کد خبر: ۳۵۵۰۷
 
خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا) - وحید زندی‌فخر:

 

 

* میزان سرانه مصرف لبنیات در جامعه روستایی که به نوعی خود تولیدکننده اصلی این محصول به شمار می‌رود در دهک‌های پایین، کمتر از ۱۰ کیلوگرم و برای دهک‌های بالا حدود ۳۵ کیلوگرم است.

 

* متاسفانه بی‌کیفیت‌ترین و بدترین شیر برای توزیع در مدارس انتخاب می‌شود. این ضد فرهنگ است و کودکان را از این ماده مغذی فراری می‌دهد.

 

* با چشم کور، روی یک طبل نمی‌کوبیم و تنها به فکر بالا بردن قیمت شیرخام نیستیم. این در حالی است که برخی کارخانه‌ها برای فروش محصولات خود، جایزه گذاشته‌اند و مثلا با خرید یک محصول، دو محصول دیگر به صورت رایگان ارائه می‌دهند

 

* تولیدکنندگان شیرخام با به تعویق افتادن پرداخت دستمزدهای‌شان، اکنون بیش از ۳ هزار میلیارد تومان وام قرض‌الحسنه در اختیار کارخانه‌ها قرار داده‌اند. اما باز هم صنعت نمی‌تواند به تعادل رسیده و از این چالش گذر کند.

 

* ماشین تولید شیر، یک موجود زنده است و گاودار نمی‌تواند در برهه‌ای از زمان که تقاضا پایین می‌آید، آن را خاموش کرده و تا مساعد شدن شرایط بازار صبر کند.

 

* با تصمیم‌گیری‌های درست مرکز اصلاح نژاد دام کشور، پیشرفت‌های ژنتیکی خوبی اتفاق افتاده، اما میزان بدهی ۹۹ درصد گاوداران گله‌های بزرگ صنعتی در سال جاری، نسبت به سال ۹۳ حداقل افزایش ۲۰۰ درصدی داشته است.

 

* در مصوبه وزیران آمده که ۶۰۰ میلیارد تومان برای شیر مدارس هزینه شود، اما این پول بسیار دیر پرداخت می‌شود که صنایع هیچ انگیزه‌ای جهت تامین آن ندارند و بنابراین بدترین نوع محصول خود را به مدارس می‌فرستند.

 

* صنایع، امروز شیر مدارس را توزیع می‌کنند و یک سال و نیم باید برای گرفتن دستمزد خود به التماس بیفتند. این یعنی ذلیل کردن تولیدکننده.

 

* اتحادیه تعاونی های لبنی با هم فکری وزارت جهاد کشاورزی، سازمان تعاون روستایی و سازمان برنامه و بودجه قرار گذاشت که توزیع شیر مدارس را به سازمان تعاون روستایی محول کند. این درخواست حتی به امضای مهندس حجتی، وزیر جهاد کشاورزی نیز رسید، اما وزارت آموزش و پرورش با آن مخالفت کرد.

 

* به یمن کمک وزارت جهاد کشاورزی مبنی بر پرداخت مشوق صادراتی، مقداری از محصولات لبنی به خارج از کشور رفت، اما تنها ۸۰ درصد آن سهم عراق شد

 

 

* مغازه‌دار هم اجناسی که زیر ۲۰ درصد برایش سود داشته باشد، قبول نمی‌کند. حال دوستان می‌پرسند که چرا جایزه تعیین می‌کنید؟

 

* در یکی از فروشگاه‌های دوبی، پنیر مثلثی هلند از یکی از برندهای معروف فروخته می‌شد که قیمت مصرف‌کننده آن، هم اندازه قیمت تمام شده این محصول در ایران است.

 

* در اروپا نرخ بهره بانکی برای مشاغل کشاورزی ۱,۵ درصد و برای صنعت ۶ درصد است؛ یعنی صنعت ۴ برابر بیشتر از کشاورزی بهره می‌پردازد. آیا در ایران چنین امتیازی برای کشاورزان فراهم شده است؟

 

* در دولت اصلاحات، حرکتی انجام گرفت که فروش دوغ را از ۲ هزار تن در طول ۳ سال به ۹۰ هزار تن یعنی ۴۵ برابر رساند. این عمل با همین مردم و در همین شرایط صورت گرفت. طوری که کوکاکولا از ما شکایت کرد، زیرا از این بابت ضرر کرده بود.

 

* در کتاب‌های درسی چهارم دبستان، شیر استریل را جزو مواد غذایی معرفی کرده که دارای مواد نگهدارنده است. اگرچه ما به این موضوع اعتراض کردیم، اما همچنان این آموزش غلط به دانش‌آموزان ادامه دارد.

 

* چند وقت پیش به همراه ۲۰۰ نفر از گاوداران به یک مراسمی دعوت شده بودیم. هنگام صرف غذا به قوطی‌های نوشابه اعتراض کردیم و گفتیم اگر دوغ نیاورید، آن مکان را ترک خواهیم کرد. آن ها هم مجبور شدند دوغ را جایگزین نوشابه کنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


**********************

دوستی تعریف می‌کرد: "پدربزرگم بعد از شکستگی لگن خاصره، به مدت سه سال زمین‌گیر شد و علاوه بر تحمل درد فراوان، هزینه‌های مادی و معنوی بسیاری را به اطرافیان تحمیل کرد. او سرانجام بعد از سختی‌های زیاد، هفتم اسفند سال گذشته از دنیا رفت." این دوست، بعد از سکوتی طولانی با چشمانی خیس و صدایی بغض‌آلود ادامه داد: "پدربزرگ من، تنها به توصیه پزشک، آن هم در سن ۶۹ سالگی شروع به مصرف شیر و لبنیات کرد. او تقریباً در تمام طول زندگی‌اش با فراورده‌های لبنی، قهر بود."

شاید مشابه این داستان غم‌انگیز برای بسیاری از ما اتفاق افتاده باشد؛ داستانی که ریشه آن را باید در کمبود مصرف مواد لبنی، به ویژه در سنین خاص، جست‌وجو کرد. امروز این مسئله به قدری برای نهادهای بین‌المللی مهم و اساسی است که از سال ۲۰۰۱ به بعد، تاریخ یکم ژوئن هر سال (مصادف با ۱۱ خرداد) توسط فائو به عنوان روز جهانی شیر (World milk day) نامگذاری شده است. تاریخ مذکور به این دلیل انتخاب شد که بسیاری از کشورها نزدیک همین زمان، برای گرامیداشت شیر و لبنیات، جشن‌های مفصلی را برگزار می‌کنند. این در حالی است که هنوز در تقویم ایران، روز ملی شیر به ثبت نرسیده است؛ آن هم در شرایطی که طبق آمارهای وزارت بهداشت، حداقل ۸۰ درصد زنان ایرانی از پوکی استخوان رنج می‌برند. همان عارضه‌ای که پدربزرگ یکی از دوستانم را در نهایت به‌طور غیرمستقیم، به کام مرگ کشاند.

به همین منظور و به مناسبت روز جهانی شیر، خبرگزاری ایانا میزگردی را با محوریت صنعت شیر؛ مشکلات و چالش‌ها برگزار کرد که نمایندگان تشکل‌های دامداران و صنایع لبنی در آن حضور داشتند. در حالی محمدرضا ملاصالحی، رئیس مرکز اصلاح‌نژاد دام کشور به عنوان مسئول دولتی، این میزگرد را همراهی کرد که محمدرضا گنجی، مدیر عامل اتحادیه تعاونی‌های تولیدکنندگان فراورده‌های لبنی، احمد مقدسی، رئیس هیأت‌مدیره انجمن صنفی گاوداران، علیرضا عزیزاللهی، مدیرعامل اتحادیه سراسری دامداران ایران، از صاحب‌نظرانی بودند که در این جمع شرکت کردند و البته در این میان حسین چمنی کارشناس -مجری برجسته در صنعت شیر هم ضمن مطرح کردن محورهای پر چالش در حوزه ملی شیر و دیدگاه‌های خاص خود که همواره با خلاقیت ابداع واژه‌های هدایت‌کننده فرهنگ‌سازی نیز همراه بوده است- خبرگزاری ایانا را در اداره کیفی این جلسه و مباحث فنی آن یاری کرد.

آنچه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگوی مفصل ایانا با این کارشناسان است.


***********

 

بدون شک، مصرف لبنیات در کشور، نسبت به میانگین جهانی، بسیار کمتر است. حال پرسش اینجاست که ریشه این معضل را باید در مسائل فرهنگی جست‌وجو کرد یا ضوابط اقتصادی؟ اصلا این کم‌مصرفی، چه تبعاتی را به دنبال خواهد داشت؟

چمنی: ریشه تمام مشکلات به وجود آمده برای دامداران، کارخانه‌های لبنی و دولت در زمینه لبنیات، به دلیل پایین بودن مصرف شیر و فراورده‌های آن است. به طوری که اگر در موقع مقتضی، برای افزایش سرانه مصرف، هزینه و انرژی صرف می‌کردیم، امروز بسیاری از مناقشات و اختلاف‌ها حل شده بود. سال‌هاست که دامداران به خاطر مشکلات اقتصادی گلایه‌مندند و در مقابل، صنایع نیز هیچگاه به سود واقعی خود دست نیافته اند. به عبارتی هر دو طرف، لطمه دیده و می‌بینند. اما لطمه بزرگ‌تر، سلامت مردم جامعه را هدف گرفته است. این موضوع بسیار خطرناک‌تر از آسیب‌های اقتصادی خواهد بود و کاهش شاخص سلامتی، به قدری هزینه‌های اضافی را بر جامعه تحمیل می‌کند که باید به خاطر کم‌توجهی نسبت به این مسئله تعجب کرد. هرچند یکی از وظایف دستگاه‌های دولتی، تلاش برای ارتقای شاخص سلامتی مردم است، اما در حال حاضر، فوج فوج افراد مختلف گرفتار عوارض کمبود مصرف شیر و لبنیات می‌شوند. طبق آمارهای موجود، سالانه بین ۵۱ تا ۵۵ هزار نفر در ایران، شکستگی لگن خاصره را تجربه می‌کنند و متأسفانه تعداد بسیاری از آن ها می‌میرند و بقیه برای تمام عمر زمین‌گیر خواهند شد. البته این تنها یک نمونه از شکستگی استخوان‌هاست و اگر با نگاه آماری به موضوع نگاه کنیم، حداقل ۸۰ درصد نسخه پیشگیری از این عارضه، در مصرف شیر و لبنیات خلاصه شده که متأسفانه بیشتر مردم ما نسبت به این مبحث، بی‌توجهی می‌کنند. ضمن اینکه مشکل پوکی استخوان، قابل درمان نیست و تنها می‌توان از بروز آن پیشگیری کرد.

ثابت شده که میزان نیاز بدن به کلسیم، به قدری بالاست که از هیچ منبعی به غیر از لبنیات، قابل تامین نیست. در مقام مقایسه، آهن مورد نیاز برای هر فرد بزرگسال در روز ۱۵ میلی‌گرم است، اما این عدد برای کلسیم یک‌هزار و ۵۰۰ میلی‌گرم تخمین زده می‌شود. به طور کلی، بدن در طول شبانه روز به این ماده معدنی احتیاج دارد. زیرا علاوه بر تحکیم استخوان و دندان، اعمال متابولیک بدن نیز به عملکرد کلسیم وابسته است. پس اگر تمام انرژی خود را روی افزایش سرانه مصرف بگذاریم، راه اشتباهی نرفته‌ایم. امروز دلیل اصلی قیمت پایین شیرخام، تقاضای پایین لبنیات است و در همین راستا حدود ۶۰ درصد از ظرفیت صنایع لبنی، بلااستفاده مانده و موجب افزایش هزینه‌ها و کاهش حاشیه سود صاحبان این کسب‌وکار شده است. زیرا این موضوع باعث افزایش هزینه‌های تمام شده و پایین آمدن بهره‌وری می‌شود. در مجموع به نظر می‌رسد باید بیش از این ها روی بحث فرهنگسازی کار کرد. البته در بحث صندوق شیر که هنوز وجود خارجی پیدا نکرده، برای نخستین بار موضوع افزایش سرانه مصرف لبنیات به عنوان یکی از اهداف آن دیده شده که امید می‌رود هرچه زودتر این صندوق، تاسیس شود.

عزیزاللهی: به نظر من بحث فرهنگی بر مسائل اقتصادی می‌چربد. زیرا چطور ممکن است وقتی مردم با مشکلات اقتصادی درگیر هستند، از مصرف مواد دیگری مانند شکر، روغن، چیپس، پفک و غیره کم نمی‌کنند؟ از این ها گذشته ایران یکی از بیش ترین سرانه‌های مصرف نوشابه در جهان را دارد. چطور مردم پول در اختیار دارند که این مواد نه چندان مفید، بلکه تا حدودی مضر را از فروشگاه‌ها تهیه کنند، اما برای خرید مواد لبنی در مضیقه هستند؟ این فرهنگ اشتباه، سلامت جامعه را به خطر می‌اندازد.

آقای چمنی، به درستی میزان اهمیت مصرف لبنیات برای تامین کلسیم روزانه را تشریح کرد، اما این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که ذخیره کلسیم به صورت موفق، تنها در دوره‌ای خاص از زندگی و معمولا تا قبل از آغاز دهه سوم عمر اتفاق می‌افتد. پس از این دوره، قدرت ذخیره از انسان سلب شده و کمبود کلسیم پس از آن موجب می‌شود که بدن برای برداشت این ماده معدنی، به طور مستقیم به ذخایر خود رجوع کند. بنابراین هرچه این ذخایر از غنای کمتری برخوردار باشند، زودتر دچار ضعف می‌شوند. به همین دلیل باید ترتیبی اتخاذ کرد که مصرف شیر و لبنیات از سنین جوانی و نوجوانی آغاز شود. اما با اقداماتی که امروز شاهد آن هستیم، جامعه کم سن کشور نیز کم‌کم از مصرف این ماده مغذی فاصله می‌گیرد.

 


چه اقداماتی موجب فراری دادن دانش‌آموزان از مصرف لبنیات شده است؟

عزیزاللهی: اوایل انقلاب حدود ۳,۵ میلیون تن شیر در کشور تولید می‌شد که با یک میلیون تن واردات، کل نیاز ۳۳ میلیون نفر جمعیت کشور را تامین می‌کرد. به عبارتی مصرف سرانه در آن زمان، ۱۱۰ کیلوگرم برای هر نفر بود. اکنون تولید داخلی شیر به بیش از ۹ میلیون تن رسیده و واردات هم نداریم. با احتساب حدود یک میلیون تن صادرات در سال، این نکته به اثبات می‌رسد که مصرف سرانه نه‌تنها افزایش نیافته، بلکه کاهش نیز داشته است؛ آن هم در شرایطی که حجم و تنوع محصولات با سه دهه گذشته قابل مقایسه نیست. این کاهش به‌ویژه بعد از اجرا شدن هدفمندی یارانه‌ها اتفاق افتاد. بنابراین می‌توان گفت که بخشی از کم‌مصرفی، مربوط به مباحث فرهنگی است و بخشی هم به اقداماتی ارتباط پیدا می‌کند که از طرف دولت‌ها اعمال شده و کاهش قدرت خرید مردم را رقم زده است. به همین دلیل مصرف‌کننده آنجا که می‌تواند در هزینه‌ها صرفه‌جویی کند، نخست به سراغ مواد غذایی می‌رود و در این میان محصولات لبنی در اولویت حذف قرار می‌گیرند. آمارهای بانک مرکزی نشان می‌دهد که ایرانی‌ها طی چندین سال گذشته مصرف انواع مواد غذایی مانند گوشت، گندم، برنج و غیره را کاهش داده‌اند که این مقدار در مورد فراورده‌های لبنی از همه بیشتر است. اکنون طبق آمارهای بانک مرکزی که بسیار نگران‌کننده است، میزان سرانه مصرف لبنیات در جامعه روستایی که به نوعی خود تولیدکننده اصلی این محصول به شمار می‌رود در دهک‌های پایین، کمتر از ۱۰ کیلوگرم و برای دهک‌های بالا حدود ۳۵ کیلوگرم است. این یک بحران جدی به شمار می‌رود. برای حل این معضل، بارها با مسئولان وزارت بهداشت جلساتی برگزار شد و به آن ها تاکید کردیم که همه چیز در حوزه سلامت تنها در درمان خلاصه نمی‌شود، بلکه باید ابتدا از حوزه پیشگیری ورود کرد. خوشبختانه چند ماهی است که متولیان بهداشت نیز به اهمیت موضوع پی برده‌اند و برای این منظور قول مشارکت داده‌اند. البته مجموعه فعالیت‌های فرهنگ‌سازی، کاری بسیار پر هزینه است که در حال حاضر نمی‌توان آن را تامین کرد. هرچند بحث تاسیس صندوق شیر که آقای چمنی به آن اشاره کرد، قادر است بخشی از این بار را به دوش بکشد.

اما برگردیم به پرسش شما. بسیاری از کشورهای دنیا برای فرهنگ‌سازی در حوزه شیر و لبنیات، به اثرگذاری آن در سنین پایین بسیار توجه دارند و اقدامات کارسازی در این خصوص انجام می‌دهند. به عنوان مثال، در مجارستان شیری که قرار است در مدارس توزیع شود، به قدری با کیفیت و خوش طعم است که حتی مردم عادی هم در فروشگاه‌ها برای خرید آن به اصطلاح سر و دست می‌شکنند. این در حالی است که در ایران، متأسفانه بی‌کیفیت‌ترین و بدترین شیر برای توزیع در مدارس انتخاب می‌شود. این ضدفرهنگ است و کودکان را از این ماده مغذی فراری می‌دهد.

ملاصالحی: همیشه بازار مصرف، تعیین‌کننده حجم، کیفیت و سرنوشت فرایند تولید است. به عبارتی اگر بازار مصرف مناسب برای هر کالایی وجود نداشته باشد، امر تولید عبث و بیهوده خواهد بود. ریشه این مسئله به فرهنگ برمی‌گردد. فرهنگ نه تنها در بخش مصرف، بلکه در حوزه تولید و توزیع نیز مهم است. ما در بسیاری از شقوق فرهنگی مشکل داریم و اتفاقاً این مسئله در شیوه تولید و مصرف ما هم نفوذ پیدا کرده است. البته منظور من از تولید، هم بخش دامداران و هم بخش فراوری است. زیرا این دو در یک قایق نشسته‌اند و جدا کردن منافع آن ها از هم اشتباهی بزرگ تلقی می‌شود. اینکه مصداق مشکل فرهنگی در تولید چیست، به این موضوع مربوط می‌شود که اکنون بیش تر تولیدکنندگان ما انتظار دارند، مصرف‌کننده هر محصولی را با هر قیمت و هر کیفیتی بخرد. به عبارتی آنها می‌خواهند مصرف‌کننده را در همه احوال، تسلیم ببینند زیرا ارتباط مستقیم محصولات لبنی با سلامتی مشتری، می‌تواند توجیهی برای تولیدکننده باشد تا هر کیفیتی را به بازار عرضه کند. این در حالی است که با وجود افزایش چشمگیر سطح تحصیلات مردم، اما مصرف لبنیات به درجه مطلوب نمی‌رسد. چرا؟ چون باید قبول کرد که دیگر مشتری حاضر نیست بابت هر کالایی پول بپردازد؛ حتی اگر به قیمت از دست رفتن سلامتی‌اش باشد. بنابراین به نظر می‌رسد که ما این موضوع را دست کم گرفته‌ایم. هرچند که تذکر و یادآوری برای مصرف شیر و لبنیات در جامعه به صورت روزانه ضروری است، اما بهینه شدن مصرف، تنها از این طریق امکان‌پذیر نیست. اکنون دامداران به این واقعیت رسیده‌اند که به جز افزایش بهره‌وری و به موازات آن، کاهش هزینه‌های تولید، راه دیگری ندارند. این امر می‌تواند در راستای کیفیت و کمیت باشد و ضایعات را به حداقل برساند. البته آنها تلاش خود را سال‌هاست که شروع کرده‌اند. زیرا اگر این گونه نبود، نمی‌توانستند دوام بیاورند. از سال ۹۳ که قیمت شیرخام یک‌هزار و ۴۴۰ تومان برآورد شد، تاکنون حتی یک بار هم اجرای این مصوبه عملی نشده و همیشه ۲۰ تا ۲۵ درصد کمتر از قیمت تعیین مذکور محصول‌شان را به کارخانه‌ها فروخته‌اند، اما در عین حال دامداران تا امروز دست از تولید برنداشته و تولید را افزایش نیز داده‌اند. این به معنای سود بیشتر نیست، بلکه بخشی از آن به دلیل افزایش بهره‌وری است. البته تعداد محدودی هم بودند که نتوانستند خود را با بازار تطبیق دهند و از دایره تولید کنار رفتند. حال افزایش بهره‌وری در صنعت فراوری نیز باید اتفاق بیفتد. از آنجا که تولیدکننده به طور مستقیم با مشتری در ارتباط نیست، پس این وظیفه کارخانه‌هاست که نیاز مصرف‌کننده را به آن ها انتقال دهند. البته صنایع معتقدند که شبکه توزیع، میان حلقه مصرف و کارخانه ایستاده که ادعای درستی است. با این حال به نظر می‌رسد، کارخانه‌ها طی چند سال گذشته، بخشی از ناکارآمدی سیستم‌ها و قدیمی بودن تجهیزات‌شان را که منجر به بالا رفتن هزینه‌های تولید می‌شود، به مصرف‌کننده نهایی و دامداران منتقل می‌کنند. اینجاست که فرهنگ تولید نمود پیدا می‌کند. بنابراین صنایع نیز باید در زمینه افزایش بهره‌وری تلاش کنند. طبق گفته خودشان، اکنون ۷۰ درصد هزینه تولید، قیمت شیرخام است. حال پرسش اینجاست که وقتی قیمت این ماده اولیه، افزایش چندانی نداشته، چرا قیمت محصولات لبنی سال به سال بالا می‌رود؟ هرچند که ما به عنوان متولی تولید، افزایش نرخ شیرخام را به طور جدی دنبال می‌کنیم و از حق مسلم دامداران کوتاه نخواهیم آمد، اما به این هم معتقدیم که بخشی از هزینه‌های تولید را باید از محل ارتقای بهره‌وری جبران کرد. بنابراین با چشم کور، روی یک طبل نمی‌کوبیم و تنها به فکر بالا بردن قیمت شیرخام نیستیم. این در حالی است که برخی کارخانه‌ها برای فروش محصولات خود، جایزه گذاشته‌اند و مثلا با خرید یک محصول، دو محصول دیگر به صورت رایگان ارائه می‌دهند. چرا باید وضعیت بازار تا به این حد آشفته باشد که صنایع برای فروش کالاهای‌شان، وارد رقابتی شوند که در نهایت به نفع سیستم توزیع تمام می‌شود؟ این یکی از نقاط کور در بازار محسوب می‌شود که در نهایت، به نفع مصرف‌کننده نیست و او به بهای از دست رفتن سلامتی‌اش، از خرید محصولات لبنی، شانه خالی می‌کند. از سویی دیگر، دامداران نیز با مشکلات عدیده‌ای دست و پنجه نرم می‌کنند که یکی از دلایل آن، همین کاهش تقاضاست. تولیدکنندگان شیرخام با به تعویق افتادن پرداخت دستمزدهای‌شان، اکنون بیش از سههزار میلیارد تومان وام قرض‌الحسنه در اختیار کارخانه‌ها قرار داده‌اند. اما باز هم صنعت نمی‌تواند به تعادل رسیده و از این چالش گذر کند.

مقدسی: امروز از لحاظ تولید شیرخام به ازای هر رأس دام، مقام دوم را همراه با کانادا در اختیار داریم. در حال حاضر ایالات متحده آمریکا با ۱۱ تن و ایران و کانادا با ۱۰ تن و ۲۰۰ کیلوگرم به ترتیب رتبه‌های اول و دوم را در اختیار دارند. این در حالی است که میانگین تولید در اتحادیه اروپا ۹,۵ تن به ازای هر رأس دام برآورد می‌شود. بنابراین دامداران ایرانی از نظر تولید و پیشرفت ژنتیکی دام‌های‌شان، شانه به شانه دنیا، بلکه هم جلوتر حرکت می‌کنند. ما مجبوریم برای اصلاح نژاد و جلوگیری از هم خونی در گله‌ها پیشرفت ژنتیکی را با واردات اسپرم به کشور، مد نظر داشته باشیم. این ها اتفاق افتاده و اکنون با وجود ضرری که تولیدکنندگان شیرخام متقبل می‌شوند، اما تولید را افزایش داده‌اند. به راستی دلیل این امر چیست؟ چرا با وجود ضررهای مالی فراوان، دامداران کار را تعطیل نمی‌کنند؟ باید اینگونه جواب داد که ماشین تولید شیر، یک موجود زنده است و گاودار نمی‌تواند در برهه‌ای از زمان که تقاضا پایین می‌آید، آن را خاموش کرده و تا مساعد شدن شرایط بازار صبر کند. اگر این عمل ممکن بود، امروز دامداران با چنین وضعیت آشفته‌ای از نظر اقتصادی مواجه نبودند. هرچند که با تصمیم‌گیری‌های درست مرکز اصلاح نژاد دام کشور، پیشرفت‌های ژنتیکی خوبی اتفاق افتاده، اما میزان بدهی ۹۹ درصد گاوداران گله‌های بزرگ صنعتی در سال جاری، نسبت به سال ۹۳ حداقل افزایش ۲۰۰ درصدی داشته است؛ چه به بانک‌ها چه به اشخاص. چون دامدار برای گذران زندگی و تامین هزینه‌های تولید، مجبور بوده از جاهای مختلف وام بگیرد یا از آشنایان خود پول قرض کند. در حالی که میزان بدهی صنایع لبنی نه تنها افزایش نداشته، بلکه کاهش نیز پیدا کرده است. حال همین صنایع برای تبرئه خود، ۲ یا ۳ واحد دامداری بزرگ را که در بورس فعال بوده و ریشه دولتی دارند، ملاک سنجش قرار داده و می‌گویند وضع مالی دامداران خوب است. در حالی که این شرکت‌ها معمولا زمین‌های بزرگ چند صد هکتاری در اختیار داشته و خوراک دام خود را از همین محل تامین می‌کنند؛ خوراکی که ۷۰ درصد هزینه دامدار را به خود اختصاص داده است. به عنوان مثال، ذرت علوفه‌ای که هزینه تمام شده آن برای کشاورز ۱۰۰ تومان در هر کیلوگرم برآورد می‌شود، ۲۴۲ تومان در هر کیلوگرم به دست دامدار می‌رسد. حال این شرکت‌ها از چنین هزینه‌هایی معاف بوده و با سود بسیار ناچیز به کار خود ادامه می‌دهند. بنابراین نباید شرایط آن ها را به تمام گاوداران تعمیم داد.

 

نظر شما درباره علل کم‌مصرفی لبنیات در کشور چیست؟

مقدسی: من می‌گویم که این موضوع ۱۰۰ درصد علت فرهنگی دارد. بیش تر مردم ما تنها در دو مقطع از عمر خود، شیر می‌خورند؛ کودکی و پیری. چطور می‌شود در حالی که امروز قیمت شیر و نوشابه تقریباً به یک اندازه است، مصرف نوشابه چهار برابر جهان و شیر یک سوم استاندارد جهانی است؟ بنابراین تنها عاملی که در این میان بین مردم و لبنیات فاصله انداخته، فقر فرهنگی است. دولت نیز در این میان، بخش بزرگی از هزینه‌های درمان کمبود کلسیم را به صورت جزیره‌ای پرداخت می‌کند، اما فکری به حال پیشگیری نکرده است. اگرچه در مصوبه وزیران آمده که ۶۰۰ میلیارد تومان برای شیر مدارس هزینه شود، اما این پول بسیار دیر پرداخت می‌شود که صنایع هیچ انگیزه‌ای جهت تامین آن ندارند و بنابراین بدترین نوع محصول خود را به مدارس می‌فرستند.

به هر حال قرار است در برنامه پنج ساله ششم به سرانه مصرف ۱۶۰ کیلوگرم در سال برسیم. آیا اقدامی در این خصوص انجام شده؟ یک تبلیغ شش ثانیه‌ای برای رادیو و تلویزیون در زمینه شیر و لبنیات، ۳۰ میلیون تومان هزینه برمی‌دارد. به‌راستی با این اوضاع چگونه می‌توانیم به اهداف خود برسیم و مصرف را ارتقا دهیم؟

 


شما چه راه‌حلی را پیشنهاد می‌کنید؟

مقدسی: ما قانونی داریم که خرید تضمینی شیرخام را پیش‌بینی کرده و همه می‌دانند که سریع ‌الفسادترین محصول کشاورزی همین شیر است. بنابراین دولت باید بودجه خرید تضمینی را در اختیار وزارت جهاد کشاورزی قرار دهد تا این کار به صورت دائمی صورت بگیرد. در این صورت است که شیر اضافی به شیرخشک تبدیل نمی‌شود تا مشکلات دامداران را دوچندان کند. باید کاری کرد که این محصول به طور مستقیم به مصرف مردم برسد تا هزینه‌های درمانی آینده را کاهش دهد. به همین دلیل معتقدم به جای خرید توافقی که اکنون توسط سازمان تعاون روستایی انجام می‌گیرد و بر این اساس، بهترین نوع شیرخام به شیرخشک تبدیل می‌شود، می‌توان همین هزینه را برای ارتقای توزیع و کیفیت شیرخام صرف کرد. الان وضعیت به گونه‌ای است که هم پول از کیسه دولت می‌رود و هم مشکلات بخش همچنان به قوت خود باقی است. می‌خواهم بگویم که مهره‌‌ها هیچ گاه به درستی سر جای خود ننشسته‌اند. به طور کلی خرید تضمینی دائمی و کمک به ارتقای فرهنگ مصرف، دو مسئله‌ای است که دولت باید برای اجرای آن ورود کند.

 


آقای ملاصالحی، از نظر شما آیا خرید تضمینی شیرخام امکان‌پذیر است؟

ملاصالحی: همه مردم از اوضاع کلان کشور مطلع هستند. بنابراین خرید تضمینی شیر نمی‌تواند مانند گندم اتفاق بیفتد. ضمن اینکه از نظر عملیاتی، به آن سادگی که عنوان می‌شود، نیست. چسبیدن به یک مقوله که هم تامین مالی و هم سیستم‌های اجرایی آن مشکل دارد، راهگشا نخواهد بود. ضمن اینکه اکنون خرید توافقی روزانه ۸۰۰ تن شیرخام صورت گرفته و مشکلات عدیده‌ای را نیز به همراه داشته است. چرا وقتی راه‌حل‌های ساده‌تر در اختیار داریم و می‌توانیم تقاضا را افزایش و هزینه‌ها را کاهش دهیم، تصمیمات سخت بگیریم؟ ما تنها باید با سالم‌سازی زنجیره تولید و کاهش سهم عوامل توزیع، هزینه‌ها را کم کنیم. آنگاه بسیاری از مشکلات حل خواهد شد و دیگر نیازی به خرید تضمینی نخواهد بود.

چمنی: در حال حاضر، قیمت مصرف‌کننده با قیمت درب کارخانه ۴۰ درصد تفاوت دارد.

ملاصالحی: اتفاقاً یکی از مشکلات، همین است؛ چرا باید قیمت مصرف‌کننده روی محصول درج شود؟ چرا نمی‌توان نرخ درب کارخانه را ثبت کرد؟

چمنی: صنایع خواستند این کار را بکنند، اما مورد قبول واقع نشد.

 


آقای گنجی؛ آیا واقعا شیر مدارس، بی‌کیفیت است؟

گنجی: اینکه می‌گویند شیر مدارس بی‌کیفیت است، جمله درستی نیست. مدعیان این موضوع با کدام آزمایش و بر اساس کدام معیارها چنین ادعایی دارند؟ البته ممکن است در برخی موارد اندک، مشکلاتی هم وجود داشته باشد، اما نباید آن را به کل تولیدات، تعمیم داد. اکنون بیش از ۵۵ درصد شیری که وارد کاخانه‌ها می‌شود، از گاوداری‌های غیرصنعتی است. بنابراین قطعا کیفیت شیر صنعتی را نخواهد داشت و این امر بر کیفیت کلی محصول نهایی تاثیرگذار است، اما به هیچ وجه کارخانه‌ها برای مدارس، محصول بی‌کیفیت خود را انتخاب نمی‌کنند. البته باید اعتراف کرد با مکانیسمی که وزارت آموزش و پرورش دارد و با شرایطی که شیر را بین دانش‌آموزان توزیع می‌کند و همچنین مشکلاتی که در پرداخت دستمزد کارخانجات دیده می‌شود، دیگر انگیزه‌ای برای کارخانه‌ها در این زمینه باقی نخواهد ماند. صنایع، امروز شیر مدارس را توزیع می‌کنند و یک سال و نیم باید برای گرفتن دستمزد خود به التماس بیفتند. این یعنی ذلیل کردن تولیدکننده. امسال برای تامین شیر مدارس به اتحادیه آمدند. وقتی از آن ها راجع به پرداخت پول پرسیدیم، شروع کردند به تعریف کردن مزایا و فواید مثبت شیر تا ما را متقاعد کنند! اما به آن ها گفتیم که این مباحث برای برنامه‌های کارشناسی در رادیو و تلویزیون خوب است. اگر امروز من به‌عنوان نماینده تولیدکنندگان با شما قرارداد بستم و فردا برای تامین مالی کارخانه‌ها دچار مشکل شدیم، مطمئنا بنده باید در مقابل تولیدکننده پاسخگو باشم. در هر صورت اتحادیه تعاونی های لبنی با هم فکری وزارت جهاد کشاورزی، سازمان تعاون روستایی و سازمان برنامه و بودجه قرار گذاشت که توزیع شیر مدارس را به سازمان تعاون روستایی محول کند. این درخواست حتی به امضای مهندس حجتی، وزیر جهاد کشاورزی نیز رسید، اما وزارت آموزش و پرورش با آن مخالفت کرد.

چمنی: همین می‌شود که ۴۰ درصد طلب سال گذشته صنایع، بابت شیر مدارس را هنگام آغاز طرح امسال، پرداخت کردند؛ طرحی که در سال جاری با چهار ماه تأخیر آغاز شد.

گنجی: اتفاقاً امسال هم این طرح، بسیار ضعیف دنبال می‌شود.

 


طرح خانه شیر به کجا رسید؟ آیا فکر نمی‌کنید که اگر این خانه تاسیس شود، بسیاری از مشکلات را در خود حل می‌کند؟

گنجی: برپایی این خانه هم مشکلات خاص خود را دارد که بخشی از آن مربوط به دولت و قسمتی هم مربوط به عرصه تولید است. مصوبه‌ای تنظیم شد که طبق آن به واسطه تاسیس خانه شیر، ۴۹۵ میلیارد تومان در اختیار زنجیره لبنیات قرار بگیرد، اما اکنون چنین بودجه‌ای فراهم نیست. پس فعلا باید روی افزایش مصرف کار کرد. حال هزینه فرهنگ‌سازی را چه کسی باید پرداخت کند؟ آیا بنده که تولیدکننده هستم، از عهده این هزینه برمی‌آیم؟ یا دامداری که به گفته خودش با مشکلات مالی درگیر است، می‌تواند؟ بنابراین مجبوریم با این شرایط، بحث فرهنگ‌سازی را هم کنار بگذاریم. در این صورت، راهی برای تبلیغ شیر باقی نمی‌ماند، مگر همین فرصت‌های کوتاهی که در رسانه‌ها و مطبوعات در اختیار کارشناسان دلسوز قرار می‌گیرد.

مقدسی: مشکل ما از جایی شروع شد که در زمینه لبنیات، خودکفا شدیم. تا زمانی که ۵۰ درصد نیاز را از خارجی‌ها می‌خریدیم و پول نفت را بابت آن خرج می‌کردیم، همه چیز خوب پیش می‌رفت. حال چه اتفاقی افتاد که مثلا قیمت جو تا سه دهه قبل، دو ریال بود، اما اکنون نرخ یونجه از قیمت فروش شیرخام بالاتر است؟

گنجی: صنایع هم با مسائل فراوانی درگیر هستند و این موضوع تنها مخصوص به تولیدکنندگان شیرخام نیست. شاید بپرسید که چرا ما نمی‌توانیم هزینه‌های خود را کاهش دهیم؟ یکی از بزرگ‌ترین مشکلات، بهره‌های بانکی است. چگونه می‌توان با بهره‌های بالای ۱۸ و ۲۰ درصد، بهره‌وری را افزایش داد و به رقابت سالم پرداخت؟ به صنایع خرده می‌گیرند که چرا برای محصولات خود جایزه تعیین می‌کنید؟ وقتی کالای من به شدت فسادپذیر است، مجبورم ترفندی را به کار ببرم که این محصول، برگشت نخورد. درست است که سود آن نصیب مصرف‌کننده نخواهد شد، اما اکنون صنعت به جایی رسیده که حاضر به تحمل سود صفر است، به شرطی که محصولش از فروشگاه مرجوع نشود. همین هفت یا هشت شرکت لبنی که در بورس فعالیت دارند، نمونه بارزی برای نتیجه‌گیری است. زیرا سود آنها بین یک تا سه درصد تخمین زده می‌شود. در بحث صادرات هم وضعیت آنچنان مطلوب نیست. زیرا اگرچه در سال گذشته به یمن کمک وزارت جهاد کشاورزی مبنی بر پرداخت مشوق صادراتی، مقداری از محصولات به خارج از کشور رفت، اما تنها ۸۰ درصد آن سهم عراق شد؛ کشوری که با توجه به وضعیت بحرانی منطقه، برای صادرات محصولات ایرانی، یک مزیت محسوب می‌شود. بنابراین بعید نیست که بعد از ایجاد آرامش در فضای منطقه، آن بازار را هم از دست بدهیم. به همین دلیل نباید تنها به بازارهای موجود دل خوش کرد.

 


دولت که بودجه کافی در اختیار ندارد تا در این زمینه تولیدکننده را یاری کند. از طرف دیگر، ما به شدت احتیاج به ارتقای فرهنگ مصرف لبنیات در کشور داریم. این شکاف چگونه پر می‌شود؟

چمنی: محدودیت‌های دولت به خوبی قابل درک است، اما باید دید که آیا اقداماتی که تاکنون از طرف این بخش صورت گرفته، صحیح و به جا بوده است یا نه؟ آیا از قانون خوب بهره‌وری کشاورزی که خرید تضمینی هم در آن قید شده، فهم درستی داشته‌ایم؟ آیا نتیجه هزینه‌کرد بودجه ۱۵۰ میلیارد تومانی که دو سال قبل، برای خرید تضمینی شیرخام مصرف شد، در بوته نقد و آسیب‌شناسی قرار گرفت؟ در حال حاضر که خرید توافقی در حال انجام است، آیا این موضوع مورد بررسی قرار گرفته که در این مسیر، چقدر هزینه شده و چه مقدار منشا اثر بوده است؟ البته اگر این اتفاق نمی‌افتاد، وضعیت دامداران بسیار بدتر می‌شد، اما آیا روش‌های جایگزین بهتری برای کاهش فشار روی صنعت شیر و لبنیات، وجود نداشت؟ در مرحله نخست، باید بپذیریم که قیمت تمام شده محصولات لبنی در ایران بسیار بالاست.

عزیزاللهی: من این حرف را قبول ندارم. اکنون یک بسته شیر تتراپک در آمریکا ۱,۲ دلار قیمت دارد. آیا می‌شود همین شیر را با همین قیمت در ایران فروخت؟

چمنی: اگر قرار باشد قیاس کنیم، باید تمام جوانب را بسنجیم. درآمد مردم آمریکا با ایران، یکی نیست. درآمد سرانه اینجا هشت‌هزار و ۵۰۰ دلار است، در حالی که این عدد برای آمریکا ۶۵ هزار دلار برآورد می‌شود. بنابراین نمی‌توان به مصرف‌کننده ایرانی، شیر دو دلاری فروخت، کما اینکه اکنون شیر ۷۰ سنتی را هم پس می‌زند. آقای عزیزاللهی قیاسی می‌کنند که در آن قدرت خرید مردم، حلقه مفقوده است. البته بهتر است به جای مقصرشناسی، به دنبال آسیب‌شناسی باشیم. باید پذیرفت که قیمت تمام شده، همانطور که آقای مقدسی هم عنوان کرد، بالاست. در صنعت نیز بخش زیادی از ظرفیت کارخانه‌ها بلااستفاده مانده و این، روی هزینه تمام شده تاثیرگذار خواهد بود. چون سربار ثابت صنایع همیشه وجود دارد، اما در عین حال نمی‌توانیم کارگر خود را کم کنیم. یک بار این اتفاق افتاد و ۵۰ نفر تعدیل شد، اما بعد از سه سال دادگاه رفتن و هزینه‌های گزاف، دوباره به سر کار برگشتند. از طرفی، شبکه توزیع که آقای ملاصالحی به خوبی به آن اشاره کرد، مغفول مانده و کسی راجع به آن صحبت نمی‌کند. تنها ۱۸ درصد سود، سهم شبکه توزیع است. زمانی با این شبکه مذاکراتی داشتیم تا درصد سود را با کاهش یک درصدی به ۱۷ برسانیم، اما نپذیرفتند. مغازه‌دار هم اجناسی که زیر ۲۰ درصد برایش سود داشته باشد، قبول نمی‌کند. حال دوستان می‌پرسند که چرا جایزه تعیین می‌کنید؟ حتما می‌دانید که محصول استریل، شش ماه و مثلاً پنیر هم سه ماه بیشتر دوام نمی‌آورد و حتی نگهداری آنها هم در سردخانه، هزینه‌بر است. بنابراین چاره‌ای جز فروش آن نداریم.

 


یعنی راهبردی عملیاتی برای اجباری بودن هزینه پخش و توزیع عادلانه و منصفانه وجود ندارد؟

چمنی: چرا. اتفاقاً سازمان حمایت تولید کننده و مصرف کننده معتقد است که این مبلغ نباید بالاتر از ۱۱ درصد باشد. اما اگر کارخانه‌ها بخواهند آن را اجرا کنند، محصول روی دست‌شان خواهد ماند و کالای‌شان به توزیع مویرگی نخواهد رسید. بنابراین صنعتگران مجبورند برای ماندن در بازار، میان‌بر بزنند تا محصول‌شان روی قفسه فروشگاه‌ها بنشیند. بنابراین عواملی که افزایش قیمت را رقم می‌زند، کم نیستند و باید تک تک آن ها آسیب شناسی شده و برای حل آن راهکار ارائه شود.

گنجی: همین شیر استریل در مناطق شیخ نشین، بیش از ۲ هزار تومان است. در حالی که آن ها یارانه‌های قابل توجهی به تولید می‌دهند تا مصرف را به میزان مطلوبی افزایش دهند.

چمنی: در یکی از فروشگاه‌های دوبی، پنیر مثلثی هلند از یکی از برندهای معروف فروخته می‌شد که قیمت مصرف‌کننده آن، هم اندازه قیمت تمام شده این محصول در ایران است. بدون شک، هزینه‌های تولید به خاطر دستمزد کارگر، نرخ حامل‌های انرژی و انواع مالیات‌ها در هلند بالاتر از ایران است و سوبسیدی در کار نیست. حال چگونه این محصول با نرخی این چنین نازل به دوبی وارد می‌شود؟ دولت این کشور هر کاری انجام می‌دهد و هر هزینه‌ای را متقبل می‌شود تا دامدار و صنایع لبنی آن روی پای خود بایستند. در اروپا نرخ بهره بانکی برای مشاغل کشاورزی ۱,۵ درصد و برای صنعت ۶ درصد است؛ یعنی صنعت ۴ برابر بیشتر از کشاورزی بهره می‌پردازد. آیا در ایران چنین امتیازی برای کشاورزان فراهم شده است؟

مقدسی: من به نام بهره ۱۸ درصدی، وام یک میلیارد تومانی از بانک گرفتم، اما ۲۰ درصد آن را در حساب قرض‌الحسنه و بدون بهره در بانک بلوکه کردند. یعنی ۲۰۰ میلیون تومان از یک میلیارد را در حساب نگه داشتند. اگر هم اعتراضی صورت گیرد، دیگر از وام خبری نیست.

ملاصالحی: به نظر می‌رسد همه ما مقصریم. نخست باید بپذیریم که تمام این حلقه‌ها به هم متصل هستند و هر کدام فراموش شود، به باقی زنجیره، آسیب خواهد رسید. هرچند که مشتری، عاملی تعیین کننده محسوب شده و اوست که تصمیم می‌گیرد، محصول را بخرد یا نه، اما این بدان معنی نیست که بخش تولید و فراوری خالی از مشکل است. باز هم تاکید می‌کنم که باید ریال به ریال موضوعات مورد بررسی قرار گرفته و مجموع آن منجر به صرفه‌جویی در هزینه‌ها شود. ما چاره‌ای جز افزایش بهره‌وری نداریم. با تمام نگرانی‌هایی که به خاطر کاهش مصرف لبنیات در کشور ابراز می‌شود، دولت متعهد است که تولید شیر را تا پایان برنامه ششم توسعه به ۱۱,۵ میلیون تن افزایش دهد. البته بخشی از این قرار است از محل دام سبک تامین شود، چون می‌توان برای تغذیه آن از پسماندهایی استفاده کرد که برای گاو شیری مناسب نیست. بنابراین ما نمی‌توانیم منتظر بمانیم تا وضع اقتصادی مردم بهبود یابد، سپس برای افزایش تولید برنامه‌ریزی کنیم.

مقدسی: بله. همه تصمیم ها باید آینده‌نگرانه باشد. اما اکنون اگر دولت برآورد کند که هزینه کاهش مصرف لبنیات در کشور چقدر است و یک سوم آن را برای فرهنگ‌سازی هزینه کند، تمام مشکلات حل می‌شود. طبق گفته فائو، استاندارد مصرف لبنیات ۳۰۰ کیلوگرم به ازای هر فرد در سال است و میانگین دنیا ۱۶۰ کیلوگرم برآورد می‌شود. یعنی در خوشبینانه‌ترین حالت، ایران ۶۰ درصد نسبت به میانگین جهانی عقب است. ورود دولت برای فرهنگ‌سازی، ضرورت دارد.

چمنی: ما تجربه خوبی در زمینه فرهنگ‌سازی داریم. در دولت اصلاحات، حرکتی انجام گرفت که فروش دوغ را از دوهزار تن در طول سه سال به ۹۰ هزار تن یعنی ۴۵ برابر رساند. این عمل با همین مردم و در همین شرایط صورت گرفت. طوری که کوکاکولا از ما شکایت کرد، زیرا از این بابت ضرر کرده بود. هر چند نتوانست اتهام خود را ثابت کند. بنابراین افزایش مصرف، از طریق فرهنگسازی، شدنی است.

مقدسی: لازم است خودمان هم در این راستا حرکت کنیم. مثلا چند وقت پیش به همراه ۲۰۰ نفر از گاوداران به یک مراسمی دعوت شده بودیم. هنگام صرف غذا به قوطی‌های نوشابه اعتراض کردیم و گفتیم اگر دوغ نیاورید، آن مکان را ترک خواهیم کرد. آن ها هم مجبور شدند دوغ را جایگزین نوشابه کنند.

چمنی: چند ماه قبل برای برگزاری جلسه‌ای، به وزارتخانه مسئول سلامت مردم رفته بودم. از یکی، دو سال قبل می‌دانستم که این وزارتخانه روزانه یک لیوان شیر بین کارمندان خود توزیع می‌کند. اما وقتی از تداوم آن پرسیدم، گفتند که به دلیل صرفه‌جویی در هزینه‌ها آن را حذف کردیم. این در حالی است که در طول مدتی که من آنجا بودم، چند بار با چای و قند و شکلات، پذیرایی شدم. حال پرسش اینجاست چرا به جای چای، شیر را حذف کرده‌اند؟ البته چای مضر نیست، اما قطعا به اندازه شیر منفعت ندارد. در برنامه‌های تلویزیونی هم به جای آب میوه های صنعتی که الزاما تمام آن از میوه نیست، از شیر استفاده نمی‌کنند تا کودکان ما نیز اهمیت این موضوع را درک کنند.

مقدسی: البته نباید نقش مدرسه را در این میان فراموش کرد. فرزند بنده وقتی دانش‌آموز کلاس اول بود، به توصیه معلمش، یکی از دندان‌های شیری خود را بعد از افتادن، درون لیوان نوشابه انداخت. پس از چند ساعت، دیگر هیچ اثری از دندان نبود. پسرم از همان دوران فهمید که خوردن نوشابه چه مضراتی را در پی دارد. این یعنی فرهنگ‌سازی اثرگذار.

چمنی: متأسفانه الان در کتاب‌های درسی چهارم دبستان، شیر استریل را جزو مواد غذایی معرفی کرده که دارای مواد نگهدارنده است. اگرچه ما به این موضوع اعتراض کردیم، اما همچنان این آموزش غلط به دانش‌آموزان ادامه دارد.

 


آیا افزایش بهره‌وری در کارخانه‌ها امکان پذیر است؟

عزیزاللهی: حدود ۴,۵ میلیون تن شیر از طریق گاوداران صنعتی تولید می‌شود و ۱.۵ تا ۲ میلیون تن نیز از طریق مراکز جمع‌آوری شیر به کارخانه‌ها می‌رود. بنابراین در بیش تر کاخانه‌ها شیر باکیفیت با شیر بی‌کیفیتی که بار میکروبی بسیار بالا دارد، مخلوط می‌شود. آیا خروجی چنین کارخانه‌ای می‌تواند محصول باکیفیت درجه یک باشد؟ سال‌هاست که این موضوع را با صنایع در میان گذاشتیم تا آن را به گونه‌ای حل کنند، اما تنها چند کارخانه محدود این جداسازی را انجام می‌دهند. ۷۰ تا ۸۰ درصد شیرخام تولید شده کیفیت مطلوبی دارد، چرا باید آن را با شیر بی‌کیفیت مخلوط کرد؟

چمنی: چرا کارخانه‌ها به کیفیت مطلوب نمی‌رسند؟ پاسخ آن را باید در غیر اقتصادی بودن این فعالیت تولیدی جست‌وجو کرد. اگر کار اقتصادی نباشد، نمی‌توان پیشرفت کرد. در دولت قبل (احمدی‌نژاد) به ما می‌گفتند که تحت هیچ شرایطی نباید قیمت لبنیات افزایش یابد، بنابراین کارخانه‌ها را مجبور کردند که از کیفیت و وزن محصولات کم کنند تا قیمت‌ها دستکاری نشود. بنابراین وقتی حاشیه سود تا به این اندازه پایین است، چگونه می‌توان به فکر افزایش بهره‌وری بود؟

ملاصالحی: هیچ جای دنیا اجازه نمی‌دهند که کیفیت محصولات لبنی فدای قیمت شود و از یک حد استاندارد پایین‌تر بیایید. این موضوع تنها در کشور ما اتفاق افتاده است.

 


و سخن آخر؟

چمنی: با توجه به اینکه بهانه این میزگرد، روز جهانی شیر است، درخواستی از آقای ملاصالحی دارم. شیر، تنها ماده غذایی است که دو روز جهانی را به آن اختصاص داده‌؛ یکی شیر مدارس که هشتم مهرماه است و دیگری ۱۱ خرداد هر سال. وقتی گفته می‌شود که باید از کودکی ترویج مصرف شیر را پایه‌ریزی کرد، این دو روز فرصتی است که متأسفانه با توجه به زمان آن در ایران، آن چنان توجهی به آن نمی‌شود. زیرا هشتم مهر، همه درگیر شروع مدارس هستند و ۱۱ خرداد نیز یا امتحانات مقاطع ابتدایی تمام شده و یا همه به فکر امتحانات هستند. بناراین عملا این دو روز، هیچ تاثیری در ارتقای فرهنگ ما ندارد و بزرگ‌ترین مخاطبان خود را از دست داده‌ایم. به همین دلیل در دولت هشتم، پیشنهاد شد که هفتم اسفند را روز ملی شیر نامگذاری کنند. این یک اقدام مشترک بین اتحادیه دامداران، انجمن صنایع لبنی، صنایع شیر ایران (پگاه) و وزارت جهاد کشاورزی بود. نامه‌ای تهیه شد و به شورای فرهنگ عمومی کشور رفت. آن ها هم گفتند که اگر شخص وزیر، نامه‌ای جداگانه مبنی بر لزوم ثبت روز ملی شیر به ما ارسال کند، این اتفاق خواهد افتاد. اما در همان گیر و دار، دولت تغییر کرد و کار نیمه تمام باقی ماند. بنابراین خواهش من از شما این است که ترتیبی اتخاذ کنید تا روز ملی شیر در همان تاریخ هفتم اسفند، به ثبت برسد. این برای فرهنگ‌سازی به ویژه در میان دانش‌آموزان، بسیار ضروری است.

ملاصالحی: ممنون از یادآوری خوب شما... حتماً اجرای این پیشنهاد سازنده را پیگیری خواهیم کرد.


عکس‌ها: زمرد انیسی

نظر شما
ادامه