پیش از قرن نوزدهم باغوحشها بیشتر جنبه نمایشی و کسب درآمد داشتند؛ این حیوانات در قفسهای کوچک با وضع نامناسب نگهداری شده و کسی به وضعیت جسمی و روحی آنها توجهی نداشت، اما از قرن بیست و یکم به بعد، باغوحشها به مراکز آموزشی تبدیل شدند.
بنابراین حیوانات باید در شرایط مناسبی قرار میگرفتند تا رفتارهای طبیعی خود را بروز میدادند، باغوحشها همانطور که میتوانند مأمن حیوانات باشند، ممکن است مانند زندانی برای حیوانات نیز محسوب شوند، لذا محل زندگی و اختصاص فضای کافی برای نگهداری حیوانات بسیار مهم است.
هر بار که در خصوص وضعیت باغوحش مشهد سوالی پرسیده میشود، مسئولان مرتبط آن، توپ را در میدان یکدیگر پاسکاری کرده و موضوع انتقال آن را بهانه میکنند، در حالی که مهلت انتقال باغوحش از جانب ادارهکل محیط زیست خراسان رضوی تا پایان تابستان سال جاری به اتمام رسیده است، سوال اینجاست که اگر با انتقال باغوحش وضعیت آن بهبود مییابد، چرا کسی اقدامی نمیکند، تا کی باید حیوانات باغوحش مشهد قفسهای فرسوده و محدود را به امید انتقال تحمل کنند؟
با توجه به موقعیت زیارتی و سیاحتی مشهد و حضور سالیانه 25 میلیون زائر داخلی و خارجی، باغوحش وکیلآباد مشهد از اهمیت خاصی برخوردار بوده، بنابراین روزانه دارای بازدیدکنندگان بسیاری است که رفتار تک تک این افراد در برخورد با حیوانات و از طرفی رسیدگی مسئولان این باغوحش میتواند در سلامت روحی و جسمی این حیوانات بسیار موثر باشد، همین امر موجب شد تا به سراغ باغوحش مشهد برویم و گزارشی از آن تهیه کنیم.
در ابتدای ورودی باغوحش جمعیت زیادی از مردم از نقاط مختلف داخل و حتی خارج کشور مشغول تهیه بلیت هستند؛ برای دیدن وارد باغوحش میشوم، در ابتدای ورودی با قفس خرسی مواجه شدم که برخلاف سن کمش، هیچ تحرکی در او نمیتوان دید و مردم نیز سعی میکنند با دادن پفک و ذرت توجه او را جلب کنند
کمی آن طرفتر قفس چند گونه مختلف از پرندگان نظیر طاووس معمولی، پلیکان و فلامینگو که در کنار یکدیگر با حوضچهی کوچک با آبی کدر، فضای محدود و بدون هیچ پوشش گیاهی نگهداری میشوند، دیده میشود، به طوری که حشرات موذی زیادی در اطرافشان به چشم میخورد.
در مقابل قفس پرندگان، قفسهای بز کوهی، قوچ و لاما قرار دارد، اما علاوه بر وضعیت نامطلوب قفس این حیوانات چیزی که توجهم را جلب میکند، نحوه برخورد مردم است؛ تعدادی از افراد در حال عکس گرفتن در کنار قفس حیوانات هستند و عدهای نیز با این توجیه که حیوانات گرسنهاند، مشغول دادن پفک و ذرت به حیوانات هستند.
در ادامه مسیر با قفس تاریک و سنگفرشی از موزاییک که مرا به یاد زندان میاندازد، روبرو میشوم که در گوشهای از آن کفتاری به نظر افسرده قرار دارد، در همین ردیف از قفسهای تاریک و سربسته، میمونی کوچک مشغول بازی با شاخه باریکی از درخت است و درون قفس آن ته سیگار، پاکت قرص، پفک و ... به چشم میخورد.
بیشتر قفسها در این ردیف تاریک، دلگیر، فرسوده و عاری از هرگونه عناصر طبیعی مانند درخت و وسایل سرگرمکننده برای حیوانات هستند نظیر قفس دو سیاه گوش که با وجود اینکه جزو گونههای کمیاب محسوب میشوند، رسیدگی به شرایط محیطی آنها ضعیف به نظر میرسد؛ در مقابل قفسهای ببر، شیر و شامپانزه قرار دارد؛ ببرها و شیرها از قفس نسبتا تمیزتر و مناسبتری نسبت به سایر حیوانات باغوحش برخوردارند.
حیوانات باغوحش مشهد به جای زندگی کردن، زنده میمانند
یک مسافر شیرازی که در حال بازدید از باغ وحش است، میگوید: وضعیت باغوحش مشهد چندان مساعد نیست و به نظرم بیشتر سعی شده تا حیوانات زنده بمانند نه اینکه زندگی کنند، به شرایط مطلوب و دلخواه این حیوانات اهمیتی داده نمیشود و از رفتارهای آنها مشخص است که بسیار افسرده و خسته شدهاند.
نکتهای که در باغوحش بارها با آن مواجه شدم ارائه خوراکی از سوی مردم به حیوانات بود که یا با توجیه گرسنگی حیوانات صورت میگرفت یا برای اینکه فرزندانشان از فاصله نزدیکتری حیوان را ببینند هر انسانی به راحتی میتواند تشخیص دهد که حتی اگر حیوانات گرسنه باشند دادن پلاستیک یا پفک به آنها گرسنگیشان را رفع نمیکند و حتی ممکن است به بدن آنها آسیب برساند...
دلیل تمایل حیوانات به خوراکیهای مردم
یکی از کارکنان باغوحش در خصوص اشتیاق این علفخواران به خوراکیهای مردم، میگوید: حیوانات علفخوار علاقه زیادی به موادغذایی شور دارند، به همین دلیل به خوردن پفک و ... که مردم به آنها میدهند، ترغیب میشوند.
وی ادامه میدهد: این حیوانات گرسنه نیستند زیرا روزانه دو بار در نوبت صبح و بعدازظهر به آنها غذا داده میشود، اما متاسفانه مردم نسبت به این امر بیتوجه هستند و در بعضی موارد حتی به حیوانات پلاستیک نیز میدهند.
مسافر آبادانی در حال تماشای قفس شیرها، میگوید: وضعیت باغوحش مشهد تقریبا مناسب است، اما بوی تعفن از برخی قفسها به خصوص قفس شترها به مشام میرسد.
وی ادامه میدهد: رسیدگی به فضایسبز باغوحش در داخل و خارج از قفسها خوب نیست، به نظرم حساسترین حیوان این باغوحش شیر بوده که باید بیشتر از این به آن توجه میشد.
تقریبا باغوحش را یک دور طی کردهام؛ تجمع چند کودک را در مقابل قفس گوزن زرد و اسبها میبینم که مشغول دادن پفک و پلاستیک به این حیوانات هستند و آن حیوانات بیچاره نیز با اشتیاق سر خود را از میان میلهها بیرون میآورند که این خوراکیها را از دست مردم ببلعند و کودکان به چشم و گوشهای اسبها ضربه میزنند، در قفس گوزنها تنههای درختان انبارشده که منظرهای شبیه انباری را جلوه میدهد.
در سمت راست ورودی باغوحش محل نگهداری حیوانات دوزیست و آبزی است، کنجکاو شدم تا وضعیت جانوران این قسمت از باغوحش را نیز ببینم؛ وارد یک سالن سرپوشیده میشوم که در آن آکواریومهایی با آبهای تیره و کدر که مشخص است مدتی تعویض نشده است، قرار دارد و جانورانی مانند مار، لاکپشت و ماهیها بدون کوچکترین حرکتی درون آنها قرار دارند.
بیشتر مردم از بیتحرکی حیوانات باغوحش مشهد شاکی هستند؛ در انتهای سالن تمساحی درون آکواریوم با حوضچهی کوچک در مقابل نوری که از سقف میتابد، بدون هیچ تحرکی خود را قرار داده و شرایط زیستگاه مردابی او به صورت مصنوعی با دماسنج و لامپهای یو.وی کنترل میشود.
نظر یک مسافر تهرانی را در خصوص وضعیت باغ وحش جویا شدم، او میگوید: در این باغوحش قفسها متناسب با محیط طبیعی حیوانات نیست و باید به عناصر طبیعی نظیر خاک، درخت و ... در آن بیشتر توجه شود.
وی اظهار میکند: آب آکواریومها آلوده است و سالن دوزیستان تمیز نیست؛ حیوانات افسرده بوده و شاید غذای کمی میخورند که به نظر گرسنه میآیند.
باغوحشهای ایران، صنعت قاچاق را حمایت میکنند
مجید چاکری، یک فعال محیط زیست میگوید: باغوحشهای ایران احتمالا بخشی از صنعت قاچاق ایران را حمایت میکنند و نمونه آن ماجرای ورود شیرهای ایرانی باغوحش ارم است که با وجود تمام اتفاقات هنوز محل احتمالی خرید این حیوانات مشخص نیست.
وی ادامه میدهد: فعالیت باغوحش بر مبنی سوددهی بوده و اولویت آن منافع اقتصادی است و اگر بخواهد تمام استانداردهای متناسب با حیوانات را رعایت کند، هزینههای زیادی متحمل میشود، بنابراین این هزینهها را نمیپذیرد.
این فعال محیط زیست با تاکید بر اینکه اگر انتقال باغوحش استاندارهای لازم را نداشته باشد، میتواند برای حیوانات ایجاد مشکل کند، اضافه میکند: در واقع بیشتر بخشهای باغوحش مشهد، استانداردهای را لازم نداشته، زیرا صاحب آن دغدغه این استانداردها را ندارد.
چاکری اظهارمیکند: با اقداماتی نظیر فشار بر مسئولان، شاید بتوان رفاه باغوحش را افزایش داد، اما تا وقتی انتقال آن صورت نگیرد، احتمال اینکه به فرآیند اجرایی منجر شود، کم است.
باغوحش، اسارت را آموزش میدهد
وی خاطرنشان میکند: به نظر من باغوحش جنبه آموزشی نداشته و کودکان ما با دیدن اینکه انسان به دلیل خودخواهی خود حیوانات را در بدترین وضعیت نگه میدارد، حق مالکیت و اسارت درآوردن حیوانات را آموزش میبینند.