حکیم مهر - یادداشت : حقوق حیوانات مسئله ای فراموش شده – دکتر امید مرادی / دامپزشک و متخصص جراحی – کلینیک تخصصی کلبه حیوانات
در سال 1998 میلادی روز دهم دسامبر ، روز جهانی حقوق حیوانات نام گذاری شد و مردم حیوان دوست همه ساله در این روز با روشن کردن شمع در محل هایی که حیوانات در آنها رنج کشیده و یا میکشند (کشتارگاه ها ، آزمایشگاه ها و...) حاضر میشوند و این روز را گرامی می دارند. هر چند در تقویم رسمی کشور ما چنین روزی ثبت نشده ولی فعالان حقوق حیوانات هر کدام به نحوی، سهمی در گرامیداشت این روز ایفا می نمایند. از این رو بی مناسبت نیست در این فرصت مقتضی کمی در مورد مسئله فراموش شده حقوق حیوانات در کشورمان به گفتگو بپردازیم.
هر روزه شاهد بروز اتفاقات تأثربرانگیزی در ارتباط با حیوانات در کشورمان هستیم که پرداختن به هر کدام از آنها نه تنها در حوصله این مجال نیست بلکه موضوع بحث فعلی ما هم نمیباشد. با این حال یادآوری برخی از آنها مانند کشتن وحشیانه خرس های قهوه ای در سمیرم، اظهارات معاون شهردار تهران در ارتباط با صادرات گوشت گربههای تهران به کشورهای آسیای شرقی و اخیراً هم کشتار وحشیانه سگهای بدون صاحب در تبریز میتواند گریزی باشد به وضعیتی که حقوق حیوانات در کشور ما دارد. بی تردید اگر آزار و اذیت حیوانات را بزرگترین ستمگری انسانی ننامیم، می توانیم آنرا بزرگترین ظلمی که انسان از کنار آن بی تفاوت می گذرد بدانیم.
انسانها از آنجا که به لحاظ فکری از حیوانات توانمندترند همواره خواستهای خود را بر آنها تحمیل نموده و از اعمال ستم بر آنها ابایی ندارند ولی آنها فراموش کردهاند که تمامی مهرهداران به لحاظ احساس درد و رنج با یکدیگر مشابه هستند و تفاوتی بین درد و رنجی که یک انسان به دلیل سوء رفتار متحمل می شود با یک سگ یا گربه وجود ندارد. از آنجا که عموم انسانها تنها در ارتباط با یکدیگر معتقد به رشد معنوی و اخلاقی هستند این مورد را در مورد حیوانات به فراموشی سپرده و روابط خود را با حیوانات بر پایه قانون جنگل بنا نهاده اند. در این قانون، موجود قدرتمندتر، موجود ضعیفتر را مورد آسیب قرار می دهد، از این روست که استفاده ابزاری از حیوانات گسترش یافته و هر روزه نیز حقوق آنها بیش از گذشته پایمال می شود. به عنوان مثال سالانه 700 هزار حیوان در بریتانیا صرفاٌ جهت استفاده از پوست و خز برای ساخت وسایل لوکس کشته میشوند و در توجیه این رفتار وحشیانه گفته میشود که این حیوانات با روش انسانی معدوم میگردند. در هیچ آئین و مذهبی کشتن یک موجود زنده را عملی انسانی نمیدانند و ما برای توجیهه خودخواهی خود این واژه را ساخته ایم. عموماً حیواناتی که به این منظور به مسلخ برده می شوند هنوز کمتر از نیمی از عمر طبیعی خود را گذرانده و غالباٌ در عنفوان جوانی هستند و انسانها جهت رسیدن به تمتع مالی و بهره برداری اقتصادی آنها را بی رحمانه از بین میبرند.
مواردی که ذکر شد نمونه کوچکی از تضییع حقوق حیوانات است که بسیاری از آنها جنبه مادی داشت. در بسیاری موارد دیگر چنین انگیزه ای وجود ندارد و از آن جمله می توان به کشتار حیوانات ولگرد اشاره نمود که نمونه های بیشمار آن را در شهرهای مختلف کشورمان سراغ داریم. همیشه از جمعیت فزاینده حیوانات ولگرد گله میشود و آنها را ناقل بیماریها میخوانند و علت کشتار آنها را نیز همین امر میدانند. باید دانست اگر حیوانات ولگرد در خیابانها پرسه زده و دنبال غذا میگردند از آن روست که ما محل زندگی آنها را غصب نموده و تامین غذا را برای آنها دشوار نمودهایم، پس مقصر اصلی ما هستیم و لذا این وظیفه ماست که آنها را ساماندهی نمائیم. ما نمی توانیم از زیربار این مسئولیت شانه خالی نموده و آنها را به قتل برسانیم ضمن اینکه یاد آوری میگردد انسانها میتوانند خیلی بیشتر از حیوانات ناقل بیماری باشند. همچنین برخورد قهری و حذف نمودن فیزیکی یک حیوان نه تنها باعث کنترل جمعیت آنها نمیشود، بلکه باعث بر هم خوردن تعادل اکوسیستم نیز میگردد. این روش سالهاست که با شکست روبه رو شده و در کشورهای پیشرفته بطور کامل منسوخ گردیده، ولی از آنجا که عادت به استفاده از تجربه دیگران نداریم هنوز بر انجام این روش اصرار می ورزیم.
علاوه بر این اظهار نظرهای غیر کارشناسی و سطحی برخی مسئولین، نظیر صادرات گوشت گربه به کشورهای آسیای جنوب شرقی و نظایر آن، از مواردی است که دل هر انسان دردمندی را میآزارد و این سوال را به ذهن متبادر می سازد که اگر بحث صادرات گوشت گربه و پرداخت هزینه های گزاف آن به لحاظ ناتوانی در کنترل جمعیت آن مطرح است، چرا با هزینه ای بسیار کمتر اقدام به عقیم سازی این حیوانات نمیشود؟
تضییع نمودن حقوق حیوانات محدود به افراد و یا نهادهای غیر علمی نظیر مواردی که به آن اشاره شد نیست. آزمایش روی حیوانات زبان بسته به عنوان امری کاملاً عرفی در دانشگاه ها انجام میپذیرد و تعداد قابل توجهی از حیوانات، قربانی دانشافزایی انسانها میشوند. اما باید دانست که همواره آزمایش روی حیوانات باعث پیشرفت نمیشود. به عنوان مثال تلاش برای انتقال خون در انسان به رغم موفقیت آن در حیوانات حدود 200 سال بعد به نتیجه رسید و یا پیوند قرنیه با تأخیری 90 ساله پس از انجام موفق آن در حیوان به موفقیت در انسان ختم شد یا بسیاری از داروها که بر روی حیوانات کاملاٌ سودمند و بی عارضه تشخیص داده شده در انسان اثراتی فاجعه بار ایجاد نموده است. هنوز معلولان ناشی از مصرف داروی Thalidomid که مادرانشان طی دوران بارداری جهت کاهش علائم ویار از آن استفاده نموده بودند را می توان دید که هر ساله یک روز را گرد هم می آیند یا داروی معروف کلرامفنیکل با اینکه در حیوانات کم خطر است در انسان نوعی کم خونی کشنده ایجاد می نماید. عکس این قضیه نیز صادق است به عنوان مثال پنی سیلین در خوکچه هندی کشنده ولی در انسان حیاتبخش است.
لذا به خوبی می بینیم الزاماً آزمایش بر روی حیوانات که غالباً هم با مرگ آنها همراه است باعث تعمیم نتیجه آن نمی شود و از این رو بهتر است با مدل سازی آزمایشگاهی از آسیب ناخواسته به حیوانات جلوگیری نمائیم.
در این بین عده دیگری هم وجود دارند که برای لذت بردن خود به شکنجه و آزار حیوانات میپردازند. افرادی که از روی تفریح به شکار می پردازند و یا افرادی که جنایتشان در مورد خرسهای سمیرم به این زودیها از اذهان پاک نخواهد شد جزو این دسته اند. این افراد مبتلا به بیماری Zoo sadism هستند، از رنج بردن حیوانات احساس شعف می کنند و با تأسف باید اذعان داشت که جمعیت کمی هم ندارند. بی تردید همه ما در کوچه و خیابانها با کودکانی مواجه شده ایم که هر کدام به نوعی به آزار حیوانات پرداخته و از انجام آن لذت می برند. جهت اصلاح این رخداد که می تواند عواقب بسیار خطرناکی داشته باشد نیاز به کاری بنیادین در بطن خانواده و جامعه احساس میشود که فرهنگ سازی مناسب می تواند نقش به سزایی در موفقیت آن داشته باشد.
از آنجا که معتقدم لازم نیست انسان سوء استفاده از حیوانات را بطور مستقیم تجربه کرده باشد و یا به چشم دیده باشد تا علیه آن مبارزه کند و آگاه بودن از وجود آن جهت اقدام کفایت می کند، بر خود لازم می دانم از کلیه دوستانی که به نحوی میتوانند باعث بهبود وضعیت حقوق حیوانات در کشور شوند تقاضا نمایم در این مورد بیتفاوت نبوده و جهت افزایش فرهنگ یاری رسانی به حیوانات اقدامات مؤثری انجام دهند.
mataleb besyar daghigh va rasa bod
ama dar marakeze daneshgahi khde ma ham motasefane hamin azare heyvanat tahte onvane barname haye omozeshi va tahghighi dide mishavad ke motasefane be kontrol dard va hata paygiri darman pas az azmayesh nemipardazand
pas entezare bishtari az avam nabayad dasht dar hali ke dar dele marakeze dampezeshki inchenin mavaredi dide mishavad
ba sepas