حکیم مهر - رضا ساکی در ایسنا نوشت : در خبرها آمده بود که افراد بیخانمان از خشتهای آتشکدهی تپهی باستانی کرکو، متعلق به دورهی ساسانی در سیستان و بلوچستان، برای ساخت خانههایشان استفاده میکنند.
این کار خیلی هم خوب است. اصلا یکی از موارد استفاده از میراث فرهنگی همین است. وقتی ما از آجرهای یک بنای فرهنگی برای ساخت خانه استفاده کنیم، با یک تیر دو نشان زدهایم؛ هم از میراث فرهنگی حفاظت کردهایم و هم به صورت خودجوش برای خود خانه ساختهایم. خدا خیر بدهد دولت ساسانی را که این آجرها را برای ما به ارث گذاشت. در سراسر ایران بناهای ساسانی زیادی هست که میشود با آجر آنها خانههای محکم ساخت؛ چون آجری که دوهزار سال کار کرده است و هنوز سالم است، دستکم هزار سال دیگر هم به همین قوت باقی میماند!
البته بر خلاف سیاهنماییها، مردم منطقه هم بنا بر نیاز خود آجر برداشتهاند و بندههای خدا خانههای کوچکی هم ساختهاند. به هر حال جا دارد از همین تریبون از تمام مسؤولانی که در زمان ساسانیان در امر ساخت آجر و ساختمان دخیل بودهاند، تشکر کنیم. امیدوارم ما هم طوری عمل کنیم که دوهزار سال بعد چیزیهای به دردبخوری برای آیندگان به ارث بگذاریم.
ولی ای کاش علم در زمان ساسانیان به درجهای از پیشرفت رسیده بود که ساسانیان میتوانستند علاوه بر آجر، مرغ هم برایمان به ارث بگذارند تا همانطور که با خشت ساسانی خانه میسازیم، با مرغ ساسانی هم سیر بشویم. یا حداقل مرغ عنقا یا سیمرغ افسانههای ساسانی الآن یافت میشد. در این صورت امکان نداشت الآن با بحران مرغ مواجه شویم. اگرچه از همان قرن هشت حضرت حافظ بحران مرغ را تشخیص داد که گفت:
مصرع: عنقا نصیب کس نشود دام بازچین
ولی اگر میشد، چقدر خوب میشد! آن وقت روی مغازهها درشت مینوشتیم: مرغ ارزان شد، مرغ ساسانی رسید!
بمیرند شاهان ساسانی که جز خشت خام چیزی برایمان به ارث نگذاشتند.
البته گویا مدتهاست مردهاند!