ضرورت اتخاذ راهبرد
پیشدستانه برای جلوگیری از تضعیف جایگاه حاکمیتی دامپزشکی
دکتر سید حسین حسنزاده
دامپزشک و دانشجوی دکتری
آیندهپژوهی
برنامه «بالاتر»
و مناظره معاونت پیشگیری سازمان دامپزشکی با کارشناس مرکز پایش و بهبود فضای کسبوکار
را باید از جمله شواهدی به حساب آورد که میتواند علاوه بر متن، پیامدهای حاشیهای
فراتر از متن نیز به همراه داشته باشد. صرف نظر از نامتوازن بودن طرفین مناظره و
چیدمان مشارکتکنندگان، نکته قابل تامل آن است که مجبور شدیم برای تشریح جایگاه
نظارت حاکمیتی دامپزشکی حتی در برابر پایینترین سطوح کارشناسی، واکنش نشان دهیم.
این در حالی است که در سایر دستگاههای حاکمیتی نه تنها اساسا نیازی به رفتار
واکنشی در این حد احساس نمیشود بلکه سایر افراد و بخشها شانی برای خود برای زیر
سوال بردن وظایف حاکمیتی این دستگاهها قائل نیستند. رمز موفقیت دستگاههایی مانند
وزارت بهداشت در اجرای وظایف حاکمیتی را باید در جایگاه قانونی مستحکم، موضعگیری
یکدست وزارتخانه و تعهد عملی مدیران ارشد آنها به این اصول دانست. مشتبه شدن امر
برای سایر بخشها در زیر سوال بردن بدیهیترین اصول طب پیشگیری را باید از جمله
شواهدی به حساب آورد که میتواند در صورت تکرار به تضعیف جایگاه دامپزشکی بینجامد.
از این موضوع در مدیریت راهبردی تحت عنوان تئوری «پنجره شکسته» یاد میشود. به این
معنی که اگر در حوزهای اندکضعفی دیده شود این نقطه ضعف، کنشگران پیرامونی را
تحریک میکند که تَرَکهای بیشتری در آن
ایجاد کنند تا زمانی که کل آن فرو بریزد! مصاحبه اخیر مدیریت سازمان جهاد کشاورزی استان
تهران بعد از مناظره را اقدامی در این راستا میتوان ارزیابی کرد. ناگفته پیداست
چنین دفاعی از ساحت حاکمیتی دامپزشکی در تعیین فواصل بهداشتی به معنای دفاع از
سلامت جامعه بوده و مجوزی برای نادیده گرفتن سایر حوزهها از جمله «امنیت زیستی»
محسوب نمیشود.
ریشهیابی
این وضعیت نشان میدهد بخشی از این چالشها مربوط به جمع شدن ماموریت «تولید» و «نظارت
بر سلامت تولید»، ذیل وزارتخانه واحد است. همانطور که پیش از این نیز شاهد بودهایم
بهطور کاملا طبیعی در وزارت جهاد کشاورزی همواره ماموریت «تولید» در اولویت بوده
است. بنابراین بخش پرنفوذتر وزارتخانه، نظارت سازمان دامپزشکی با ماموریت سلامتمحور
بر بخش دیگری از همان وزارتخانه را برنمیتابد. نادیده گرفتن مقررات 60 سال گذشته
در خصوص ملاحظات سلامتمحور استفاده از سموم دفع آفات گیاهی را هم باید در این
راستا ارزیابی کرد. از آنجا که نظارت بر سلامت تولیدات گیاهی ذیل وزارت جهاد
کشاورزی تعریف نشده است عملا این نادیده گرفتن اصول سلامتمحور، تضادی ایجاد نمیکند.
نتیجه چنین رویکردی این است که بخش تولیدمحور وزارتخانه، مستقیم یا غیرمستقیم
مسئولیت سنگاندازی بر سر راه افزایش تولیدات دامی و رونق کسبوکار را متوجه
دستگاه نظارت حاکمیتی میکند که اتفاقا زیرمجموعه خودش قرار دارد! و در چنین
وضعیتی است که تعارض منافع سازمانی رخ میدهد. سوالی که در این میان پیش میآید
این است که چرا در بسیاری از کشورهای دیگر دنیا که تشکیلات دامپزشکی ذیل وزارت
کشاورزی تعریف شدهاند چنین مسائلی دیده نمیشود؟ پاسخ این سوال را باید در فرهنگ
سازمانی مدیران ارشد این کشورها جستوجو کرد. در چنین فرهنگ سازمانی، اولویت «سلامت»
بر «تولید» برای مدیران امری کاملا بدیهی و پذیرفته شده است. به طوریکه در تعریف
امنیت غذایی، تولید غیرسالم و غیرسودمند را اساسا غذا به حساب نمیآورند! البته
رسانهها و افکارعمومی بیشتر این کشورها هم به مسئولان اجازه چنین تسامحی نمیدهد.
بنابراین برای مدیریت پیشدستانه جلوگیری از تضعیف جایگاه حاکمیتی دامپزشکی، بازنگری
در رویکردهای سازمانی از چهار جهت قابل پیشنهاد است.
۱- تقویت بنیه حاکمیتی سازمان دامپزشکی، نظام دامپزشکی و
موسسات مربوطه با رویکرد سلامتمحور و نگاه آیندهنگرانه در اسناد قانونی و
بالادستی میتواند از بسیاری از پیامدهای
تضعیفکننده جایگاه حاکمیتی دامپزشکی جلوگیری کند. تعیین تکلیف همپوشانیهای
قانونی و شبهقانونی با سایر دستگاهها نیز
ضمن شفاف کردن وظایف و اختیارات از بسیاری از مشکلات آتی جلوگیری خواهد کرد.
استفاده مدبرانه از نیروی همافزای سایر دستگاههای سلامتمحور نیز در برخی مقاطع
میتواند راهگشا باشد.
۲- بازنگری در ارکان جهتساز سازمانی به ویژه ماموریت سازمان در
این میان کمککننده خواهد بود. ماموریت، چشمانداز و ارزشهای سازمانی به عنوان
مقاصد آرمانی به مثابه فانوس دریایی عمل میکنند که سازمان را در تلاطم امواج به
سمت ساحل امن هدایت میکنند. بنابراین بازنگری در ارکان جهتساز ضمن تاکید بر
رسالت بهداشتی، سازمان را از درگیر شدن به امور نامرتبط از جمله بنگاههای
زودبازده، تنظیم بازار، شمارش تولید و غیره که تداعیکننده ماموریت «تولید به هر
قیمتی» هستند باز خواهد داشت. بدیهی است ضمانت اجرایی این ارکان جهتساز، باور
قلبی و تعهد عملی مدیران ارشد سازمان به این مقاصد آرمانی خواهد بود.
۳- راهبرد تعیینکنندهای که تا حد زیادی از سازمانی مانند سازمان
دامپزشکی کشور انتظار میرود منوط کردن تمام تصمیمات به اسناد پشتیبان است. این
اسناد شامل مطالعات عمیق علمی در قبال همه تصمیماتی است که سازمان برای اموری
مانند بهداشت اماکن، مبارزه با بیماریها، راهبردهای پیشگیری، دارو، واکسن،
قرنطینه و سایر وظایف خود اتخاذ میکند. اگر این اسناد پشتیبان در دسترس میبودند
مطمئنا رویکرد بهتری در بسیاری از چالشها از جمله در مناظره اخیر اتخاذ میکردیم.
همچنین در مورد محموله واکسنی که چندی پیش بهجای ایمنیزایی به ایجاد بیماری و
تلفات در چند استان انجامید با یک رویکرد علمی و منطقیتری عمل میشد. در مذاکرات
با تشکیلات دامپزشکی سایر کشورها نیز در دسترس بودن این اسناد پشتیبان، راهبرد پیشدستانهای
برای تسهیل صادرات محصولات دامی محسوب میشود. از سوی دیگر تهیه و تدوین این اسناد
پشتیبان به زیرمجموعه و سلسله مراتب اداری از وزارتخانه تا پایینترین سطوح
سازمانی این پیام را منتقل میکند که پیشران تعیینکننده نهایی در اتخاذ تصمیمات
این سازمان، عامل علمی است. چنین راهبردی ایجاب میکند سازمان دامپزشکی کشور از
همه بنیه علمی خود در اقصی نقاط کشور استفاده کند که خود به تقویت حمیت سازمانی،
شایستهسالاری و ارتقای بهرهوری میانجامد. مرکز مطالعات تازهتاسیس سازمان
دامپزشکی میتواند طلایهدار تهیه این اسناد پشتیبان باشد.
۴- نکته مهم دیگری که به سازمان دامپزشکی کشور و نظام دامپزشکی کمک
میکند هم به رسالت بهداشتی خود به بهترین وجه عمل کنند و هم وجهه اجتماعی
شایستهای برای صنف دامپزشکی فراهم نمایند اتخاذ رویکرد سیستمی در تصمیمسازیها
است. با اتخاذ این رویکرد، سازمان تلاش میکند از همه عوامل موثر بر فعالیتهای
خود باخبر باشد، پیامدهای اقدامات خود را با دقیقترین شیوهها شناسایی کند و
درنهایت برای انجام وظایف خود آنقدر در بروکراسی و سامانههای متعدد غرق نشود که
از زیستبوم کاری خود که آثار مستقیمی بر فعالیتهای دامپزشکی دارند غافل شود.
چنین رویکرد کلنگری، کمکحال مدیران برای اتخاذ تصمیمات هدفمند و با چشمان باز
خواهد بود.
۵- امروزه استفاده بهینه از رسانه بیش از هر زمان دیگری در فرهنگسازی
و اصلاح ذهنیتها اهمیت یافته است. اگر هدف سازمان تقویت جایگاه حاکمیتی دامپزشکی
در همه عرصهها باشد باید در رسانهها از جمله
صداوسیما و رسانههای اجتماعی حضور پررنگتری داشته باشد. در این راستا
تدوین پیوست رسانهای بر پایه اصول علمی و ارکان جهتساز تا حد زیادی کمککننده
خواهد بود. همراهی رسانهها و افکار عمومی، هموارکننده راه دامپزشکی در عمل به
وظایف حاکمیتی با صرف کمترین انرژی و هزینه خواهد بود.
اکنون که
ریاست سازمان دامپزشکی بر بازمهندسی ساختارها، فرآیندها و رویهها تاکید دارند
لازم است به پیشنهادهای فوق با دید عمیقتری اندیشیده شود.