"باکمال تاسف وتاثر دوست وهمکار ارجمندمان دکتر مجتبی صادقیان (دامپزشک مسئول صندوق بیمه کشاورزی استان ایلام) شب گدشته برای همیشه ما را ترک کرد و به دیار باقی شتافت. این مصیبت بزرگ را به خانواده زنده یاد دکتر صادقیان و جامعه دامپزشکی کشور تسلیت عرض می کنم. (دکتر حداد شفیعیان 5/12/92 )"
حکیم مهر هم ضمن تشکر از بیننده محترم به دلیل اطلاع رسانی، به نوبه خود این مصیبت را به خانواده آن مرحوم تسلیت عرض نموده و از درگاه خداوند متعال برای ایشان رحمت و مغفرت و برای بازماندگان صبر و اجر مسئلت می نماید.
دکتر صادقیان مرد اخلاق بود، چه زود و ناباورانه رخت بربست و چه زود با دوستانش وداع نمود! یادش از خاطره ها هرگز پاک نشود!روحش شاد یادش گرامی!
تسلیت در مقابل مصیبت از دست دادن همکاری با اخلاق، با مروت و شوخ طبع واژه کوچکی است.
من در برزیل ایالت سائوپائولو شهر بونی فاسیو هستم مرحوم دکتر صادقیان دوست مشترک من و دکتر شفیعیان بود .اتفاقا و قتی دیروز این خبر ناگوار را شنیدم اول به دکتر شفیعیان ایمیل زدم من نیز یاد آن عزیز را گرامی میدارم و به خانواده اش تسلیت عرض میکنم
دکتر صادقیان مردی نماد تلاش، صداقت، و راستگویی بود.
اندوه ما در غم از دست دادن آن عزیز بزرگوار در واژه ها نمیگنجد تنها میتوانیم از خداوند برایی خانواده محترمشان صبری عظیم و برای آن مرحوم روحی شاد و آرام طلب كنیم
درگذشت دوست وهمکار عزیزمان جناب آقای دکتر مجتبی صادقیان چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور مینشیدو صبری میخواهد عظیم، ولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چارهای جز تسلیم و رضا نیست، تسلیت واژه کوچکیست در برابر غم بزرگ شما، این ماتم جانگداز را به،خانواده محترم ایشان، مدیر شعب وهمکاران بانک کشاورزی استان ایلام صمیمانه تسلیت عرض نموده و برای آنان صبر و اجر و برای آن عزیز سفرکرده علو درجات طلب میکنم
دکتر صادقیان با صداقت و مرام انسانی خود مایه مباهات ورودی های 71 دانشگاه شهید چمران اهواز بود . متاسفانه ما دوست محبوب خود را از دست داده ایم . مصیبت وارده را به خانواده آن مرحوم ، دوستان و جامعه دامپزشکی کشور تسلیت عرض نموده و برای بازماندگان صبر جزیل از درگاه ایزد منان خواستارم . مهدی بهروزی
دکتر کاش قبل رفتنت به یگانه فرزندت و
ما مرگ تو را چگونه باور بکنیم زین واقعه خاک تیره برسر بکنیم
دکتر صادقیان نمونه ی کامل انسان واقعی، انسانی که تا قبل از آشنایی با ایشان فقط در قصه ها باورش داشتم بود...به خود می بالم که خداوند فرصت آشنایی و شاگردی ایشان را به من داد.رفتنش برای من و همکارانم چنان شوک عظیم و ناباورانه ای بود که پس از گذشت یک هفته از سفر ابدیش، همچنان با چشمان اشکبار دیده به در می دوزیم تا شاید سنگ صبورمان از در وارد شود... دکتر عزیزمان همیشه در خاطرمان خواهی ماند همان طور آرام؛ مهربان، اندیشمند و صبور...کارگزار صندوق بیمه ایلام
یک آه سرد بی پایان و نگاه ناباورانه دوستان ، خبر رفتن میدهد .
کاش آن شب را نمی آمد سحر