«ترانه بنییعقوب» در گزارشی از باغ وحش ارم در روزنامه ایران نوشت:
اینجا قرار است همه خیابانها با نام حیوانات نامگذاری شوند؛ اما هر چه چشم میگردانم فعلاً جز خیابان شیر، خیابان دیگری را نمیبینم. خورشید درست وسط آسمان است و با قدرت تمام میتابد که از خیابان شیر وارد محوطه اصلی باغوحش ارم میشوم. باغوحشی با حدود ۵ هکتار مساحت در ۴ کیلومتری اتوبان تهران - کرج.
اینجا و آنجا این تابلوها به چشم میخورد: «غذا دادن به حیوانات ممنوع» و «نزدیک شدن به قفس حیوانات ممنوع» اما انگار مردم خیلی به این تابلوها توجه نمیکنند، هم خیلی نزدیک قفسها شدهاند و هم بیشترشان هلههولهای در دست دارند و به حیوانات میدهند. از چیپس و پفک گرفته تا سیب و انواع و اقسام میوه. مسئولان باغوحش گاه و بیگاه درباره این رفتارها به مردم تذکر میدهند.
در مسیرم جایگاه گوزنها را میبینم و البته جایگاهی که برای شیر ایرانی ساخته شده. در این محوطه با کلمات درشت نوشتهشده: «شیر ایرانی بعد از ۱۲۰ سال دوری از وطن به همت مسئولان بزودی وارد باغوحش میشود.»همان انتقالی که کلی حرف و حدیث برای مسئولان باغوحش به دنبال داشت. قرار بود شیر ایرانی از یکی از باغوحشهای اروپا به اینجا بیاید؛ اما هنوز جایگاه آن خالی است.
نگاهی به قوهای سفید میکنم که بهجای شناور بودن بر دریاچه مصنوعی کوچکی که برایشان در نظر گرفته شده سایه کنار درختان را ترجیح دادهاند.
به جایگاه ببر بنگال میرسم، جایگاهی کوچک که سراسر با شیشه و فلز پوشیده شده است. دو ببر بنگال بیحرکت روی زمین پهن شدهاند. یکی سفید است و دیگری زرد مایل به نارنجی. چند بچه محکم بر شیشهها میکوبند تا ببرها را مجبور کنند از خود جنب و جوشی نشان دهند. اما ببرهای بنگال که انگار به این جنجالها عادت دارند بیتوجه به سروصداها همچنان بیحال زیر آفتاب افتادهاند. مسئولان باغوحش به بچهها تذکر میدهند که بر شیشهها نکوبند. محوطه باغوحش پرسروصداست. بازدیدکنندگان و بچهها از یک طرف و نزدیکی به اتوبان و مترو تهران- کرج از سوی دیگر اینجا را به محوطهای پر سرو و صدا تبدیل کرده است.
دو شیر آفریقایی را در جایگاه جداگانهای نگهداری میکنند. همان دو شیری که به خاطر زاد و ولد زیاد این روزها ایمپلنت ضدبارداری دریافت کردهاند. آنها هم در گوشهای نشستهاند. جایگاه شیرها هم چندان بزرگ نیست. این دو شیر این روزها رژیم غذایی هم دارند، چراکه پیش از این یک روز در میان ۱۵ کیلو گوشت میخوردهاند. بیشتر جایگاهها شیشه دارند و بهشدت محصور شدهاند. بوی بدی همه محوطه را پرکرده که یا به خاطر گرمای هواست یا آنطور که مسئولان باغوحش میگویند حیوانات به این شیوه جایگاهشان را نشانهگذاری میکنند، هرچند آنها هم تأکید میکنند که در زمستان این بو کمتر به مشام میرسد.
«شهرام امیری شریفی» فعال حقوق حیوانات و عضو هیأت مدیره کانون دیدهبان حقوق حیوانات درباره وضعیت حیوانات در باغوحش میگوید: «شیرهایی که در طبیعت قلمروی صد مایل مربعی دارند و طبق استاندارد معمول باغوحشها نگهداری این حیوانات در جایگاهی حدود ۳۰۰ مترمربع است؛ اما آنها در بهترین حالت در یکی دو سال اخیر در باغوحش ارم در قفسهای چند ده مترمربعی نگهداری شدهاند که بهجای نرده، شیشه دارند. بر اساس باور به حقوق حیوانات، حیوانات بااحساس و با ادراک هستند؛ یعنی همانگونه که در مقابل تحریک جسمی واکنش نشان میدهند، در مقابل تحریک روحی هم عکسالعمل بروز میدهند؛ بنابراین شایسته برخورد اخلاقی هستند. در باغوحش حق داشتن روابط اجتماعی صحیح از حیوانات سلب میشود و اینکه میبینیم حیوانات باغوحش گاه گوشهای کز میکنند، در مسیری ثابت بهصورت رفت و برگشتی قدم میزنند، نردهها و فنسهای قفس را گاز میگیرند، میلیسند و گاه حتی خودزنی میکنند، همه شاهدی بر بیمار شدن این حیوانات از نظر روحی و روانی است.»
به جایگاه دو فیل باغوحش رسیدهام، دو فیلی که بیشتر بدنشان از علف پوشیده است. محوطه فیلها بهطور واضحی از دیگر حیوانات بزرگتر است.
«دکتر ایمان معماریان»، دامپزشک باغوحش تهران در کنار جایگاه فیلها ایستاده در حالی که گونهای از یک میمون سیاهرنگ را در بغل نگهداشته به سؤالات مردم هم پاسخ میدهد. میمونی که او در بغل دارد بیمار است و از باغوحش ساری به اینجا منتقلشده و در حال درمان است. او درحالیکه به سؤالهای مردم پاسخ میدهد مدام به آنها هم تذکر میدهد به میمونی که در بغل دارد دست نزنند. او در پاسخ به سؤال من مبنی بر کز کردن حیوانات و اینکه برخی از فعالان حقوق حیوانات معتقدند حیوانات باغوحش افسردهاند میگوید: «این افراد نه باغوحشهای دیگر دنیا را دیدهاند و نه اطلاعات دقیقی درباره حیوانات دارند بهعنوانمثال آنها گربهسانان را نمیشناسند. گربهسانان 20 ساعت در روز استراحت میکنند. تصویری که آنها از حیوانات دارند برگرفته از تصاویر برنامههای راز بقاست. در هیچ جای دنیا حیوانات بهطور کامل در باغوحشها آزاد نیستند و ما هم سعی کردهایم جایگاهها را به استاندارد نزدیک کنیم. هیچ حیوانی بدون مرز نیست و حتی در سافاری پارکها هم حیوانات حد و مرز مشخص دارند.»
به گفته او جایگاههای فیلها و گربهسانان در باغوحش ارم به استانداردهای جهانی نزدیک است. همچنین با اندازهگیری سطح هورمونهای حیوانات میتوان به وضع روحیشان پی برد.
وی عنوان میکند: این حیوانات اگر در جایگاه مناسب نگهداری شوند سطح رضایتمندیشان از طبیعت هم بیشتر است.
در جایگاه فیلها محوطه سرپوشیدهای قرار دارد که به گفته مسئولان باغوحش برای نگهداری زمستانه آنها طراحیشده است. مسئولان باغوحش میگویند مجبورند فنسها را جوری طراحی کنند که مردم و حیوانات کمتر آسیب ببینند؛ اما با همه این حرفها حیوانها از آزار در امان نیستند و در همین جایگاه فیلها یک روز تا مسئولان غافل شدند یکی سیگارش را روی خرطوم فیل خاموش کرد و دیگری با تیغ آن را خراشید.
امیری شریفی مدعی است: «باغوحش ارم استاندارد مناسب را برای نگهداری حیوانات ندارد و با توجه به حساسیت حیوانات که فراتر از بشر است آزار صوتی و فیزیکی هواپیما، اتوبان، متروی عبوری از فاصله اندک باغوحش و بلندگوهای فروش چیپس و پفک و جایگاه اندازهگیری قد و فشارخون شرایط نامناسبی را برای نگهداری حیوانات ایجاد کرده است.»
به جایگاه میمونها که شیشهای، سقف دار و محدود هستند میرسم. مسئولان باغوحش توضیح میدهند که چارهای جز محدود کردن این حیوانات نداشتهاند اگر میمونها بالای درختها بروند چه کسی میتواند آنها را بگیرد و دوباره به جایگاهشان برگرداند. چهار پنج بابون که نوعی از میمونها هستند آرام در گوشهای نشستهاند، تا نگهبانهایشان را میبینند واکنش نشان میدهند و از اینور به آن ور میپرند.
به قفس شامپانزهها رسیدهام. همانها که به شیطان بودن معروفاند، قفس آنها چندلایه دارد. قفسی سبزرنگ و آهنی که با میلههای سفید احاطهشده است. انگار بیش از دیگر جایگاهها محکمکاری شده. یکی از شامپانزهها شلنگ آب را برداشته و به سمت مردم آب میپاشد و دیگری سیبها را به سمت مردم پرت میکند. مردم میخندند. این حیوانها کلی طرفدار دارند. شامپانزهها اگرچه کنار هم نگهداری میشوند اما سه جایگاه جداگانه دارند. مسئولان باغوحش توضیح میدهند که شامپانزهها از هم جدا شدهاند تا از نظر ژنتیکی مشکل پیدا نکنند؛ اما همین موضوع موجب شده جایگاهشان تنگتر شود.
همان شامپانزهای که در فیلم سینمایی «عنتر و منتر» بازی کرد حالا ۶۰ سال سن دارد و بیمار است او از یک چوب آویزان شده و اینور و آن ور میپرد و گاهی هم از دست نگهبان تکههای خربزه را میگیرد و میجود. دو نوه او در محوطه بغلی نگهداری میشوند.
معماریان دامپزشک باغوحش هم تأیید میکند: «قفس شامپانزهها مناسب نیست جایگاه زمستانیشان کوچک است. جایگاه تکهتکه است بنابراین برنامه اصلاح جایگاه آنها را در نظر داریم. همچنین جایگاه خزندهها کوچک است و آن را نیز تغییر خواهیم داد.»
روبهروی قفس شامپانزهها قفس شترمرغها قرار دارد که محوطهای خاکی است. دو شترمرغ در این محوطه قدم میزنند. جایگاه خرسها بغل جایگاه شامپانزهها قرار دارد. مقابل این جایگاه خندقی ایجاد شده تا خرسها به مردم نپرند. یکی از خرسها در سایه خوابیده و دیگری در مسیری مستقیم راه میرود. پستوی کوچکی در محوطه کوچک خرسها ساختهشده که قرار است نقش همان غار زمستانی را برای خرسها داشته باشد.
بعضی از حیوانات باغوحش در فصلهایی از سال مو و پر ندارند. سر برخی از میمونها این روزها بیمو شده است. یکی از مسئولان باغوحش میگوید گاهی اوقات این اتفاق میافتد و در روزهای بهار بیشتر. همان زمانهایی که پر پرندگان هم میریزد و بهاصطلاح میگویند پرندگان رفتهاند توی لک.
وارد تونل تاریکی میشوم. در این تونل جایگاهی برای خزندگان طراحیشده است. لانهها شیشهای و بسیار کوچکاند و مارها به زور بدن بلندشان را در آن جایدادهاند. انتهای این تونل محل نگهداری تمساحهاست، دو تمساح ایرانی و دو تمساح آفریقایی همسایهاند. گونههای ایرانی کوچکاند و آفریقاییها بزرگترند. دور و بر تمساحها پر از بطریهای خالی آب است. تمساحها آرام کنار دریاچه کوچکی که برایشان درست شده و الان پر از برگ و لجن است خوابیدهاند. انگار میلی برای به آب زدن ندارند، آنقدر بیحرکتند که مردم بطریهای خالی آبشان را بر سر و روی آنها نشانه میروند بلکه وادار به تحرکشان کنند؛ اما آنها بیتوجه به همه این آزارها زیر آفتاب تابستانی لم دادهاند.
موقع ترک باغوحش ارم و مقابل در خروجی یخچالهای بزرگی را میبینم که محل نگهداری مواد غذایی باغوحش هستند، ۴ یخچال بزرگ. روی یخچالها برچسبهای گوشت و سبزیجات دیده میشود. مسئولان باغوحش توضیح میدهند که تابلوهای باغوحش در حال تعمیر است و بزودی همه خیابانها به نام حیوانات ارم نامگذاری میشوند. خیابان کانگورو، ببر و احتمالاً شیر ایرانی. حیوانهایی که امیدواریم در آینده کمتر توی لک بروند.