به گزارش حکیم مهر به نقل از پارسینه، در بخشي از سفرنامه علامه محمدتقي جعفري به اروپا – مهر و آبان 1355 خورشيدي آمده است:
سه شنبه 4 آبانماه (1355) ــ 2 ذي القعده ــ 26 اكتوبر (1976)
پيش از ظهر بعضي از آشنايان به ديدن آمدند و پس از ظهر به ديدن كليساي ساكره كور كه در ارتفاع تپة بلندي ساخته شده بود، رفتيم. مي گفتند كه اين كليسا در قرن 18 و بسيار مجلل ساخته شده است. در موقع ورود، گروهي از مردم در حال خضوع و خشوع روي صندلي ها نشسته بودند و مشغول عبادت بودند.
در پاريس، بلكه در تمام كشورهاي اروپايي كه مشاهده كرديم يا دوستان ساكن اين كشورها نقل كردند، علاقه به سگ در درجه اول از حيوانات قرار دارد. موضوع سگ موقعيت با اهميتي در جوامع غربي اشغال مي كند. بطور فراوان وقتي كه افراد به يكديگر مي رسند، بجاي پرسش از حال خویشان طرف، احوال سگ را مي پرسند. بنظر مي رسد: دو موضوعِ روانيِ مهم، انگيزة علاقه به سگ بوده باشد:
1ـ تسليمي كه حيوان از خود نشان ميدهد و حس اطاعت جويي مردم را اشباع مينمايد.
2ـ احساس لزوم وفا و گرايش و محبت كه ميان افراد وجود ندارد يا فوق العاده اندك است، بوسيلة سگ اشباع ميگردد. اختلافات علمي و ايده اي بسيار زياد است.
چهارشنبه 5 آبانماه (1355) ــ 3 ذي القعده ــ 27 اكتوبر (1976)
طرف صبح حدود ساعت 8 است كه دربارة مجموع مشاهدات اينجانب و دوستاني كه سالها در پاريس يا ساير كشورهاي اروپايي زندگي نموده و علاقه باطلاع درباره وضع رواني افراد داشته اند، مذاكره شروع شده، اينجانب چنين گفتم: بنا به مشاهدات عيني و نمودهاي گوناگوني كه بطور مستقيم يا غير مستقيم از زندگاني مردم اين سامان ديده يا شنيده ميشود، اين نتيجه را ميتوان گرفت كه در جوامع اروپايي، هر انساني با دو بُعد يا دو رويه زندگي ميكند: 1ـ بُعد رو به اجتماع با مديريت هاي مربوطه اش 2ـ بُعد رو به خويشتن.
از نظر بُعد يكم، كوشش فراوان در نظم و انضباط بخوبي مشاهده مي شود و كاملاً احساس مي گردد كه اين نظم و انضباط واقعاً حياتي مطرح شده است. اين نظم و انضباط است كه ثبات مستمر متن زندگي اجتماعي را ببار آورده كه قدرت پيش بيني آينده و استحكام كار و فعاليت را هم نتيجه مي دهد. دقت و نظارت مديريت هاي اجتماعي در حد بسيار عالي، بالنسبه به افراد و طبقات در جريان است. ريشه هاي اساسي اين بُعد هر چه باشد، نتايج بسيار جالب را ببار آورده است. از آن جمله:
1ـ احساس مسئوليتِ كاري كه انسان بايستي آن را انجام بدهد.
2ـ تقليل تزاحم و تصادم ميان انسان ها.
3ـ مخصوصاً عدم تعدي به حوزة فرديِ اشخاص. اين پديده در فرانسه، انگلستان، آلمان در حد كمال نسبي در جريان است. مهمترين نتيجه اي كه از مراعاتِ منطقيِ اين بُعد دستگير جوامع فرانسه، انگلستان، آلمان گشته است:
4ـ پيشرفت در تنظيم مواد حيات طبيعي
احساس مسئوليت و علاقه به كاري كه براي انسان پذيرفته شده است، بارقه ها و تفكرات علمي و صنعتي و هنريِ اين جوامع را بارور ساخته و پيشرفت و تمدن فعلي را نتيجه داده است.
به همين جهت است كه نبايد چنين گمان كرد كه همة افراد جوامع غربي نابغه و فوق انسان معمولي هستند، بلكه چنانكه گفتيم: محصول فعاليت هاي فكريِ پيشتازان را با نظم منطقي و با علاقة كامل پياده و مانند جاده هاي روشن و هموار، براي فعاليت هاي مغزيِ بعدي آماده نموده اند.