حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی:
حفاظت از محیط زیست منطقه خوزستان با نام «شجاع مومنی» گره خورده است. او یکی از این
محیطبانان عاشق است که هیچ توجهی به شیفت کاری خود ندارد و بسیار پیش آمده که
خارج از حوزه وظیفهای و سازمانی، از منطقه تحت حفاظت خود، سرکشی کرده است. این
اتفاق چند روز پیش یک بار دیگر رخ داد و منجر به آزادی یک پرنده شاهین بحری
ارزشمند و در معرض انقراض از چنگال سودجویان شد. به همین بهانه به سراغ شجاع مومنی
رفتیم و دقایقی را با او به گفتوگو نشستیم:
وی در گفتوگو با حکیم
مهر معتقد
است که یکی از چالشهای بزرگ در مورد پرندگان، تعداد بالای متخلفان است: «ما برای
مبارزه با این متخلفین امکانات خیلی کمی داریم و اگر هم آنها را گیر بیندازیم، جریمههای
آنها آنقدر ناچیز است که خیلی راحت آن را پرداخت میکنند و به این کار ادامه میدهند.»
حکیم مهر: جناب آقای مومنی، لطفا درباره ماجرای نجات و آزادسازی
پرنده شکاری در معرض انقراض توضیح بفرمایید.
محیطبانی شغلی است که در آن در تمام ساعات شبانهروز و حتی
زمانی که شیفت استراحت است، باید آماده ماموریت بود. در روز هفتم آبانماه سال جاری
من در شیفت استراحت بودم که یکی از همیاران و دوستداران محیط زیست و حیاتوحش با
من تماس گرفتند و با عصبانیت گفتند که چرا با صیادان پرندگان شکاری برخورد نمیکنید؟
افرادی که پرندههای قیمتی که در کشورهای حاشیه خلیج فارس با قیمتهای گزاف یک و نیم
میلیارد تومان به بالا میفروشند. من در جواب گفتم که شما آدرس بدهید تا من با
کمال میل انجام وظیفه کنم. بعد از دادن آدرس، متوجه مکان مورد نظر ایشان شدم و
بلافاصله لباس محیط زیست پوشیدم و از برادر خانم خودم آقای سید محمد امین شااحمدی
خواستم که مرا تا جایی برساند. ایشان نیز پذیرفتند و بلافاصله حرکت کردیم. دربین
راه به او گفتم چنانچه درگیری پیش آمد، شما اصلا دخالت نکنید و فقط با پلیس تماس بگیرید.
با تعجب گفت که مگر قراراست درگیری پیش بیاید؟ گفتم که بله احتمال دارد درگیر شوند
و حتی اگر مرا کشتند، شما دخالت نکنید.
در بیشتر مواقع متخلفین خودروی گشت و کنترل محیط زیست را میشناسند
و به محض مشاهده آن متواری میشوند اما این بار قضیه کمی فرق میکرد. خودرو شخصی
بود و ما تا حدود ۱۵۰
متری متخلفین پیش رفتیم و بیشتر از آن، راهی وجود نداشت. من به ناچار پیاده شدم.
متخلفین پنج نفر و سرگرم ایجاد تله شناته بودند که یکی از آنان متوجه من شد و فریاد
زد محیط زیست!!!!
هرکدام از آنها سوار موتورسیکلت شدند و فرار کردند. من برای
ترساندن متخلفین حرکاتی انجام دادم که از گفتن آن حرکات معذورم. آن منطقه را کاملا
گشتم که چیزی جز چند کلافه طناب سبز رنگ و چند گونی جای برنج به جای نمانده بود. یکی
از همین گونیها دورتر از بقیه بود و طرز قرار گرفتن آن با بقیه فرق میکرد. آن را
بررسی کردم و دیدم یک پرنده شکاری که پاهای او را با چفیه و طناب بسته بودند،
داخل گونی است. با احتیاط پرنده را نگاه کردم و متوجه شدم که به شکل بیرحمانهای
چشمهای پرنده را با سوزن و نخ بخیه زده بودند. در این لحظه اتلاف وقت جایز نبود،
چون احتمال داشت متخلفین راه ما را سد کنند و... لذا فورا حرکت کردیم.
با مدیرکل محترم تماس گرفتم و این وقایع را توضیح دادم و ایشان
هم مرا راهنمایی کردند. به محض رسیدن به شهر، به درمانگاه دامپزشکی مراجعه کردم که
دامپزشک با دقت و حساسیت تمام، بخیه چشم پرنده را که از پرندگان نادر و در حال
انقراض بود، باز کردند. این زیرگونه شاهین (بحری) Falco
peregrinus babylonicus عاشق بیابان و دشت است و متأسفانه همین ویژگی
باعث شده قوشبازان علاقه شدیدی به آن داشته باشند. بحث این پرندهها بسیار مهم
است، کمااینکه این نوع پرنده در این فصل مهاجرت میکند و به اینجا میآید. شیوخ
عرب کشورهای حاشیه خلیج فارس آنها را صید و برای قوشبازی مورد استفاده قرار میدهند.
در این بازی پرندهها را مدتی آموزش میدهند تا سایر پرندگان مثل هوبره را به شکل
زنده شکار کرده و تحویل صاحب بدهند.
درنهایت پرنده به مدت یک هفته در اداره پارک ملی کرخه بود تا
مطمئن شوند که سالم است و ضربهای نخورده است. در آن یک هفته تیمار شد و بعد از یک
آن را رهاسازی کردیم و فیلم رهاسازی آن هم موجود است.
حکیم مهر: از نظر شما مهمترین چالشهای حوزه محیط زیست استان
خوزستان چیست؟
خوزستان به واسطه آب و هوا، رودخانهها و تالابهای وسیع،
بهشت پرندگان محسوب میشود. به همین خاطر برای حفاظت از پرندگان باید تدابیر خاصی
اندیشیده شود. محیطبانان پارک ملی کرخه تمام تلاش و کوشش خود را بهکار میبرند و
به بهترین نحو از آن حفاظت میکنند. اما بهدلیل وسعت زیاد مناطق و کمبود نیرو و
امکانات، خودروهای فرسوده و عدم بازدارندگی جرائم محیط زیستی و... نمیتوانیم
آنطور که بایسته هست، از آن حفاظت کنیم. ما مسئول جان این پرندگان هستیم و کار اصلی
ما در وهله اول پیشگیری از تخلفات محیط زیستی است. با افزایش تعداد پروندههای قضایی
در این حوزه، متاسفانه روشی مناسب برای سنجش عملکردها وجود ندارد، در صورتی که
افزایش جمعیت گونهها و افزایش شاخصهای محیط زیستی، بهترین روش برای سنجش
عملکردهاست.
چالش دیگر در مورد پرندگان، تعداد بالای متخلفان است. ما برای
مبارزه با این متخلفین امکانات خیلی کمی داریم و اگر هم آنها را گیر بیندازیم، جرایم
آنها آنقدر ناچیز است که خیلی راحت جریمهها را پرداخت میکنند و به این کار
ادامه میدهند. پرندههای مهاجر مثل هوبره و پرندههای شکاری شاهین و... در این فصل بیشتر به اینجا میآیند و در اینجا
بازار خیلی خوبی دارند و با قیمتهای خیلی بالا معامله میشوند. از طرفی در حال
انقراض هستند و جمعیت آنها خیلی کم است.
حکیم مهر: نظر شما در مورد فرایند مالچپاشی در آن منطقه چیست
و چه آسیبهایی را میتواند به محیط زیست بزند؟
در حال حاضر یکی از مهمترین مباحث این منطقه، مالچپاشی است.
متاسفانه در این فرایند از یک ماده نفتی استفاده میکنند که جانوران و گیاهان
منطقه را از بین میبرد. البته ذات این کار قوانین به خصوصی دارد و باید در مناطقی
انجام شود که کانون ریزگرد بوده یا دارای شنهای روان باشد، اما متاسفانه معمولا
در مناطقی این کار انجام میشود که نه کانون ریزگرد است و نه دارای شن روان، اما
چون پول کلانی برای آن تخصیص مییابد، آن را انجام میدهند.
سالهای 97 و 98 در این منطقه مالچپاشی انجام شد که در نتیجه
آن خیلی از موجودات تلف شدند. چند روز پیش جلسهای برگزار و در آن گفته شد که ما یک
ماده جدید بهعنوان جایگزین مالچ کشف کردیم که برای محیط زیست مفید است. البته ما
هنوز چیزی از آن ندیدیم و نمیدانیم که ضرر دارد یا نه اما خودشان میگویند که چون
گیاهی است، تا 90 درصد برای آن مناطق مفید است. فعلا در ایران کسی این کار را
انجام نداده که بدانیم جواب داده یا نه.
درخصوص مالچپاشی اول باید کانونهای ریزگرد و شنهای روان
شناسایی شوند و مثلا آن را در مناطقی انجام دهند که پوشش گیاهی کمتر از ۱۵ درصد باشد. اما اصل مطلب این
هست که اگر حقآبه تالابها تامین شود، نه نیاز به مالچپاشی هست و نه درختکاری و
نه هزینه کردن. اصلا درختکاری در این مناطق بیشتر ضرر دارد و نوعی دستکاری در طبیعت
محسوب میشود، آن هم کاشت درختانی مثل کهور آمریکایی یا اکالیپتوس.
این مناطق از قبل وجود داشتهاند و تا قبل از آبگیری سد
کرخه، هیچ خبری از ریزگردها نبود. بعد از آبگیری کرخه و خشکسالیهای پیاپی، سروکله
ریزگردها هم پیدا شد. مثلا در کویر لوت یزد چون ذرات و بافت خاک آنجا درشت هستند و
به راحتی از زمین جدا نمیشوند، هیچ گرد و خاکی بیرون نیامد، اما چون بستر تالاب
قبلا آب بوده، خشک شده و با نسیم کوچکی بلند میشوند.
بحث ما در مالچپاشی این است که این مناطق باید مالچپاشی
شوند، اما اینکه از چه مادهای استفاده شود، هم مهم است. محصول جدید را هم باید در
کانون ریزگردها بپاشند نه جاهایی که پوشش گیاهی مناسبی دارند و زیستگاه خیلی از
موجودات نادر هستند. مثلا در قسمتهایی از بستان که چند سال پیش مالچپاشی انجام
شد، زیستگاه مار افعی شاخدار عربی و آهو بود اما تعداد زیادی از آنها از بین رفتند
و کسی هم جوابگو نیست.
ما بعد از سیل سال 98 چنین مشکلاتی نداشتیم و هیچ خبری از ریزگردها
نبود چون تالابهای خشک شده بینالنهرین در این مدت پرآب شدند. وقتی تالابها پرآب
هستند، بخار حاصل از این آبها، مانند سدی باعث جذب ریزگردهایی میشود که کانون
آنها خارج از کشور است. تالاب هورالعظیم منطقه حفاظت شده و جزء مناطق چهارگانه تحت
مدیریت سازمان حفاظت از محیط زیست است. یک میدان نفتی خیلی بزرگ در مرز کشور عراق
پیدا شده و اینها به خاطر اینکه دستگاههای نفتی زیر آب نروند، آن را تکه تکه کرده
و مثل حوضچه ماهی درآوردند. در واقع آن را خشک کردند و آب در آن جریان ندارد. جاده
و تاسیسات نفتی دارند و دوست ندارند که حقآبه این تالاب برآورده شود، چون میخواهند
با کمترین هزینه نفت استخراج کنند. شرکتهای نفتی نیز به همین خاطر تالاب را خشک
کردند. در همین منطقه حفاظت شده هورالعظیم شاید بیشتر از 200 شرکت نفتی کار میکنند.
حکیم مهر: دوستانی که شما را از نزدیک دیدهاند، از سگ شما
تعاریف زیادی کردهاند. لطفا کمی هم از «بنی» بگویید.
«بنی» سگ محلی این منطقه و یکی از بهترین و
باهوشترین سگهایی است که من دیدهام. کمااینکه انگار مغز تمام افرادی که به
پاسگاه مراجعه میکنند را میخواند و از میان آنها کسانی را که از طرفداران محیط زیست
هستند یا به موجودات علاقه دارند، میشناسد و با آنها با محبت زیادی رفتار میکند.
در مقابل اگر غریبهای نزدیک آن منطقه شود که بداند هیچ رحمی نسبت به موجودات
ندارد یا اینکه متخلف است، سر و صدای زیادی کرده و میخواهد به آنها حمله کند.
پاسگاه ما در جنگل واقع شده و مار و عقرب زیادی دارد. زمانی
که آنها را میبیند اگر ما خواب باشیم، به هر نحو ممکن ما را بیدار میکند و اطلاع
میدهد. کسانی که به عنوان گردشگر به پاسگاه میآیند، اگر بخواهند به منطقه بروند
و دوری بزنند و منطقه را ببینند، بنی مانند یک راهنما آنها را همراهی و حفاظت میکند
و راه را به آنها نشان میدهد. چند روز پیش سه نفر از پزشکانی که به اینجا آمده
بودند و بونی اصلا آنها را ندیده بود، اما چون احساس کرد که نسبت به محیط زیست و حیوانات
علاقهمند هستند، آنها را حدود دو ساعت در جنگل همراهی و راهنمایی کرد. در واقع هم
راه را به آنها نشان داده و هم از آنها حفاظت کرده بود.
حکیم مهر: بهعنوان حرف آخر...
متنی را راجع به مقام محیطبان نوشتهام که در اینجا ذکر میکنم:
در هُرمِ آفتاب، در سوزِ سرما، تشنه و رنجور امّا با دلی
سرشار از شور و اشتیاق، به سبز نگاه داشتنِ زیستگاه اندیشیدن و به سوی نجاتِ
جانداری که آفریده خداوند است، گام برداشتن، عزمی استوار، جانی شیفته، روانی رقیق
و پر عاطفه و انسانی عاشق را میطلبد. آنکس که محیطبانی و حراست از محیط زیست را
آگاهانه و مشتاقانه انتخاب میکند، تنها نه به دیده شغل که بهعنوان تامین کننده
بخشی بزرگ از نیازهای عاطفی خود و همنوعان این راه را انتخاب میکند تا هستیبخشِ یگانه
را از کار خود خشنود و وجدانِ خود را آرام گرداند. تا با هستی، یگانه شود و کتاب
کائنات را هر روز و هر لحظه ورق بزند و آفریدگار را سپاسگزاری کند .
محیطبان با اشتیاق به خدمتِ دشوار امّا لذّتبخش و
خداپسندانه، سختیهای این راه را به جان خریده و در انجامِ وظیفه خویش از هیچ
کوششی دریغ نمیورزد. دستهایی که به آباد نگاه داشتنِ معماریِ خداوند در طبیعت میکوشند،
گامهایی که برای زنده نگاه داشتنِ محیط زیست برداشته میشود، سرانگشتانی که آشیانه
پرندهای را مرمّت میکنند، چشمانی که بر جانداری تیرخورده میگریند، شایستهی تکریماند.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.