از سایه تا صحنه: چرا دامپزشکان جرأت نقد و فریاد ندارند؟
دکتر جواد شایانخواه
در صنف دامپزشکی ایران، جایی که سلامت حیوانات، امنیت غذایی جامعه و حتی کنترل بیماریهای مشترک بین انسان و حیوان در میان است، یک پارادوکس تلخ حاکم است: نقد وجود دارد، اما اغلب در سایه پنهان میشود. نه در تریبونهای رسمی، نه در جلسات شوراهای صنفی، و نه حتی با نام واقعی افراد. نقدها به صورت نظرات ناشناس زیر مقالات جسورانه یا خبرها ، پیامهای خصوصی در گروههای مجازی، و زمزمههای خاموش در محافل محدود پناه میبرند. این پدیده، که برخی آن را با طنز تلخ «لاتهای کوچه خلوت» توصیف میکنند، نشاندهنده یک درد واقعی است دردی به نام «ترس از دیدهشدن» یا «فرهنگ سرکوبشدهی نقد». فضایی که جرأت بیان را تنبیه میکند و سکوت را تشویق.
این مقاله تحلیلی، بر اساس تجربیات واقعی و مشاهدات روزمره در صنف، به بررسی ریشهها، پیامدها و راهحلهای این مسئله میپردازد. وجدان صنفی هنوز زنده است، اما جرأت گفتن علنی آن کمرنگ شده. متأسفانه، دامپزشکان اغلب به عنوان کسانی دیده میشوند که فقط توانایی این را دارند که زیر مقالات منتقدان واقعی کسانی که حق را میگویند، با نظرات ناشناس یا اسامی جعلی نظر بدهند، بدون جرأت و جسارت واقعی برای ایستادن در صحنه.
نقد هست، اما پنهان و ناشناس
در سالهای اخیر، رسانههای تخصصی دامپزشکی مانند پایگاه خبری حکیم مهر، بستری برای انتشار مقالات انتقادی فراهم کردهاند. زیر این مقالات، دهها نظر نوشته میشود اغلب با لحن تند و تلخ، پر از گلایههای واقعی از مشکلات ساختاری مانند تأخیر در تمدید پروانهها، کمبود حمایت از بخش خصوصی، یا چالشهای آموزشی و.... اما بیشتر این نظرات با اسامی ناشناس، بدون اسم واقعی و یا جعلی، و در کوچه خلوت نظرات ظاهر میشوند. این یعنی نقد وجود دارد، اما جرأت دیدهشدن ندارد. دامپزشکان، به جای ورود به گفتوگوی صنفی سازنده در جلسات رسمی یا همایشها، ترجیح میدهند در سایه بمانند و مانند "لاتهای کوچه خلوت" عمل کنند جسور در تاریکی، اما محتاط در روشنایی.
این رفتار نه از سر بزدلی فردی، بلکه از فشارهای ساختاری ناشی میشود. برای مثال، زیر مقالههای که اغلب به نقد سیاستهای سازمان دامپزشکی یا نظام صنفی میپردازد، کامنتها پر از دغدغههای جدی است: از حقوق پایین، عدم امنیت شغلی، نبود تعرفه متعادل، عدم عدالت صنفی پیرادامپزشکان تا عدم اجرای ماده ۱۹، و...، اما این صداها به جای تبدیل شدن به یک گفتمان عمومی، در هویت پنهان یا ناشناس بخش نظرات گم میشوند.
ریشههای پنهانکاری: چرا نقد در سایه میماند؟
این پدیده ریشه در عوامل متعددی دارد که ترکیبشان فضایی خفقانآور ایجاد کرده است:
1. ترس از تبعات اداری و صنفی: بسیاری از دامپزشکان، به ویژه در بخش دولتی، نگرانند که نقد با نام واقعی منجر به مشکلات حرفهای شود. تصور کنید یک دامپزشک علناً سیاستهای سازمان نظام دامپزشکی را نقد کند آیا این میتواند بر تمدید پروانه اشتغال، ارتقاء شغلی، یا حتی امنیت شغلیاش تأثیر بگذارد؟ تجربیات گذشته، مانند حذف نویسندگان مستقل از شوراها یا برخوردهای اداری با منتقدان، این ترس را واقعی کرده است. این ترس باعث شده نقدها به شکل ناشناس، پنهانی، و گاه غیرسازنده بیان شوند.
2. نبود فرهنگ نقدپذیری در ساختارهای رسمی: وقتی سازمانها به جای شنیدن نقد، منتقد را حذف، بیاعتبار یا نادیده میگیرند، طبیعی است که افراد ترجیح دهند در سایه حرف بزنند. نمونهاش برخورد با نویسندگان مستقل یا حذف گروههای حرفهای از شوراها. این فرهنگ سنتی، اولویت را به حفظ وضعیت موجود میدهد و نقد را تهدید میبیند، نه فرصت اصلاح.
3. نبود تریبون امن برای بیان نظر: رسانههای تخصصی مانند پایگاه خبری حکیم مهر گاهی جسورانه عمل میکنند، اما هنوز برای بسیاری امنیت روانی کافی ندارند. دامپزشکان احساس میکنند فقط در بخش نظرات ناشناس یا پیامهای خصوصی میتوانند حرف دلشان را بزنند. این کمبود تریبون، صنف را به انزوا میکشاند و اجازه نمیدهد گفتوگوهای سازنده شکل بگیرد.
اما آیا این ضعف صنف است یا نشانی از فشار ساختار؟ صادقانه بگویم: اینکه دامپزشکان حتی با نظرات ناشناس یا جعلی نقد میکنند، یعنی وجدان صنفی هنوز زنده است. اما نبود جرأت برای گفتن با نام واقعی، نشان میدهد ساختارها نقد را تهدید میدانند، نه فرصتی برای پیشرفت.
پیامدهای نقد در سایه: از انفعال تا فرسایش
این پنهانکاری فراتر از یک مشکل فردی، به کل صنف آسیب میرساند.
اولاً، نقد پنهان اغلب غیرسازنده است لحن تند و بدون مسئولیت، به جای اصلاح، تنش ایجاد میکند. گاها نویسندگان مستقل به جای حمایت صنفی ، با حملههای نظرات ناشناس یا جعلی با نظرات مبتنی بر نظرات شخصی و مغرضانه نه براساس متن به افراد حمله می کنند که گاها یک فرد بار بارها با یک آیدی شماره مشخص در زمان های مختلف با نظرات متعدد و اسامی مختلف در بخش نظرات و برنامه ریزی شده به انجام سناریوی تخریبی ، مواجه میشوند که انگیزهشان را جهت فریاد صنفی کاهش میدهد.
دوماً، این پدیده منجر به انفعال صنفی میشود. وقتی صداهای واقعی شنیده نشوند، مشکلات ساختاری مانند کمبود تجهیزات، حقوق پایین یا چالشهای آموزشی،و... بدون راه حل باقی میمانند. ساختارها با سکوت و بیتفاوتی ادامه میدهند، در حالی که صنف از درون پوسیده میشود. کمرنگ شدن اعتماد صنفی،یاس و ناامیدی جمعی ، حذف نخبگان فکری، و تشدید مشکلات مزمن، همه پیامدهای این سکوت هستند. در کشوری مانند ایران که دامپزشکی نقش کلیدی در امنیت غذایی و کنترل بیماریهای زئونوتیک دارد، این انفعال میتواند عواقب عمومی داشته باشد از افزایش شیوع بیماریها تا تضعیف اقتصاد و ایمنی و امنیت غذایی وکشاورزی.
راهحلها: از سایه به صحنه
برای خروج از این چرخه، نیاز به اقدامات عملی و فرهنگی داریم. این راهحلها نه آرمانگرایانه، بلکه مبتنی بر تجربیات موفق در دیگر صنوف هستند:
۱. ایجاد تریبونهای صنفی مستقل: اتاقهای فکر یا انجمنهای مجازی با امکان بیان نظر بدون ترس از تبعات، تحت نظارت رسانههای مستقل.
۲. حمایت رسانهها از منتقدان واقعی: رسانههایی مانند حکیم مهر باید نه تنها مدیران رسمی را پوشش دهند، بلکه صدای نویسندگان مستقل را تقویت کنند با انتشار مقالات امضادار و حمایت حقوقی از نویسندگان مستقل و شجاع و جسور ، نه فقط چهرهها و نویسندگان تشریفاتی و دارای عنوان حقوقی سازمانی که گاها عنوان حقوقی خود را نیز در مقالات متذکر می شوند چون برند آنها حقوقی است نه حقیقی !
۳. آموزش فرهنگ نقدپذیری: سازمانها و شوراهای صنفی باید دورههای آموزشی برای مدیران برگزار کنند تا نقد را ابزار پیشرفت ببینند. دعوت از چهرههای مستقل منتقد ونویسندگان صاحب نظر و تحلیل گرو دارای ایده و خوش فکر شجاع به سخنرانی در مراسمهایی مانند روز دامپزشکی (۱۴ مهر) میتواند شروع خوبی باشد.
۴. تشویق جرأت صنفی و شفافیت: با ایجاد مکانیسمهای حفاظتی مانند کمیتههای مستقل برای بررسی شکایات، و قانونمند کردن فرآیندهای رسیدگی به انتقادات، دامپزشکان را به خروج از سایه تشویق کنیم. همچنین، رسمیت بخشیدن به تریبونهای نقد با چارترهای اخلاقی که تضمینکننده امنیت منتقدان باشد.
این اقدامات میتواند نقد پنهان را به گفتوگوی سازنده تبدیل کند و صنف را از بنبست خارج سازد.
دامپزشکان منتقدان بیتریبوناند، نه لاتهای کوچه خلوت!
دامپزشکان ایران «لاتهای کوچه خلوت» نیستند؛ بلکه منتقدان بیتریبوناند که در فضایی پر از ترس و سرکوب، صدایشان را پنهان کردهاند. آنها سربازان خستهای هستند که سلاح نقد را دارند، اما زرهی برای محافظت نمیبینند. اگر ساختارها، رسانهها و مدیران صنفی جرأت شنیدن داشته باشند، صنف هم جرأت گفتن پیدا میکند. آن روز، روزی است که دامپزشکی ایران از سایه بیرون میآید، از سکوت مصلحتی رها میشود و به سمت پیشرفت واقعی حرکت میکند. زمان آن رسیده که نقد را از هویت پنهان و نظرات ناشناس به پاسخگویی و مسئولیتپذیری بابت اقداماتمان تبدیل کنیم برای سلامت صنف و جامعه. آیا جرأت شنیدن این صداها را داریم؟ آیا سازمانهای دولتی و خصوصی توانایی شنیدن نقدها را دارند؟
همکاران گرامی .حداقل زیر کامنت کسانی که با هویت می نویسند ناشناس ننویسید .
باهویت بنویسید نظرات شما ارزشمند خواهد بود.
آقای دکتر افرادی که هم سوی سیستم قدرت هستند وقتی که صحبت میکنند برایشان عادی شده که نام و نشان خود را بنویسند...