اش علاوه بر سگ، یوز هم دارد و با بررسی ماجرا به دلبر رسیدند که چوپان در بیابان یافته و با مراقبت، دستاموزش کرده بود؛ جفتی ایده آل برای کوشکی، یوز نری که در پارک پردیسان و در قفس رشد کرده بود.
البته اجاق دلبر و کوشکی در قفس بزرگ ساخته شده در توران روشن نشد که نشد تا مدتی همه چیز به محاق برود و بعد تلاشی دوباره، این بار به شیوهای جدید و در تهران تدارک دیده شود و مدتی بعد خبر برسد که دلبر باردار شده است. بارداری بی فرجامی که علتش، عفونت و سقط توله اعلام شد تا کمی بعد پای «ایران» به پروژه باز شود که ماده یوزی بود که آمده بود جای دلبر را بگیرد.
ایران هم مثل دلبر، نتیجه شکار غیرمجاز بود و نامش را دوستداران حیات وحش انتخاب کردند بلکه بتواند فرجامی متفاوت برای یوز ایرانی رقم زده و از انقراض رهایش کند. زوجی که این بار هم به نتیجه منجر نشد تا تغییر محل نگهداری یوزها به توران در دستور کار قرار گیرد و «فیروز»، یوز نری دیگر به پروژه افزوده شود و بالاخره انتظارها به پایان رسیده و اتفاقی شگرف رقم بخورد.
ایران جز بار اول که دو توله اش را لیسید، حاضر به پذیرش فرزندانش نشده و به آنها شیر نداده است؛ موضوعی که موجب شد اینگونه با سرنگ شیر آغوز را به توله ها بخورانند.
تولد یوزهای سه قلو، همان نتیجه شگفت آوری است که دیروز اعلام شد و شور و شعفی مثال زدنی به دنبال داشت. ولادت نخستین یوزهای آسیایی در اسارت که میتواند ذخیره ژنتیکی این گونه در حال انقراض را حفظ نموده و نویدبخش احیای این گونه در طبیعت باشد، هرچند ماجرا به این سادگی نیست و پیچیدگیهای زیادی دارد، از جمله اینکه باید فرجام این سه توله را انتظار بکشیم.
این در حالی است که میدانیم ایران سزارین شده و توله هایش به این شیوه پا به عرصه حیات گذاشته اند و در نتیجه این رویداد، هنوز مادر، تولهها را نپذیرفته است. تولههایی که دو تایشان ماده هستند و جنسیت یکی هنوز دقیق مشخص نشده است چراکه کوچکتر از دو توله دیگر است و به تاکید دامپزشکی که سزارین را عهده دار بوده، ممکن است ناشی از لقاحی با فاصله زمانی با دو لقاح اول بوده باشد.
البته حال یوز مادر خوب است تا جایی که امروز خودش در محدوده محصور اقدام به شکار خرگوش رها شده کرد، اما تغذیه تولهها با سرنگ و حالا با سرشیشه مخصوص، چیزی نیست که بشود به سادگی از کنارش عبور کرد، به ویژه اگر دورنمای پروژه، رهاسازی تولهها در طبیعت باشد. اتفاقی که تحقق آن حتی با شیر دادن ایران به توله هایش در محدوده محصور با فنس هم رویایی به نظر میرسد، چه برسد به استفاده از شیشه شیر و توسط تیم مراقبت.
موضوعی که تنها نگرانی پیش آمده با خبر مسرت بخش تولد سه توله یوز نیست و به همین دلیل است که گفته میشود پروژه زاد و ولد در اسارت ادامه خواهد یافت و احتمالا در گام بعدی، فیروز جایش را به «فراز»، یوز نر دیگری که در اسارت است خواهد داد تا ایران تولههای دیگری باردار شده و بزاید و بر تنوع ژنتیکی این گونه افزوده شود. اتفاقی که شرط اساسی برای بقای یوز خواهد بود.
داستانی ادامه دار که احتمالا از امروز به بعد، تعقیب کنندگان پرشمارتری خواهد داشت و چه بسا بر حجم منابع مالی و حتی توان کارشناسی و فنی تزریق شده به آن هم افزوده شود که در این صورت، میتوان به سرعت گرفتنش امیدوار شد و چشم انتظار موفقیتهای بیشتر در آن بود. موفقیتهایی که اگر تکرار شوند، میشود به برگشتن ورق برای حیات وحش کشورمان امیدوار شد و انتظار داشت که برای حفظ این گونهها هم که شده، دست درازیها به محیط زیست کمتر شود.