ماجرای سر در آوردن دلبر و کوشکی دو یوز ایرانی اسیر در پارک ملی پردیسان سر دراز دارد اما آنچه امروز بر اهمیت حضور این دو یوز در تهران میافزاید این است که چشم بسیاری از دوستداران حیات وحش ایران به دنبال تولید مثل این دو یوز است تا این گونه نادر جانوری را از خطر انقراض نجات دهد.
به گزارش حکیم مهر به نقل از ابتکار، سالها از وصلت دو یوز آسیایی یکی اهل خراسان و دیگری اهل سمنان در پشت حصارهای پارک ملی پردیسان میگذرد. «دلبر»، یوز ماده ایرانی که در سال ۱۳۹۰ به وسیله سگهای شکاری یک چوپان افغان در شهرستان شاهرود به دام افتاده و بعدا به سازمان اهدا شده، به همراه «کوشکی» یوز نر ایرانی که پس از نجات یافتن از دست سه چوپان که قصد کشتنش را داشتند، پشت حصارهای پارک حفاظت شده پردیسان زندگی میکند. زندگی مشترکی که البته تنها به ساعاتی محدود میشود و هر دو این یوزها بیشتر اوقات را در تنهایی خود میگذرانند.
چشم بسیاری دنبال مادر شدن دلبر است. آرزویی که یک بار نقش برآب شده است. سال 94 بود که معصومه ابتکار، رئیس وقت سازمان حفاظت محیط زیست خبر سقط جنین دلبر را به رسانهها داد و گفت: «کوشکی و دلبر اسفند سال گذشته یک بار جفت گیری کردهاند اما به دلیل مشکلات کلیوی دلبر ناگزیر جنین آنها سقط شد و کارهای درمانی روی او ادامه یافت.» ابتکار اما این امید را به دوستداران یوز ایرانی داد که «با توجه به اینکه این دو یوز در فنس مشترک مجددا نزدیک شدن به یکدیگر را از سر گرفته اند، می توانیم امیدوار باشیم در فصل پیش رو جفت گیری مجدد رخ بدهد.»
اما از آن روز تقریبا نزدیک به 2 سال میگذرد و خبری از فرزند کوشکی و دلبر نیست. گویا این دو یوز دلشان نمیخواهد فرزندی را به دنیا بیاورند که زندگیاش به دویدن پشت حصارهای پارک پردیسان و شکار خرگوشهای رها شده ختم شود. اما ممکن است این تصمیم کوشکی و دلبر به اقدام دیگر کارشناسان ختم شود. یعنی لقاح مصنوعی. اما آیا این کار نگرانیها را بابت تعداد کم یوزها برطرف میکند؟ آیا یوزها تمایلی به جفتگیری در اسارت دارند؟
اکبر شاه هندی هم نتوانست
اسماعیل کهرم، فعال محیط زیست پاسخ به این سوال به «ابتکار» میگوید: بسیاری از جانوران اسارت را دریافت نمیکند اما برخی دیگر اسارت را خیلی زود میفهمند و رفتارهای طبیعی خود را از دست میدهند. در اینکه یوزپلنگ جفتگیری میکند شکی نیست ولی سوال اصلی اینجاست که آیا یوزپلنگ در اسارت هم جفتگیری میکند؟
او به این سوال پاسخ میدهد و میگوید: اکبر شاه هندی یوزخانهای داشت که در آن هزار یوز را رام کرده و از آنها نگهداری میکرد اما او هرگز نتوانست در اسارت از آنها تولهکشی کند. باغ وحش لندن که جزو کمنظیرترین باغوحشهای جهان است نتوانست از یک جفت نر و ماده یوزی که داشت به روش جفتگیری طبیعی توله بگیرد.
30 درصد جفتگیریها به باروری یوزها منجر نمیشود
او درباره عواملی که سبب میشود تا جفتگیری به تولید مثل منجر نشود، میگوید: جفتگیری در یوزها به راحتی امکان پذیر نیست. اولا باید عاملی مثل جفت تازه برای اینکه یوز نر دست به عمل جفتگیری بزند وجود داشته باشد. ثانیا جفتگیری پستانداران وحشی به خصوص آنهایی که راس هرم قرار دارند از جمله یوز و پلنگ همیشه به حاملگی جفت ماده منجر نمیشود، درست مثل انسانها که بارداری زنان به تخمکگذاری بستگی دارد. از آنجایی که یوزهای ماده نیز دو تخمدان دارند بر حسب اینکه تخمکگذاری در کدام تخمدان صورت میگیرد جفتگیریها تا 30 درصد نتیجه نمیدهد.
جفتگیری طبیعی جوابگو نیست؛ به دنبال لقاح مصنوعی هستیم
«در پشت حصارها چه خبر است؟» شاید برای هر کسی که از داستان کوشکی و دلبر پشت حصارهای پردیسان خبر دارد این مهمترین سوالی باشد. سوالی که پاسخ آن در دستان هومن جوکار، مدیر پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی است. شاید 2 سال مدت خوبی باشد که جفتگیری این دو یوز به یک توله یوز ختم شود اما چرا این اتفاق تا کنون نیفتاده است؟ جوکار درباره برنامه سازمان برای تولید مثل این دو یوز به «ابتکار» میگوید: تولید مثل دلبر و کوشکی به عنوان یک برنامه پشتیبان نه به عنوان برنامه اصلی برای جلوگیری از انقراض این گونه در طبیعت به صورت جدی پیگیری میشود و کاری که تا کنون انجام شده متکی به جفتگیری طبیعی این دو یوز بوده و این روندی است که در سراسر دنیا به این ترتیب پیش میرود.
او میافزاید: اگر از طریق مراحل طبیعی تولید مثل انجام نگیرد از طریق لقاح مصنوعی این کار انجام خواهد شد. البته لقاح مصنوعی که همه آن را به یک روش میشناسند شامل روشهای متنوعی است که به ترتیب اتفاق میافتد. جوکار درباره اقدامات انجام شده در این مدت میگوید: بعد از گذشت نزدیک به 3 سال به این اطمینان رسیدهایم که جفتگیری طبیعی جوابگو نیست به همین دلیل وارد مرحله بعدی شدهایم و مقدمات آن را انجام دادهایم.
اسپرم یوز نر در سازمان حفاظت محیط زیست نگهداری میشود
مدیر پروژه حفاظت از یوزپلنگ ایرانی درباره مرحله بعدی برای تولید مثل این دو یوز میگوید: در این مرحله بدون آزار و بدون دستکاری زیاد تولید مثل را تسهیل خواهیم کرد. اسپرم یوز نر را وارد رحم یوز ماده میکنیم تا این اسپرم تخمک یوز ماده را بارو کند. او میافزاید: کاری که برای تولید مثل این دوگونه از زمان سقط جنین دلبر تا کنون انجام شده اسپرم گیری از یوز نر توسط گروه از همکاران آلمانیمان بوده است. این اسپرم در نیتروژن مایع در سازمان حفاظت محیط زیست نگهداری میشود تا این اسپرم زنده بماند. این اسپرمها زنده هستند تا ظرف یک ماه آینده که کارشناسان آلمانی برای تلقیح وارد ایران میشوند. البته این کار نیز تابع شرایط وضعیت یوز ماده است که چقدر رحمش ترمیم شده و چقدر آمادگی نگهداری از جنین را دارد. اگر تولید مثل از طرف یوز ماده به این روش و در این مرحله امکان پذیر نبود باز روشهای دیگری وجود دارد. این گروه آلمانی ایران را ترک نمیکنند تا روشهای دیگری را امتحان کنند. ممکن است تخمک را از بدن یوز ماده بیرون آورند و بعد دوباره در بدن همان یوز ماده یا یوز دیگری تخمک گذاری کنند که به آن انتقال جنین میگویند.
آیا لقاح مصنوعی میتواند گزینهای مناسب برای جلوگیری از انقراض یوزهای ایرانی باشد؟
اگر فرزند کوشکی و دلبر به روش لقاح مصنوعی یا طبیعی به دنیا آیند آیا میتواند در طبیعت رها شود؟ آیا این حیوان اولین رفتار غریزی یعنی شکار را آموخته است؟ طبیعتا فرزند دلبر شکار را باید از مادری بیاموزد که پشت حصارها از غذای آماده تغذیه میکند، مادری که بعد از زندگی در پردیسان به جز خرگوشهای رها شده در حصارش شکاری نکرده است. حالا این سوال پیش میآید که آیا یوزی که در اسارت بزرگ شده و از غذایی خورده که انسان آن را برایش تامین کرده میتواند به طبیعت بازگردد تا نسل یوزها را از خطر انقراض نجات دهد؟
اسماعیل کهرم در این باره میگوید: امید را باید از حیواناتی که در پردیسان گرفتارند، برید و به یوزهایی دل بست که در دامان طبیعت زندگی میکنند. ما یوزپلنگهای بسیاری در پارک ملی خالتوران، دومین پارک وسیع دنیا با مساحت بیش از یک میلیون هکتار داریم که در معرض خطر هستند.
اما هومن جوکار حرف دیگری میزند. او به «ابتکار» میگوید: پروژه تولید مثل این دو یوز ممکن است با دانش امروز کمک زیادی به حفظ نسل این جانور در طبیعت نکند. ولی ما از آینده خبر نداریم و از روشهایی که به زودی کشف خواهند شد آگاه نیستیم. اما در حال حاضر امیدی به برگرداندن این گونهها به طبیعت نداریم اما فرصتها محدود است و ما نمیتوانیم از پتانسیل حضور این جفت یوز ایرانی در سازمان بگذریم و منتظر شویم که روشها کشف شود تا بعدا شروع به تولید مثل آنها کنیم. ما میتوانیم نسل این یوزها را در پروژه خارج از طبیعت تکثیر کنیم و منتظر بمانیم تا پیشرفت دانش اجازه برگرداندن این گونههای تکثیر شده را فراهم کند.