حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی:
«دکتر سید جاوید آلداوود»
را میتوان به نوعی پدر و بنیانگذار
تشکیلات دامهای
کوچک در ایران دانست، کمااینکه نخستین حرکات در زمینه ساختارمند کردن موضوع حیوانات
کوچک، درست در زمانی که جامعه آمادگی پذیرش چنین مسالهای را نداشت، از سوی او و
با شهامت مثالزدنی او صورت گرفت. به همین بهانه، به سراغ وی رفتیم و دقایقی را با
او به گفتوگو نشستیم.
دکتر آل داوود در گفتوگو با حکیم مهر معتقد است که در آمریکا واقعا به دنبال دامپزشک میگردند تا او را در
کلینیک بگذارند، اما پیدا نمیشود: «به خاطر اینکه در امتحانی که میگیرند، مثلا میگویند
که امسال ۲۰
دامپزشک نیاز داریم و سطح آزمون را به گونهای در نظر میگیرند که ۱۵ نفر قبول شوند. یعنی همیشه
تشنه نگه میدارند، درست برعکس اینجا که تعداد فارغالتحصیلان دامپزشک از دانشگاه
آزاد، افسارگسیخته است.»
حکیم مهر: آقای دکتر، متولد چه سالی هستید و دوران کودکی شما
چگونه گذشت؟
بنده متولد هشتم مرداد سال ۱۳۴۲ در تهران هستم و دوران کودکی
من در مدارس معمولی گذشت. زمانی که دیپلم گرفتم، دانشگاهها به دلیل انقلاب فرهنگی
تعطیل بودند و اولین جایی که شروع به کار کرد، تربیت معلم بود. من به آنجا رفتم و
به مدت دو سال دوره دیدم و در آموزش و پرورش مشغول به کار شدم. در سال ۶۲ دانشگاهها باز شد و من سال ۶۳ کنکور دادم.
حکیم مهر: چه شد که رشته دامپزشکی را انتخاب کردید؟
آن زمان خیلی علاقهمند به کارهای تحقیقاتی بودم و به خاطر
همین دامپزشکی را انتخاب کردم، چون تصور میکردم که در حوزه حیوانات کارهای تحقیقاتی
زیادی انجام میشود که البته میشد. از طرفی همزمان با تحصیل در مدرسه شبانهروزی
درس میدادم. در سال ۶۹ از دوره عمومی دانشکده
دامپزشکی دانشگاه تهران فارغالتحصیل شدم و بلافاصله امتحان تخصص دادم و دوره تخصص
دام کوچک قبول شدم. از سال ۶۹
تا ۷۳ دوره
تخصص را خواندم و بعد از فارغالتحصیلی، از آنجا که بورسیه دانشگاه بودم، همانجا
مشغول به کار شدم. البته بعد از مدتی از من ایراد گرفتند که چرا جای دیگر کار میکنید
و نباید کار کنید. یک مقدار درگیر آن مسائل بودم و بعد مشغول به کار شدم.
حکیم مهر: از شما بهعنوان بنیانگذار
انجمن حمایت از حیوانات و جامعه دامپزشکی حیوانات کوچک یاد میشود. چه شد که به
فکر راهاندازی این تشکلها افتادید؟
داستان آن خیلی مفصل است. من اوایل که به کلینیک آمدم،
مشاهده کردم که برخی انسانها حیواناتی را از خیابان پیدا میکنند، به کلینیک میآورند
و برای آن خرج میکنند. من به فکر افتادم که از این افراد شبکهای را تشکیل دهم،
کمااینکه دیدم یک نفر میتواند خرج کند، دیگری میتواند نگهداری کند و...؛ با این
انگیزه خواستم مجموعهای وجود داشته باشد که در آن افراد علاقهمند به هم مرتبط
شده و به یکدیگر کمک کنند، اما وقتی پس از دو سال سختی انجمن را تاسیس و این موضوع
را اعلام کردیم، همین افراد دیگر کمک نمیکردند. هر چه هم توضیح میدادیم که
انجمن متعلق به شما و نیازمند به کمک شماست، متوجه نمیشدند.
متاسفانه در ایران معمولا همه چیز دولتی است و بارها از ما
سوال میکردند که انجمن شما از کجا حمایت میشود و وابسته به کجاست؟ من سعی میکردم
مثالی برای آنها بزنم تا شاید کمی بهتر مفهوم را درک کنند، به آنها میگفتم که
انجمن مثل هیات است که یک عده جمع میشوند و پول میدهند تا کارها انجام شود. سختیهای
کار ما دقیقا از اینجا شروع شد که هیچکس حاضر نبود حتی کارهای قبلی خود را انجام
دهد و همه میگفتند که الان انجمن هست، باید حیوان را ببرد و آن را درمان و برایش
خرج کند؛ علیالخصوص که آن زمان هم کسی این کارها را نمیکرد و این قبیل فعالیتها
زیاد در جامعه مقبول نبود. از طرفی با مسائل محیط زیستی و حیوانات حیات وحش هم درگیر
بودیم و بعد از آن مسائل زیادی پیش آمد.
حکیم مهر: چه زمانی به آمریکا رفتید؟
من چند سال پیش بازنشسته شدم و به آمریکا رفتم. ابتدا برای
فرصت مطالعاتی بود و بعد که بازنشسته شدم، همانجا
ماندم.
حکیم مهر: در حال حاضر در آمریکا چه میکنید؟
الان آنجا در حال استراحت هستم.
حکیم مهر: آقای دکتر، تفاوتهای دامپزشکی ایران و آمریکا چیست؟
آنها انسانهای سختکوش و خستگیناپذیری هستند و همه نوع کاری
هم انجام میدهند. یعنی دکتر صاحب کلینیک در آنجا، از تمیز کردن میز انجام میدهد
تا جراحی، دندان، چشم و... تا جایی که شما وقتی وارد کلینیک میشوید، متوجه نخواهید
شد که چه کسی دکتر، چه کسی کارگر و چه کسی تکنیسین است. من هم که به آنجا میرفتم،
باز نمیدانستم که طرف تکنیسین است یا دکتر، چون همه آنها به شکل واقعی کار میکنند.
دکتر دامپزشک با وجود سن بالا از ساعت ۷
صبح میآید، نهار هم سر میز جراحی میخورد و تا ۷ شب کار میکند. من که آبزرور
بودم، بعد از دو ساعت ایستادن خسته میشدم، چون ما به کار زیاد عادت نداریم.
حکیم مهر: جایگاه دامپزشکان در جامعه آمریکا چگونه است؟
خیلی بالاست. آنجا جامعه دامپزشکان حیوانات کوچک یا نظام
دامپزشکی و... مقولات متفاوتی نیستند و بلکه در قالب یک مجموعه قرار دارند. یک
آزمون برای اجازه کار میگیرند و این امتحان را بر اساس این میگیرند که چقدر
دامپزشک نیاز دارند. در آمریکا واقعا به دنبال دامپزشک میگردند تا او را در کلینیک
بگذارند، اما پیدا نمیشود. به خاطر اینکه در آن امتحانی که میگیرند، مثلا میگویند
که امسال ۲۰
دامپزشک نیاز داریم و سطح آزمون را به گونهای در نظر میگیرند که ۱۵ نفر قبول شوند. یعنی همیشه
تشنه نگه میدارند، درست برعکس اینجا که تعداد فارغالتحصیلان دامپزشک از دانشگاه
آزاد افسارگسیخته است.
حکیم مهر: تعداد دانشکدههای دامپزشکی آمریکا چندتاست؟
دانشکدههای رسمی که به فارغالتحصیل مدرک دکترا میدهند، در
کل آمریکا شاید چهار دانشگاه بیشتر نباشد. البته من کاری به مراکز خصوصی ندارم چون
سیستم آموزشی آنجا به گونهای است که یک لیسانس میگیرند و به دنبال تکنسینی میروند.
تعداد کالجهایی که تکنیسین تربیت میکنند هم زیاد نیست و در کل کالیفرنیا من یک
کالج دیدم. خصوصیها هم برای خود کار میکنند اما رسمی نیستند و شخص با این هدف به
آنجا مراجعه میکند که یک کاری یاد بگیرد و نه اینکه مدرک رسمی دریافت کند. هم
تعداد خیلی کمتر است و هم اینکه روی کسی که بخواهد امتحان دهد و وارد بازار کار
شود، کنترل زیادی صورت میگیرد و شخص رها نیست که هر کس یک زیرپله بگیرد و کلینیک
راهاندازی کند.
در ایران فارغالتحصیلان نمیتوانند کاری کنند، نه میتوانند
در مزرعه کار کنند و نه داروخانه بزنند و تنها جایی که میتوانند کار کنند، همین
بخش دام کوچک است که کمی بازار کار دارد. تعداد زیاد دامپزشک خوب است اما به شرط اینکه
یک رقابت سالم بین آنها وجود داشته باشد. کمااینکه وقتی که رقابت خیلی سنگین باشد،
ممکن است روشهای غیراخلاقی پیش آید که باید کنترل شود.
حکیم مهر: پروسیجرهای درمانی دامپزشکی آمریکا چقدر با ایران
متفاوت است؟
دامپزشکان آمریکا بر اساس رفرنس کار میکنند. ما در اینجا خیلیوقتها
پیش میآید که روشهای مختلف را امتحان میکنیم اما آنها خارج از آن چیزی که در
کتاب نوشته شده، کاری انجام نمیدهند. گاهی هم که من پیشنهاد میدادم که مثلا این
کار را انجام دهید، نمیکردند، چون مساله برای آنها پیش میآمد. از طرفی این شکل
کار کردن خیلی هم به نفع آنهاست. کمااینکه یک روز من در کلینیک بودم و یک کیس پیر
به یکی از همکاران مراجعه کرد. صاحبان حیوان هم یک پیرزن و پیرمرد بودند و گفتند
که کیس بیاشتهاست و خوب غذا نمیخورد. آنها رفتند و من گفتم که این حیوان پیر
است، یک ماءالشعیر به او بدهید تا اشتهایش باز شود. در جواب گفت که صبر کن و در
ادامه آزمایش گرفت و دید که حیوان سالم است. با صاحب حیوان تماس گرفت و گفت که باید
عکس بگیریم و اینقدر
هزینه دارد، آنها هم قبول کردند. عکس هم گرفتند و همه چیز سالم بود. عصر هم که
آمدند حیوان را تحویل بگیرند، یک ویتامین و ماءالشعیر برایش نوشتند. من گفتم همین
کار را صبح انجام میدادی. گفت اگر صبح این کار را میکردم دو مساله وجود داشت؛ یکی
اینکه یک نسخه مینوشتم و حق ویزیت ۱۵
دلاری میگرفتم. اما الان آزمایش، عکس، بستری و... انجام دادم و ۶۰۰ دلار میگیرم. مهمتر اینکه
اگر به احتمال یک درصد، مثلا دو هفته دیگر این حیوان را به یک کلینیک دیگر میبردند
و آزمایش میگرفتند و متوجه میشدند که مثلا لوسمی دارد، آن موقع من در دردسر میافتادم،
چون ادعا میکردند که اگر شما دو هفته پیش این بیماری را تشیخص داده بودی، حیوان
من زنده میماند، لذا با این روش هم پول درآوردم و هم از یک دامنه اطمینان
برخوردارم.
حکیم مهر: آقای دکتر، شما یک انجمن را بنیانگذاری کردید و
الان از آن دور هستید. چطور میتوانید به حمایت خود از این انجمن ادامه دهید؟
البته خیلی هم دور نیستم و با همکاران و علیالخصوص دانشجویان
در ارتباط هستم. دانشجویان اگر بخواهند جایی را برای انجام کار تحقیقاتی یا ادامه
تحصیل پیدا کنند یا مثلا نامه بخواهند و راهنمایی بگیرند، من در خدمت آنها هستم.
درحوزه کاری نیز الان چند وقتی است که همکاران به دلیل کرونا و بحث ارز و گرانی
سفرهای خارجی در جامعه جهانی شرکت نکردند. شاید در این حوزه من بتوانم از آن سمت
مقداری حمایت کنم و ایران را در لیست اعضا بگذارم. اما واقعیت این است که خیلی نمیتوان
کاری کرد. در هیچ زمینهای امید نیست که بتوان از خارج از کشور به داخل کمک داد.
افرادی هم که به آنجا مهاجرت کردهاند، اغلب دغدغههای خود را دارند و در آنجا باید
هزینههای خود را دربیاورند و خیلی کاری به داخل ندارند. اما بالاخره ما با
همکاران در ارتباط هستیم و اگر مواردی باشد، همیشه مشورت و صحبت میکنیم.
حکیم مهر: آقای دکتر، یکی از معضلات بزرگ دام کوچک در ایران،
پت شاپهایی هستند که کارهای درمانی هم میکنند. آیا جامعه برنامهای دارد که این
پتشاپها را داخل کلینیکها منسجم کند و دست افراد متخصص در این قضیه باز باشد؟ یا
اینکه چند کلینیک با هم تجمیع شوند و جایگاه مناسبی در بحث درمانی پیدا کنند.
نکته اینجاست که هر زمان که تصمیمات دستوری باشد، به نتیجه
نمیرسد. یعنی اینکه تصمیم بگیریم آنها را جمع یا تجمیع کنیم، ممکن است اصلا از هم
خوششان نیاید، کمااینکه در فرهنگ ما هم خیلی از کار جمعی استقبال نمیشود. البته
خود من همیشه افراد را به کارهای جمعی تشویق میکردم و به دانشجوها هم میگفتم که
در روستا یا شهرستانی که کار میکنید، با هم جمع شوید، یک فوتبالی بازی کنید، همدیگر
را ببینید و یک چای با هم بخورید و ارتباط را حفظ کنید. اما میدانم که خیلی از
همکاران ممکن است حتی از هم خوششان نیاید، حالا اینکه ما بخواهیم آنها را مجبور کنیم
که در کنار هم کار کنند، ممکن است به نتیجه نرسیم. از طرفی پتشاپ
هم باید باشد و نمیتوان آن را جمع کرد، کمااینکه همه جا هستند و خیلی هم کار
درمانی نمیکنند.
حکیم مهر: به هر حال قرصهای ضدانگل میفروشند، واکسن میزنند
و حتی بعضیها جراحی هم میکنند.
اگر چند پتشاپ خلاف میکنند، دلیل نمیشود که همه پتشاپها
را جمع کنیم، بلکه باید خلافکار را مجازات کنیم. نکته جالب اینجاست که اول قانون
نظام دامپزشکی نوشته که این قانون مشمول اعضای نظام دامپزشکی است، این باعث شده
بود که وقتی به همکاران ما گیر میدادند، من میگفتم که شما اصلا عضو نظام نشوید.
با اینکه خودم عضو شورای نظام بودم، اما میگفتم اگر از عضویت نظام خارج شوید، نمیتوانند
به شما گیر بدهند و به این شکل رها میشدند.
حکیم مهر: پیشبینی شما از آینده دام کوچک در ایران چیست؟
خیلی خوب است. همانطور
که عرض کردم، دام کوچک پیشانی دامپزشکی کشور است و اگر مقداری ساماندهی بهتری شود
و سیستمهای دولتی و حکومتی هم کمی رها کنند، طبیعتا وضعیت بهتر از این هم میشود.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.