نگاهی به وضعیت آموزش دامپزشکی در کشور آمریکا
دکتر سامان رفیعا
با سلام خدمت همکاران محترم،
در گرماگرم خبر گشایش دانشکده های جدید دامپزشکی و افزایش ظرفیت های دانشکده های موجود و مباحث داغ بین طرفداران و مخالفان این اتفاق، فکر کردم شاید بد نباشد گزارش مختصری هم از تجربه های تقریبا مشابه در افزایش تعداد دانشکده ها در ایالات متحده را خدمت همکارانم ارائه بدهم.
در زمان نوشتن این متن در کشور امریکا سی دانشکده دامپزشکی وجود دارد که خروجی آن سالی سه هزار دامپزشک است. ورود به رشته دامپزشکی در امریکا و کانادا اصولاً بر اساس داشتن مدرک حداقل لیسانس و گذراندن یک سری واحدهای پیش نیاز و کسب نمره کافی در آنهاست. طول این دوره چهار ساله بوده که شامل مباحث علوم پایه، علوم بالینی و کارورزی های کلینیکی است. بر خلاف برخی سیستم های آموزشی دامپزشکی در دیگر نقاط دنیا، رهیافت کلینیکی به معنی «دامپزشک برای درمان حیوان بیمار» رهیافت اصلی آموزش دامپزشکی در کشور امریکا در دوره عمومی است و جنانچه مباحث پایه و یا بهداشت مورد علاقه افراد باشد، در دوره های تکمیلی بعدی به آنها پرداخته خواهد شد.
مشابه وضعیت ما، تعداد دانشکده های دامپزشکی امریکا در سالیان گذشته روند افزایشی داشته و ظرفیت دانشکده ها هم بالاتر رفته است.
البته علیرغم این تشابه، سه تفاوت مهم هم با شرایط فعلی ما دارد که مختصر عرض می کنم:
۱- نه تنها این روند رشد اخیر همیشه افزایشی نخواهد بود، بلکه بسته به شرایط اقتصادی و تغییرات اجتماعی می تواند روند کاهشی هم به خود بگیرد. این مساله قبلا رخ داده است، روزگارانی که اسب ها محور حمل و نقل انسان بودند، در کشور آمریکا بیش از چهل دانشکده دامپزشکی فعال بوده ولی ناگهان با توسعه حمل و نقل موتوری این تعداد به زیر ده عدد می رسد... و دوباره امروزه با توسعه بخش حیوانات خانگی و نیاز به دانشمندان دامپزشکی در مسایل بنیادی بهداشتی، این نیاز دوباره روند افزایشی پیدا کرده است! هر زمان که بازار حرفه به رکود برسد اول ظرفیت ها کاهش خواهد پیدا کرد و اگر ادامه یابد برخی از این مدارس که نتوانند متقاضی کافی داشته باشند تعطیل خواهند شد!
تحلیل سازوکار اینکه این سیستم چطور خودش را مدیریت و اصلاح می کند، بماند برای زمان مقتضی که خود حکایتی است دراز.
متاسفانه این موضوع در کشور ما همیشه افزایشی بوده و این موضوع منطبق و همراه با توسعه بازارهای حرفه ای نبوده و فقط یک حرکت یک طرفه از سمت ارگان آموزش بوده است. حداقل من سابقه تعطیل شدن یک موسسه آموزش دامپزشکی را هم سراغ ندارم.
۲- تفاوت دوم در بحث کیفیت آموزش است! ... در سیستم دامپزشکی در کشور امریکا، جامعه دامپزشکان امریکا یا AVMA علاوه بر تبیین خطوط اصلی حرکت حرفه مبتنی بر بررسی ها و مشاهدات دایمی که دارد، مرجع مشخص کردن تکلیف موسسات آموزشی هم هست؛ از امکانات و تجهیزات تدریس گرفته تا سر فصل های پیشنهادی دروس.
در نگاه این مجموعه، در کل دو دسته موسسه آموزشی دامپزشکی هست؛ یکی دارای تاییدیه AVMA و دیگری بدون تاییدیه! ... کمتر از پنجاه دانشکده دامپزشکی در دنیا تاییدیه AVMA را دارند که سی تای آن داخل امریکا و بقیه در دیگر کشورها هستند. تمام دانشکده های کانادا، کالج سلطنتی دامپزشکی لندن، اوترخت هلند و چند دانشکده دیگر در این لیست دیده می شوند.
این به این معنی است که دانش آموختگان این موسسات حداقل های ضروری برای دامپزشک بودن را بر اساس معیارهای AVMA دارا هستند که این سبب می شود که در واقع این افراد بتوانند برای فعالیت کلینیکی امتحان کسب پروانه امریکای شمالی NAVLE را بدهند و برای دریافت پروانه طبابت ایالتی اقدام کنند.
حالا سوال اینجاست که آیا هر دانشکده ای که در داخل امریکا باز شود، آیا به طور اتوماتیک مورد تایید AVMA است؟ پاسخ این سوال منفی است.
فرضا دانشگاه آریزونا که در حال ساخت و آماده پذیرش دانشجوست هنوز نتوانسته تاییدیه بگیرد و لذا هنوز در گرفتن دانشجو وارد فعالیت نشده، یا مثلا تا حدود ده سال قبل دانشکده دامپزشکی وسترن در جنوب کالیفرنیا دانشجوی دامپزشکی می گرفت ولی تاییدیه AVMA نداشت و لذا کسی که در این دانشکده تحصیل کرده بود در چشم AVMA با بنده ای که در ایران تحصیل کرده ام یا دیگری که از آلمان آمده هیچ فرقی نداشت! ... همه فارغ التحصیلان دانشکده های فاقد تاییدیه AVMA بایست در امتحان تایید صلاحیت شرکت کنند! و طبعا هر کسی که از پس این مراحل سنگین آزمون بر بیاید، از سوی AVMA موفق به کسب تاییدیه یا certificate می شود که او را مساوی با یک فارغ التحصیل از دانشکده های مورد تایید قرار می دهد.
تا کمی پیشتر، این حتی شامل دانشجویان بومی کالیفرنیایی هم می شد که شانس تحصیل در دانشکده دیویس را بدست نمی آوردند! شاید عجیب باشد ولی واقعیت دارد! تا زمانی که ساعت ها جلسه و رفت و آمد و اصلاح و تغییر در سیستم تدریس دانشگاه وسترن انجام شد و سر انجام این دانشکده هم تاییدیه گرفت.
هر چند که نداشتن تاییدیه AVMA به هیچ وجه به معنی نامناسب بودن کیفیت آموزشی یک موسسه نیست، ولی داشتن آن به معنی داشتن بالاترین استانداردهای آموزشی روز دنیا است.
در عین حال چون رتبه دانشکده ها و کسب مرتبه های بالاتر برای پرستیژ و توان جذب دانشجو و سرمایه گذار و پروژه های تحقیقاتی بهتر بسیار اهمیت دارد، یک رقابت تنگاتنگ بین دانشکده ها هست که کیفیت فارغ التحصیلان را بالا ببرند. یکی از اندیس های توفیق دانشکده ها در جذب بهترین داوطلبان «درصد استخدام شدن فارغ التحصیلان در سال اول فارغ التحصیلی» است که برای دانشجوهایی که برای آن موسسات درخواست پر می کنند، بسیار اهمیت دارد.
۳- تفاوت سوم هم مختصرا وضعیت بازار دامپزشکی در دو کشور است، به نحوی که در امریکا این روند افزایشی دانشکده ها منطبق با پیش بینی های بازار و پژوهش های علمی شکل گرفته و این بازار همچنان در حال رشد و توسعه است و در واقع از لحاظ بازار همچنان جا برای دامپزشکان جدید وجود دارد. این در حالیست که این افزایش تعداد در کشور ما مبتنی بر این دیدگاه نبوده است. راهی که ما در افزایش تعداد موسسات دامپزشکی می رویم، دو کشور ترکیه و مصر چند سالی قبل این راه را رفته اند و به بن بست هم رسیده اند.
مدتی پیش مطلبی در خصوص مدل اقتصادی مدیریت دانشکده های دامپزشکی مطلبی نوشتم مبنی بر اینکه مدل های اقتصادی مبتنی بر شهریه در نهایت با افزایش تعداد دانشجو، کیفیت آموزش و پرستیژ حرفه را به نابودی می کشانند و تا زمانی که این مدل اقتصادی تنها شرط منفعت باشد، آینده ای برای حرفه متصور نیست! در مقابل اگر دانشگاه با تولید علم و ایجاد پتانسیل کارافرینی وارد وادی آموزش و پژوهش شود، هم سود مالی خودش را ضمانت کرده و هم مسیر توسعه و رشد حرفه ای را جایگزین سقوط آزاد خواهد کرد!
در نهایت ارگان اصلی ناظر بر عملکرد دامپزشکان آمریکا AVMA است که در کمیته های خود اعضای دایمی و مدعو متعدد از بخش خصوصی، آکادمیک و کارمندان دولت دارد که هر کسی از منافع بخشی که آن را نمایندگی می کند دفاع می کند. در عین حال بوردهای ایالتی هر یک با این بخش در تماس هستند و مسائل منطقه ای و استانی خود را در تعامل با این بخش مدیریت می کنند. این موسسه رهبر و یا رییس و یک موسسه اجرایی دامپزشکان نیست بلکه فقط یک ارگان مرجع مورد اعتماد اکثریت است که از نمایندگانی از تمامی بخش های فعال دامپزشکی شکل گرفته که همه هدفشان توسعه حرفه ای و حفظ منافع دامپزشکی (و نه افراد خاص) است.
نمی دانم چطور می شود این همه افراد با سوابق و منافع گوناگون و بعضا متضاد را کنار هم نشاند و کاری کرد که همه بقای «حرفه» را بر منافع «شخصی» ترجیح بدهند؛ شاید سالیان زیاد تک روی و تجربه کردن ضررهای ناشی از عدم همفکری باعث شده که یک روز بزرگترهای این حرفه انتخاب کنند که با هم کار کنند و فهمیده باشند که بقای حرفه شرط اول برای بقای خودشان است و در خصوص جزییات می شود نشست و صحبت کرد و به یک راه حل رسید!
شاید به دلیل تفاوت های بنیادی جوامع ایران و امریکا نتوان به این سیستم به چشم یک الگوی کامل و قابل اجرا نگاه کرد ولی بدون شک صد و پنجاه سال تلاش و آزمون و خطا در وادی مدیریت صنفی حرفه دامپزشکی، تجربیات بزرگی همراه خود داشته که می شود از آنها درس های بزرگی گرفت.
با آرزوی روزی که همه دامپزشکان ما به حرفه شان ببالند.
امیدوارم هر کسی که این متن را می خواند به جای پیش داوری های نخ نما، لحظه ای تأمل کند و واقعیت های اطرافش را با چشمی باز و بدون قضاوت نگاه کند و به قول دوست و همکار خوبم «دکتر سید علی حسینی» جوری در قبال حرفه اش عمل کند که بتواند به فرزند خودش هم توصیه کند که او هم روزی دامپزشک بشود!
شهریه رشته پرستاری قبلا 600 هزار تومان بود .تا طرفدار پیدا کرد شد 4 میلیون .پس ....