کد خبر: ۸۴۵۹۷
گفت‌وگوی حکیم مهر با «دکتر محمدرضا افشار» کلینیسین باسابقه و عضو شورای نظام دامپزشکی استان کهگیلویه و بویراحمد:

تلقیح‌کاران از سخت‌زایی تا جفت‌ماندگی را انجام می‌دهند!/ دامداران با اعلام کوچک‌ترین هزینه‌ی درمان، ترجیح می‌دهند به‌جای پرداخت آن، دام خود را بفروشند

«دکتر محمدرضا افشار» افزود: بیشتر درمانگران غیرمجاز، کاردان‌های بازنشسته یا کاردان‌های فعلی هستند. تلقیح‌کاران نیز بسیار وارد این حوزه شده‌اند. ما بارها گفته‌ایم تلقیح‌کاران باید از زیر نظر امور دام خارج شوند و تحت نظارت نظام دامپزشکی باشند ...

حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: در دل یکی از سنتی‌ترین زیست‌بوم‌های دامداری کشور، جایی میان دامنه‌های سردسیر دنا تا دشت‌های گرم و خشک گچساران، کلینیسین‌های دامپزشکی هر روز با ترکیبی از واقعیت‌های سخت معیشتی، نبود سازوکارهای حمایتی و چالش‌های ساختاری دست‌وپنجه نرم می‌کنند؛ شرایطی که مرز ظریفی است میان تداوم خدمت‌رسانی و فرسودگی شغلی.

کهگیلویه و بویراحمد استانی است که به گفته «دکتر محمدرضا افشار» کلینیسین باسابقه و عضو شورای نظام دامپزشکی استان، هم از نظر تعداد کلینیک‌ها به تعادل نسبی رسیده و هم‌زمان با مشکلاتی مواجه است که مانع از توزیع عادلانه خدمات و شکل‌گیری یک بازار کار پایدار می‌شود.

نفوذ درمانگران غیرمجاز که دامداران سنتی با اعتماد کامل آنها را «دکتر» خطاب می‌کنند، نبود قوانین بازدارنده، فاصله قابل‌توجه تعرفه‌های رسمی با هزینه‌های واقعی، ابلاغ دیرهنگام تعرفه‌ها، مقاومت دامداران در پرداخت هزینه‌ها، فشار سنگین خشکسالی بر اقتصاد دامداری و نبود امکان تشکیل انجمن صنفی کلینیسین‌ها، تنها بخشی از زنجیره چالش‌هایی است که او در این گفت‌وگو از آن‌ها پرده برمی‌دارد.

به گفته دکتر افشار، ساختار تصمیم‌گیری در نظام دامپزشکی استانی نیز به دلیل وابستگی به تاییدیه‌های تهران، با محدودیت‌های جدی مواجه است و حتی در مواجهه با دخالت افراد غیرمجاز ابزار کافی برای اقدام مؤثر وجود ندارد. در چنین شرایطی، کلینیسین‌های جوان نیز با وجود تلاش و انگیزه، به علت کاستی‌های آموزش عملی و درمانگاهی، با سطحی از مهارت وارد بازار کار می‌شوند که هنوز فاصله‌ای با نیازهای واقعی میدان دارد.

گفت‌وگوی دکتر افشار با حکیم مهر، تصویری روشن، دقیق و بی‌پروا از واقعیت حرفه کلینیسین‌های دامپزشکی در استانی ارائه می‌دهد که زیست‌دامی گسترده‌اش هنوز در سایه سنت، محدودیت و شکاف‌های قانونی، نیازمند شنیده شدن است.

حکیم مهر: لطفاً در ابتدا تصویری کلی از وضعیت کلینیسین‌های دامپزشکی در استان کهگیلویه و بویراحمد ارائه دهید. در حال حاضر چه تعداد کلینیک، مطب یا مرکز درمانی دامپزشکی فعال در استان دارید و آیا این تعداد با نیاز استان تناسب دارد؟

استان کهگیلویه و بویراحمد یک بخش سردسیری دارد و یک بخش گرمسیری. سمت یاسوج و دنا سردسیری محسوب می‌شود و گچساران گرمسیری است. در شهرستان کهگیلویه و توابع، تقریباً دو کلینیک تمام‌وقت و دو کلینیک نیمه‌وقت فعال هستند و در شهرستان‌های دیگر هم معمولاً یک کلینیک داریم. در گچساران سه مرکز کلینیکی در حال فعالیت است و در یاسوج هم تقریباً چهار کلینیک فعالیت می‌کنند.

تقریباً می‌توان گفت که از نظر تعداد، تناسب وجود دارد؛ اما یک‌سری مشکلات فرعی اجازه نمی‌دهد که بازار کار به درستی تقسیم شود و این باعث می‌شود توزیع خدمات، آن‌طور که باید، متعادل نباشد.

حکیم مهر: در سال‌های اخیر روند تأسیس یا تعطیلی کلینیک‌های دامپزشکی در استان چگونه بوده است؟ چه عواملی بیشترین نقش را در این روند داشته‌اند؟

روند تأسیس کلینیک‌ها نسبتاً خوب بوده و رو به افزایش است. من تقریباً بیست‌وپنج سال است که در این منطقه کار می‌کنم؛ از دوران سربازی و امریه تا الان. در این مدت روند تأسیس خوب بوده و تعطیلی قابل‌توجهی نداشته‌ایم. خوشبختانه تعطیلی‌هایی که به دلیل کمبود منابع کاری باشد، نداشته‌ایم.

اما متأسفانه درمانگران غیرمجاز یکی از معضلات استان هستند. برخورد با آنها ابزار قانونی کافی ندارد. همیشه از ما مستندات می‌خواهند؛ به شخصه بارها به من گفته‌اند که مستندات را ارائه بدهید تا ما دامدار را روبه‌رو کنیم یا هر اقدام قانونی که لازم است انجام دهیم. اما معمولاً در آخرین لحظه دامدار زیر همه چیز می‌زند و می‌گوید چنین اتفاقی برای من نیفتاده است. وقتی این‌طور می‌شود، پرونده عملاً کنسل می‌شود و چون وجهه قانونی ندارد، قابل پیگیری نیست. این خودش یک معضل بزرگ است.

دامداری در کهگیلویه و بویراحمد بیشتر به صورت سنتی انجام می‌شود. به‌جز یکی دو مورد گاوداری صنعتی که حدود دو تا سه هزار رأس دام در یاسوج و دهدشت دارند، بقیه دامداری‌ها در استان سنتی هستند. به همین دلیل ابزارهای قانونی برای برخورد با این مسائل کم است. تقریباً هر خانواده یا منطقه‌ای یک کاردان دامپزشکی داشته یا دارد و همین کاردان‌ها خدمات می‌دهند و عملاً کار را ادامه می‌دهند.

حکیم مهر: از نظر اقتصادی، مهم‌ترین مشکلاتی که کلینیسین‌های دامپزشک با آن مواجه هستند، چیست؟

از لحاظ اقتصادی متأسفانه همه‌چیز باز برمی‌گردد به همان شیوه سنتی دامداری. اغلب تعرفه‌هایی که ما خودمان هم به آنها معترض هستیم، همان تعرفه‌هایی است که نظام دامپزشکی تصویب می‌کند و سالیانه می‌فرستد، البته معمولاً با تأخیر شش تا هفت ماه. همین تعرفه‌ها را هم بسیاری از دامداران متأسفانه در پرداخت، مشکل دارند و خیلی وقت‌ها پرداخت نمی‌کنند. این موضوع هم باز به سیستم سنتی دامداری برمی‌گردد.

دامداران معمولاً متکی به مراتع و نگهداری بیرونی هستند و به‌خصوص امسال که حدود هشت ماه بدون باران را گذراندیم و از اسفند پارسال تقریباً بارندگی نداشتیم، خشکی وضعیت را خیلی بدتر کرده است. این خشکسالی باعث شده دامدار توان هزینه‌کرد نداشته باشد و در این برهه بیشتر به سمت فروش دام برود. کوچک‌ترین هزینه‌ای که ما به او می‌گوییم—مثلاً یک سزارین ساده با همان مبلغی که نظام داده—ترجیح می‌دهد به‌جای پرداخت هزینه درمان، دام را بفروشد. این وضعیت برای ما از نظر اقتصادی فشار زیادی ایجاد کرده است.

حکیم مهر: همین تعرفه‌هایی که اشاره کردید با تأخیر ابلاغ می‌شود، بعد از ابلاغ با هزینه‌های واقعی همخوانی دارد یا خیر؟

خیر، خود تعرفه‌ها با واقعیت همخوانی ندارند. یکی از مسائلی که هفته گذشته در جلسه مطرح کردم—چون من خودم به مدت دو دوره عضو شورای نظام دامپزشکی استان هستم—مشخصاً با دکتر عبدالی هم در این‌باره صحبت کردم.

الان تعرفه سزارین در گوسفند یک میلیون و ششصد هزار تومان است. در حالی که سزارین گاو داخل درمانگاه دو میلیون و ششصد هزار تومان تعیین شده؛ یعنی هیچ تناسبی بین این تعرفه‌ها وجود ندارد.

متأسفانه تعرفه‌ها فقط بر اساس تورم روی هزینه‌های سال قبل درصدی اضافه می‌شود و بسیاری از تعرفه‌ها اصلاً لحاظ نمی‌شود. ما با این معضل مواجه هستیم که واقعاً با چه تعرفه‌ای باید جلو برویم.

از طرفی افزایش قیمت‌ها معمولاً در ایران در فصل بهار اتفاق می‌افتد، اما تعرفه‌ها وسط سال ابلاغ می‌شود. امسال هم حدود پنج تا شش ماه طول کشید تا تعرفه‌ها را بدهند؛ اوایل شهریور ابلاغ شد. این یعنی چهار پنج ماه اول سال را مجبور بودیم با تعرفه‌های قبلی کار کنیم.

استان ما هم طوری است که خارج از تعرفه نمی‌توان کار کرد، چون استان کوچک است و اگر کم و زیادی اتفاق بیفتد، بلافاصله از اطراف راهنمایی می‌کنند که شکایت کنید. بنابراین ما ناچار هستیم دقیقاً بر اساس تعرفه‌های مصوب کار کنیم. وقتی هم که تعرفه‌ها ابلاغ می‌شود، باز همان مقاومت دامدار پیش می‌آید که چرا قیمت‌ها گران شده است، و خلاصه این مشکلات همیشه وجود دارد.

حکیم مهر: آیا کلینیسین‌های دامپزشک در استان از تسهیلات مالی، بیمه‌ای یا حمایتی خاصی برخوردارند؟

بیمه مسئولیت حرفه‌ای چند سالی است که اجباری شده و همکاران آن را انجام می‌دهند. البته برخی از همکاران خودشان بعد از تمدید سالیانه، بیمه مسئولیت حرفه‌ای را انجام می‌دهند. اما متأسفانه عده‌ای از همکاران—علی‌رغم توصیه‌های فراوان—معمولاً فقط زمان تمدید پروانه به این موضوع مراجعه می‌کنند. مواردی هم بوده که همکار دچار مشکل شده و مجبور شده خودش هزینه‌ها را پرداخت کند.

بیمه تکمیلی هم همان بیمه کوثر است که یکی دو سال گذشته با این بیمه قرارداد داشتیم. سال‌های قبل‌تر با بیمه‌های دیگری مثل کارآفرین، تجارت نو و… طرف قرارداد بودیم. بیمه تأمین اجتماعی هم همان کارتی است که سازمان به‌صورت گروهی صادر و ارسال می‌کند و از آن استفاده می‌شود.

حکیم مهر: تا چه اندازه از نظرات کلینیسین‌ها در تصمیمات استانی—مانند صدور مجوزها، نظارت‌ها، طرح‌های واکسیناسیون و…—استفاده می‌شود؟

از آنجا که من دو دوره است در خدمت اعضای نظام هستم و دوستان به من اعتماد کرده‌اند، معمولاً سعی می‌کنم مباحث مربوط به کلینیسین‌ها و مشکلات کاری را که حداقل ماهی یک‌بار در جلسات مطرح می‌شود، به نظام منتقل کنم.

اما یک‌سری بازدارندگی‌ها وجود دارد؛ یکی از مشکلات نظام دامپزشکی به‌صورت کلی این است که چون تصمیمات به شکل شورایی است، خودشان رأساً نمی‌توانند در استان تصمیم‌گیری کنند. اگر موضوعی هم در استان مطرح یا مصوب شود و بخواهند راهکاری ارائه دهند، حتماً باید به تأیید نظام تهران و نظر شورای مرکزی برسد و بعد ابلاغ شود؛ و این پروسه خودش طولانی است.

اگر شورای نظام استان یا دفاتر استانی مثل نظام مهندسی این اختیار را داشتند که رأساً تصمیماتی بگیرند، قطعاً شرایط بهتر می‌شد. با این حال، معمولاً نظرات کلینیسین‌ها پرسیده می‌شود. هر اتفاق خاصی که قرار باشد انجام شود، در گروه‌های واتساپی یا سایر پیام‌رسان‌ها اعلام می‌شود و از همکاران می‌خواهند نظر خود را اعلام کنند.

حکیم مهر: به دخالت افراد غیرمجاز اشاره کردید. به نظر شما راهکاری برای حل این مشکل وجود دارد؟

راهکار اصلی وجود قوانین بازدارنده است؛ چیزی که متأسفانه الان وجود ندارد. نظام دامپزشکی و حتی هیئت بدوی آن، و همین‌طور اداره کل، فقط در حد تکمیل مدارک و ارسال پرونده به مراجع قانونی اختیار دارند و این روند هم زمان‌بر است.

از طرفی، به دلیل سنتی بودن ساختار دامداری در منطقه، بارها پیش آمده که مثلاً دامدار گاوی را از دست داده و می‌پرسیم چه کسی این کار را انجام داده است؟ مشخص می‌شود فردی غیرمجاز آمده و مثلاً برای ورم پستان عمل جراحی انجام داده یا توده عفونی را خارج کرده؛ کارهایی که شاید در جزوات دانشگاهی به‌عنوان راه‌حل مطرح شده باشد، اما در عمل هیچ وقت جوابگو نیست.

وقتی دام تلف می‌شود و می‌گوییم شکایت کنید، معمولاً طرف مقابل پیدا نمی‌شود. دامداران هم متأسفانه به این افراد بیشتر اعتماد می‌کنند؛ تا حدی که به درمانگر غیرمجاز می‌گویند «دکتر»، اما به ما این عنوان را نمی‌گویند!

بیشتر این افراد، کاردان‌های بازنشسته یا کاردان‌های فعلی هستند. تلقیح‌کاران نیز بسیار وارد این حوزه شده‌اند. ما بارها گفته‌ایم تلقیح‌کاران باید از زیر نظر امور دام خارج شوند و تحت نظارت نظام دامپزشکی باشند تا پروانه‌دار شوند. اما متأسفانه هنوز زیر نظر امور دام فعالیت می‌کنند. این افراد تقریباً همه‌چیز را انجام می‌دهند؛ از سخت‌زایی گرفته تا جفت‌ماندگی. فقط اگر به مشکلی جدی برخورد کنند و ببینند احتمال خطر وجود دارد، تازه دام را به کلینیسین ارجاع می‌دهند.

حکیم مهر: چرا در استان شما انجمن صنفی کلینیسین‌های دامپزشکی تشکیل نشده است؟

مهم‌ترین مشکل این است که برای تشکیل انجمن صنفی، در هر رسته باید حداقل ۱۰۰ عضو وجود داشته باشد. در هیچ‌کدام از رسته‌ها—نه داروخانه‌ها و نه کلینیک‌ها—تعداد اعضا به ۱۰۰ نفر نمی‌رسد.

این موضوع بارها مطرح شده و حتی پیشنهاد شده که نظام دامپزشکی به‌صورت کلی و مشترک راه‌اندازی شود تا از همه رشته‌ها در یک ساختار واحد استفاده شود، اما متأسفانه مورد تأیید قرار نگرفته است. به همین خاطر در هیچ زمینه‌ای انجمن صنفی فعال نداریم.

حکیم مهر: دامپزشکان جوانی که تازه وارد بازار کار می‌شوند، تا چه اندازه از آمادگی و مهارت لازم برخوردارند؟

در حد متوسط. هنوز نیاز به کار عملی و تجربه بیشتر دارند. سال‌هایی که من وارد شدم—یعنی سال ۷۸—معمولاً یک یا دو ماه می‌گفتند حتماً باید پیش یک همکار باتجربه کار کنید. الان هم اداره کل قبل از صدور پروانه همین شرط را می‌گذارد. اما واقعیت این است که یادگیری عملی با یکی دو ماه محقق نمی‌شود.

به نظر می‌رسد توان علمی و مهارت عملی دوران تحصیل، کارورزی و فعالیت درمانگاهی کافی نبوده است، چون در برخی موارد از من سؤال‌هایی پرسیده می‌شود که واقعاً پیش پا افتاده است؛ مثلاً اینکه در فلان عمل چه نوع بخیه‌ای استفاده شود. بنابراین سطح مهارت همکاران جوان هنوز متوسط است و نیاز به کار عملی بیشتری دارند.

حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.

 

نظر شما
ادامه