دامداری سنتی، عامل نابودی حیات وحش ایران
دکتر مجید خرازیان مقدم
مدیرکل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست
جهان امروز با چالش هایی همچون آلودگی منابع آب، خاک و هوا، تغییرات شدید اقلیمی، تخریب جنگل ها و مراتع، گرم شدن کره زمین، کاهش تنوع زیستی و انقراض گونه ها مواجه است.
تنوع زیستی در کشور نیز بویژه گونه های جانوری با تهدید و چالش های فراوانی از جمله تخریب و جزیره ای شدن زیستگاه ها، شکار و صید غیر قانونی، تغییرات جهانی آب و هوا، حوادث طبیعی مثل خشکسالی ها، سیل و شیوع بیماری ها بخصوص بیماریهای قابل انتقال بین انسان و حیوان و بیماری های واگیردار بین حیوانات بعنوان عوامل مهم تهدید کننده محیط زیست روبرو می باشد.
یکی از مهمترین اقدامات به منظور کاهش اثرات عوامل تهدید کننده تنوع زیستی در کشور شناخت عامل تهدید کننده و برنامه ریزی جهت پیشگیری از وقوع آن می باشد.
بیماری های واگیر یکی از مهمترین عوامل انقراض گونه ها:
شیوع بیماری ها در جمعیت های حیات وحش تاکنون منجر به وقوع تلفات بسیار بالا در گونه های جانوری گردیده که بعضا در مناطقی منجر به انقراض کامل گونه ای منحصر به فرد و یا آسیب جدی و جبران ناپذیری به جمعیت گشته است که از جمله آن می توان به بیماری قارچی بینی سفید در جمعیت خفاش های قاره آمریکا اشاره نمود که در مناطقی ۹۰% و بعضا ۱۰۰% جمعیت آنها را نابود کرده است.
همچنین در تجربه های مشابه که در سالهای اخیر رخ داده است می توان به نابودی جمعیت بسیار زیادی از فک های خزری با ویروس دیستمپر سگ سانان و یا نابودی جمعیت شیرهای آفریقایی در برخی از مناطق حفاظت شده در قاره آفریقا با این ویروس و یا بیماری ناشناخته ای که منجر به تلفات بسیار سنگینی در جمعیت سایگاها (از گونه های علفخوار) در آسیای مرکزی و کشور قزاقستان گشت که جمعیت این گونه را در معرض انقراض کامل قرار داد، اشاره نمود.
طاعون نشخوارکنندگان کوچک مهمترین عامل نابودی علفخواران ایران در ۴ سال اخیر:
بی شک برای افرادی که دغدغه حیات وحش کشور عزیزمان را دارند نام طاعون نشخوار کنندگان کوچک یا همان (PPR) نام غریبی نیست و متاسفانه در سال های اخیر خبرهای ناگوار بسیاری را با تیتر این بیماری مشاهده نموده اند که منجر به نابودی بسیاری از علفخواران وحشی از جمله کل و بز و قوچ و میش در مناطق تحت حفاظت سازمان که سال ها با زحمات شبانه روزی محیط بانان مورد حفاظت قرار گرفته تا از گزند شکارچیان و دست درازی های انسان به طبیعت در امان باشد، گشته است.
محیط بانان پارک ملی ساریگل خراسان شمالی و پارک ملی بمو در استان فارس و همچنین منطقه حفاظت شده هفتاد قله در استان مرکزی و خرمنه سر زنجان، الموت قزوین، طالقان البرز و خجیر و سرخه حصار در استان تهران بیش از هر شخص دیگری خاطرات ناگوار و تلخ بسیاری از روزهای مواجه با این بیماری شوم در مناطق خود در ذهن دارند که زحمات سال ها حفاظت آنها و همکارانشان ظرف مدت چند روز به ورطه نابودی کشیده شده است.
بیماری طاعون نشخوارکنندگان کوچک از چه راهی به جمعیت وحوش انتقال می یابد؟
بی شک تنها راه انتقال بیماری طاعون نشخوار کنندگان کوچک به جمعیت های حیات وحش از طریق دام اهلی (گوسفند و بز) می باشد. استفاده مشترک از منابع آب و همچنین مرتع مشترک منجر به انتقال ویروس از گله های دام اهلی غیر واکسینه به حیات وحش می گردد.
در بازدید هایی که محیط بانان، کارشناسان حیات وحش استان ها و همچنین دامپزشکان سازمان حفاظت محیط زیست از مناطقی که در آنها بیماری مذکور شیوع یافته و تلفات گسترده ای به بار آورده داشته اند و در مشاهدات دفترچه های بهداشتی دامداران سنتی حاشیه مناطق حفاظت شده، مشخص گشته که بعضا هیچ گونه واکسیناسیونی در خصوص بیماری اخیر و بسیاری از بیماری های مشترک بین دام اهلی و حیات وحش نظیر تب برفکی، آبله،اکتیما، شاربن و … صورت نگرفته و مسئولیت پذیر نبودن این دامداران در خصوص رسیدگی به وضعیت بهداشتی و انجام واکسیناسیون های سالیانه دام های خود امری غیر منتظره و دور از باور نیست که دود آن مستقیما به چشم تنوع زیستی و حیات وحش کشور خواهد رفت.
آیا واکسیناسیون دام اهلی تنها راه کنترل بیماری های واگیر بین دام و حیات وحش است؟
یکی از مهمترین اقدامات در خصوص پیشگیری از بیماری ها در حیات وحش، واکسیناسیون دام های اهلی هم جوار آنها می باشد که با ایجاد سطحی مناسب از ایمنی در دام اهلی سد مستحکمی در خصوص چرخه انتقال ویروس (عامل بیماری) بین دام اهلی و حیات وحش بنا کنیم.
حال سوال اینجاست که آیا در صورتی که تمام واکسیناسیون های سالیانه از جمله طاعون، تب برفکی، شاربن، اکتیما و آبله در خصوص کلیه دام های اهلی (گوسفند و بز) کشور انجام گیرد می توان به قطعیت گفت دیگر شاهد وقوع بیماری و تلفات گسترده در حیات وحش نخواهیم بود؟!
به عبارت دیگر با فرض اینکه هیچگونه کمبود واکسنی در کشور نباشد، هیچ گونه کمبود تکنسین بهداشتی و واکسیناتوری در کشور نباشد و با فرض دلسوزی کلیه دامداران عزیز برای حیات وحش کشورشان و انجام واکسیناسیون به موقع و منظم دامهایشان می توان به قطعیت گفت دیگر شاهد وقوع بیماری در حیات وحش نخواهیم بود؟!
جواب این سوال بدون شک "خیر” می باشد. با فرض تمام اتفاقات خوب ذکر شده در پاراگراف بالا که در شرایط کشور ما کمی دور از ذهن می باشد و با توجه به همسایگی ما با کشور هایی که از نظر بهداشت در سطح پایین تری نسبت به کشور مان قرار دارند نظیر افغانستان و پاکستان در شرق و کشور عراق در غرب که با توجه به جنگ و مشکلات داخلی توجه نسبتا کمتری به بهداشت دام در آنها می شود و از طرفی قاچاق دام که به علل مختلفی در مبادی مرزی صورت می پذیرد و اغلب دام های غیر واکسینه بدون نظارت و معاینه در قرنطینه های دامی مرزی وارد کشور می شوند، احتمال ورود عوامل بیماریزای جدید بسیار زیاد است. همانگونه که علیرغم واکسیناسیون های مکرر علیه بیماری تب برفکی هر چند سال یک بار شاهد ورود سویه جدیدی از این ویروس به کشور هستیم که از سد واکسیناسیون انجام شده به راحتی گذشته و منجر به وقوع تلفات زیادی در دامها می گردد.
از طرفی با نگاهی به اتفاقات سال گذشته در کشور قزاقستان که منجر به تلف شدن قریب به ۲۰۰,۰۰۰ سایگا در اثر بیماری ناشناخته ای که آنتریت هموراژیک (التهاب روده خونریزی دهنده) نام گرفته شد، پی به این موضوع خواهیم برد که بسیاری از بیماری ها هنوز برای بشر ناشناخته هستند و صرفا واکسیناسیون نمی تواند منجر به کنترل تمام بیماریهای موجود گردد.
آیا دود دامداری سنتی در ایران فقط به چشم علفخواران حیات وحش می رود؟
با نگاهی به نحوه دامداری سنتی در شمال کشور که گاوهای بومی را جهت پروار شدن در جنگل رها می نمایند، به راحتی پی به این موضوع خواهیم برد که این نوع دامپروری علاوه بر مخاطرات زیست محیطی از جمله فرسایش و نابودی جنگل می تواند منجر به انتقال بیماری های مشترکی نظیر سل و بروسلوز به جمعیت مرال ها و همچنین شوکا های باقی مانده در جنگل های هیرکانی گردد که در بسیاری از موارد تشخیص ممکن نیست خصوصا در مورد بروسلوز (تب مالت) که بیماری به صورت مزمن بوده و مستقیما موجب مرگ و میر نمی گردد بلکه با اثر بر روی دستگاه تولید مثلی حیوان منجر به سقط جنین و درنتیجه کاهش باروری و جمعیت در آنها می گردد.
از طرفی بارها دیده و گزارش شده گاوهایی که در جنگل توسط پلنگ شکار می شوند پس از یافت شدن لاشه توسط دامدار به جهت انتقام و یا نابود کردن پلنگ و با توجه به شناختی که از غرایز این گربه سان باشکوه حیات وحش کشور دارند که در شب های بعد جهت تغذیه مجدد به لاشه گاوی که قبلا شکار کرده مراجعت می کند، با سم آغشته می گردند و یا پلنگ ها به صورت مستقیم مورد هدف گلوله این دامداران قرار می گیرند که در سال های قبل مواردی از این گونه به سازمان ارجاع گردید که متاسفانه با توجه به شدت ضایعات و آسیب های برگشت ناپذیر ایجاد شده، حیوان جان خود را از دست داد و این موضوع به صورت غیر مستقیم منجر به کاهش جمعیت پلنگ نیز گردیده است.
موارد ذکر شده به همراه آسیب هایی که سگ های گله در مناطق مرکزی ایران به جمعیت در حال انقراض یوزپلنگ آسیایی وارد ساخته اند تنها موارد معدودی از مخاطرات دامداری سنتی برای حیات وحش درحال نابودی کشورمان محسوب می گردد که ذکر تمامی آنها خارج از حوصله بحث می باشد.
راهکار مناسب در این خصوص ؟
بکارگیری روش های نوین دامپروری و ساماندهی و جمع آوری دام ها از مراتع و روی آوردن به دامداری ها و دامپروری های مکانیزه با رویکرد "بردن علوفه به دامداری جهت تعلیف احشام و نه بردن دام به مرتع جهت تعلیف آزاد” به نظر تنها راه موجود به منظور کنترل بیماری ها چه از نظر مدیریت حیات وحش و چه از نظر مدیریت بهداشتی دام مورد مصرف توسط جامعه می باشد.
هرچند انجام چنین فرایندی ممکن است زمان بر و همچنین هزینه بر باشد ولی در مقایسه با خساراتی که تاکنون به حیات وحش کشور وارد گشته و همچنین انتظار آن را داریم که باز هم در آینده شاهد آن باشیم قابل توجیه می باشد و در مجموع به نظر می رسد در آینده ای نه چندان دور راهکاری جز این پیش روی صنعت دامپروری کشور نباشد.
منبع: پایگاه خبری دیده بان محیط زیست و حیات وحش ایران