
حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: در یک کلام، راهاندازی داروخانههای دامپزشکی را یکی از خطاهای استراتژیک مدیریتی این حوزه میداند که باعث بروز معضلات فراوان از جمله بیکاری دامپزشکان شده است. استاد گروه جراحی و رادیولوژی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، معتقد است که تقریبا در هیچ جای دنیا داروخانه دامپزشکی نداریم، بلکه دارو در اختیار دامپزشک درمانگر است. از نظر او اگر دارو صرفاً در اختیار دامپزشک درمانگر بود، خیلی از دامداریهایی که در حال حاضر خود درمانی میکنند، مجبور به استخدام دامپزشک بودند. «دکتر سید مهدی قمصری» عدم اطلاع تصمیمگیران از نقش دامپزشکی را نیز یکی از معضلات اساسی این حوزه میداند.
حکیم مهر: آقای دکتر، مهمترین چالشهای حوزه دامپزشکی کشور را چه میدانید؟
اگر بخواهیم خوشبینانه به قضیه نگاه کنیم، مهمترین چالش عدم اطلاع تصمیمگیران از نقش دامپزشکی است. از نظر بنده نظام سلامت در کشور، نظام درمان است و اصلا به دنبال برقراری سلامت نیست، چون سیستم درمانی کشور در سطح کلان و بر خلاف ادعاها نقش زیادی برای سلامت قائل نیست. به بیان دیگر افراد تصمیمگیر در دیدگاه کلان خود، اهمیتی برای دامپزشکی که در همه جای دنیا نقش کلیدی و مهرهای در نظام سلامت دارد، قائل نیستند.
وقتی بحث کاهش مصرف مواد لبنی مطرح میشود، این مساله حساسیت زیادی برای تصمیمگیران بهداشتی ایجاد نمیکند. چون برای آنها مهم نیست و منفعت آنها در کیس بیشتر است. اگر ادعاها را کنار بگذاریم، خواهیم دادید که مساله کمبود مصرف مواد لبنی، بحث کوتاهی قد، نازاییها، ناتوانیهای اسکلتی و مجموعهای از کیسها را فراهم میکند. در صورتی که به راحتی با سیاستهای افزایش مصرف که یک بخش آن به عهده دامپزشکی است، میتوانیم سرانه مصرف را بالا ببریم. برای این منظور باید یک زنجیره از کارها را در نظر بگیریم که بخشی از آن به عهده دامپزشکان است ولی زمانی که چنین تصمیمی گرفته نمیشود، تبدیل به بزرگترین چالش میشود.
حکیم مهر: به نظر شما الحاق دامپزشکی به وزارت بهداشت به نفع دامپزشکان است یا به ضرر آنها؟
بر خلاف بحثهایی که در حاشیه میشود مبنیبر اینکه در کدام وزارتخانه باشیم، همین نگاه کلان است که باید اصلاح شود. فرض کنیم که به وزارت بهداشت هم برویم، تا زمانی که این نگاه اصلاح نشود، اقتصاد دامپروری اصلاح نخواهد شد. وقتی اقتصاد دامپروری درست نشود، سیستم دامپزشکی ما اصلاح نمیشود. یعنی انگیزه تحصیلی دانشجویان ما بالا نمیرود، چون آینده شغلی ندارند. آینده شغلی برای آنها مهم نیست چون رقابتهای خیلی زیادی وجود ندارد. همه این مسائل زنجیرهوار به هم وصل است.
حکیم مهر: راهکار چیست؟
اگر بشود کاری کرد، باید این دیدگاه را در مقامات تصمیمگیر کشور جا انداخت که سلامت واقعا مهم است و بخشی از آن هم به عهده دامپزشکی است. متاسفانه الان تمام اهتمام به ساخت بیمارستانهای مجهز است. شما یک آمار بگیرید که یک بیمارستان فوق تخصصی در طول کارکرد یک ساله خود جان چند نفر را را نجات میدهد؟ ۲۰۰ نفر، ۲ هزار نفر یا ۳ هزار نفر؟ در صورتی که یک بیماری میتواند در حد چند میلیون نفر تلفات جانی به بار آورد. ضررهای اقتصادی زیادی نیز به دنبال آن خواهد بود. الان در کشور برای ساخت بیمارستانهای مدرن مسابقه به راه افتاده است. چون نظام سلامت و بهداشت کشور ما برخلاف آنچه در شعارها گفته میشود، نظام درمانگراست و اصلا به دنبال سلامت و بهداشت عمومی نیست.
این چالش اصلی ماست. اگر این چالش را اصلاح کنیم، نیاز نیست تبلیغ کنیم که در دامپزشکی چه میکنیم؟ اگر این نگاه اصلاح و جهتگیریها در جهت حفظ و افزایش بهداشت عمومی باشد، سیستم دامپزشکی اصلاح و حتما سیستم آموزشی ما نیز درست خواهد شد. آنوقت میبینید که تولیدکننده به دنبال فرد دامپزشکی خواهد بود که کیفیت را بالا ببرد و ضمن حفظ سرمایه، محصول را در بازار عرضه کند. نظام استاندارد باید طوری باشد که بگوید با این شاخصها، اجازه ورود محصولات به بازار را نخواهیم داد. اگر سیستم در حد زیادی متحول شده و نظارت آن دقیق باشد، میبینید که دیگر لازم نیست به تولید کننده بگوییم چه کاری انجام دهد. بلکه خود او به دنبال دامپزشک با کیفیت میگردد تا محصول او، شیر، تخممرغ و ماهی او بتواند در بازاری که تحت نظارت است، محصول را عرضه کند. به این شکل، شرایط درست میشود.
من به مسئولین قبلی سازمان دامپزشکی هم گفته بودم که اگر واقعا توان نظارتی دارید، محصول را در بازار کنترل کنید. لازم نیست در هر مرکز تولیدی ما بگوییم که چه کنند، بلکه شما بگویید که ما به این محصول با این استاندارد اجازه عرضه نخواهیم داد. بدین شکل و در بازار رقابت، دامدار صاحب سرمایه، به دنبال دامپزشکی خواهد بود که تولید او را افزایش دهد. دانشجو نیز در این رقابت قرار میگیرد که بتواند در آن بازار کار کند. یعنی همه به شکل زنجیرهوار به هم متصل خواهند شد.
حکیم مهر: با این روندی که شما میفرمایید، آیا مشکل اشتغال فارغالتحصیلان نیز حل خواهد شد؟
گاهی به شوخی میگویم دامپروریهای ما مثل برخی مناطق کشور در اوایل انقلاب، در طول روز در اختیار جمهوری اسلامی و شب دست گروهکها بود. دامپروری همینگونه است که در روز در کنترل دامپزشک و شب در اختیار کارگر افغانی و ... است. کارگرانی که هر اقدام درمانی را که میخواهند، بدون توجه به عواقب آن انجام میدهند. لذا بدون هیچ کنترلی دارو در اختیار دامدار است. پس چالش اصلی این است که بتوانیم آن نگاه را در سطح برنامهریزان اصلاح کنیم.
حکیم مهر: برای حل مشکل تقابل بین داروخانهها و کلینیکهای دامپزشکی و فروش بدون نسخه دارو چه راهکاری به نظر شما میرسد؟
شاید این نظر بنده کمی افراطی باشد اما من از ابتدا این دیدگاه را داشتم که تاسیس داروخانههای دامپزشکی یکی از خطاهایی بود که سیستم اجرایی کشور مرتکب شد. ما تقریبا در هیچ جای دنیا داروخانه دامپزشکی نداریم بلکه دارو در اختیار دامپزشک درمانگر است. البته این اصل در مورد حیوانات خانگی فرق میکند. به طور کلی یک رابطه بین تولیدکنندگان با سیستمهای پخش وجود دارد که نظارت میشود. این رابطه آنقدر هم گسترده نیست که نظارت بر آن سخت باشد، بلکه داروهای تک کیسی در اختیار دامپزشک است. دامپزشک مراجعه میکند، اسب و سگ را ویزیت و درمان میکند و دارو هم میدهد.
در اینجا هم بحث درآمد مطرح است و هم مباحث کنترلی؛ ما تصور کردیم که با ایجاد داروخانههای دامپزشکی، ۱۰۰، ۲۰۰ یا ۵۰۰ فرصت شغلی ایجاد میکنیم، در صورتی که ۵ هزار فرصت شغلی را از دست دادیم. اگر دارو صرفا در اختیار دامپزشک درمانگر بود، خیلی از دامداریهایی که در حال حاضر خود درمانی میکنند، مجبور به استخدام دامپزشک بودند. این راهکار خیلی ساده است اما روال فعلی مانند قطاری است که شروع شده و الان نمیتوانند حرکت آن را متوقف کنند. فروش دارو مجموعه بزرگی با یک گردش مالی سنگین است که این مجموعه اجازه راهکارهای جدید را نخواهد داد. داروخانهدار باید داروساز باشد. امروز داروخانهها از آنجا که گردش مالی صحیحی ندارند، به کارهای حاشیهای میپردازند. به دلیل نبودن مرزهای مشخص، دوستانی که در داروخانه تشریف دارند، نقش درمانگری و دوستان درمانگر، نقش داروفروشی را انجام میدهند.
حکیم مهر: از نظر شما آیا واقعاً میتوان داروخانه دامپزشکی را حذف کرد؟
با توجه به عادت و فرهنگی که در دامداریها و تولید کنندگان ما اعم از دامداری و مرغداری شکل گرفته، انجام این کار خیلی سخت است اما در خیلی از جاهای دنیا این گونه است. یعنی دارو حتی در اشلهای بالا، صرفا با نسخه دامپزشک میتواند از مرکز پخش به دست مصرف کننده برسد. یعنی مصرف کننده نمیتواند به سوپر مارکت برود و دارو تهیه کند. این اصل در اکثر جاهای دنیا متداول است که هم درآمد دامپزشکان را افزایش میدهد و هم فرصتهای شغلی بیشتری را ایجاد میکند.
اگر به این موضوع دقت کنید، میبینید که با این سیستم، هر دامپزشک باید به شکل مرتب به چند دامپروری سرکشی کند و این به منزله درآمد پایدار است. من به یک تجربه از دوره تخصص خود در کشور ژاپن اشاره میکنم که در آنجا هر زمان فرزندم را نزد پزشک میبردم، پزشک فقط برای مدت ۳ روز به او دارو میداد. این مساله ما را وادار میکرد که بعد از ۳ روز دوباره بیمار را به او ارجاع دهیم. با این روند هم پزشک میفهمید که مسیر درمان بیمار چگونه است و هم داروی زیاد در خانه انبار یا مصرف نمیشد. همه چیز تحت کنترل بود و برای خود او هم درآمد بیشتری داشت. بنابراین اگر دامپزشک در دامپروری مشغول باشد، دامپرور مجبور خواهد بود هر هفته یک بار تقاضای مراجعه از دامپزشک کند تا داروی مورد نیاز را دریافت کند. لذا تعداد زیادی از دامپزشکان مشغول به کار خواهند شد.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
داروخانه ها خودشون درمان میکنن ودارو میفروشن
جناب دکتر خیلی ایده آلیستی فکر می کنند.تازه براشون توفیری نداره که دامپزشک بیرون چی می کشه تا درآمد کسب کنه ....... الان اوضاع جوری شده دامپزشک داروخونه چی تو پاس کردن بدهی و چکاش مونده حالا با قیمت جدید چطوری میخاد دارو جایگزین کنه و بفروشه خدا داند.آقای دکتر ! دامدار عمومی (دام بزرگ) تا یه حدی که براش بصرفه از منظر خودش خرج می کنه نه بیشتر.تازه خیلیاشونم پول دارو رو کامل نمیدن و نسیه می برن حالا چطور میخان هفتگی پول ویزیت بدن؟ دامپزشکی رو که دو بار بیشتر ببرن سر کیس میگن چیزی بلد نیست.فیلد کاری ما خیلی پیچیده است و اعصاب میخاد توش دووم بیاری.بحث دام کوچک و اسب و زمینه های خاص جداست شاید بشه سیستم شما رو اجرا کرد.
باید ب هرکی که میخاد مجوز داروخانه بدن مثل سوپر مارکت.دامپزشکی که هم پولشو داره هم علمشو چرا نباید داروخونه بزنه؟
جناب دکتر قمصری چرا قضیه رو پیچیده میکنید؟
بسیار دیده ایم که همکاران کلینیسین و برخی شرکت های توزیع، واکسن که فقط باید در اختیار کلینیسین باشه رو در اختیار پرورش دهندگان و صاحبان حیوانات قرار میدن و هیچ نظارت و برخوردی هم نیست. این نشون میده که حتی اگر داروخونه هم نباشه میتونه اتفاق مشابه در مورد دارو توسط کلینیسین ها بیفته. فکر میکنم تنها چاره، پایبندی به تعهدات حرفه ای و گذشتن از اون پول برای اعتلای دامپزشکی ،چه توسط کلینیسین و چه توسط همکاران داروخانه هست و همچنین نظارت دقیق و برخورد با متخلفین
جانا سخن از زبان ما مي گويي
اين كار توي فرانسه و همه كشوراي دنيا داره انجام ميشه و خوب هم جواب داده با اين كار انقلابي در دامپزشكي ايجاد ميشه و عملا مشكل بيكاري دكترهاي عزيز حل خواهد شد
جناب دکتر قمصری ما سه نوع کار کلینکی داریم یک نوع کار دامپزشک در فارم های بزرگ دام وطیور که دارو توسط دامپزشک فارم نسخه وتجویز می شود، یک کار کلینیکی برای دامدارا خرده پا که موقعیکه دامشان بیمار میشود و یا نیاز بکار اورژانس دارد به دامپزشک مراجعه میکند که این افراد با دراختیار داشتن دارو خودشان ویا همسایه کاریشان اول خود درمانی میکند و بعد به دامپزشک مراجعه میکند یک کار کلینیکی هم هست منحصر به حیوانات کو چک که برحسب علاقه عاطفی صاحب حیوان که از بچه اش عزیز تر است فقط با نظر دکتر دامپزشک مورد اعتمادش کار درمانی حیوانش انجام میگیرد ولی آنچه مهم است این است که زمانیکه من وامثال بنده که اکنون تعدادی زیادی از آنها دردانشکده دامپزشک بخصوص تهران ارومیه وشیراز و جندی شاپور استاد شدن وبازنشسته شده اند در شروع کار در زمان خدمت سربازی بنقاط مختلف کشور با گردن افراشته رفتم وبعد هم چون سازمان دامپزشکی نیاز به پوشش دکتر دامپزشک در نقاط مختلف کشور داشت از طرح 1601 به استخدام سازمان دامپزشکی درآمدیم ودر قصر شیرین توسرکان در زابل ودر لرستان ودرشهر کرد وغیره شروع بکار کردیم وتجربه کار ی اندوختیم ولی اکنون دانش آموخته ها همگان دنبال کار درشهر ها بزرگ هستند ومیخواهند به تمام تفریحاتشان برسند ولی این انباشتگی کار در شهرهای بزرگ با کمی تجربه چه در دام بزرگ تبدیل به یک بیکاری مخفی حتی برای آنهاییکه پروانه دارند شده است. البته باید ایراد گرفت کسانیکه در دانشکده های دامپزشکی ذی نفوذ هستند نبایستی اجازه میدادند ومیدهند که این تعداد دکتر دامپزشک تربیت شود پس با این بیان نتیجه می گیریم خانه از پا ی بست ویران است همان طور که فرمودید لازم یک دامپزشک رشید ونترس باشد وعلاقه بکار سخت دامپزشکی باشد و بصرف دکتر شدن به دامپزشکی نیاید. دوره دامپزشکی بمانند دانشکده های معتبر امریکا بامدت کمتر برنامه ریزی شود و درنهایت باید گفت کار دامپزشکی در تمام شاخه هایش کار سختی است پس کسی که در خود توانش را دارد بیآید و گردانندگان دامپزشکی هم درتمام جهات برنامه ریزی مجدد بنماید درغیر ایصورت باید این بازار مکاره باشد وهرکس که زرنکتر بود گلیم خودش را از آب بکشد درخاتمه تمام فرمایشات شمادر مورد خود درمانی توسط غیر دامپزشک در دام بزرگ ودر دام کوچک که سگ فروشها انجام میدهند و واکسن دراختیار دارند و شناسنامه صادر میکنند وکارهای دیگر را کاملا" واقعیت دارد.
دکتر عزیز بجای این حرفها باید روند پذیرش دانشجو اصلاح شود دانشکده های دامپزشکی عین قارچ در حال رویش اند زیاد طول نخواهد کشید که تعداد دامپزشک بیشتر از دام شود ! وضعیت اشتغال دامپزشکی رو به نابودی کامل است .شما به فکر فروش دارو در داروخانه ها هستید .
من بعنوان یک کلینیسین دامهای بزرگ و استاد دانشگاه با بیش از 40 سال خدمت عرض میکنم همانطور که آقای دکتر قمصری فرمودندند ما در هیچ جای دنیا چیزی به اسم داروخانه دام و طیور نداریم حالا چرا در ایران داریم چون دامپزشکی نداریم. شما به این میگوئید دامپزشکی؟.ولی چاره ای هم نیست چون برای اینکه فارغ التحصیلاان بیکار نمانند نیاز به این گونه مشاغل کاذب وجود دارد.آقای دکتر ما آنقدر دامپروری نداریم که بتواند پاسخگوی اینهمه فارغ التحصیل بشود . چون اصلا قرار نیست ما از نظر دامپزوری خود کفا شویم از بیش از 30 کشور فقط گوشت وارد میکنیم و یک کشتار گاه بزرگ هم برا کشتار دامهای زنده وارداتی در دست احداث داریم.ضمنا دانشکده های ما دانشکده های آموزشی نیستند که بتواننند فارغ التحصیل کار آمد تولید نمایند.من در سال 1352 وارد دانشکده دامپزشکی کامبریج شدم 2 سال پیش که از آن بازدید کردم 100 درصد از نظر فیزیکی و محتوای آموزش تفاوت پیدا نموده بود ولی از زمان تاسیس دانشکده دامپزشکی تهران چه چیز جدیدی شما احساس میکنید تغیر کرده باشد محتوای دروس؟ فارم های آموزشی ؟. خود شما برای آموزش درس مامایی به دانشجویان آنهار را در کدام فارم آموزش میدهید؟.دانشجوی فارغ لتحصیل شما چقدر از تغذیه گاو و گوساله و گوسفند و اسب و نوزادان آنها اطلاع دارد؟ به جرات میگویم کمتر از آن کار گر افغانی. آقای دکتر خود بهتر میدانید که چه اشتباهات درمانی و مدیریتی بر فارم های ما حاکم است. یک معضل بزرگ در فارمهای ما دوستان دامپرور اند که با استفاده از کم اطلاعی دامپزشکان دخالت های وحشتناکی مینمایند. چند هفته پیش برای مشورت به یک گاوداری که 1350 راس گوساله داشت جهت بررسی شیوع اسهال غیر قابل پاسخ بدرمان که در چند روز اول پس از تولد منجر به تلفات سنگینی شده بود رفتم. با وجود حضور چند دامپزشک در آن گاوداری که دولتی بود مسئول درمان گوساله ها یک آقای مهندس دامپروربا درجه فوق لیسانس بود. اسهال از روز 3تا 5 بعد از تولد شروع میشد به درمان پاسخ نمیداد و با تلفات بالایی همراه بود. کارهایی که توسط دوست دامپرور ما انجام میشد تزریق ceftriaxone در 3 نوبت به همه مبتلایان و قطع خوراندن شیر به مدت 24تا48 ساعت خوراندن هر دوارده ساعت یکبار ORS.چون اسهال قطع نمیشد چند روزی بود که بلافاصله بعد از تولد و خوراندن آغوز تا 2 روز به گوساله برای پیشگیری آنتیبیوتیک تزریق میشد ولی باز هم اسهال قطع نمیشد.أدر این گاوداری به گوساله ها 10 درصد وزن بدن در 6 ساعت اول بعد از تولد آغوز داده میشد یعنیی برای 1 گوساله 40 کیلویی 4 لیتر.خوب روز 24 ساعت است در 6 ساعت اول 4 لیتر در 6ساعت بعد مجددا 2 لیر 12 ساعت بعد هم 2تا3 لیتر جمعا یک گوساله 40 کیلویی در روز اول بعد از تولد 9لیتر آغوز که لاکساتیوی پر قدرت است را دریافت مینمود و از روز سوم چهارم دچار اسهالی شدید میشد با تغیر این میزان از 9لیتر کلا به 4 لیتر مشکل 2 ماهه در ظرف یک هفته حل شد.خوب اگر یک نظام دامپزشکی قوی وجود داشت اجازه درمان به غیر دامپزشک داده نمیشد و استفاده از انتی بیوتیک مورد استفاده طب انسانی را در دامپزشکی ممنوع مینمود.درست در روز اول کلاس در دانشگاه کمبریج استادی درس قوانین دامپزشکی را میداد که در آن گاو را اینگونه تعریف مینمود( گاو یک سرمایه ملی است که در اختیار دامدار برای بهره وری بنفع ملت قرار گرفته واگر در این مورد قصوری صورت گیرد میتوان آنرا از دامدار گرفت ودر اختیار کسی قرار داد که بتواند این مهم را انجام دهد.).آقای دکتر اگر دامپزشک ما آموزش دیده بودواگر کسی بقیر از دامپزشک در امر درمان دامها دخالت نمینمود صحبت شما در رابطه با حذف داروخانه که صحبتی 100 درصد صحیح است متین بود ولی چون این اینگونه نیست ونظام دامپزشکی نا کار آمد بر سر کار است بهتر است جلوی نان خوردن عده ای گرفته نشود.
با سلام و ارادت خدمت دکتر عزیز به اطلاع می رساند که در سال 96 اینجانب مدت 4 ماه در کشور قزاقستان بودم و حداقل پنج استان را از نظر وضعیت دامپزشکی و داروخانه های دامپزشکی را بازدید کردم که وضعیتشان مشابه ایران می باشد و غالب داروخانه ها هم دست دامپزشکان خانم بود و از کار و درآمدشان نیز بسیار رضایت داشتند.
نه آقای دکتر قمصری گفته ها تون منطقی نیست .
«ارسطو»در کتاب هفتم(سیاست)خود، نظریه اى را در خصوص روابط میان اقلیم و آزادى مىپروراند. (5) از جمله می گوید:
سلام.،بعد از مدتها یک نظر کارشناسی دیدیم،این تنها راه حل درست و منطقی می باشد،متاسفانه جناب دکتر قمصری اطلاع ندارند که شرکتهای دارویی چه پورسانتهای به بخش ......... پرداخت می کنند.قدرت پول و مافیای دارو اجازه این کار را نمی دهد.
آقای دکتر حسین زاده بدرستی از ارسطو مثال آورده اند ولی یادشان باشد که در قران آمده است:
من مجارستانم داروخانه دامپزشکی هم داره!!! چرا حرف الکی میزنید!
در پاسخ همکار ناشناس و احتمالا" همان کلنیسین
همکار گرامی ناشناس که خود را با عنوان کلینیسین با تجربه چهل ساله و استاد دانشگاه معرفی فرمودید ضمن آنکه خوشحال میشوم اگر لطف فرموده با نتایجی که بحثمان در باب دلیری داشته خود را معرفی فرمایید تا فرصت بیشتری برای همفکری با جنابعالی داشته باشیم ، می خواستم از شما اجازه بگیرم تا از حکیم مهر درخواست کنم بخشی از متن کامنت اولیه شما را به مضمون زیر ، بعنوان شعار اصلی دامپزشکی ، در صفحه اول سایت حکیم مهر در مکانی مناسب و در دید همگان برای همیشه نصب نمایند :
من هم به مدت سه سال در یکی از فارم های گاو شیری دانمارک کار کرده ام .نوشته های دکتر عزیز که استاد دانشگاه نیز بود را کاملا لمس کرده ام .ایشان عین حقیقت را نوشته اند .
در پاسخ به دوست عزیز و دلسوزیی بنام آقای دکتر حسین زاده که کامنت های متعددی را از ایشان در حکیم مهر خوانده ام ولی متاسفانه باید بگویم که ایشان واقعیت های جامعه و پیرامون خود را بدرستی نشناخته اند و از گفتار ارسطو برای سیستمهای پیچیده کنونی مثال میآورند.دکتر محترم ما تجربه کردیم نمیشه.مسئله از همفکری گذشته چرا چشم خودتان را روی واقعیتها بسته اید.بعد از سالها تلاش اکنون به این نتیجه رسیدیم با این سیستم دلالی کار به جایی نمیرسد.در قدیم دانشجو از روز اول بفکر برنامه ریزی علمی برای خود بود و اکنون از روز اول بفکر مهاجرت است .آنهائیکه بتوانند رشته را عوض میکنند و دسته دیگر مملکت را ترک میکنندو خیلیهاشان موفقیتهای چشمگیری در خارج از ایران در دامپزشکی بدست آورده اند.شما میفرمائید در قرآن آنده است:در حقيقت خدا حال قومى را تغيير نمى دهد تا آنان حال خود را تغيير دهند. خوب باز هم خدا وند میفر ماید اگر نتوانستید مهاجرت کنید:
دوست گرامی احتمالا" در کامنتهای بنده متوجه شده اید که دانش آموخته همین کشور یعنی ایران هستم و حداقل 27 سال تجربه کاری در دامپزشکی دارم ( خوشبختانه یا متاسفانه با بخشهای مختلف آن آشنایی دارم )و با احتساب دوران دانشجویی لااقل 34 سال تجربه نزدیک از چگونگی سیستم کشور را به همراه دارم .
اقای دکتر حسین زاده
بنده هم داروخانه داشته ام و هم كلينيك به طور همزمان و با توجه به تخفيف هاي معمولي و جنسي دارويي به اين نتيجه رسيدم اگر اجازه خريد داروهاي دامي به دامپزشكان فعال در كلينيك داده شود در يك شهر به جاي پنج كلينيك فعال حداقل ده كلينيك مي توانيم داشته باشيم و تا حدودي مشكل اشتغال فارغ تحصيلان بخش خصوصي حل مي شود ولي مشكل اساسي و اصلي اين است كه دامدار معمولا به كسي كه تلقيح مصنوعي انجام مي دهد اعتماد بيشتري دارد تا به دكتر دامپزشك چوا تلقيح كار كه بنده به وفور ديده ام يا سيكلند يا ديپلم ردي و....بيشتر با دامدار سر و كار دارند تا دكتر دامپزشك بنده خود شاهد اين مسئله بوده ام و يا حتي بدتر از اين دامدار دلالي كه براي او علوفه مي آورد و يا شيرش را مي خرد بيشتر و بسيار بيشتر از دكتر دامپزشك قبول دارد پس ما اگر بتوانيم سيستمي را ايجاد كنيم كه كليه نيازهاي دامدار را چه در صنعت طيور چه در صنعت دام برطرف كنيم مسئله حل مي شود
همکار گرامی استاد عزیز
اشتباه بزرگ ویا بهتر بگوئیم ایجاد داروخانه های دامپزشکی خطای بزرگی بود که در اثر اولا فارع التحصیلان زیادی که بدنبال کار بودند ثانبا بدلیل بی اطلاعی رئس وقت سازمان بدون مطالعه در زمینه عواقب این کار وبا تاسی غلط از پزشکی کشور کورکورانه وبی منطق جواز داروخانه را صادر کردند وشاید هم فکر می کردند که چه راه حل خوبی برای اشتغال پیدا کرده اند غافل از ان که بعد از 25 سال عواقب وخبم ان گریباگیر کشور وبهداشت کشور شده است . نه داروخانه داران تقصیر دارند ونه هیچ کس دیگر بلکه تقصیر از مسئول سازمانی است که این شق القمر را کرده است . حال باید در این مورد خاص بدرستی مطالعه گردد وراه وروشی که هم داروخانه داران ضرر نکنند وهم کلینسین ها متضرر نشود ومهمتر ان که دامداران وپرورش دهندگان دامها ودر نهایت دامپروری کشور بوسیله روشی که پیدا خوامد شد بخوبی منتفع گردد وجلوی ضرر های 25 ساله بخوبی گرفته شود .
واقعا ..... متاسفم.مشکل استراتژیک کلا ایجاد دامپزشکی هست.ماکه کل عمر و جوونیمون را در این راه گذاشتیم ولی به اندازه یک تزریقاتی بیمارستان درامد نداریم.یک رشته بیخود که نه سازمان درستی داره نه وزارت خونه ای.معلوم نیست زیر نظر چه سازمانی کار می کنیم کشاورزی جهاد شیلات یا دامپزشکی.زحمت زیادو درامد واقعا افتضاح .........................
من با ۲۰ سال سابقه دامپزشکی و اینکه الان تخصص بیماریهای آبزیان میخونم حاضرم دولت ضرر و زیان تحصیلام را بدهد مدرک بی ارزششان را به خودشان تحویل بدهم حتی حاضرم مدرکم را بفروشم این هم شد حرفه .......................
استاد بزرگوارم جناب دکتر آذری تاکامی که کل دنیا ایشان را می شناسند و افتخار این مملکت هستد و جزو بنیانگذاران رشته شیلات درمورد پایان نامه به من گفتند موضوعی که کار می کنید برای اولین بار در ایران انجام میشود و من با تجربه ۵۰ ساله ام اطلاعی ندارم لطفا یک نسخه از پایان نامه ات را جهت مطالعه برایم بفرست معلوماتم افزایش یابد.این فرد استاد تمام این حرف را می زند درصورتیکه اقای قمصری که جراحی خوانده چطور درمورد دارو حرف میزند