
حکیم مهر: «دکتر محمد نوری» استاد پیشکسوت دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، در یادداشتی ذیل خبر پیشنهاد رئیس دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران مبنی بر برگزاری آزمون بورد یا تعیین صلاحیت برای دامپزشکانی که می خواهند وارد بازار کار دامپزشکی شوند (اینجا)، نوشت:
«با سلام و تشکر از این تریبون آزادی که حکیم مهر فراهم نموده که هرکس عقیده خود را به راحتی در آن ابراز نماید. چون در 2 مورد از کامنت ها نام بنده به میان آمد، لازم می دانم چند نکته را خدمت این دو دوست محترم عرض کنم:
بنده کاملا عقیده دارم که یک جامعه موقعی پیشرفت می کند که ضعف های آن مورد نقد قرار گیرد و جامعه های پیشرفته فقط از طریق به بحث گذاشتن اشتباهات و عیوب خود به تعالی رسیده اند، لهذا آنچه که به نظرم می آید که بتواند در پیشبرد این حرفه کمک کننده باشد، بدون هیچ ملاحظه ای عرض می نمایم.
دوست اول فرموده بودند که بنده گفته ام پس از فراغت از تحصیل به اندازه یک کاردان دامپزشکی از این علم اطلاع نداشته ام؛ دقیقاً درست است. پس از فراغت از تحصیل بنده متوجه شدم که دانسته هایم از شغلم همانند یک پزشک و دندانپزشک نیست که بتواند زندگی مرا بچرخاند. بعدها که به خارج رفتم، متوجه شدم آنچه را که به من آموزش داده بودند، به مراتب کمتر از آن چیزی بود که یک پرستار دام (animal nurse) در انگلستان می دانست. من متوجه شدم که ابعاد تمام انگل ها و حتی تخم آنها را می دانم ولی اصلا نمی دانم برای مثال در یک گاوداری شیری چگونه انگل ها کنترل می شوند. متوجه شدم که تمام سوراخ های جمجمه گاو، اسب، گوسفند، بز، خوک سگ و گربه را با نام اعصابی که از آنها عبور می کنند خیلی خوب بلد هستم ولی اصلا نمی دانم چگونه یک بیماری عصبی را از آن دیگری تفریق کنم، و خیلی چیزهای دیگر دست گیرم شد و متوجه شدم آن چیزی را که بعد از 6 سال برای آن تلاش کردم، جز مطالب تئوری بدون کاربرد برای اداره یک زندگی نبود و ارتزاق از طریق این یافته ها تقریبا امکان پذیر نمی باشد.
در دانشکده دامپزشکی لندن من متوجه شدم که کلا آموزش دامپزشکی در ایران مشکل اساسی دارد و متوجه شدم که چقدر جنبه های اقتصادی این رشته برای آنها مهم است. من تمام روزهای شنبه در کلاس هایی که برای دامداران در خوابگاه دانشگده برگزار می شد شرکت می کردم و متوجه شدم که در مقایسه با یک دامدار ساده، چقدر اطلاعات من ضعیف است.
در کل این مدت، با رفتن سر کلاس دانشجویان عمومی سعی کردم کمی خود را تغیر دهم. در اینجا «پروفسور نوکس» استاد بخش مامایی بسیار به من کمک کرد و با اینکه من در بخش داخلی بودم، او چون می دانست بشدت دچار ضعف علمی هستم، من را به بخش های دیگر معرفی کرد. در آنجا دانشجویان در فارم های مختلف آموزش می دیدند؛ فارم طیور، فارم گاو و گوسفند، خوک و اسب. من در دوره تحصیلم در ایران در هیچ فارمی دوره ندیدم تنها کاری را که برای ما انجام دادند، هفته ای یک بار به امین آباد می رفتیم و از چند گاو و گوسفندی که آنجا بود دیدن می کردیم! من وقتی از دانشکده بیرون آمدم، نه از تغذیه گاو، گوسفند و نه از تغذیه اسب به اندازه یک کاردان انگلیسی اطلاع که هیچ، به اندازه یک کارگر دامداری هم اطلاع نداشتم. خلاصه حقیقت تلخ را خدمتتان عرض کنم, من فقط بعد از 6 سال یک کاغذ در دست داشتم که به من می گفتند «دکتر» و بعد که در خلوت خود نشستم، دیدم این میزان آموزش را من در 1 سال می توانستم به دست آورم.
دوست دوم فرموده بودند چون دانشجوی اساتید محترمی چون مرحوم دکتر نقشینه و ... بودم، پس باید خیلی اطلاع بالایی داشته باشم. صحبت شما دوست عزیز صحیح است ولی آن اساتید محترم چیزی در دستشان نبود؛ تمام توان خود را برای آموزش گذاشته بودند ولی هیچ امکاناتی به آنها داده نمی شد. آقای دکتر نادعلیان بیشترین تلاش را می نمود که ما را به یک دامداری راه دهند و خیلی وقت ها کیلومترها می رفتیم ولی دست خالی بر می گشتیم؛ هیچ شکی در فداکاری و وطن پرستی این اساتید نیست.
من پس از انگلیس به آمریکا رفتم و با سیستم آموزشی آنجا نیز آشنا شدم. در تمام مدتی که آنجا بودم، در کلاس درس دکتر مورین، کونستابل و ... شرکت کردم و نحوه آموزش را کاملا متفاوت دیدم و بیشتر نکات کاربردی به یک دانشجوی عمومی آموزش داده می شد و دانشجو در حین تحصیل از فارم های متعدد باید عبور نماید و آموزش های عملی تغذیه را بطور جامع فرا می گیرد. حالا ما این آموزش ها را نمی دهیم؛ بعد می خواهیم از دامپزشک فارغ التحصیل امتحان بگیریم؛ از چه چیزی امتحان اخذ کنیم؟ از چیزی که کاربردی ندارد؟
من از روزی که کار در دانشگاه را شروع کردم (1362)، تمام توان خود را گذاشتم که تغییر حداقل در محیطی که هستم بدهم، ولی چون تفکر تغییر وجود ندارد بنابراین این سالهای آخر را فقط دارم نظاره می کنم و افسوس به عمر جوانانی که ندانسته این راه ادامه می دهند می خورم. با تشکر»
خدای متعال جناب آقای دکترنوری را حفظ کند. قطعا همین صداقت و نگاه آگاهانه و عالمانه است که باعث عاقبت بخیری ایشان شده است. ای کاش همه اعضاء هیات علمی و دست اندرکاران آموزش دامپزشکی کشور این نگرش وافق را داشتند. متاسفانه همین دیدگاه های سطحی که در آخرین تغییرات برنامه درسی دکترای عمومی دامپزشکی شاهد بودیم به بدنه آموزشی علمی دامپزشکی لطمه زده است و فقط شعارزدگی
آفرین به جناب دکتر نوری عزیز که شهامت و جرات اعلام این موضوع را داشتند.
آقای دکتر والله به خدا وضع شما آن موقع از وضعیت الان ما بهتر است .
فرمایشات استاد گرانقدر، جناب پرفسور محمد نوری بسیار متین و بجا است، این که در کنار آموزش تئوریک، آموزش عملی درخور و مناسب نیز لازم است تا آموزش نظری بطور ملموس در ذهن دانشجو حک شود. اما یک انتقاد کوچک بر فرمایشات استاد وارد است و آن این که اکثریت دانشجویان دوره دکتری تنها و تنها برای اخذ عنوان دکتری وارد رشته دامپزشکی میشوند و حتی به آموزش نظری نیز کمترین علاقه و جدیتی نشان نمیدهند. بنابراین این قبیل دانشجویان ضعیف از لحاظ تئوریک ظرفیت و شایستگی آموزش عملی را هم نخواهند داشت. کما این که همین اکثریت نیز به بهانه این که نمیخواهند دامپزشک کلینیسین شوند و قصد ادامه تحصیل در گرایشهای علوم پایه دامپزشکی یا پزشکی را دارند از همان نیم بند آموزش عملی هم گریزان هستند. بنده با بیش از دو دهه فعالیت بالینی و کسب تجارب فراوان همواره سعی دارم آموزشی که ارائه میکنم و آزمونهایی که میگیرم ماهیت practical و experimental داشته باشد تا دانشجو بعد از فارغ التحصیلی حداقل در گرایش تخصصی بنده کمتر با مشکلات ناشی از بی تجربگی مواجه شود اما باور بفرمایید که نهایت ده درصد یک کلاس علاقمندی و جدیت نشان میدهد و مابقی به دنبال صرفا" گذراندن درس هستند. این که چه عواملی و چه کسانی مسبب این ورشکستگی در حرفه دامپزشکی به ویژه بخش درمانگاهی آن هستند سخن دراز دارد که در این مجال نمی گنجد.
|
دوست عزیز استاد گرانقدر که نام خود را نگفتید شما یکبار سر کلاس پروفسور نوری حضور پیدا کردید؟ انقدر شیوا و رسا و بلیغ درس میدن که هر کسی را مشتاق به رشته و این علم میکنن شما اگر ده درصد کلاستون علاقه مند بودن قطعا مشکل از خودتون و نحوه تدریستون بوده ... مشکل ما دانشجوها اتفاقا از همین اساتید و جزوه ها و امتحان گرفتن هاشونه ... ریشه بس علاقگی و زده شدن دانشجوها .. مشکل خودتون رو گردن کس دیگه نندازید ... پروفسور نوری برای درس دادن ساخته شده اند برای پیشرفت علم برای آموزش ... نه صرفا بخاطر معدل خوب و یکسری امتیازات دیگه تونستن هیات علمی بشن .
چقدر همه منفی نگر شدن. کامنت های حکیم مهر پر از انرژی منفی شده.
اطمینان کامل دارم که تمام طول دوران تحصیل با خواندن این پاراگراف در ذهن همه فارغ التحصیلان دامپزشکی کشور تداعی شده است:
سلام جناب آقای نوری بعنوان یک کلینیسن قدیمی عرض میکنم لطفا به این سوال جواب بدید؟آیا پزشکان هم این نوع تحقیر عمومی را رسانه ای میکنند یا فقط در محافل بسیار خصوصی که جای مطرح کردن تاثیر گذاری مثبت است مطرح میکنند.برادر عزیز بدون این سمپاشیها هم همینطور دامپزشکان توسط،مهندسین و امور دامی ها و غیره و غیره زیر فشار هستن. .............؟ از حکیم مهر خواهش میکنم متن بنده را سانسور یا قیچی نفرمائید اگر صلاح دانستید محرمانه خدمت ایشان ارسال فرمائید. والله این روش روش خوبی نیست.
بنده فارغ التحصیل دانشگاه تهران هستم. امروز به ضرس قاطع عرض می کنم دانشکده دامپزشکی تهران ................. ناکارآمدی بخش دامپزشکی کشور از همین جاست. بنابراین بنده اعتقاد دارم اگر قرار باشد صلاحیت حرفه ای اجرا شود دانشگاه تهران اعتبار لازم برای اجرای آن ندارد
|
همکار قدیمی
دکتر نوری به نکته جالبی اشاره کردن.فارغ التحصیل دامپزشکی بعد فارغ التحصیلی باید حمایت شود تا بتواند تجربه لازم رو کسب کند.این رشته مثل بعضی رشته ها نیست که تجربه به راحتی به دست بیاید باید مثل یه مکانیک وقت گذاشت تا تجربه لازم رو به دست آورد.ایران الان در وضعیتی به سر می برد که دولت هم از مردم می خوره،یعنی فعلا وقت خوندن رشته هایی مثل دامپزشکی نیست رشته های دیگری هست که با هزینه کمتر،سریعتر به نتیجه مطلوب می رسند.ایران مسئولین دلسوز و با آگاهی لازم خیلی کمتر داره.برای دولت اصلا مهم نیست که شما یکبار دامپزشکی بخونی بعد نتونی از اون رشته درآمد دربیاری،فقط اون پولی که از دانشگاه ها عایدشون می شه مهمه.
|
قشنگ گفتید
این بحث قدیمی لوژی و دیزیز و مدیریت بهداشتی دام و طیور دو نقطه ضعف آموزش دامپزشکی است که متاسفانه آقای دکتر پیغمبری نتوانست به دلیل مقاومت شدید انگل شناسان، باکتری شناسان، ویروس شناسان و قارچ شناسان آن را به شکل کاربردی در بیاورد.
همکلاسی عزیز دکتر نوری،راجع به اون دوران کمی بی انصافی به خرج دادید اگرچه شما همیشه جزو اون ده نفر شاگرد اول بودید ومن جزو اون ده نفر اخر
باید تعرفه های دامپزشکی 100برابر بشه
با ابن طرر برخورد غیر منصفانه دکتر نوری پس بهتر است حال که به اندازه یک واکسیانتور و کاردان به دامپزشکی نیاز است،
ما در کشور کلینیسین های بسیار موفق، حاذق و متبحری در زمینه بهداشت و طب بالینی دام های بزرگ مثل دکتر عرب شاهی، دکتر مسعود هاشمی، دکتر گلشنی و دکتر طباطبایی داریم که همگی در دانشکده های دولتی درس خوانده اند و فقط مدرک دکترای عمومی دارند و در خارج از کشور هم همچون استاد نوری تحصیل نکرده اند؟؟!
|
بحث نظام آموزشی هستش ... اینکه در خارج از کشور آموزش بهتری دارن برای دامپزشکان باعث تخریب نیست بلکه نگاه منتقدانه رو نشون میده و نیاز به برنامه ریزی درست تر برای کل مجموعه دامپزشکی و دامپروری کشور که نتیجه اون میشه رشد و توسعه مطابق با نیاز کشور و در نهایت رقابت با همون کشورها در عرصه اقتصاد جهانی .... اینکه ما فقط به به بگیم و دل خودمونو خوش کنیم که نشد کار برا جوانان نشد اقتصاد پویا و صنعت مدرن ... بپذیریم که نیاز داریم به تلاش خیلی بیشتر و اصلاح زیرساختهای آموزشی در دانشگاه ها
بیتا، کاربر عزیزی که مقصران و دلایل اصلی بی علاقگی دانشجویان دکتری دامپزشکی به علوم درمانگاهی و فعالیت در امور بالینی رو عمدا" یا از روی بی اطلاعی نادیده گرفتید و یک مدرس، آن هم متخصص و با سابقه کار بالینی بیش از بیست ساله رو دلیل بی علاقگی دانشجویان دانستید، جهت روشن شدن ذهن شما چند دلیل اصلی موج بی علاقگی اکثر دانشجویان به علوم درمانگاهی از این قرار هستند:
جواب به دوسنی که از استاد سوال فرموده بودند ایا پزشکان هم مشکلات خودرا را رسانهای میکنند باید بگویم که پزشکان و دندانپزشکان مشکل حاد اموزشی مثل ما ندارند انها حد اقل اموزش را میبینید. من در کل دور تحصیلم یک گوسفند و یا گاو برای تشخیص بیماری اتوپسی نکردم. از بیماری یون بسیار کم اطلاع داشتم تا اینکه به اولین گاوداری صنعتی که وارد شدم از اهمیت ان اگاه شدم و هاج وواج به دامداری که بسیار مطلع تر از من بود روبرو شد.چرا؟.چون در طول تحصیل به یک گاوداری صنعتی نرفتم و هر از گاهی یک تک کیس میدیدیم که این هم نمیشود اموزش.پزشک پس از فراغت. از تحصیل از تمام بخش ها گذر میکند ولی ما نه.ما باید بعداز اتمام تاز بریم یه چیزی یاد بگیریم
استاد کاملاً درست میفرمایید. یک سری افراد از سیستم آموزشی اروپا و امریکا فقط امتحان بورد را دیدن؟ چندتا از دانشکده های ایران امکانات MRI-CAT scan و ... داره؟
من سال 73 دانشجوی این استاد بزرگوار در دانشگاه ازاد ارومیه بودم
شمایی که حتی یک گوسفند اتوپسی هم نه چون اشتباه است و مربوط به انسان است، بیوپسی نکرده اید!
همکاری طی کامنتی طولانی از کلینسینهای بنامی چون کتر بدیعی هاشمی و....اسم برده اند البته بنده بعنوان هکلاس دکتر بدیعی و هاشمی از افراد دیگری نظیر دکتر سرداری علیدادی دلیر نقده لطف اله زاده که همگی از افراد موفق هستند نام ببرم.میدانید همگی تمام دروس کلینیکی را در ارومیه با استاد گذراندند. و شاگرد ایشان بودند.چرا از حرف حق فرار میکنیم و خود را فریب میدهیم. چرا قبول نمیکنیم که از ترکیه عقب تر هستیم .ایا شما از دانشکده دامپزشکی انکارا و مزارع تحقیقاتی انجا دیدن کردید. ایا از دانشکده دامپزشکی در قونیه و مراکز تحیقاتی ان دیدن کرده اید؟.
اتوپسی نه نکروپسی!
اگر استاد نوری مدعی هستند که دانشکده های دولتی از جمله دانشکده مادر حتی به اندازه یک واکسیناتور هم به وی چیزی یاد نداده اند که دانش آموختگی کلینیسین های توانمند و ماهر و بی سر و صدایی مثل دکتر حق بین و دکتر عرب شاهی و دیگرانی که در کامنت های بالا از دانشکده های دولتی نام برده شده اند خلاف این مدعای مردود و اشتباه را به اثبات می رساند،
این کلینیسین هابی که نام بردید ............................
|
چرا کامنت را کامل نمی گذارید تا سره از ناسره تفکیک شود و یک مشت ........... که ........... عملکردشان در دامداری های کشور همه جا را برداشته رسوا شوند؟
چاره کار در اين است که سازمان دامپزشکی در وزارت جهاد کشاورزی (معاونت امور دام) و وزارت بهداشت (معاونت غذا و دارو). ادغام شود.
|
برزیل منطقه کوهستانی نیست تا الاغ داشته باشد.
دکتر حق دین
من به تجربه تمام مطالب استادم آقای دکتر نوری را قبول دارم در سالهای آخر تحصیل یعنی سال 74 و 75 برای افزایش توانمندی واعتماد به خود ،به همراه یک دوست علاقه مند ، به روستاهای اطراف اهواز میرفتیم کار درمانی انجام میدادیم چون نگران بودیم پس از فارغ التحصیلی نتوانیم با کلنسینهای با تجربه رقابت کنیم و رضایت دامداران را جلب کنیم = با تشکر از حکیم مهر که بیش از گذشته علاقه مندان به حرفه دامپزشکی را دور خود جمع کرده است
من دانشجوی دکتر نوری بودم و صحبت های ایشون رو قبول دارم، البته ما در تقریبا تمام رشته ها این مشکلات ریشه ای و اساسی رو داریم، اما کلاس های دکتر نوری رو دوستان فرمودن ... من یک جلسه هم غیبت نداشتم و در تمام کلاس های ایشون حاضر بودم اما هیچچ استقبالی از طرف دانشجویان ندیدم، دوستانی که اهواز درس خوندن همگی میدونن چون دکتر به دانشجو این آزادی رو میدادن که حضور نداشته باشن در نتیجه کسی حاضر نمیشد ... اما دلیل این اتفاق رو همه شما عزیزان میدونید ... علت اصلا استاد و درس نبود بلکه بی انگیزه بودن و مشکل علمی ریشه ای داشتن و نبود یک سیستم آموزشی سنجیده بود که دانشجو میدونست با این کلاس هم باز راه به جایی نمیبره.. آموزش های فقط تئوری مطمئنا فراموش میشد و در بحث بالینی شاید کمترین کمک رو به فارغ التحصیل میکرد، در نتیجه این میشد که کلاس خالی بود و ما فقط افسوس عمر فنا شده در یک سیستم ناکارآمد رو میخوردیم ... مقصر نه استاد بود و نه دانشجو ... دوستان ما باید از اول شروع کنیم ولی باز هم کسی نیست بگه اولش کجاست و جایی وجود نداره که بخوایم اون چیزهایی که باید ببینیم تا یاد بگیریم رو برای سیستم آموزشی کشور تدارک ببینه ... وقتی هم فارغ التحصیل یا همون دکتر میره و بر بالین حاضر میشه نمیتونه بدونه این دقیقا کجای جزوه های هزار صفحه ایشه و تنها تلاششو بر مبنای درمان علامتی میزاره .... البته شاید خیلی هم مهم نیست کار ریشه ای و درست انجام دادن اگه مهم بود دام مولد قاچاق نمیشد و یک ضربه مهلک به پیکره دامپروری کشور وارد نمیشد ضربه ای که بعدها نتیجه اون مشخص میشه
البته در آموزش نوین دامپزشکی در ایالات متحده آمریکا و کانادا بیش از هر چیز بر ارتباط شدید و منسجم دانشکده های دامپزشکی با فارم های بخش خصوصی و صنعت دام که در عمل و در مواجهه با مشکلات واقعی و بدون یارانه های دولتی که مشکلات را می پوشانند موفق بوده اند، تکیه می کنند!
یکی از دوستان از شاگردان موفق استاد نوری در ارومیه نام بردند، تا انجایی که می دانم دانشکده دولتی دامپزشکی ارومیه هم فارم ندارد. اگرچه اگر فارمی همچون امین آباد دانشگاه تهران داشت هیچ فرقی نمی کرد و شاید به دلیل عقب ماندگی، غیر واقعی بودن شرایط و دولتی بودتش و در نتیجه بدآموزی حتی بدتر هم می شد؟؟!
درود بر دانشجوی با صداقت و شجاع دانشگاه شهید چمران اهواز که با بازگو کردن واقعیت دانشحویان دامپزشکی حتی در کلاس های استاد نوری، بر مشکل بسیار کلی تر دامپزشکی در شرایط ایران صحه گذاشتند!
جناب آقای دکتر تقی زاده نمی دانم شما کی هستید و کجا کار می کنید؟
قابل توجه آنهایی که با فرمایشات دکتر نوری مخالف هستند. واقعا در طول یکسال گذشته کلینیک دانشکده تهران چند کیس دام بزرگ داشتن؟ امثال آقای دکتر بدیعی استثنا هستند که با هوش و تلاش خود به اینجا رسیده اند. هدف از آموزش این نیست که تنها تعداد انگشت شماری قابلیت فعالیت بالینی داشته باشند بلکه باید عمده دانشجویان در طی دوره آموزش خود به این سطح برسند که نمی رسند. در کشورهایی مثل انگلیس و آمریکا دانشجو پس از فراغت از تحصیل دغدغه شروع آموزش عملی را ندارد بلکه هر چه لازم بوده دیده و یاد گرفته! در ایران اگر کسی بخواهد کار کند تازه باید چند سال کنار دست یک کاردان یا حتی دامدار با تجربه تجربه عملی کسب کند. با این حال کار این حرفها گذشته چرا که حجم فارغ التحصیلان و بیکاران آنقدر زیاد شده که دیگر جایی حتی برای فکر به اصلاح ساختار آموزشی هم باقی نمی ماند. واقعا برای خودم متاسفم از سالهای از دست رفته جوانی که صرف دویدن به دنبال سراب شد! خداوند از باعث و بانی این همه بی تدبیری نگذرد!
شنیدم که در کانادا در سالها قبل وقتی تعداد پرستاران پذیرفته شده در دانشگاه ها بالا رفت و نرخ بیکاری فارغ التحصیلان این رشته افزایش پیدا کرد بلافاصله صنف مربوطه اقدام به اعتراض و تجمع کردند و سیستم آموزش دانشگاه ها نیز ناچار تعداد دانشکده ها را کاهش داد. حالا اگر در ایران به نظرتان در ایران کسانی این کار را بکنند به نظرتان چه برچسبی به آنها زده خواد شد ؟ امان از فقدان آزادی بیان!
باعث تعجب شد شخصی که خود را عضو هیات علمی معرفی می کند از حداقل تفکر و بیان منطقی عاجز است!
شما راست میگی فقط اگه تونستید جواب یه سوال منو بدید لطفا. کلینیک دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران با حضور تعدادی دستیاران بیماری های داخلی دامهای بزرگ چند کیس دام بزرگ در طول یک سال گذشته داشته؟ میتونید سوال کنید اگه خودتون تهران نیستید. هنوز عمق فاجعه رو یا نفهمیدی یا خودتو به خواب میزنی!
راهکار تعطیلی دانشکده ها و یا ممانعت از پذیرش دانشجو برای سالها و برگزاری کلاسهای بازآموزی به انتخاب خود دامپزشکان توسط افراد با تجربه و مشتاق است و بس. حتما در مطالب قبلی حکیم مهر خوندید که چند هزار دامپزشک بیکار فقط در آذربایجان داریم؟
شما هستید که هنوز متاسفانه متوجه نشده اید کیس نداشتن دانشکده ها یک مشکل سرتاسری و کشوری است!
|
ممنون که خودت جواب خودتو دادی! (؛
همکار دامپزشکی از پیشرفت دامپزشکی در ایران داد سخن داده و ریشه کنی وکنترول سل و مشمشمشه و.... از فتوحات دامپزشکی ایران میداند. همکار محترم بعد از 40 سال دست گدایی برای گوشت سویا ذرت یونجه به تمام دنیا دراز کرده این.بیماریهای سل و برسلوز در گاوداریها بعلاه بیماریهای ویروسی بیداد میکنند. از یک صادر کننده واکسن به یک وارد کننده تبدیل شده ایم. درصد بالایی ازمردم بدلیل گرانی محصولات دامی از ان محروم اند.ما پنجمین کشور دنیا از نظر تعداد گوسفند هستیم ولی گرانترین قیمت گوشت را نسبت به درامد داریم. سقط جنین بصورت طوفان دامدران بی پناه را به ورشکستگی کشانده.همکار عزیز تلفات گوسفند بیداد میکندِوارد عشایر شوید واز تلفات گوسفندان انها اگاه شوید واز میزان سزویسی که دامپزشکی میدهد جویا شوید. دکتر نوری بدرستی وضع. بد اموزش را بیان نمود ما حتی یک دانشکده استاندارد نداریم.لطفا کور کورانه قضاوت. نکنید.
در پاسخ به اقایی که.9 یلیون تن شیر را در سال یک افتخار میدانند توجه داشته باشند المان با 5 دانشکده دامپزشکی استاندارد وبوسعت یک استان ما 30 میلیون تن و هلند به انداز استان گیلان با1 دانشکده دامپزشکی 14 میلیون تن شیر تولید میکند. باز هم امار بدم؟
عملکرد ضعیف وزارت بی کفایت جهادکشاورزی و رانت خواری و دلال بازی گسترده در این وزارت خانه در جلوگیری از تولید خوراک دام و قطع وابستگی کشور چه ارتباطی به توان علمی و عملی دامپزشکی ایران دارد.
...................
یک همه پرسی از اساتید پیشکسوت که امروزه از به خاک سیاه نشستن حرفه و رشته دامپزشکی مینالند و نقش اپوزیسیون رو بازی میکنند، وجدانا" کدام یک از شما از همان ابتدا تا همین الان دعوت دانشگاه آزاد رو برای تدریس در گروه دامپزشکی واحدهای آن علیرغم اشعار به عدم نیاز به پذیرش غیر ضروری دانشجو و علیرغم اشعار به ابتدایی بودن امکانات آموزشی و زیرساختهای آنها نپذیرفتید؟! کدام یک از شما برای حق التدریسی در دانشگاه آزاد سر و دست نمی شکستید؟! کدام یک از شما هر هفته دهها کیلومتر مسافت برای حق التدریسی در دانشگاه آزاد طی نمیکردید؟! اینک همین شماها هم بخشی از علل و عوامل بی اعتبار شدن رشته و حرفه دامپزشکی هستید و باید به نسلهای سوخته در این رشته پاسخ بدهید.
آقایی که آلمان را به رخ دامپزشکی کشورت می کشید و نمی توانید تفکیک کنید که دامپزشکی وظیفه اش حفاظت از تولید انجام شده است نه خود تولید!
دوست من در امریکا متوسط تولید شیر 4 گالن در روز است ویکی از مشکلات گاوداریهای ایران تولید بالا است که بعد از شکم اول دیگر 0از مشکلات شدید بارو0ازخیلی سریع حذف میند.درصد culling در گاو داریهای با تولید بالا بسیار زیاد است بنابراین تولید بالا هنر نیست.این تست هارا در عقب افتادن ترین ممالک انجام میدهند تست توبرکولین که نشد هنر. علم دامپزشکی ما هیچ چیزی به علم دامپزشکی جهانی اضافه. ننموده است.من کار ندارم مسبب ان وزارت جهاد است یا کس دیگر انچه که مییبنم مردم بازنده اصلی اند.
خوب گفتی!
المان و کشورهایی نظیر ان توسط دامپزشکان مجربی که تربیت میکند میتواند به این تولید بالا برسد. من دانشجوی پرفسور اشتوبر در هانور بودم درسال1978 ایشان اصول معاینه درس میداد. انقدر از وسایل و تکنیک برای تشحیص استفاده میکرد که یک کدام ان را من درایران ندیده بودم.تعصب کورکورانه وخودبزرگ بینی باعث شده مملکتی که میتوانست گوشت منطقه را تامین کنه دست گدایی جلوی کس وناکس دراز کرده تا حدی که عربستان بگه گوشت قربانی برای ایرانیها بفرستیمِ
باسلام فرمایشات اقای دکتر نوری صحیح اموزش مشکل داره.استادهای دانشگاه مشکل دارن اما اگه علاقه باشه با مطالعه رفرانس و کلیپ اموزشی 50 درصد مشکلات حل میشه اما 50 درصد دیگه مشکل بخش دولتی که "در"همه چیز و بسته و مجوز چیز بدرد بخور را نمیده ((مثلا کلینیک داخل شهر اصفهان نمیدن درصورتی که انقدر کیس هست برای درمان)) بخش عمده دیگه مشکل گرانی وسایل دامپزشکی هست که تماما برعهد فرده نه ارگان یا بخش دولتی حمایت کننده. مثل پزشکان بیمارستان مجهز با وسایل گران قیمت برای درک درست ایراد دام نیست.(ما حتی رادیوژی عهد بوق هم نداریم چه برسه به سونوگرافی سی تی مولتی اسلایس و دستگاه سل کانتر و دستگاهای مندرن انتی بیوگرام و... هزارتا دیگه تازه این روتینن برای تشخیص) پس ما دامپزشکان بی سواد نیستیم بلکه مجموعه ای از عوامل باعث عدم تشخیص درست و درمان می شود را نداریم .مگه ما چشم بصیرت داریم ببینیم که داخل دام چه خبره خب پزشک اول میفرسته ازمایشگاه و سی تی و گراف و ... بعد نتیجه را اعلام می کنه و دارو درمانی میکنه
بالاخره تولید شیر بالای آلمان و آن را به رخ کشیدن ایران مطلوب است یا تولید پایین آمریکا که این بار چرا تولید شیر ایران در گاوداری های صنعتی ایران بالاست؟؟!
حکیم ممنون
متاسفانه درست متوجه قضیه. نشدید.تولید شیر امریکا در 2011 حدود50 میلیون تن و در 2018 به 110 میلیون تن رسید ولی متوسط تولید شیر. هر گاوحدود 4 گا لن یا 30 لیتر است. و این بدلیل جلو گیری از کبد چرب انجام میگیرد. ماه قبل از یک گاوداری 10 هزار راسی بازدید کردم دم در بنر زده بود که افتخار میکنیم که متوسط تولید ما 48.5 لیتر میباشد و وقتی اوضاع. انرا بررسی نمودم دیگه بهتره حرفی نزنم.المان و امریکا وهر کشور پیشرفته دیگر نظیر هلند کوچک وسعت ولی بلند تولید وزارت کشاورزیشان بخشی دارد بنام ترویج که مرتبا همه چیز را کنترول میکند و دامداران را ارشاد و راهنمایی مینماید.این را ما نداریم و دامدارهای ما تحصیل کرده نیستند البته تعداد زیادی از انها و حاضر. به راهنمایی نمیباشند بطوریکه برخی از انها که صاحب فارمهای بزرگی هم هستند هنوز عقیده ندارند که به گوساله باید از روز اول اب داد و اولین سطل اب رابعد از ازشیر گرفتن جلوی گوساله میگذارند. بنابراین نتیجه میگیریم که پیشرفت انها با حمایت علمی دولت صورت پذیرفته که دامداران ما از ان محروم اند واین شاید بواسطه عدم اجرای شایسته سالاری در دوایر دولتی است.شما دیدگاه های وزیر کشاورزی مارا که یک مهندس عمران است با وزیر کشاورزی امریکا که یک دامپزشک با تجربه است مقایسه کنید و بعد نتیجه میگیرید که بدون دلیل تعصب به خرج میدهید.
گفته های جناب عالی متین!
گالن امپریال یا سلطنتی بریتانیک برابر تقریبا 4.55 لیتر و
حق با شما است اشتباه ازمن بود 8 گالن امریکایی صحیح است.از توجه حضرتعالی. سپاس گذارم
صحبت من هم عمدتا در مورد دامپزشکی است. تولید یک گاو بخشی به مدیریت تعذیه بر میگردد وقسمت دیگر به بیماری هاییکه روی تولید موثر است.کار یک دامپزشک اموزش دیده کنترول زود هنگام این بیماریهاست البته در مورد گاوداری صنعتی صحبت میکنم نه تک کیس.حتی انحرافاتی که در امر تعذیه دام نیز رخ میدهد نظیر هیپوکلسمی های تحت کلینکی کتوز تحت کلینیکی و.ِِ...باز نباید از نظر یک دامپزشک دور بماند.خلاصه خدمتتان عرض کنم دامپزشکی تولیدی مدرن یعنی اگاهی از سلامت گله چه گاو چه گوسفند وچه طیور. حرف من این استکه این امر در ایران به دانشجو اموزش داده نمیشود. یک دامپزشک ما بیماری نؤسپورا رامیداند ولی وقتی وارد گاوداری میشود چون اموزش ندیده نمیداند چگونه میشود با ان روبرو شد.دامپزشک ما وقتی که بیک طوفان سقط در گوسفند روبرو میشود اولین کاری که میکند کل گله را می بندد به انتی بیوتیک چراکه به او اموزش داده نشده که انتی بیوتیک جز ایجاد مقاومت هیچ تاثیری روی سقط حتی اگر باکتریایی نظیر سقط انزوتیک باشد ندارد.او نمیداند سرنوشت یک گله که دچار سقط توکسوپلاسمایی شده چیست برای اینکه اموزش این کار را ندیده.باز هم باین نتیجه میرسیم که 1. اموزش دامپزشکی مشکل دارد2.سازمان دامپزشکی اشراف و ابزار کافی برای جلوگیری از لیماریها را ندارد3.وزارت کشاورزی تفکر تولید داخلی را ندارد و بر اساس واردات حتی واردات یونجه بر نامه ریزی شده است.
این حرفها کاملا صحیح است و
شمایی که دکتر اشتوبر آلمانی را نام می برید!
برادر من دانشجویان ارشد تغذیه دامپروری در موسسه رویان دنبال حل ناباروری زنان ایرانی هستند. یا دنبال نوشتن کتابهایی برای حل نازایی زنان هستند. معاونتدام هم مغازه به عده شده است. ضمن حفظ جایگاه سازمان دامپزشکی برای عبور از. بحران موجود باید بساط بی کفایتی ها در معاونت امور دام برچیده شود
جناب دکتر نوری کسانیکه بدامپزشکی علاقمند بودند در این دانشکده مادر درسشان را خوب خوانند ودر زمان ما بمانند آقان دکتر نوروزیان دکتر بازرگان دکتر کیایی وخیلی از اساتید فعلی این دانشکده با تیب خاطر دوره دامپزشکی را با اطلاعات کافی ومفید طی کردند وکسانی هم که بدامپزشکی علاقمند نبودند بدون کار های سخت کلینکی دوره را طی کردن وبا رفتن به آمریکا وانگلیس دورههای را طی کردن وبعد بان مدر کیا در تهران یا در همان کشور در دانشکده های دامپزشکی استخدام شدن تنها کسی که در مورد این دانشکده دامپزشکی مادر بر بد گویی شدیدو لحن قلم فرسایی میفرمایند جنابعالی میباشند ...................... اگر استادان دیگر هم باشما هم عقیده باشند فرمایش حضدت عالی درست است تحقیق بفرماید
بنده بعنوان هکلاس دکتر نوری تا اندازه زیادی با صحبت های ایشان موافقم واز صحبت های ایشان برداشتی مبنی بر کم کاری اساتید ان زمان نمیبینم همانگونه که ایشان متذکر شده اند اساتید تمام تلاش خودرا مینمودند ول دانشکده امکانات اموزشی برای اموزش دادن نداشت همانگونه که هم اکنون خیلی از دانشکده های ما فاقد امکانات یک دانشکده دامپزشکی استاندارد اند.بهترین کار این است که حکیم مهر یک نظر خواهی از دامپزشکان فارغ التحصیل بنماید و در ان سوال شود اموزش هایی که در دوران دانشجویی داشتید تا چه اندازه کار ایی داشته است. مسله دانشکده مادر و عیر مادر نیست این یک مشکل حاد اموزشی است که به نحو احسن مطرح گردیده است. بجای تعصب بی جا بیایید مقایسه کنید اموزش را در دانشکده دامپزشکی مادر و دانشکده دامپزشکی انکارا در ترکیه.استادی که در تهران هست چقدر میتواند جلوی یک دامدار سر فرود اورد که به دانشجو اجازه دهد وارد دامداری شود.ما همه وقتی اقای دکتر نوروزیان یا حکمتی بزرگ از دامدار خواهش میکرد که به ما اجازه ورود بدهند همه ما خیس عرق میشدیم. ایا این بزرگان وظیفه داشتند برای اموزش ما این همه فدا کاری کنند.ایا در 40 سال گذشته یک خشت اموزشی به این دانشگاه مادر در ارتباط با اموزش در فارمهایی شبیه ترکیه و هر کشور دیگر برداشته شده است.فارغ التحصیلان دانشکده های ما چقدر اطلاع در بار تغذیه. اسب گاو گوساله و....میدانند؟.تعصب بی جا باعث عقب افتادگی یک جامعه میشود
متشکرم از حکیم مهر برای این بحث های جالب و اساسی. من ورودی سال 49 تهران هستم و آقای دکتر نوری ورودی 48 مییباشد. ریاست دانشکده دامپزشکی مرحوم دکتر نشاط بود. کلاس دکتر اینها کلاسی نا آرام و پر شرو شور بود و همیشه سر مسایل آموزشی با دانشکده در گیر بودند.در آن زمان تنها بیمارستان دامهای بزرگ در سه راه آذری بود و به کلینیک وصفنار معروف بود . کیس زیادی نداشت و برخی روزها اصلا کیس نداشت. در آن زمان دانشجو سال 4 را که تمام کرد میرفت یک د وره کار آموزی در ادارات دامپزشکی و پس از این دوره برخی ها به اشتباه خود از امدن به این رشته آگاه میشدند. من یادم هست استادی داشتیم بنام دکتر مقصودلو که مامایی را بهمراه دکتر انصاری تدریس مینمود. مدتی بود در کلینیک وصفنار مریض نمی آمد ایشان تصمیم گرفت ما را به یک گاوداری در قزوین ببرد بعد از هماهنگی در یک روز سرد بهمن ماه صبح ساعت 6 از دانشکده با یک مینی بوس رفتیم قزوین به در گاوداری که رسیدم نگهبان گفت با من هماهنگ نشده و ما را راه نداد . دگتر مقصودلو به هر دری زد و لی موفق نشد و ما ساعت 11 بود که دست از پا دراز تر برگشتیم. من با این مطلب که وضع آموزش در آن زمان نا مطلوب بود کاملا موافق ام. البته برای خیلی ها مسله ای نبود چرا که پس از فراغت از تحصیل سازمان بلافاصله استخدام مینمود.رییس سازمان آقار دکتر ارشدی بود و معاون آن دکتر نصیری که از چند ماه قبل از فارغ التحصیلی به دانشکده میآمد با لیست شهرستانهای خالی و حقوق مربوطه. بنابراین با هر میزان سواد شما استخدام میشدید. من آنوقت پدرم بعد از 30 سال کار حقوقش 1000 تومان بود ووقتی من استخدام شدم 5500تومان حقوقم بود که بسیار خوشحال بودیم. هدف سازمان این بود که در هر شهری یک دامپزشک باشد.کار اصلی ما نظارت بر واکسیناسیون و کار هایی از این قبیل بود و تک کیس هایی هم که به درمانگاه ها میاوردند درمان میکردیم. من نمیدانم که اکنون وضع آموزش چگونه است ولی در آن زمان که من درس میخواندم بیشتر درس ها بصورت تئوری بود و بازدید از دام داریها. من با دکتر نوری تا اندازه ای موافق ام درسی را که ما خواندیم کاربردش به اندازه کار یک تکنسین بود.کار من نظارت بر واکسیناسیون سم پاشی و حمام دادن ضد کنه بود. من اکنون که باز نشست شدم میبینم که نسبت به عمری که گذاشتم برداشت خوبی نداشتم و اموزش خوبی ندیدم. من به این نتیجه رسیدم که دولت قبل هم تمایل زیادی به توسعه علم دامپروری و دامپزشکی نداشت و بشتر تمایل به واردات داشت. من چند سال پیش دکتر نوری را در یک کلاس باز آموزی دیدم پس از کلاس احوالش را پرسیدم با یک شعر جوابم را داد:
سلام پروفسور سوالی در مورد استفاده فلور فنیکل خوراکی _ایا میتوان این دارو رو بصورت خوراکی با همان روزی ک برا زیبا استفاده میشه در گوسفند هم استفاده کرد
دقیقا حرف دل ما رو زدید.
بنده هم وقتی از دانشکده دامپزشکی آزاد تبریز فارع التحصیل شدم از دکترا فقط مدرکش رو داشتم.نه سواد و نه تجربه.
دو سال تمام طول کشید تا در محل کارم بعد از کلی آزمون و خطا و کمکهای همکاران کلینیسین تونستم ابعاد مختلف این حرفه رو بصورت عملی یاد بگیرم.
واقعا دانشکده های دامپزشکی در ایران به دانشجویان علاقمند این رشته خیانت میکنن