تا حالا شده از صدای سگ همسایه عصبانی شوید، یا هر روز صبح
صدای خروس همسایه روبهرویی بیدارتان کند و یا اینکه گربه طبقه پایینی دستتان را
لیس بزند؟ یا همسایهای داشته باشید که در راهپلهها و آسانسور ساختمان حیوانات
خانگیاش را رها کند و نه برای نظافت مراعاتی کند و نه برای سروصدا؟ در هرکدام از
این موارد میتوانید معترض شوید؟ آیا قانون به شما اجازه اعتراض میدهد و حقی برای
شما بهعنوان همسایه قائل است؟
به گزارش حکیم مهر به نقل از همشهری، حقوقدانان میگویند
قانون مشخصی برای چگونگی نگهداری حیوانات در ساختمانهای مسکونی و آپارتمانها تعریف نشده است.
یک جستوجوی کوتاه بین اخبار حقوقی هم شما را به دو قانون میرساند که با حیوانات
خانگی ارتباط دارند؛ یکی ماده۳
آییننامه اجرایی قانون تملک آپارتمانهاست که میگوید همه شرکای یک ساختمان
مجازند از فضای مشترک ساختمان استفاده کنند. تبصره همین قانون هم تأکید میکند
گذاشتن میز و صندلی و هر نوع اشیای دیگر و نگهداری حیوانات در قسمتهای مشترک
ساختمان ممنوع است. این قانون این اجازه را میدهد که اگر یکی از شرکای ساختمان
تخلفی کرد، بقیه شکایت کنند. فضاهای مشترک ساختمان هم مشخص است؛ راهپلهها، پشتبام،
راهرو، پارکینگ و باغچه. بعضی از وکلا و حقوقدانان هم گفتهاند که اگر یکی از
همسایهها در فضای خصوصیاش حیوان خانگی دارد،
اما صدای این حیوان یا رعایت نکردن بهداشتش، شما را اذیت کرد و سندی برای ادعایتان
داشتید، میتوانید به مراجع قضایی شکایت ببرید.
ماده ۵۰۱
قانون مجازات اسلامی که سال ۱۳۹۲
مصوب شده، اینطور تفسیر شده که اگر سگ تربیتشدهای که قلاده هم داشت، با تحریک
صاحبش به انگیزه شوخی یا ترساندن به سمت فردی برود و فرد وحشتزده شود یا صدمه
ببیند، میتواند شکایت کند و صاحب سگ باید جبران خسارت کند. اگر فردی که سگ به
طرفش رفته، زن باردار باشد و سقط جنین کند یا سکته یا فوتی اتفاق بیفتد، صاحب سگ
باید قصاص شود.
«علی نجفیتوانا»، حقوقدان، معتقد است که باید قانون مشخصی
برای نگهداری حیوانات تعریف شود و این الزامی است که زندگی امروزی ایجاب میکند.
او میگوید: «قانون ممنوعیتی برای نگهداری از حیوانات ندارد، ولی قوانینی داریم که
براساس آنها حیوانات خانگی نباید مزاحمتی برای همسایهها ایجاد کنند. قانون درباره
نگهداری حیوانات خانگی در همین حد صحبت کرده است.»
اگر چند دهه قبل سگ، گربه و مرغ و خروس حیوانات خانگی بودند،
حالا شیر، پلنگ، مار و... هم به محیطهای خانگی اضافه شدهاند. نجفی میگوید: «به
خاطر تغییر شرایط زندگی اجتماعی مدل زندگی خانوادهها عوض شده است. بعضی از خانوادهها
دچار گسست خانوادگی شدهاند و کمبود عاطفی دارند و برای اینکه از تنهایی دربیایند
از حیوان خانگی نگهداری میکنند. قبلا همه خانوادهها شرایط نگهداری از حیوانات را
نداشتند و نگهداری از حیواناتی مثل شیر و پلنگ هم مرسوم نبود، بهخاطر همین هم
قانون تعریفی برای چگونگی نگهداری از حیوانات نداشت و در سالهای اخیر هم به این
موضوع توجه نشده است».
آپارتمانی شدن بیشتر خانهها هم نیاز به قانون را بیشتر کرده
است. دهههای قبل بیشتر خانهها شخصی بود و مثلا نیازی نبود کسی که در پشتبام یا
حیاط خانهاش مرغ و خروس نگهداری میکند، از همسایهها اجازه بگیرد اما اگر امروز
واحد کناری در آپارتمانی طوطی داشته باشد، همسایهها به صدایش معترض میشوند. نجفی
میگوید: «در چارچوب ضوابط کیفری موجود، نگهداری حیوانات جرم نیست مگر اینکه برای
دیگران ایجاد مزاحمت کند. منظور از مزاحمت این است که آرامش و آسایش همسایهها سلب
شود.»
نجفی تأکید میکند که قانون حتی ممنوعیتی برای سگگردانی
ندارد؛ «سالهای گذشته نیروی انتظامی سگگردانی را ممنوع کرد، اما من در این مورد
هم قانونی ندیدهام که بخواهد جرم محسوب شود و مجازات قانونی داشته باشد. این
ممنوعیت هم سلیقه مدیر یا نهاد مربوطه بود. قانون، سگگردانی را قابلمجازات نمیداند.»
با توجه به اینکه در یکی دو دهه اخیر، افراد زیادی هستند که
از حیوانات خانگی نگهداری میکنند، چرا قانونی در این مورد وضع نشده است؟ آیا
نیازی به قانون نیست؟ نجفی میگوید: «قوانینی که براساس فرهنگ و سنت جامعه وضع میشوند،
قابلیت اجرایی پیدا میکنند. قوانینی مورد توجه قرار میگیرند که آرامش را حاکم
کنند، نه اینکه نظم عمومی جامعه را برهم بزند. تحول فرهنگی در کشور ما زمینه
قانونگذاری در پدیدههای جدید را ایجاد کرده است. ما باید قوانینی برای چگونگی
نگهداری از حیوانات داشته باشیم و ضوابط خاصی بهعنوان مقررات حاکم در همزیستی
اجتماعی تصویب شود. فراموش نکنیم جامعه ایران با گذر از شرایط سنتی کمکم به شرایط
زندگی مشابه با کشورهای رفاهی نزدیک میشود. ما از دهکده جهانی به خانه جهانی
تبدیل میشویم. برای ایجاد این تغییرات و داشتن زندگی جدید کاملا متفاوت هم باید
پیشبینیهای لازم انجام شود».
نجفی میگوید قوانینی که برای نگهداری از حیوانات خانگی وضع
میشود نباید در تضاد با خواست افکارعمومی باشد؛ «برای منظم کردن اجتماع باید
قانون گذاشت و با بگیر و ببند، نظمی که مخالف پذیرش افکار عمومی و تحولات فرهنگی
باشد، قابل اجرا نیست. در قانگذاری باید فرهنگ مورد نظر جامعه را درنظر گرفت و
زمینه جلب افکار عمومی را فراهم کرد. در بحث رفتار زندگی معمول جامعه، باید شناخت
و تدبیری نو درنظر گرفت.»