حکیم مهر - فِن زرافه کوچکی بود که با یک خانواده شش نفره زندگی می کرد. وقتی اعضای خانواده مشغول غذا خوردن بودند، بازی می کردند، یا حتی وقتی خواب بودند، این زرافه کوچک آزادانه در خانه راه می رفت، می دوید یا بازی می کرد. حتی وقتی اسمش را صدا می زدند مثل یک حیوان دست آموز به طرفشان می دوید.
این حیوان دوست داشتنی در کنار کولین مک رائی 59 ساله و همسر و چهار فرزند او در مزرعه ای در جنوب آفریقا زندگی می کرد. فن همیشه شاد و سرحال در خانه و مزرعه رفت و آمد می کرد و مراقب بود که روی کاشی های خانه لیز نخورد و موقع وارد شدن از در گردنش را خم کند.
این خانواده فن را از زمانی که نوزاد بود نگه داشته بودند و در سن دو سالگی قد او به ده فوت می رسید. چهار سال پیش کِرِگ، پسر خانواده موقع شرکت در یکی از مسابقات سوارکاری که از طرف خانوداه اش برگزار می شد، فن را پیدا کرد. مادر فن او را در آن هوای گرم بین بوته ها رها کرده بود و حشرات حیوان کوچک را احاطه کرده بودند . کرگ و شش نفر دیگر حیوان را که حتی نمی توانست سرپا بایستد به طرف کامیون بردند.
کرگ و خانواده اش مراقبت از فن را به عهده گرفتند و تغذیه او را با شیر گاو و تخم مرغ شروع کردند. مادر خانواده می گوید "فن حتی وقتی خیلی بزرگ شده بود به خانه ما می آمد. البته مجبور بود سرش را کاملاً خم کند! حتی گاهی مجبور بودیم او را از خانه بیرون کنیم چون سم هایش روی کاشی لیز می خوردند و ممکن بود پاهایش بشکند. فن کاملاً مراقب وسایل خانه بود و سرش را به اندازه کافی خم می کرد."
با بزرگ تر شدن فن غذای او از شیر و تخم مرغ به برگ و هشت لیتر شیر در روز تغییر کرد. هویج غذایی بود که گاهی به عنوان جایزه یا پاداش به فن داده می شد.
مادر خانواده می گوید "زندگی با یک زرافه گاهی عجیب و غافلگیرکننده است. مثلاً روزی یکی از مهمان های ما در اتاق خوابش را بازگذاشته بود. فن از سر کنجکاوی در اتاق را هل داد و وارد اتاق شد و آن خانم را شگفت زده کرد. زندگی با فن پر از لحظه های جالب و فوق العاده بود.
فن بسیار احساساتی بود و به محبت و توجه نیاز داشت. گاهی تنها برای جلب توجه و نوازش به طرف ما می آمد و ما یا مهمانانمان ناچار بودیم که به او توجه کافی کنیم.
وقتی فن کوچک بود کنترل چندانی روی حرکاتش نداشت و ما همیشه مواظب بودیم که پایمان را لگد نکند چون وزن او از وزن یک انسان بیشتر بود."