حکیم مهر - آمارهای رسمی و غیررسمی، حدسها و گمانهزنیها، نظرات کارشناسی و برآوردها از تعداد موشها و گربههای تهران بیشتر از آنکه تعجببرانگیز باشد، دلهرهآور است.
شهر ی 8 میلیونی که گاهی با احتساب جمعیت شناورش جمعیتی 12میلیون نفری را در خود جای داده مدت زیادی است که خانه امن موشها و پناهگاه گربهها شده تا آنجا که آمارهای غیررسمی خبر از سرانه 6 عدد موش برای هر تهرانی در مرکز و شمال شهر و در جنوب تا 10 موش را میدهد. آماری که هرچند قابل رد یا تأیید نیست اما مشاهدات کارشناسان خبره محیطزیست از اوضاع شهر و همینطور تخمین میزان زاد و ولد موشها در فصول مختلف سال آن را تأیید میکند. در چنین شرایطی افزایش بیسابقه تعداد گربهها در شهر نیز نگرانی بسیاری از شهروندان و البته مسئولان زیستمحیطی را به همراه داشته است. تهران آرام آرام به زیستگاه پایدار موشها و گربهها تبدیل میشود و طرحهای مختلف در این رابطه یکی پس از دیگری با شکست مواجه میشود.
25 سال با طرح مبارزه با موش
برای اولین بار طرح مبارزه با موش در سال 63 مطرح شد و سپس در سالهای 69، 70، 75 و 79 در قالب طرحهای مختلف ادامه پیدا کرد. بعد از آن اولین طرح جدی مبارزه با این جونده در تهران با بررسیهای صورت گرفته توسط شرکت ساماندهی مشاغل شهرداری تهران در تیرماه سال 84 آغاز شد. شرکت ساماندهی مشاغل یکی از چند شرکت و سازمانی است که زیر نظر شهرداری تهران کار میکند و چنانکه از عنوانش برمیآید مسئولیت ساماندهی مشاغل مزاحمی چون چوببریها، پرنده فروشیها و دست دوم فروشیها را که نظم عمومی شهر را مختل میکنند به عهده دارد. این سازمان در همان سال نخست با برپایی چادرهایی در سراسر شهر تهران و اجرای برنامههایی در قالب گفت وگو، ارائه بروشور و اطلاعاتی درباره خسارتهای اقتصادی و بهداشتی موشها تلاش کرد شهروندان را از خطرات موشها آگاه کند و در مرحله دوم در قالب مبارزه مواد شیمیایی برای مسوم کردن آنها کار خود را ادامه داد.طرح سوم نیز که شهرداری آن را تا اکنون پیگیری میکند، شامل برنامههای عمرانی شهر از جمله ترمیم جویها، شکستگی جداول، پر کردن حفرههای موجود در پیادهروها و ساماندهی جمع آوری زباله است.
روشهای نا کارآمد
به طور میانگین سالانه 10 میلیارد تومان برای مبارزه با جانوران موذی در شهر هزینه میشود هزینهای که بسیاری معتقدند اگر نگوییم به افزایش جمعیت موشهای تهران منجر شده باید بگوییم به بزرگتر شدن جثه آنها کمک کرده است. استفاده از سموم شیمیایی و تلهها و روشهای مکانیکی از راههایی است که از سوی شهرداری پیگیری میشود؛ راههایی که دکتر اسماعیل کهرم، کارشناس محیطزیست معتقد است چندان اثرگذار نبوده است: «طرحهایی که شهرداری برای کنترل جمعیت موشها به کار میگیرد، موفق نبوده و نیست. استفاده از سم برای کشتن موشها باعث آلودگی محیط میشود و حتی ممکن است پرندگان را نیز مسموم کند. امکان آلودگی آبهای زیرزمینی نیز وجود دارد.» از سوی دیگر کارشناسان تغذیه میگویند سمی که برای کشتن موشها به کار برده میشود با خوردن ویتامین k که در کاهو یافت میشود و به وفور در دسترس موشها قرار دارد، خنثی میشود. بنا بر اعلام مشاور محیطزیست سابق شهردار تهران بیشترین تعداد جمعیت موشها در خیابان ولیعصر زندگی میکنند و بیشترین تعداد لاشه موشها از این خیابان جمع آوری میشود. بعد از خیابان ولیعصر بیشترین تعداد لاشه موش متعلق به خیابان شریعتی بوده است.
تا پیتزا هست سم چرا؟
مسئولان شهرداری اما مهمترین دلیل افزایش جمعیت موشها در شهر را بیتوجهی شهروندان در نوع دفع زبالهها میدانند. مدیرعامل شرکت ساماندهی مشاغل و صنوف مزاحم شهر تهران با ابراز گلایه از اینکه روزانه بیش از 60 تن زباله فقط از انهار و جویهای تهران جمعآوری میشود، چندی پیش گفته بود: «موشها تا زمانی که جویها مملو از آشغال است و به راحتی در آنها تکههای پیتزا و ساندویچ پیدا میشود، سراغ تلههای سمی نمیروند.» مهندس امراللهی نداشتن شبکه فاضلاب زیرزمینی را دلیل دیگری برای رشد جمعیت موشها دانست و گفت: «با وجود اینکه در برخی نقاط شهر بین 3 تا 4 مرتبه در روز جمعآوری زباله انجام میشود اما باز هم بسیاری از جویها و انهار تا ساعتهای جمعآوری زباله در شب، غرق در زباله هستند.»
طرحهای مختلف شهرداری برای مبارزه با جوندگان موذی از تلهگذاری و استفاده از سم در سالهای گذشته به استفاده از سطلهای مکانیزه زباله در سالهای اخیر رسید. طرحی که یکی از عمدهترین اهدافش ممانعت از رسیدن غذای کافی به موشها و گربهها بود تا از این راه مانع زاد و ولد آنها شود. طرحی که نه تنها در این راه توفیقی حاصل نکرد بلکه منابع غذایی پر و پیمانی را برای گربهها و البته موشها مهیا کرد. رد شدن از ارتفاع یک متری دیوار این سطلها برای گربههای چاق و فربه ایرانی هرچند ممکن است کار سختی باشد، اما غیرممکن نیست. ضیافتی که در هر یک از این سطلهای «بدون در» برپاست تحمل این سختی را برای آنها دلچسب و راحت میکند. دکتر کهرم درباره رابطه گربهها و سطلهای مکانیزه میگوید: «داخل هر سطلی 5-6 گربه مشغول غذا خوردن هستند. یکی از نزدیکان وقتی داشت زباله در این سطلها میانداخت با هجوم یک گربه مواجه شد که روی دست و صورتش پنجه کشید. حالا او اکنون مشکوک به هاری است. به همین راحتی یک شهروند در شمال تهران، وقتی دارد به وظایف شهروندیاش عمل میکند، توسط یک گربه مجروح میشود.» او در ادامه میگوید: «در آمریکا هم از این سطلها استفاده میکنند اما استفاده از یک در برای این سطلها ضروری است. طرحی که در تهران نیمهکاره مانده و سطلهای مکانیزه فلزی در ندارند و از در سطلهای پلاستیکی استفاده نمیشود. به این ترتیب برای آن موش و گربه فرقی نمیکند که زبالهها در سطل ریخته شوند یا در جوی چون در هر دو حالت به آن دسترسی دارند.»
70 هزار تومان هزینه عقیمسازی هر گربه
عقیم کردن گربهها توسط شهرداری نیز در سالهای اخیر سر و صدای زیادی به پا کرد. در طرح سازمان ساماندهی مشاغل مزاحم قرار بود گربههای نر و ماده جمعآوری شوند و پس از عقیمسازی بار دیگر در شهر رها شوند با این تفاوت که دیگر آنها امکان زاد و ولد نداشتند. روش عقیمسازی گربهها یا روش (TNR) در مقایسه با روشهای کنترل غذادهی و تنظیم هورمونی، یکی از بهترین و مؤثرترین روشهای شناخته شده و به کار رفته درباره تثبیت و کاهش جمعیت گربههای ولگرد است که شامل برنامههای استقرار تله و گرفتن گربههاست که پس از اتمام عمل جراحی، گربههای نر رهاسازی میشوند، اما مادهها به دلیل خروج رحم از بدنشان چند روزی تحت مراقبت قرار گرفته و سپس آزاد میشوند. مسئولان تاکنون رقمی از هزینههای این طرح اعلام نکردهاند ولی بررسیها نشان داده عقیمسازی هر گربه ماده دست کم 70 هزار تومان هزینه در بردارد.
رئیس انجمن حمایت از حیوانات پیش از این درباره این طرح گفته بود: «بدیهی است که شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل با استفاده از بودجههای دولتی و بدون استفاده از متخصصان نه تنها در کنترل جمعیت سگها و موشها موفق نبوده بلکه تاکنون نقشی در کنترل جمعیت گربهها نداشته است.»
دکتر کهرم در این باره میگوید: «این طرح شبیه یک شوخی است. شما گربههای آلوده شهر را با زحمت میگیرید، پول برایش خرج میکنید و باز دوباره آن را به شهر باز میگردانید. باید از ابتدا روی فرهنگ این مقوله کار کرد. اگر شهرداری عوض این همه طرحهای مختلف دست به فرهنگسازی بین مردم میزد اکنون کسی زباله در جوی نمیریخت، رستورانها دفع زباله مناسب داشتند و کسی این همه غذا در شکم این موش و گربهها نمیریخت. باید مردم از عواقب اینگونه رفتارهای پرخطرشان آگاهی داشته باشند.»