دامپزشکی پشتوانه قوی سیاسی ندارد/ این همه فارغ‌التحصیل به شأن و منزلت رشته دامپزشکی ضربه می‌زند/ دانشکده دامپزشکی بافت فقط دارای دو هیئت علمی است!

درود بر دكتر پيغمبري مگر ايشان يه كاري بكنند

اقا جان توی دانشکده دانشگاه ازاد بافت 2نفر هیت علمی دارن.درد من اینه اون دو نفر دامپزشک نیستن اون دو نفر کشاورزی خوندن با گرایش علوم دامی....

کاری نداردظرفیتوکم کنندودانشگاهایی که استادنداره درشو.گل. بگیرند.راحت..

و سهميه ها را هم جمع كنند تا بقيه ملت هم بتونند يك نفس راحتي بكشند!!

یک سوالی ذهن من را گیج کرده شما کمکم کنید. همه راس هرم اداری و آموزشی دامپزشکی میگویند تعداد دانشکده زیاد است و پذیرش دانشجو باید کم شود و کاملا حرف منطقی است. اما اینکه با وجود مخالفت اعضای راس هرم دامپزشکی چرا بازم ظرفیت های دولتی و آزاد داره زیاد میشه من نفهمیدم متولی دامپزشکی در ایران کیست. اگر این بزرگواران هستند پس به چه دلیل دستور توقف پذیرش را صادر نمی کنند، اما اگر مقام این عزیزان نمایشی است و دستور پذیرش از مراجع غیر قانونی صادر می شود خوب چرا شجاعت به خرج نمی دهند و حقایق را نمی گویند و یا به خاطر نداشتن اختیار کافی استعفاء نمی دهند (..........................................!!!!!)
بخدا راه حل کاهش مشکلات دامپزشکی پیوستن به وزارت بهداشت است. کاش یک نفر از مدیران ارشد دامپزشکی این را درک کند!!!

عزیزان برای دانشگاه آزاد،دانشجو به عنوان منبع درآمد محسوب میشود .مطمئن باشید روزی فرا خواهد رسید که تعداد دانشکده های دامپزشکی رو از 12 واحد به50 واحد دانشگاهی تعمیم خواهد داد.یعنی در هر کوره دهی دکترای دامپزشکی خواهد داد.دانشگاه آزاد مقصر اصلی ، در زمینه ی فارغ التحصیلان بیکار تمام رشته هاست.فقط وزارت بهداشت توانسته در برابر دانشگاه آزاد (آنهم در مقاطع دکتری) مقاومت کند.سازمان دامپزشکی هم که الا ماشالله .با این حجم وظایف ،نه بودجه داره،نه پرسنل داره ونه اختیارات رو واگذار میکنه.

با اين باند بازي اقايون اگر موفق شوند پروژه تسخير نظام را به انتها برسانند ديگه به فارغ التحصيلان دولتي شماره نظام نمي دهند

به نام خدا و سلام
بزه یه خاطره واستون تعریف کنم؛
توی دبیرستان دانش آموز ممتاز بودم و نفر اول کلاس، البته نه از نوع سوسول و پاستوریزه و مامانی، فوتبالیست و موسیقی بلد و کتک خور ملس از بابا! چیکار داری هی تو کوچه موچه ها زدیم زیر توپ و هی کتک خوردیم و سال 76، با میل و رغبت زیاد دامپزشکی رو انتخاب کردم و یه دانشگاه دولتی هم قبول شدم و با کله رفتم. یه ترم یا دو ترم خوندم که می تونستم تغییر رشته بدم و برم پزشکی دولتی بخونم. چیکار دارین آقا، جگولارمون زده بود بیرون و غیرت غیرت ! نه، من باید دامپزشک شم و شق القمر کنم و ا اینجور هارتم پورتم بازیا. چیکار دارین، خلاصه دور از جون شماها دور از جون شماها، خر شدم اونم چه خری ! خوندم و فارغ شدم ! البته فارغ از تحصیل و درس که ایکاش ای کاش فارغ نمی شدم. اینم بگم تابستونا میرفتم پیش خدابیامرز یکی از دکترای کار درست فامیل و قشنگ کاربردی کارو یاد گرفتم. تو دانشگام خداوکیلی نمیگم شاگرد اول، ولی جزو 5 تا اول و بازم خداوکیلی تو کار عملی از همه سر.
آقا دانشگاه آخراش بود و هرچی استاد جراحیمون خدا حفظش کنه منتظر که جراحی قبول شم و هیئت علمی بگیرتمون، من شلممد بیخیال و فقط به فکر کار بیرون و فیلد اینم پرید.
دانشگاه تموم شد و اومدیم بیرون و ا اونجا که خدمتم نداشتم، شروع بکار و کشتارگاه و طرح و مطب و شوت از اداره ای که نیروی طرح بودم (جالبه تنها دکتر شهر خودم و اداره دامپزشکیش، من بودم که به نعمت رییس اداره دامپزشکی که دیپلم حسابداری بود شوت شدم بیرون). خلاصه 5 سال کار تو شهر خودم و بعدشم جل و پلاسو برداشتم و کوچ. یه استان دیگه و قبولی استخدامی و الان اداره کل و جالبتره بدونین که با گذشت 8 سال از رفتنم از سرزمین مادری و با وجود 3 دکتر دامپزشک عزیز دیگه تو اون شهر و به اضافه 18 دکتر واقعیه دیگه (آقایون تکنسین و دیپلم عزیز)، مرتب تلفنم زنگ می خوره و تو گوشم آهنگ می خوره !
داستان کرد حسین شبستری رو نوشتم و وقتتون رو گرفتم تا به این برسم؛
آقا پسر گل و دختر خانم بزرگواری که کنکوری این، اوضاع دامپزشکی خداوکیلی در به داغون داره میشه و متاسفانه ببخشین منو، شلم شوربا. زحمتتون رو بیشتر کنین و 3 رشته ی اول پزشکی رو بخونین، حتی شده آزادش رو و تا آخر عمر از لحاظ مالی بیمه شین، بدون تعارف. دامپزشکی آزاد رو به هیچ وجه من الوجودی فکرش رو هم نکنین و فکرش رو هم نکنین و فکرش رو هم نکنین. گولتون نزنن دوست و رفیقای ناباب گفته باشم.
خالا،
اگه دامپزشکی دولتی قبول شدین، به هیچ وجه تو دانشگاه عاشق نشین و عاشق نشین و عاشق نشین دور ازدواج نگردین، چه شما آقا پسر گل و چه شما دختر خانم عزیز و تا می تونین با سواد بیاین بیرون که اون 18 تا دکتر واقعی دستتون نندازن و بتونین تو فیلد محکم و قدر کار کنین.
دست آخر اینکه؛
نقش مستوری و مستی نه بدست من و توست
آنچه سلطان عزل گفت بکن آن کردم

خوب فکر کنیم، خوب تصمیم بگیریم، خوب درس بخونیم، خوب کار کنم، خوب خدمت کنیم، مطمئن باشیم خدا هست.

مخلص همه ی بچه های پاک ایران زمین.

واقعا جای افسوس داره - یه زمانی دانشجوی مقطع لیسانس یکی از رشته های علوم پزشکی بودم - تکمیل ظرفیت از دامپزشکی یکی از دانشگاههای مادر قبول شدم - دکتری حرفه ای دامپزشکی - واقعا بعدش ناامید شدم از این رشته - خیلی تلاش کردم که تغییری در شرایط و بینشم نسبت به سختی های این رشته بدم ولی نشد - الان یک رشته دیگه مشغول تحصیل هستم و خداروشکر می کنم ولی هنوز کابوس دامپزشکی تو ذهنمه - امیدوارم همه دوستان دامپزشکم همیشه موفق باشن.

درود بر قاسم عزیز کابوس خوب اومدی درد همه ما همین است