«وحید زندیفخر» در خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا) نوشت:
آبدارچی ما مرد بسیار شریفی است. او بهصورت منظم کارش را انجام میدهد و همیشه سعی میکند مواظب رفتارهایش باشد تا در کار کسی خلل ایجاد نشود. انگار کارهای روزانهای که باید انجام دهد، توی مغزش ذخیره شده و با جرأت میتوان گفت از محالات است که ترتیب وظایف محولشده به او، از بین برود یا جابهجا شود. یعنی همیشه طبق تنظیم کارخانه کار میکند و هرگز نمیتوان تغییری -هرچند اندک- در رفتار و کردارش ایجاد کرد؛ درست همان روال خطی را گرفته و تا ته میرود!
اگرچه بهجز موارد گهگاهی که روی اعصاب مدیر خبرگزاری راه میرود، دیگر هیچ نکته منفی را نمیتوان در این مرد پیدا کرد، اما فقط یک اشکال کوچک در کارش وجود دارد؛ طریقه شستن ظروف و میزان مصرف آب.
بارها و بارها او را در حالی که ظرفها را آبکشی میکند، دیدهام. باور نمیکنید چقدر آدم حسرت میخورد. بهخاطر اینکه طی مدت ظرفشویی (یا به قول خودش ظرفشوری!) شیر آب بهصورت پیوسته باز است. یعنی بعد از آبکشی هر ظرف، هنگام گذاشتن آن در سبد آبچکان، شیر بسته نمیشود و آب بیزبان، آن هم با آخرین فشار، به فاضلاب میریزد. آهسته کار کردن او هم مزید بر علت شده و اگر مثل من به هدر رفتن آب، حساس باشید، جانتان بالا میآید تا شستن ظرف بعدی را آغاز کند. باور نمیکنید که چندین بار به او تذکر دادم، اما کو گوش شنوا؟ هر دفعه با یک لبخند جواب مرا میدهد. قسم میخورم یکبار که برایش از بیآبی گفتم، با قیافهای متعجب رو به من کرد و گفت: "جدی میگی؟!!!" اما باز هم همان روش معمول خود را تکرار کرد.
احتمالاً این رفتارش هم جزو یکی از همان تنظیمات کارخانهای حساب میشود که ممکن نیست بتوان تغییرش داد. خلاصه من هم آدمی نیستم که به این راحتیها کوتاه بیایم. یک روز که همین اتفاق افتاد، سریع شیر آب را بستم و به او گفتم: "یعنی جلوگیری از هدررفتن آب، اینقدر سخته؟" به من خندید و گفت: "بنده خدا؛ تو داری توی مصرف آب صرفهجویی میکنی، اما نمیدونی به جاش اگه شیر آب هی باز و بسته بشه، خراب میشه و باید چند برابر پول آب رو خرج کنی تا اونو عوض کنی!" اگرچه میخواستم همان موقع سرم را به کابینت روبهرویی بکوبم، اما باید در نهایت تأسف اعتراف کنم که بیشتر برنامهریزیها و حتی صرفهجویی کردنهای ما به همین شکل است. انگار جلوتر از نوک دماغمان را نمیتوانیم ببینیم. نمونهاش همین شعار "پیشگیری بهتر از درمان است" که انصافاً در نحوه اجرا و نوع نگاه کردن به آن، درست مانند همین آبدارچی زحمتکش و کوشا هستیم. یعنی حاضریم برای اینکه شیر آب خراب نشود، این مایه حیات را از دست بدهیم و به فاضلاب رفتنش را نظاره کنیم. آینده را از دست میدهیم تا بلکه در یک بازه کوتاهی از زمان، درد بهوجودآمده، تسکین یابد. همین میشود که بودجه پیشبینیشده برای بخش سلامت، به بیش از ۴۷ هزار میلیارد تومان میرسد، اما برای پاکت کوچک شیری که قرار است در مدارس، بین دانشآموزان توزیع شود، هیچ! البته نباید در درمان بیماران شک کرد، اما محوریت قرار دادن بیماری و به حاشیه راندن پیشگیری، مصداق هدررفتن آب، برای سالم ماندن شیر آب است!
طبق گفته مسئولان، سال گذشته حدود ۴۰۰ میلیارد تومان برای شیر مدارس هزینه شده که کمتر از یکصدم کل بودجه سلامت است. البته مصیبت پرداخت این مبلغ و جان به لب کردن کارخانهها تا تسویه حساب کامل، به کنار.