کد خبر: ۷۲۵۹۰
تعداد نظرات: ۳۱ نظر
گفت‌وگوی حکیم مهر با «دکتر عاطفه پیله‌ور» کلینیسین دام بزرگ فعال در استان اصفهان:
وی افزود: در آن شش سالی که در مقطع عمومی درس خواندم، متوجه شدم که دامپزشکی یعنی وارد فیلد شدن؛ دامپزشکی صرفا خواندن کتاب نیست ...

حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: «دکتر عاطفه پیله‌ور» کلینیسین دام بزرگ فعال در روستای مهاباد از توابع اردستان استان اصفهان، معتقد است که یکی از چالش‌های فعالیت در حوزه دام بزرگ، صدمات احتمالی از ناحیه خود این حیوانات است: «من وقتی قصد دارم یک گاو را معاینه کنم، اصلا باکسی برای این کار وجود ندارد. خیلی وقت‌ها دوستان همکلاس من می ‌گویند که مهارش کن، در حالی که حتی یک طناب برای این منظور نیست و من خودم باید همراه خود ببرم.»

وی تصریح می‌کند: «خیلی از دامداران از نظر اقتصادی به شدت در مضیقه هستند و من نمی‌توانم از آنها بخواهم که باکس بسازند. وقتی طرف حتی هزینه طبابت من را نمی‌تواند بدهد، چطور می‌تواند باکس بسازد؟ باکس پرتابل هم نداریم که من با خود همراه ببرم.»

دکتر پیله‌ور خاطرنشان می‌کند: «در آن شش سالی که در مقطع عمومی درس خواندم، متوجه شدم که دامپزشکی یعنی وارد فیلد شدن. دامپزشکی صرفاً خواندن کتاب نیست. من می‌توانم یک کتاب از GMP برای شما بگویم، اما وقتی وارد کارخانه تولید دارو شدم، آن زمان فهمیدم که الفبای GMP چیست و دارو یعنی چه؟ امروز که نزدیک به سه سال است که طبابت می‌کنم، تازه می‌فهمم که طبابت یعنی چه؟»

حکیم مهر: خانم دکتر، ورودی چه سالی و کدام دانشگاه هستید؟

بنده ورودی سال ۸۷ دانشکده دامپزشکی دانشگاه سراسری شهرکرد و فارغ‌التحصیل سال ۹۳ هستم و در سال ۹۴ برای گذراندن تز به انستیتو پاستور تهران، بخش رفرانس WHO هاری رفتم. در واقع از سال ۹۰ تا ۹۴ در آنجا هم طرح نیروی انسانی را گذراندم و هم روی تز کار می‌کردم.

حکیم مهر: بعد از فارغ‌التحصیلی چه کردید؟

بعد از فارغ‌التحصیلی بلافاصله در کارخانه تولید داروی لالوک به‌عنوان مسئول فنی تولید مشغول به کار شدم. مسئول فنی تولید نسبت به سایر مسئول فنی‌ها، کمی سخت‌تر است، چون تولید یک فضای کاملا متفاوت و مجزا از آنچه که ما خواندیم، هست. اگرچه در دانشگاه چند واحد ساده فارماکولوژی داشتیم اما در کارخانه تولید دارو با مباحث کلینیکال در ارتباط هستیم که این برای دامپزشکان بسیار بیگانه است. اما از آنجا که من ذاتا انسان کنجکاوی هستم، از ورک‌شاپ‌های دکتر مهدی‌زاده که داروساز پزشکی ایران هستند، استفاده کردم و این ورک‌شاپ‌ها کمک زیادی به من کرد. از طرفی رفرنس‌های EP و BP و... را کار کردم و توانستم در تولید عملکرد خوبی داشته باشم. از همه مهمتر اینکه کارخانه بستر بسیاری مناسبی برای من بود و در خلال آن، خانم دکتر صفری که در حال حاضر مدیر مطالعات سازمان دامپزشکی کشور هستند، کمک زیادی به من کردند. با وجودی که ایشان هیچ بک‌گراندی از من نداشتند و من در مورد اینکه استعداد درخشان بودم و معدلم درجه یک بوده، هیچ صحبتی نکرده بودم، با این حال به من گفتند که می‌توانی موفق شوی و همه اینها باعث شد دوره‌ای که در کارخانه تولید دارو کار کردم، برای من بسیار مفید باشد.

بعد از سه سالی که در کارخانه بودم، به سمت واردات حرکت کردم و حدود چهار سال در زمینه واردات و از صفر تا صد این حوزه شامل بازرگانی خارجی تا رجیستریشن محصولات و داروها و... کار کردم. در ادامه به فکر خروج از کشور افتادم و چند بورسیه تحصیلی گرفتم. برای من از همه مهمتر این بود که از طریق گرینکارتی که از طرف دایی خودم داشتم، به آمریکا بروم، اما متاسفانه ایشان فوت کردند و این باعث شد مهاجرت من کنسل شود.

از سال ۹۰ تا سال ۹۹ در تهران بودم، اما چون زادگاهم زواره بود و خانواده هم در آنجا بودند، از من خواستند که برگردم. من هم همیشه این چالش را داشتم که چرا در این سال‌ها همه کاری کردم و در همه صنوف دامپزشکی فعالیت کردم بجز فیلد پرچالش طبابت. همیشه طبابت گوشه ذهنم بود که در نهایت برمی‌گردم و این کار را انجام می‌دهم. در حال انجام کارهای ثبت یک شرکت بودم که به طور اتفاقی فراخوان بادرود برای درمانگاه عمومی دامپزشکی و مایه‌کوبی وابسته را دیدم. مدارکم را به نظام دامپزشکی اصفهان فرستادم و گفتم که می‌خواهم بیایم. کمی سختی داشت و با وجود اینکه من این همه سابقه کار داشتم، باز هم کمی مخالفت‌ انجام شد، اما آن موقع آقای دکتر صفری رئیس نظام دامپزشکی بودند و من را به نظام دامپزشکی اصفهان معرفی کردند و مشکلات مرتفع شد و من به عنوان کلینیسین به بادرود آمدم.

شهرستان بادرود قریب به ۶۰ هزار راس دام سبک و حدود ۲۰ هزار راس دام سنگین داشت که البته این جمعیت درحال حاضر خیلی کمتر شده و شما بهتر از من می‌دانید که دامداری‌های ما در حال خالی شدن هستند. بعد از یک گپ بین سال‌های ۹۳ تا ۹۹ که از طبابت دور بودم، شروع به طبابت دام بزرگ از گاو و گوسفند گرفته تا سایر حیوانات کردم. اینجا شهری است که پت هم دارد و تلاش کردم که تقریبا همه را پوشش دهم. در واقع الان پنج ماهی است که به شهرستان اردستان و روستای مهاباد از توابع اردستان آمدم و در حوزه دام بزرگ کار می‌کنم. در کنار آن مسئول فنی تعدادی از مرغداری‌ها هم هستم. اینجا کلینسین‌های زیادی دارد که اکثرا دوست دارند در مرغداری‌ها کار کنند.

حکیم مهر: برای شما سخت نبود که بعد از سال‌ها سکونت در تهران، به یکباره به روستا رفته و در اصطبل فعالیت کنید؟

خیلی سخت بود اما این هدف یک نکته دارد؛ اگر کسی عاشق دامپزشکی باشد، اصطبل یا طویله را نمی‌بیند. من خیلی دوست داشتم که دام روی زمین نماند و تا جایی که بتوانم به آنها کمک کنم و این هدف را برای خودم متصور شدم.

حکیم مهر: مهمترین مشکلاتی که در این سال‌ها به عنوان یک بانوی دامپزشک با آن مواجه بودید، چه چیزهایی بودند؟

شاید من خوش‌شانس بودم که تا الان مشکلی برایم پیش نیامده اما واقعیت این است که برای یک خانم سخت است که ساعت یازده شب تنهایی به یک دامداری برود. این یکی از مشکلات است که من خیلی جاها آن را مطرح کرده‌ام اما کسی به من راه حلی نداد. اینکه آن موقع شب اگر بخواهم درمانی را روی یک گاو یا اسبی که زمین‌گیر شده، انجام دهم، چطور امنیت من حفظ شود؟

حکیم مهر: آیا به نقطه‌ای رسیدید که واقعا کم بیاورید؟

خیلی جاها شده که کم بیاورم اما چون همیشه به شدت مستقل بودم، همه اینها را تاب آوردم. گاهی مشکل پشت مشکل برای من پیش می‌آمد و من چون انسان مستقلی بودم و خودم باید مشکل را حل می‌کردم، اصطلاحا به مو رسیدم اما باز امید به من گفته که جلو برو که می‌توانی و به این شکل ادامه دادم. اما مساله‌ای که مهم است، امنیت ما خانم‌هاست. البته این شرایط امنیتی برای آقایان هم وجود دارد. اگرچه من انسان نترسی هستم اما هنوز این ترس همراه من است که آیا کار درستی انجام می‌دهم که نصف شب به کار طبابت می‌پردازم؟

مساله بعدی در حوزه دام بزرگ، صدمات احتمالی از ناحیه خود این حیوان است. چون شرایط روستا با گاوداری‌ها و اسب‌داری‌های صنعتی فرق دارد. مشکل این است که من وقتی قصد دارم یک گاو را معاینه کنم، اصلا باکسی برای این کار وجود ندارد. خیلی وقت‌ها دوستان همکلاس من می ‌گویند که مهارش کن، در حالی که اصلا حتی یک طناب برای این منظور هم نیست و من خودم باید همراه خود ببرم. مثلا دو هفته پیش بر بالین یک مادیان آبستن پنج ماهه که زمین‌گیر شده بود، رفتم و به جز یک لواشه، هیچ وسیله مهاری دیگری نداشتم. نه باکسی بود و نه چیز دیگری. صاحب حیوان هم که فقط به من می‌گفت که باید اسب من را نجات دهی. من تمام تلاشم را کردم و چون تشخیصم درست بود، بعد از دو روز با کمک جرثقیل، اسب روپا شد و به خوراک افتاد و خوشبختانه کره او هم زنده ماند و این مساله مرتفع شد، اما من باید در طول ۱۲ ساعت ۶ لیتر سرم به این اسب می‌زدم که چهار بار ممکن بود لگدهای اساسی بخورم که اگر یکی از آن لگدها به من اصابت می‌کرد، کار من تمام بود. در واقع اینکه لگد نخوردم شانس آوردم اما احتیاط شرط عقل است. انسان وقتی به روستاها می‌رود، متوجه می‌شود که چقدر از نظر امکانات عقب هستند.

حکیم مهر: راهکار چیست؟

من در مطب می‌توانم باکس داشته باشم اما کسی که گاو زمین‌گیر یا اسب را به مطب من نمی‌آورد. الان در گاوداری‌های صنعتی هم خیلی مشکلات اساسی هست. خیلی از دامداران اینجا از نظر اقتصادی به شدت در مضیقه هستند. نمی‌توانم از آنها بخواهم که باکس بسازند. وقتی طرف حتی پول طبابت من را نمی‌تواند بدهد، چطور می‌تواند باکس بسازد. باکس پرتابل هم نداریم که من با خود همراه ببرم. درست است که من عاشق این رشته هستم و دوست دارم که به هر ترتیبی که شده دام روی زمین نماند، اما اتفاق یک بار می‌افتد.

حکیم مهر: آیا هیچ‌وقت به ادامه تحصیل فکر نکردید؟

چرا، اتفاقا چون سهمیه استعداد درخشان بودم، در سال ۹۳ در دانشگاه تهران قبول شدم. البته در دانشگاه خودمان هم می‌توانستم بدون امتحان هر تخصصی را که بخواهم، بخوانم. اما در آن شش سالی که در مقطع عمومی درس خواندم، متوجه شدم که دامپزشکی یعنی وارد فیلد شدن. دامپزشکی صرفا خواندن کتاب نیست. من می‌توانم یک کتاب از GMP برای شما بگویم. البته دو کتاب هم نوشتم. اما وقتی وارد کارخانه تولید دارو شدم، آن زمان فهمیدم که الفبای GMP چیست و دارو یعنی چه؟ امروز که نزدیک به سه سال است که طبابت می‌کنم، تازه می‌فهمم که طبابت یعنی چه؟ پیش از این وقتی یک نفر به من می‌گفت که دام من مبتلا به ورم پستان شده، من در کارخانه تولید دارو نشسته بودم و دید خوبی از اینکه ورم پستان چند نوع است، نداشتم. اما حالا که به بالین آمدم، دارو را می‌شناسم و می‌دانم که به چه شکلی ساخته شده و چطور باید از آن استفاده کرد. این مساله به من کمک می‌کند، چون یکی از مشکلات اساسی حال حاضری که همکاران من دارند، این است که به تداخلات دارویی توجه نمی‌کنند، در صورتی که این مساله خیلی مهم است. من این مقولات را یاد گرفتم، چون در کارخانه تولید دارو بودم. روی فرمولاسیون‌ها کار کردم و فهمیدم چه چیزی با چه چیزی تداخل دارد و چگونه و در چه زمان باید از آن استفاده کرد.

حکیم مهر: به‌عنوان حرف آخر...

ممنون از شما که یک پلتفرم ارزشمند را برای من فراهم کردید که بتوانم مقداری از مشکلات را مطرح کنم. حرف خاصی نیست جز اینکه دامپزشکی می‌تواند خیلی بهتر از این باشد، به شرط آن که برخی مشکلات نهادینهشده مرتفع شود.

حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.


انتشار یافته: ۳۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
همکار
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۵۱ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۴
0
17
درود بر خانم دکتر عزیز و دست مریزاد،
واقعا آفرین به این همت و تلاش و سخت کوشی.
کاش متولیان موضوع بخونن و حداقل چاره جهت امنیت شغلی این بانو گرامی و سایرین رو فراهم کنن.
درود بر شرفتون خانم دکتر.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۱۰ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۴
1
10
با خواندن مصاحبه‌ی شما به وجد آمدم.
تلاش و کوشش شما ستودنی است.
امیدوارم منطقه قدر شما را بداند و در تمام زمینه ها با شما همکاری لازم را داشته باشد.
همکار
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۰۴ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۴
0
9
درود بر شما خانم دکتر و سپاس از زحمات گرانقدرتان...امید است که قدر کلینسین های زحمتکش بیش از پیش داشته شود
کامیاب قیصربیگی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۰۸ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۴
1
16
سلام .عرض خسته نباشید خدمت همکار گرامی .مشکل اساسی حوزه دامپزشکی در کشور ،مسولین و مدیران یک شبه سیاسی هستند که هیچ درک درستی از این حرفه ندارند.از پشت میز ریاست می خواهند مشکلات ما و پرورش دهنده را در مزرعه حل کنند .سخت ترین و کم درامدترین و در این حال جذاب ترین بخش دامپزشکی ،کلینسین بودن است ،سختیش قابل توصیف است ولی جذابیتش قابل توصیف نیست و حس کردنی است ،انگار هر روز دست در دست خداوند و با هم ویزیت می کنید و بعد از پایان کار و خستگی روزانه وجودش و لبخندش را بهتر حسی می کنید .زیاد نگران نباشید یکی همیشه و در هر زمان و مکانی مواظب شماست .
رازقی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۱۷ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۴
0
12
با عرض سلام و تقدیم شایسته ترین احترامات خدمت شما همکار گرامی. آفرین. آفرین بر شما که به افراد کند مغز و کند ذهنی که خانمها را ضعیف می پندارند ثابت کردید بسیار در اشتباهند و نه تنها بانوان ضعیف نیستند بلکه بسیار هم قوی هستند. خدا قوت. با آرزوی بهترینها
ناشناس
|
Netherlands (Kingdom of the)
|
۰۹:۳۹ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۴
2
8
سلام
خانم دکتر بسیار انسان شریفی هستند، پر تلاش، سطح علمی بالا
و ی کار درستی که انجام دادند این بود که حداقل ی چند سالی دارند در منطقه بومی خود خدمت میکنند، این را باید دوستانی که از طریق منطقه خود ، که با ان با سهمیه وارد دانشگاه شدند (مثلا سهمیه منطقه ۳ که در رتبه تاثیر بسزایی دارد) یاد بگیرند.
کاری بسیار ستودنی هست.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۴۷ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۴
یجووووری میگه سهمیه منطقه ۳ انگار فقط منطقه ۱ با اون همه امکانات خیلی هنر کردن دانشگاه قبول شدن.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۶:۰۷ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۴
منم قبول دارم "لنگه کفشی در بیابان غنیمت هست" انصاف داشته باشیم تو رتبه تاثیر داره.
منطقه ۱ هم ۹۰ درصد مدارس در وضعیت وخیمی به سر میبرند(الان نمیدونم دوران خودمون میگم) مدارس منطقه یک در کلان شهر با جاهای دیگه فرق نداره بجز تیزهوشان که کلا از نظر من باید کنکورشون هم جدا باشه چون اموزش بیشتر بهشون مسلما سوالات یکسان برای همه در یک کنکور عدالت نیست.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۱۱ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۴
ی جووووری میگه منطقه ۱ با اون همه امکانات انگار هتل هست عزیز من شاید باور نکنی مدارس معمولی خیلی جالب نیستند.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۰:۰۶ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۴
من منطقه سه بودم. بجز کتاب گام به گام دروس که عمه ام مال سال قبل بچه اش رو از شیراز برام فرستاد. هیچ کتاب آموزشی و کمک آموزشی نداشتم‌. تو شهرمون هم هیچ کلاس کنکور و کتاب فروشی بجز لوازم التحریری نبود. اون موقع دسترسی به نت هم نبود وقتی میگم اون موقع زیاد قدیم نیست. ورودی سال ۸۷ هستم. حتی اگر هم وجود داشت توان مالی ۹۰ درصد همشهری هام از ما هم کمتر بوده. دوستان منطقه یک مطمعنا اوضاع شما اینطوری نبوده.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۴۶ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۵
کمی تامل لطفا!

اولا منطقه ایشان 2 بوده نه 3

دوما توجه کنید به مصاحبه:
ایشان در دانشگاه روزانه دولتی جزو استعدادهای درخشان و ممتاز بودن.
دیگه تو کلاس دانشگاه که همه کنار هم میشینن و سهمیه بندی نیست!

حاشیه را رها کنید
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۴۳ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۵
سال ۸۷ میشه ۱۴ سال پیش، اصلا ۱۴ سال پیش اگه توجه کرده باشید نت هم بود اطلاعاتی داخلش اپلود نشده بود، نهایتا خیلی کلاس میخواستید بزارید میگفتید ایمیل دارم، فضای مجازی چندین سالی هست رشد کرده و داخلش همچیز هست قبلا pdf کتاب درسی اصلا نبود، کلیپ اموزشی درسی نبود، منابع درسی کدامش بهتر هست اصلا نبود و ی نکته دیگه کتاب کمک درسی همه جا هست ما هم برای ی سری کتاب کمک درسی میرفتیم تهران دلیل نمیشه، که بگیم چون کتاب کمک درسی پیدا نمیشه پس ما بدبخت هستیم شاید ناعدالتی اموزشی بهانه خوبی باشه ولی رفتن به شهر دیگه و گرفتن کتاب و ... دلیل خوبی نیست کم کاری والدین در زمان خودش هست.
همکار با سایقه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۴۳ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۴
0
10
خانم دکتر جوان
در چنین شرایطی که حتی فارغ التحصیلان مرد هم تمایل به کار در کلینیک های حیوانات خانگی دارند فعالیت شما در صحرا شایسته تقدیر فراوان است.
majidmalekian
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۳ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۴
0
5
بسیار عالی خانم دکتر
انشاا.. همیشه موفق و پیروز باشید
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۰۰ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۴
0
4
یک مصاحبه صمیمی و زیبا و خواندنی
موفق باشید
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۲۰ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۴
1
7
این همه راههای مختلف و با آینده بهتر رفتید بعد اومدید تو بی درآمدترین و سخت ترین کار دامپزشکی؟؟
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۴۲ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۴
آسمون دامپزشکی ( در ایران ) همه جا خاکستریه
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۴۷ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۵
چقدر این کامنت به دل من نشست.
ممنون.
حالا اگه ادم ی راهی اشتباه رفت اولا جبران کردن دیر نیست. دوما دیگه تا اخر عمر سینه خیز رفتن نداره!!!
دوباره از اول شروع کنید دیر نیست.
مهرداد
|
United States of America
|
۱۹:۵۴ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۴
1
3
درود خانم دکتر بنده واقعا سختکوشی شما رو دیده ام و به علمتان ایمان دارم فقط ای کاش روسای شبکه های شهرستانها کمی با ملایمت بیشتری با شما رفتار کنند .
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۳:۳۵ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۵
5
2
خانم دکتر، بیشتر مردم اردستان ذاتا افراد نجیب و پاکی هستند. از رفتن در ساعت 11 شب به دامداری های اردستان و شهر های حومه آن هراس نداشته باشید. برای شما آرزوی توفیق دارم. تلاشتان پایدار و مستدام.
کلینسین بخش خصوصی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۰۷ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۵
3
6
رفتن تو فیلد درمان و یا هر کاری که خودت کارفرمای خودت باشی بهترین کار برای یک دامپزشک هست. مسئول بهداشتی بودن کاری هست که فقط برای افرادی که توان کار فنی و درمانی ندارند خوبه. شما باید با حقوق مسئول بهداشتی- حالا با هر مبلغی- یه سری کارها رو انجام بدی که در سطح یک کارگر ساده هست. مثلا نمونه گیری از محموله. بردن و تحویل نمونه به اداره شهرستان و ارجاع به آزمایشگاه. پرداخت بهای آزمایش و هزارتا کار دیگه. و برای یه ثروتمند کارخونه دار یا کشتارگاه دار، که بجز پول هیچی نداره کار کنی و اصلا هم امنیت شغلی نداری. امروز اخراج بشی یا فردا. بالاخره اخراج میشی. ولی طبابت و البته اگه بلد باشی همیشه از هنر و علم خودت نون میخوری و منت کسی هم نمیکشی. شاید کار درمانی سخت باشه ولی حداقل اینه که از علم دکتری استفاده میکنی. داروخانه ها هم شدن صرفا دارو فروش. بعضی از همکارهای محترم داروخانه دار هم تا حدی پیش رفتن که دارو رو با حجم بسیار زیاد به درمانگرهای غیر مجاز میفروشن. که این خودش میتونه دست درمانگرهای غیر مجاز رو باز نگه داره. وگرنه اگه داروخانه ها بدون نسخه دارو نمی دادن، درمانگرهای غیر مجاز خودبخود کنار میرفتن. البته شرکتها هم بجایی رسیدن که دارو رو به همه میفروشن. حتی به مرغدارها. حالا من کلینیسن اگه دوتا ویال دارو اورژانسی همراه داشته باشم، از داروخانه اونور شهر متهم میشم به دارو فروش.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۱۲ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۵
افرین چقدر خوب توضیح دادید. منم مسئول فنی شرکت دارویی بودم مستقیم دارو به مرغدار و دامدار میدادند.رئیس اداره و نظام هم خبر داشتند. ف.س.ا.د بیداد میکنه
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۴۲ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۸
شرکت وارد کننده واکسن.... اکنون در سه استان مرکز مایه کوبی وابسته به درمانگاه از کلیسنیسین ها اجاره کرده و واکسن به قیمت پخش به دامداری مرغداری ها میفروشد. مراکز مایه کوبی وابسته به درمانگاه ها شده دور زدن قانون.
ناشناس
|
Finland
|
۱۲:۵۳ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۶
0
3
واقعا تحسین برانگیز بود .انشا... که مردم شهرستان اردستان قدر دان چنین گوهر کمیابی باشند و از دانش و علم شما بهره کافی رو ببرند. حظ کردم خانوم دکتر...
محمورضا خزعلی
|
Canada
|
۱۸:۰۳ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۶
0
4
احسنت و صد آفرین بر شما بانوی خستگی ناپذیر
مهدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۵۶ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۷
0
2
دردامپزشکی هیچ چیز جایگاه اصلی خودش نیست کارخانه های داروسازی مستقیما دارو رو به واحد‌های صنعتی دام و طیور می‌فروشند داروخانه ها بدون نسج
مهدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۰۶ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۸
0
4
کارخانه داروسازی مستقیما به واحد‌های تولیدی صنعتی دارو می‌فروشد داروخانه بدون نسخه دارو میدهد واکسن فروش مستقیما به دامدار واکسن می‌فروشد درمانگر و واکسیناتورغیر مجاز فعالانه کار میکند یک دامپزشک هم درمان میکندهم دارو می‌فروشد هم واکسن می‌فروشد هم واکسن میزندهمزمان مسول فنی سوری چندم اداری صنعتی هست همزمان ارزیاب خسارت دام و طیور صندوق بیمه محصولات کشاورزی و دامی بانک کشاورزی است باز هم مینالدبقیه رده های دامپزشکی ول معطل
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۴۵ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۸
0
1
سلام آفرین خواهرم آفرین صدخودم دامدارم واقعا سخت شب سرما یا گرما تجربه داشت باشی ب دامداری انسان نیست که حرف بزند بگوید دردم کجاست واقعا خدا کمک بهت کند خواهر بزرگ من آفرین موفق باشی انشاالا
امیر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۰۶ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۸
1
1
اینا همه شعاره
شعار فایده نداره
دام خوراک .هوا.سود خوب میخاد ..............
متین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۰۷ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۰
1
2
من دانشجوی رشته دامپزشکی هستم خداوکیلی رشته ای سخت است چه برای درس خواندن چه برای اینکه دختر باشی نمی‌توانی طرح های کار آموزی را بروی
هنوز برای ما پسرها خیلی بهتره تا دختر ها برای مهار حیوان باید زور زیادی داشت
بای
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۳۳ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۱
نقش دامپزشک را با کارگر دامداری اشتباه نگرفتید؟!
نظر شما
ادامه