
حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: استاد دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران در گفتوگو با پایگاه خبری حکیم مهر با تاکید بر اینکه استاد دکتر تقیپور بازرگانی نماد واقعی یک معلم هستند، گفت: «ایشان هم در آموزش و پرورش و هم در دانشگاه خدمت کردند و به همین دلیل اگر بخواهیم برای مقام معلم یک نماد معرفی کنیم، استاد بازرگانی است.»
«دکتر سیدحسین حسینی» ضمن اظهار تاسف از اینکه ما به عنوان شاگردان و همکاران نتوانستیم این شخصیت بزرگ را به خوبی به جامعه معرفی کنیم، افزود: «عدم معرفی چنین شخصیتهایی در عرصه فرهنگ و علم کشور که این چنین عاشقانه کار کردند و زیستند و خدمت کردند، قصوری است که به همه ما برمیگردد. آنچه که در مورد بزرگی مثل دکتر بازرگانی باید عرض شود، این است که تمام رفتار، حرکات، سکنات، آموزش، حتی نحوه دست دادن و... ایشان برای ما الهامبخش بود. من خاطرم هست وقتی در کلاسهای مرحوم استاد شرکت میکردیم، در پایان ترم عده ای از شاگردان و دانشجویان ایشان، از رفتارها و حتی شکل گفتار دکتر بازرگانی تاثیر و الهام میگرفتند.»
وی مهمترین تعبیر برای استاد بازرگانی را عاشقانه کار کردن دانست و تصریح کرد: «ایشان عشق حرفه و عشق معلمی را داشت و عاشقانه زیست. یادم هست چند مسافرت علمی در محضر استاد داشتیم و یک بار درخصوص یک بیماری در منطقه ماهنشان زنجان و روستاهای اطراف آن کار میکردیم. زمانی که من در محضر ایشان بودم، جوان بودم و در اوج جوانی، در برابر وقتی که ایشان میگذاشت، همه ما کم میآوردیم. برای هر بیماری در هر منطقهای، یک مسافرت چند روزه در محضر ایشان بودیم و ایشان تمام جزئیات آن بیماری و عواملی را که میتوانست در انتشار بیماری در آن منطقه مطرح باشد، رصد، جستجو و ثبت میکرد و برخلاف خیلیها به دنبال نام و نشان نبود. یعنی هرگز برای ارتقای خود یا برای اینکه دیگران از ایشان تعریف و تمجید کنند، قدمی برنمیداشت.»
حضور خود در بالین را منوط به حضور دانشجویان میکرد
دکتر حسینی ضمن اشاره به محبوبیت زیاد دکتر بازرگانی برای دامداران مختلف، خاطرنشان کرد: «اصطلاحا همه سر و دست میشکستند تا استاد را برای ویزیت و... ببرند اما استاد همیشه حضور خود را منوط به حضور دانشجویان میکرد و میگفت من معلم دانشگاه هستم و اگر بخواهم در فلان منطقه بیایم، باید دانشجو را هم در کنار خودم بیاورم. این اخلاق ممکن بود در خیلی از موارد خوشایند دامداریها نباشد اما استاد این گونه بود و اثرگذاری خود را در آن قسمت میدید.»
وی در پایان اظهار کرد: «این اتفاق، واقعه بسیار تلخی بود. استاد مدتها بود که از بیماری رنج میبردند و در شرایط مطلوبی نبودند. با این حال عروج ملکوتی داشتند و تعبیر انا لله و انا الیه راجعون را در همه فرایندهای زندگی و حتی در مرحله فوت هم به ما نشان دادند. اگرچه متاثریم، اما همه ما راضی به رضای الهی هستیم و از درگاه خداوند علو درجات را برای این استاد عزیز مسئلت داریم.»
عالی گفتی، دمت گرم
دکتر حسینی عزیز چه خوب از دکتر بارزگانی یاد کردید آفرین ...............
................ من رزیدنت فارغ التحصیل رشته بهداشت مواد غذایی وبورسیه آن دانشکده بودم، ...... بعداز فارغ التحصیلی و اینکه قرار بود جذب هیئت علمی این بخش شوم، چه اتفاقاتی شد ک نشد...
|
آقای دکتر رضائی برای منهم همین اتفاق افتاد و برای تعدادی دیگر از همکاران و مطمئن هستم که خداوند منتقم قهاری است خداوند دکتر بازرگانی را مورد رحمت واسعه خویش قرار دهد ولی ضمن احترام به بزرگان حاضر در دانشکده برخی از مسئولان سابق آن دانشکده روی خوش از زندگی خویش نخواهند دید
سالهای 53=54مرحوم تازه به استخدام در آمده بود از همان ابتدا فردی بود پر کار و علاقمند خدا رحمتش کند و به باز ماندگان صبر بدهد
دکتر حسینی عزیز حق مطلب را ادا کردند. دکتر بازرگانی در حالی که در اوج علم دامپزشکی بود بسیار متواضع بود و برای خدمت به دامداران و تولید کنندگان و برای تشخیص بیماریها به خصوص بیماریهای نوپدید ، محدودیت زمانی و مکانی برایش مطرح نبود. در هر مکانی که میشنید بیماری جدیدی آمده میرفت. وسط روز میرفت. نصف شب هم میرفت.
پيامبر صلي الله عليه و آله :" مَنْ تَعَلَّمْتَ مِنْهُ حَرْفاً صِرْتَ لَهُ عَبْدا " ( ازكسي كه حرفي بياموزي عبد او شده اي).
دکتر رضایی مجاز ،با سلام ،مقصر تا حدی خودتان بودید که در دانشکده استخدام نشدید . شما می بایست با جدیت هر چه تمام تر و دور از هیاهو و جنجال ،استخدام خود را پیگیری می کردید که متاسفانه نکردید و یک نفر هم سوء استفاده کرد و جای شما ،در گروه بهداشت مواد غذایی مشغول به کار شد.
|
مطمئن هستید که سو استفاده کرده و آن فرد وابسته به آقای ........ نبود که با رئیس وقت دانشکده که در جهاد دانشگاهی هم فعالیت داشت لابی کرد و آن فرد ....... را به علت همشهری بودن با دامپزشک نزدیک به ........ جایگزین دکتر رضائی نمود . ماه پشت ابر نمی ماند
موضوعی که اینجانب را همواره اذیت میکند خبر بازنشسته شدن اساتید دانشگاه است به عقل ناقص بنده استاد دانشگاه نباید در زمان حیات بازنشسته شود ولی میشود تعداد ساعات تدریس را کاهش داد امیدوارم این رسم ناخوشایند برچیده شود
بجز آهی
هر از گاهی
چه خواهد ماند از انسان خاک آلود
که صبحی با صدای گریه می آید
و عصری در سکوتی محض خواهد رفت