
از سایه تا صحنه: چرا دامپزشکان جرأت نقد و فریاد ندارند؟
دکتر جواد شایانخواه
در صنف دامپزشکی ایران، جایی که سلامت حیوانات، امنیت غذایی جامعه و حتی کنترل بیماریهای مشترک بین انسان و حیوان در میان است، یک پارادوکس تلخ حاکم است: نقد وجود دارد، اما اغلب در سایه پنهان میشود. نه در تریبونهای رسمی، نه در جلسات شوراهای صنفی، و نه حتی با نام واقعی افراد. نقدها به صورت نظرات ناشناس زیر مقالات جسورانه یا خبرها ، پیامهای خصوصی در گروههای مجازی، و زمزمههای خاموش در محافل محدود پناه میبرند. این پدیده، که برخی آن را با طنز تلخ «لاتهای کوچه خلوت» توصیف میکنند، نشاندهنده یک درد واقعی است دردی به نام «ترس از دیدهشدن» یا «فرهنگ سرکوبشدهی نقد». فضایی که جرأت بیان را تنبیه میکند و سکوت را تشویق.
این مقاله تحلیلی، بر اساس تجربیات واقعی و مشاهدات روزمره در صنف، به بررسی ریشهها، پیامدها و راهحلهای این مسئله میپردازد. وجدان صنفی هنوز زنده است، اما جرأت گفتن علنی آن کمرنگ شده. متأسفانه، دامپزشکان اغلب به عنوان کسانی دیده میشوند که فقط توانایی این را دارند که زیر مقالات منتقدان واقعی کسانی که حق را میگویند، با نظرات ناشناس یا اسامی جعلی نظر بدهند، بدون جرأت و جسارت واقعی برای ایستادن در صحنه.
نقد هست، اما پنهان و ناشناس
در سالهای اخیر، رسانههای تخصصی دامپزشکی مانند پایگاه خبری حکیم مهر، بستری برای انتشار مقالات انتقادی فراهم کردهاند. زیر این مقالات، دهها نظر نوشته میشود اغلب با لحن تند و تلخ، پر از گلایههای واقعی از مشکلات ساختاری مانند تأخیر در تمدید پروانهها، کمبود حمایت از بخش خصوصی، یا چالشهای آموزشی و.... اما بیشتر این نظرات با اسامی ناشناس، بدون اسم واقعی و یا جعلی، و در کوچه خلوت نظرات ظاهر میشوند. این یعنی نقد وجود دارد، اما جرأت دیدهشدن ندارد. دامپزشکان، به جای ورود به گفتوگوی صنفی سازنده در جلسات رسمی یا همایشها، ترجیح میدهند در سایه بمانند و مانند "لاتهای کوچه خلوت" عمل کنند جسور در تاریکی، اما محتاط در روشنایی.
این رفتار نه از سر بزدلی فردی، بلکه از فشارهای ساختاری ناشی میشود. برای مثال، زیر مقالههای که اغلب به نقد سیاستهای سازمان دامپزشکی یا نظام صنفی میپردازد، کامنتها پر از دغدغههای جدی است: از حقوق پایین، عدم امنیت شغلی، نبود تعرفه متعادل، عدم عدالت صنفی پیرادامپزشکان تا عدم اجرای ماده ۱۹، و...، اما این صداها به جای تبدیل شدن به یک گفتمان عمومی، در هویت پنهان یا ناشناس بخش نظرات گم میشوند.
ریشههای پنهانکاری: چرا نقد در سایه میماند؟
این پدیده ریشه در عوامل متعددی دارد که ترکیبشان فضایی خفقانآور ایجاد کرده است:
1. ترس از تبعات اداری و صنفی: بسیاری از دامپزشکان، به ویژه در بخش دولتی، نگرانند که نقد با نام واقعی منجر به مشکلات حرفهای شود. تصور کنید یک دامپزشک علناً سیاستهای سازمان نظام دامپزشکی را نقد کند آیا این میتواند بر تمدید پروانه اشتغال، ارتقاء شغلی، یا حتی امنیت شغلیاش تأثیر بگذارد؟ تجربیات گذشته، مانند حذف نویسندگان مستقل از شوراها یا برخوردهای اداری با منتقدان، این ترس را واقعی کرده است. این ترس باعث شده نقدها به شکل ناشناس، پنهانی، و گاه غیرسازنده بیان شوند.
2. نبود فرهنگ نقدپذیری در ساختارهای رسمی: وقتی سازمانها به جای شنیدن نقد، منتقد را حذف، بیاعتبار یا نادیده میگیرند، طبیعی است که افراد ترجیح دهند در سایه حرف بزنند. نمونهاش برخورد با نویسندگان مستقل یا حذف گروههای حرفهای از شوراها. این فرهنگ سنتی، اولویت را به حفظ وضعیت موجود میدهد و نقد را تهدید میبیند، نه فرصت اصلاح.
3. نبود تریبون امن برای بیان نظر: رسانههای تخصصی مانند پایگاه خبری حکیم مهر گاهی جسورانه عمل میکنند، اما هنوز برای بسیاری امنیت روانی کافی ندارند. دامپزشکان احساس میکنند فقط در بخش نظرات ناشناس یا پیامهای خصوصی میتوانند حرف دلشان را بزنند. این کمبود تریبون، صنف را به انزوا میکشاند و اجازه نمیدهد گفتوگوهای سازنده شکل بگیرد.
اما آیا این ضعف صنف است یا نشانی از فشار ساختار؟ صادقانه بگویم: اینکه دامپزشکان حتی با نظرات ناشناس یا جعلی نقد میکنند، یعنی وجدان صنفی هنوز زنده است. اما نبود جرأت برای گفتن با نام واقعی، نشان میدهد ساختارها نقد را تهدید میدانند، نه فرصتی برای پیشرفت.
پیامدهای نقد در سایه: از انفعال تا فرسایش
این پنهانکاری فراتر از یک مشکل فردی، به کل صنف آسیب میرساند.
اولاً، نقد پنهان اغلب غیرسازنده است لحن تند و بدون مسئولیت، به جای اصلاح، تنش ایجاد میکند. گاها نویسندگان مستقل به جای حمایت صنفی ، با حملههای نظرات ناشناس یا جعلی با نظرات مبتنی بر نظرات شخصی و مغرضانه نه براساس متن به افراد حمله می کنند که گاها یک فرد بار بارها با یک آیدی شماره مشخص در زمان های مختلف با نظرات متعدد و اسامی مختلف در بخش نظرات و برنامه ریزی شده به انجام سناریوی تخریبی ، مواجه میشوند که انگیزهشان را جهت فریاد صنفی کاهش میدهد.
دوماً، این پدیده منجر به انفعال صنفی میشود. وقتی صداهای واقعی شنیده نشوند، مشکلات ساختاری مانند کمبود تجهیزات، حقوق پایین یا چالشهای آموزشی،و... بدون راه حل باقی میمانند. ساختارها با سکوت و بیتفاوتی ادامه میدهند، در حالی که صنف از درون پوسیده میشود. کمرنگ شدن اعتماد صنفی،یاس و ناامیدی جمعی ، حذف نخبگان فکری، و تشدید مشکلات مزمن، همه پیامدهای این سکوت هستند. در کشوری مانند ایران که دامپزشکی نقش کلیدی در امنیت غذایی و کنترل بیماریهای زئونوتیک دارد، این انفعال میتواند عواقب عمومی داشته باشد از افزایش شیوع بیماریها تا تضعیف اقتصاد و ایمنی و امنیت غذایی وکشاورزی.
راهحلها: از سایه به صحنه
برای خروج از این چرخه، نیاز به اقدامات عملی و فرهنگی داریم. این راهحلها نه آرمانگرایانه، بلکه مبتنی بر تجربیات موفق در دیگر صنوف هستند:
۱. ایجاد تریبونهای صنفی مستقل: اتاقهای فکر یا انجمنهای مجازی با امکان بیان نظر بدون ترس از تبعات، تحت نظارت رسانههای مستقل.
۲. حمایت رسانهها از منتقدان واقعی: رسانههایی مانند حکیم مهر باید نه تنها مدیران رسمی را پوشش دهند، بلکه صدای نویسندگان مستقل را تقویت کنند با انتشار مقالات امضادار و حمایت حقوقی از نویسندگان مستقل و شجاع و جسور ، نه فقط چهرهها و نویسندگان تشریفاتی و دارای عنوان حقوقی سازمانی که گاها عنوان حقوقی خود را نیز در مقالات متذکر می شوند چون برند آنها حقوقی است نه حقیقی !
۳. آموزش فرهنگ نقدپذیری: سازمانها و شوراهای صنفی باید دورههای آموزشی برای مدیران برگزار کنند تا نقد را ابزار پیشرفت ببینند. دعوت از چهرههای مستقل منتقد ونویسندگان صاحب نظر و تحلیل گرو دارای ایده و خوش فکر شجاع به سخنرانی در مراسمهایی مانند روز دامپزشکی (۱۴ مهر) میتواند شروع خوبی باشد.
۴. تشویق جرأت صنفی و شفافیت: با ایجاد مکانیسمهای حفاظتی مانند کمیتههای مستقل برای بررسی شکایات، و قانونمند کردن فرآیندهای رسیدگی به انتقادات، دامپزشکان را به خروج از سایه تشویق کنیم. همچنین، رسمیت بخشیدن به تریبونهای نقد با چارترهای اخلاقی که تضمینکننده امنیت منتقدان باشد.
این اقدامات میتواند نقد پنهان را به گفتوگوی سازنده تبدیل کند و صنف را از بنبست خارج سازد.
دامپزشکان منتقدان بیتریبوناند، نه لاتهای کوچه خلوت!
دامپزشکان ایران «لاتهای کوچه خلوت» نیستند؛ بلکه منتقدان بیتریبوناند که در فضایی پر از ترس و سرکوب، صدایشان را پنهان کردهاند. آنها سربازان خستهای هستند که سلاح نقد را دارند، اما زرهی برای محافظت نمیبینند. اگر ساختارها، رسانهها و مدیران صنفی جرأت شنیدن داشته باشند، صنف هم جرأت گفتن پیدا میکند. آن روز، روزی است که دامپزشکی ایران از سایه بیرون میآید، از سکوت مصلحتی رها میشود و به سمت پیشرفت واقعی حرکت میکند. زمان آن رسیده که نقد را از هویت پنهان و نظرات ناشناس به پاسخگویی و مسئولیتپذیری بابت اقداماتمان تبدیل کنیم برای سلامت صنف و جامعه. آیا جرأت شنیدن این صداها را داریم؟ آیا سازمانهای دولتی و خصوصی توانایی شنیدن نقدها را دارند؟
 متاسفانه به غیبت روی اورده اند و در ظاهر همه چیز را تایید و در خلوت و در محفل دیگر زبان به انتقاد می گوشایند
         		            متاسفانه به غیبت روی اورده اند و در ظاهر همه چیز را تایید و در خلوت و در محفل دیگر زبان به انتقاد می گوشایند  این مقاله با وجود طرح موضوع مهم و دغدغهمند، چند ضعف اساسی دارد: لحن آن در بخشهایی بیش از حد احساسی و شعاری است و استفاده مکرر از اصطلاحاتی چون «لاتهای کوچه خلوت» از اعتبار علمی و بیطرفی متن میکاهد. همچنین، استدلالها بیشتر بر مشاهدات و برداشتهای شخصی تکیه دارند و فاقد دادهها یا شواهد کمی مستند هستند که میتوانست پشتوانه محکمی برای تحلیلها فراهم آورد. از سوی دیگر، متن طولانی و تا حدی تکراری است و در برخی بخشها همان ایدهها چند بار بیان شدهاند، در حالیکه با خلاصهسازی و دستهبندی منظمتر میشد پیام اصلی را شفافتر و اثرگذارتر منتقل کرد.
         		            این مقاله با وجود طرح موضوع مهم و دغدغهمند، چند ضعف اساسی دارد: لحن آن در بخشهایی بیش از حد احساسی و شعاری است و استفاده مکرر از اصطلاحاتی چون «لاتهای کوچه خلوت» از اعتبار علمی و بیطرفی متن میکاهد. همچنین، استدلالها بیشتر بر مشاهدات و برداشتهای شخصی تکیه دارند و فاقد دادهها یا شواهد کمی مستند هستند که میتوانست پشتوانه محکمی برای تحلیلها فراهم آورد. از سوی دیگر، متن طولانی و تا حدی تکراری است و در برخی بخشها همان ایدهها چند بار بیان شدهاند، در حالیکه با خلاصهسازی و دستهبندی منظمتر میشد پیام اصلی را شفافتر و اثرگذارتر منتقل کرد.         		                     		         |
         		                            |         		                             به عنوان یه دامپزشک  که سالها در بهش خصوصی و الان دولتی هستم باید تأکید کنم که مقاله با جسارت و رویکرد ژورنالیستی، مشکلات واقعی صنف و حال حاضر دامپزشکی کل رو را بازتاب میدهد استفاده از اصطلاحاتی مثل لاتهای کوچه خلوت جنبه شعاری ندارد، بلکه تصویر واقعی وضعیت نقد پنهان در فضای حرفهای را منتقل میکند
         		                    به عنوان یه دامپزشک  که سالها در بهش خصوصی و الان دولتی هستم باید تأکید کنم که مقاله با جسارت و رویکرد ژورنالیستی، مشکلات واقعی صنف و حال حاضر دامپزشکی کل رو را بازتاب میدهد استفاده از اصطلاحاتی مثل لاتهای کوچه خلوت جنبه شعاری ندارد، بلکه تصویر واقعی وضعیت نقد پنهان در فضای حرفهای را منتقل میکند |
         		                            |         		                             در کشور ما ظرفیت پذیرش نقد کم است. صدای منتقد، چه با نام و چه بینام، شاید شنیده شود، اما ناشناس ماندن گاهی باعث میشود دیگران درباره انگیزهها شک نکنند و کسی جبهه نگیرد. پس لزومی ندارد همه را یکجور تصور کنیم؛ بعضیها فقط میخواهند پیامشان را برسانند و دنبال شهرت نیستند.پس همه لات کوچه خلوت نیستند
         		                    در کشور ما ظرفیت پذیرش نقد کم است. صدای منتقد، چه با نام و چه بینام، شاید شنیده شود، اما ناشناس ماندن گاهی باعث میشود دیگران درباره انگیزهها شک نکنند و کسی جبهه نگیرد. پس لزومی ندارد همه را یکجور تصور کنیم؛ بعضیها فقط میخواهند پیامشان را برسانند و دنبال شهرت نیستند.پس همه لات کوچه خلوت نیستند         				                     		                 |
         		                            |         		                             همکار محترم آقای  ناشناس اما نه لات.
         		                    همکار محترم آقای  ناشناس اما نه لات.  |
         		                            |         		                             سپاس از وقتی که برای مطالعه مقاله صرف کردیدنکات شما دریافت شد، هرچند به نظر میرسد این تحلیل بیشتر مبتنی بر الگوریتمهای ماشینی و فرمولهای استاندارد سازمانی است تا درک سبک ژورنالیستی و خلاقانه مقاله ارزش واقعی یک مقاله، تنها در دادهها و شواهد کمی خلاصه نمیشودروایت تحلیلی، زاویه دید نو و پیامدهای عملی آن نیز معیارهای مهمی هستند که در متن شما کمتر دیده میشود
         		                    سپاس از وقتی که برای مطالعه مقاله صرف کردیدنکات شما دریافت شد، هرچند به نظر میرسد این تحلیل بیشتر مبتنی بر الگوریتمهای ماشینی و فرمولهای استاندارد سازمانی است تا درک سبک ژورنالیستی و خلاقانه مقاله ارزش واقعی یک مقاله، تنها در دادهها و شواهد کمی خلاصه نمیشودروایت تحلیلی، زاویه دید نو و پیامدهای عملی آن نیز معیارهای مهمی هستند که در متن شما کمتر دیده میشود خدایش باور کنیم همه ما نسل بی جرائت و بی جسارت امروزیم حتی الان خود من هم شجاعت ندارم با اینکه چیزی ننوشتم یا نقدی یا...اسم خودم رو بنویسم ،،
         		            خدایش باور کنیم همه ما نسل بی جرائت و بی جسارت امروزیم حتی الان خود من هم شجاعت ندارم با اینکه چیزی ننوشتم یا نقدی یا...اسم خودم رو بنویسم ،،         		                     		         کاملا این مطلب صحیح و درسته. اما متاسفانه ساختار سیاسی قابلیت اجرای اون و نداره.
         		            کاملا این مطلب صحیح و درسته. اما متاسفانه ساختار سیاسی قابلیت اجرای اون و نداره.  واقعا دامپزشکی جای نقد زیاد داره خیلی ایراد داره
         		            واقعا دامپزشکی جای نقد زیاد داره خیلی ایراد داره         		                     		         مشکل اصلی ما اینه که بعضی ها درد رو درست تشخیص میدن، ولی بعد نسخهای میپیچن که خودش از خود بیماری کشندهتره. مقاله دکتر شایانخواه شجاعانه میگه نقد باید از درون شروع بشه، با ساختن تریبون، با تغییر فرهنگ خودمون، با فشار به ساختار از داخل، اما یه عده از همون حرف درست، یه نتیجهگیری وارونه میگیرن چون سخته، چون ساختار مشکل داره، پس باید بریم نسخه رو از بیرون بیاریم. این یعنی چی؟
         		            مشکل اصلی ما اینه که بعضی ها درد رو درست تشخیص میدن، ولی بعد نسخهای میپیچن که خودش از خود بیماری کشندهتره. مقاله دکتر شایانخواه شجاعانه میگه نقد باید از درون شروع بشه، با ساختن تریبون، با تغییر فرهنگ خودمون، با فشار به ساختار از داخل، اما یه عده از همون حرف درست، یه نتیجهگیری وارونه میگیرن چون سخته، چون ساختار مشکل داره، پس باید بریم نسخه رو از بیرون بیاریم. این یعنی چی؟ |
         		                            |         		                             شما مشکلات سازمان و رها کن. دقیقا بگو منشأ ناراحتی تون از کجاست؟ الان از چی ناراحتی و چه چیزی اذیتتون میکنه؟! حب و بغض و حسادت معمولا منجر به ناراحتی های ناجوری میشه. بنظرم شما مشکلات دامپزشکی و رها دوست عزیز.
         		                    شما مشکلات سازمان و رها کن. دقیقا بگو منشأ ناراحتی تون از کجاست؟ الان از چی ناراحتی و چه چیزی اذیتتون میکنه؟! حب و بغض و حسادت معمولا منجر به ناراحتی های ناجوری میشه. بنظرم شما مشکلات دامپزشکی و رها دوست عزیز.         				                     		                 |
         		                            |         		                             فارماکولوژی !!!
         		                    فارماکولوژی !!!         				                     		                 گفتمان تو دامپزشکی ایران به بن بست مطلق رسیده
         		            گفتمان تو دامپزشکی ایران به بن بست مطلق رسیده         		                     		         آقا بعضی ها جرات ندارند و سکوت میکنند .بعضی ها هم در مورد هر چیزی هر موضوعی نظر و یادداشت مینویسند.آنقدر که مصاحبه و یادداشت از ایشان هست از روسای دو سازمان نیست.
         		            آقا بعضی ها جرات ندارند و سکوت میکنند .بعضی ها هم در مورد هر چیزی هر موضوعی نظر و یادداشت مینویسند.آنقدر که مصاحبه و یادداشت از ایشان هست از روسای دو سازمان نیست.         		                     		         |
         		                            |         		                             اینکه نام یک نویسنده بیش از برخی مقامات در رسانهها دیده میشود نه ضعف نویسنده بلکه نشاندهنده خلأ حضور رسمی و رسانهای همان مقامات استمشکل اصلی، کمکاری مدیران در پاسخگویی و شفافسازیست، نه پرکاری قلم و نوشتن  اگر رؤسا و مسئولان سازمانها جسارت گفتوگو و نقدپذیری بیشتری داشتند، شاید دیگران هم کمتر احساس میکردند که باید جای خالی آنان را پر کنند.نقد درست آن است که مطالبه حضور و پاسخگویی از مدیران داشته باشیم، نه سرزنش کسانی که مسئولانه دغدغههای صنف را به صدا درمیآورند
         		                    اینکه نام یک نویسنده بیش از برخی مقامات در رسانهها دیده میشود نه ضعف نویسنده بلکه نشاندهنده خلأ حضور رسمی و رسانهای همان مقامات استمشکل اصلی، کمکاری مدیران در پاسخگویی و شفافسازیست، نه پرکاری قلم و نوشتن  اگر رؤسا و مسئولان سازمانها جسارت گفتوگو و نقدپذیری بیشتری داشتند، شاید دیگران هم کمتر احساس میکردند که باید جای خالی آنان را پر کنند.نقد درست آن است که مطالبه حضور و پاسخگویی از مدیران داشته باشیم، نه سرزنش کسانی که مسئولانه دغدغههای صنف را به صدا درمیآورند         				                     		                 |
         		                            |         		                             جالبه که نگران تعداد یادداشتها و مقالات من هستید! به نظرم قلم و صدا محدود به جایگاه سازمانی نیست حتی یک دامپزشک شهرستانی هم میتواند بیش از برخی مدیران پشت میز حرف بزند و دغدغهها را بیان کند
         		                    جالبه که نگران تعداد یادداشتها و مقالات من هستید! به نظرم قلم و صدا محدود به جایگاه سازمانی نیست حتی یک دامپزشک شهرستانی هم میتواند بیش از برخی مدیران پشت میز حرف بزند و دغدغهها را بیان کند هر بار که ما کارمندان موسسه رازی با اسم ناشناس نظر میدهیم، عدهای سریع ما را متهم میکنند به بزدلی. اما واقعیت تلخ این است که در این سیستم اگر با نام واقعی انتقاد کنی، خیلی زود باید تاوانش را بدهی؛ از محرومیت در ارتقا گرفته تا فشار مستقیم و غیرمستقیم.
         		            هر بار که ما کارمندان موسسه رازی با اسم ناشناس نظر میدهیم، عدهای سریع ما را متهم میکنند به بزدلی. اما واقعیت تلخ این است که در این سیستم اگر با نام واقعی انتقاد کنی، خیلی زود باید تاوانش را بدهی؛ از محرومیت در ارتقا گرفته تا فشار مستقیم و غیرمستقیم. متاسفانه ساختار اداری و نظام چنان گونه هست که اگر خواستی نقد کنی باید قید کارو بزنی
         		            متاسفانه ساختار اداری و نظام چنان گونه هست که اگر خواستی نقد کنی باید قید کارو بزنی         		                     		         سلام و تشکر از این میزان جگر!
         		            سلام و تشکر از این میزان جگر! |
         		                            |         		                             جالبه!  ناشناس آمدی ومیگوید شما جرات ندارید همهچیز را بگویید اما خودش حتی جرات ندارد نام واقعیتان را پای نوشته بگذاریداین یعنی تناقض آشکار!!!
         		                    جالبه!  ناشناس آمدی ومیگوید شما جرات ندارید همهچیز را بگویید اما خودش حتی جرات ندارد نام واقعیتان را پای نوشته بگذاریداین یعنی تناقض آشکار!!! |
         		                            |         		                             بخشی از حقیقت هنوز ناگفته مانده و دلیلش هم نه کمبود جرات، بلکه آگاهی از همین کوچه خلوت است که شما بهدرستی اشاره کردیدوقتی مسیر خلوت است، هر کلمه میتواند هزینهای سنگین داشته باشد
         		                    بخشی از حقیقت هنوز ناگفته مانده و دلیلش هم نه کمبود جرات، بلکه آگاهی از همین کوچه خلوت است که شما بهدرستی اشاره کردیدوقتی مسیر خلوت است، هر کلمه میتواند هزینهای سنگین داشته باشد بایستی بپذیریم که واقعا در دامپزشکی نقد و نقادی جایگاهی نداره و هرگونه دیپلماسی و گفتمان درون مجموعه ای  یعنی شکست
         		            بایستی بپذیریم که واقعا در دامپزشکی نقد و نقادی جایگاهی نداره و هرگونه دیپلماسی و گفتمان درون مجموعه ای  یعنی شکست         		                     		         سلام.
         		            سلام. اگر ناشناس حرف حسابی بزند هیچ مشکلی ندارد ناشناس بماند. اگر حرف ناحسابی بزند با اسم باشد هم نا صواب است.  اگر ناشناس حرف ناصواب بزند که بدتر.
         		            اگر ناشناس حرف حسابی بزند هیچ مشکلی ندارد ناشناس بماند. اگر حرف ناحسابی بزند با اسم باشد هم نا صواب است.  اگر ناشناس حرف ناصواب بزند که بدتر.  |
         		                            |         		                             درست میفرمایید، حرف حساب ارزشمند است چه با نام و چه بینام اما وقتی نقدها به قصد کوچکنمایی یا صرفاا برای "تفریح" باشد، نشان میدهد متن اثر خودش را گذاشته و ذهنها را درگیر کردهاگر هم حرف ناصواب باشد، گذر زمان بهترین قاضی است ما مینویسیم تا گفتوگو شکل بگیرد، نه برای تفریح لات کوچک خلوت دامپزشکی  !!!
         		                    درست میفرمایید، حرف حساب ارزشمند است چه با نام و چه بینام اما وقتی نقدها به قصد کوچکنمایی یا صرفاا برای "تفریح" باشد، نشان میدهد متن اثر خودش را گذاشته و ذهنها را درگیر کردهاگر هم حرف ناصواب باشد، گذر زمان بهترین قاضی است ما مینویسیم تا گفتوگو شکل بگیرد، نه برای تفریح لات کوچک خلوت دامپزشکی  !!!         				                     		                 حکایت کنند : روباهی وحشت زده می گریخت.
         		            حکایت کنند : روباهی وحشت زده می گریخت. |
         		                            |         		                             سپاس از دکتر عطارد گرامی برای این تمثیل زیباحقیقتاً همین ترس و بیاعتمادی که فرمودید، یکی از دلایل سکوت بسیاری از همکاران است دغدغه من هم همین بوده؛ اینکه فضای نقد و گفتوگو آنقدر شفاف و سالم باشد که هیچکس مجبور نشود برای بیان حقیقت، به فکر فرار یا ناشناسنویسی بیفتد. اگر قرار است چیزی شمرده شود، بهتر است اندیشهها و راهکارهایمان باشد، نه برچسبها و سوءظنها
         		                    سپاس از دکتر عطارد گرامی برای این تمثیل زیباحقیقتاً همین ترس و بیاعتمادی که فرمودید، یکی از دلایل سکوت بسیاری از همکاران است دغدغه من هم همین بوده؛ اینکه فضای نقد و گفتوگو آنقدر شفاف و سالم باشد که هیچکس مجبور نشود برای بیان حقیقت، به فکر فرار یا ناشناسنویسی بیفتد. اگر قرار است چیزی شمرده شود، بهتر است اندیشهها و راهکارهایمان باشد، نه برچسبها و سوءظنها با سلام خدمت همۀ لاتهای کوچههای خلوت ?
         		            با سلام خدمت همۀ لاتهای کوچههای خلوت ? چرا ما اصرار داریم همه اسم خود را بنویسند؟ بگذارید هر هر کس هر نوع میخواهد بنویسد الا توهین و بی انصافی!!
         		            چرا ما اصرار داریم همه اسم خود را بنویسند؟ بگذارید هر هر کس هر نوع میخواهد بنویسد الا توهین و بی انصافی!! به قول حاج قاسم ایران ،اگه از خدا بترسی ،خداوند هم ترس از تو را در دل دشمنانت می کاره .
         		            به قول حاج قاسم ایران ،اگه از خدا بترسی ،خداوند هم ترس از تو را در دل دشمنانت می کاره .
همکاران گرامی .حداقل زیر کامنت کسانی که با هویت می نویسند ناشناس ننویسید .
باهویت بنویسید نظرات شما ارزشمند خواهد بود.
آقای دکتر افرادی که هم سوی سیستم قدرت هستند وقتی که صحبت میکنند برایشان عادی شده که نام و نشان خود را بنویسند...