تعیین فواصل بین
دامداریها: مبحثی نابسته و بسته
دکتر وحید عطارد
چندی قبل مطلبی تحت عنوان «حداقل فاصله لازم بین مرغداریها و دامداریها به صورت کارشناسی محاسبه و تعیین شده است/ تولید بایستی
بر بستر بهداست انجام گیرد» در حکیم مهر منتشر گردید (اینجا) و در آن جناب آقای
دکتر اختیارزاده معاون محترم بهداشتی و پیشگیری سازمان دامپزشکی کشور و دوست و
همکار ارجمندم به حق موضوع بهداشت و نقش اساسی بهداشت را در ترسیم فواصل مطرح
نمودند. بنده نیز با توجه به سوابق بر آن شدم مطلبی را بنویسم بر آنچه در این مورد
گذشت.
موضوع فواصل بین دامداری و تعیین این فواصل موضع تازهای نیست و سالهای متمادی هر از
چندی مطرح گردیده و موضوع بحث مسئولین قرار گرفته است. به یاد دارم زمانی معاونت
امور دام از سازمان دامپزشکی درخواست تعیین فواصل بین دامداریها را نموده بود تا قوانین و مقررات را بازنگری و به روز
رسانی نماید و البته جلسات متعددی هم برگزار نموده بودند که مانند همه جلسات به جایی
نرسیده بود؛ بگذریم. در آن زمان جناب آقای دکتر چرخکار معاون محترم بهداشتی و
پیشگیری وقت که جا دارد از اینجا مراتب احترام خود را به ایشان ابلاغ نمایم و از
چهرههای تاثیرگذار در دامپزشکی بودهاند، از اینجانب خواستند که در تعیین این فواصل شاید بتوانم
کمکی کنم.
اینجانب نیز با کمک آمار و اپیدمیولوژی و بر اساس روش Monte Carlo Analysis سعی
به ایجاد بستری مبتنی بر دادهها نموده و بر اساس
احتمالات موجود روشی را برای تعیین این فواصل ارایه نمودم که منجر به یافتن رابطهای ریاضی برای حل موضوع گردید، به شکل زیر:
شکی نیست که انتقال بیماریها بین آحاد جمعیت بخصوص در مورد بیماریهای واگیر تابع فاصلهایست که بین دامداریها وجود دارد. هر چه این فاصله کمتر باشد، احتمال انتقال
بیماری به طرق مختلف بیشتر خواهد بود. مصداق این موضوع بیماریهایی مانند تب برفکی، نیوکاسل، برونشیت، آنفلونزا، طاعون
نشخوارکنندگان کوچک، آبله و بسیاری از بیماریهای دیگر که میتوانند بالقوه با
تماس منتقل شوند. هرچند که انتقال ممکن است در اثر تماس مستقیم نباشد، اما وسایل و
افرادی که در ارتباط با این بیماریها میباشند، خود میتوانند عوامل بالقوه
و بالفعلی برای انتقال بیماری باشند، بخصوص افراد و کارگران که نقش عمدهای را میتوانند در این زمینه بازی کنند. عوامل انسانی در این امر
بسیار دخیلند و مهم، زیرا که فاصله ارتباط آنها را توجیه مینماید؛ هرچه فاصلهها بیشتر شود تماسهای انسانی هم کمتر خواهد بود. وزش باد نیز میتواند نقشی در این مهم بازی نماید.
در این رابطه با استفاده از شاخص تلفات محاسبه انجام گردید،
اما صرفا شاخص تلفات معیار نیست و میتوان از شاخصهای دیگر اپیدمیولوژی مانند میران واگیری، بروز، شیوع و
غیره بسته به وضعیت سلامت دامها استفاده نمود که بیشک دارای نتایج
یکسانی خواهد بود. در طراحی این رابطه به دلیل اهمیت تلفات در دامداریها این معیار مورد نظر قرار گرفت. بحثی نیست در جایی که
بیماریها ریشهکن شدهاند و امکان انتقال بیماری بین دامداریها در حداقل ممکن است، موضوع فاصله جلوهای خاص ندارد، هر چند در این موارد نیز عزم بر جدا بودن
دامداریها هست نا خطر انتقال بیماری در صورت وقوع به حداقل کاهش
یابد.
از آنجا که معمولا جلسات به صحبتهای شفاهی و نقطه نظرات فردی و بعضا اعمال نظرات صاحب جلسه
که مبتنی بر صلاحدیدهای اداری است و نه مفاهیم علمی، این موضوع نیز به فراموشی
سپرده شد و من نیز فارغالبال جلسهای را که برای تعیین درست بودن و یا اشتباه بودن رابطهی محاسبه شده برقرار شده بود، ترک کردم و دیگر هم خبری از
تعیین فاصله نشنیدم و همگی نیز به همان مقررات قبلی نوشته شده توسط معاونت امور
دام اکتفا نمودند و هنوز هم همان است که بود و جلسات و بحثهای آن هر از چندی داغ میشود و باز هم به همان شکل قبل به سردی میگراید.
کارشناسان محترم دامپزشکی ما در تمام اقدامات خود دچار یک اشتباه بزرگ می شویم و آن هم کپی کردن موارد علمی بدون توجه به بستر مورد تجویز است و هیچگاه به شرایط اقلیمی ، مواردی که در ایران هست و هیچکجای دنیا مشابه آن نیست . چرا موارد علمی را بومی سازی نمی کنید فقط یک فرمول را دست گرفته و روی آن مانور می دهید . همین موضوع باعث شده بسیاری از دامداری ها نابود شوند و سازمان دامپزشکی همچنان اسرار دارد فرمول رعایت شود .
رعایت این فاصله ها برای دامداری های روستایی تا دامداری های صنعتی مناسب است ولی دامداری روستایی که در روستا مجاور هم هستند و مشکلی ندارند باید خارج روستا همانند واحد های صنعتی فاصله را رعایت کنند که منطقی نیست و دلیل انتشار بیماری بهانه علمی است چرا که وقتی کانونی دیده شد تا شعاع 3- 7 و 10 کیلومتری کنترل می شود و پیشگیری هم در همین شعاع انجام می شود . لطفا دلیل علمی را منطقی مطرح کنید