حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: چند روز پیش بود که «دکتر غلامرضا عبدالهپور» استاد گروه بیماریٔهای داخلی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران بهعنوان هیات علمی برگزیده هشتمین جشنواره آموزش دانشگاه تهران برگزیده شد. این اتفاق بهانهای شد تا به سراغ او برویم و دقایقی را با وی به گفتوگو بنشینیم.
دکتر عبدالهپور معتقد است در دوره دانشجویی آنها، انگیزه دانشجویان خیلی بالاتر بود: «من و همدورههای من انتظار داشتیم که اگر درس میخوانیم، آینده درخشانی خواهیم داشت. از طرفی کلاسهای عملی هم خیلی پرملات بود، اما الان باید دانشجو را به زور بالای سر کیس ببریم.»
از نظر او رشته دامپزشکی در وزارت علوم، وزنی را که باید، ندارد و توجهی در رابطه با تامین مواد و متریال به آن نمیشود که بخش مهم آن ناشی از این است که ما در جایگاه خود نیستیم: «من معتقدم که اگر قرار باشد دامپزشکی و پزشکی به جایگاه خود برگردند، اولین جایی که باید جابه جا شود آموزش دامپزشکی است.»
حکیم مهر: آقای دکتر، چه شد که رشته دامپزشکی را انتخاب کردید؟
بنده مدرک دیپلم را در سال ۵۸ در دبیرستان دکتر فاطمی شهرستان مشهد گرفتم. رشته اول من ریاضی و فیزیک بود اما سال آخر دبیرستان، آن را به رشته تجربی تغییر دادم. در همان سال در رشته دامپزشکی دانشگاه تهران پذیرفته و در سال ۶۵ فارغالتحصیل شدم. یک سال بعد بهعنوان مربی به استخدام دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران درآمدم. در واقع طرح دوره سربازی را شروع کردم و تا سال ۶۹ ادامه دادم. در سال ۶۹ در امتحان اعزام شرکت کرده و پذیرفته شدم و برای ادامه تحصیل و اخذ مدرک دکترای تخصصی در رشته داخلی به دانشگاه سیدنی استرالیا رفتم و در این دانشگاه تحصیل کردم و تخصص را گرفتم.
حکیم مهر: از نظر شما مهمترین مشکلات آموزش دامپزشکی در ایران چیست؟
مشکلات دامپزشکی در شرایط مختلف و مرور زمان متفاوت بوده است. دورهای که ما دانشجو بودیم، شاید بتوان گفت انگیزهها برای دانشجویان خیلی بالاتر بود. من و همدورههای من انتظار داشتیم که اگر درس میخوانیم، آینده درخشانی خواهیم داشت و به هر حال یا در سازمان دامپزشکی استخدام میشویم یا به دانشگاه میرویم. این انگیزه را داشتیم که پس از فارِغالتحصیلی میتوانیم در شرایط خوبی چه در بخش خصوصی و چه دولتی استخدام شویم.
الان بعد از گذشت نزدیک به ۳۰ سال از آن دوران، شرایط اقتصادی و مدیریتی کمی متفاوت شده و تاثیر خود را گذاشته است. دانشجویانی که ما میبینیم و به آنها درس میدهیم، آن انگیزههایی که ما آن موقع داشتیم، ندارند. یک مقدار بیانگیزگی باعث شده که آنطور که انتظار میرود درس و تحصیل را با علاقه خاص خود دنبال نکنند. البته همه به این شکل نیستند و شاید ۱۰ تا ۲۰ درصد از آنان علاقهمند باشند که بحث آن کاملا جداست. صحبت من بر سر اکثریت دانشجویان است که آن انگیزههای لازم را برای درس خواندن در این رشته ندارند.
در بعد عملی هم آن زمان که ما دانشجو بودیم، کلاسهای عملی خیلی پرملات بود و هم از طرف دانشکده و هم دانشجو و استاد به آن بهای بیشتری داده میشد. با شرایط امروز و کمبودهای اعتباری در وزارت علوم، اعتبارات لازم برای آموزش دامپزشکی تخصیص داده نمیشود. کمااینکه رشته دامپزشکی در تمام دانشگاههای دنیا یک رشته پرهزینه است.
حکیم مهر: آن زمان که در دانشگاه سیدنی بودید، وضعیت اعتباری دامپزشکی چگونه بود؟
در دانشگاه سیدنی که بودم، شهریه رشته دامپزشکی در سال ۲۰ هزار دلار بود. این در حالی است که همان زمان در رشته پزشکی نزدیک به ۱۲ هزار دلار بود. در خیلی از دانشگاههای دیگر هم الان رشته دامپزشکی از پرهزینهترینها است اما ما در وزارت علوم با توجه به تقسیماتی که انجام و وزارت بهداشت جدا شد، آن بهایی را که باید به این رشته بدهند و هزینههایی که باید برای دانشجو بشود، به آن توجه نشده و از این بابت دچار آسیب شدهایم. این مساله در کیفیت آموزش و مواد و متریال لازم هم تاثیر گذاشته است.
از آن طرف، وقتی قصد داریم کار پژوهش دامپزشکی انجام دهیم، باز هم این مشکل را داریم. زمانی پایاننامه دانشجو با هزینه ۵۰ هزار تومان هم قابل انجام بود و این مبلغ برای خود اعتبار و ارزشی داشت و میشد پایاننامه را انجام داد. الان اعتبار پایاننامه دانشجویی اگر یک میلیون تومان هم باشد که کمتر است، این مبلغ کفاف یک پایاننامه تحقیقاتی متوسط در مقطع دکترای عمومی را نمیدهد، لذا هم به آموزش و هم پژوهش از این بابت آسیب وارد شده است.
حکیم مهر: چه راهکاری به نظر شما میرسد؟
راهکار آن یک برنامهریزی جامع است؛ نمیتوان گفت که به صورت یکطرفه آموزش را تقویت کنیم تا سایر مسائل درست شود. آموزش بخشی از کار است و همه اینها به هم وابسته هستند. یک زنجیره است که منتج به ایجاد انگیزه در دانشجو میشود. دانشجو باید آینده خود را اینگونه متصور باشد که اگر من در رشته دامپزشکی درس بخوانم و بعد از ۶ سال زحمت با نمره خوب قبول شوم، این اطمینان را داشته باشم که در یک جایگاه خوب در اجتماع، از بعد کاری و درآمدی به رشته خود ببالم. الان آن انگیزه کافی در همه نیست، لذا من فکر میکنم حل این مساله مستلزم این است که مسائل اقتصادی در کل درست شود.
در حال حاضر دامداریها دچار مشکل شده و خیلی از دامداریهای سنتی تعطیل شدهاند. دامداریهای صنعتی نیز دچار مشکلات زیادی هستند و این مساله در رشته دامپزشکی تاثیر گذشته است، چرا که اگر دامپروری رونق داشته باشد، دامپزشکی هم میتواند رونق بهتری بگیرد. بخشی از آن، مربوط به مسائل کلی اقتصادی کشور است که رشته ما هم ممکن است مشکلاتی داشته باشد. بخش دیگر هم وزارت علوم است و اینکه به رشته دامپزشکی یک نگاه ویژه داشته باشد.
رشته دامپزشکی را نمیتوان در کنار رشته ادبیات و رشتههای دیگر مقایسه کرد. امروز هزینه آموزش دامپزشکی برای دوره ۶ ساله همان مبلغ در نظر گرفته میشود که برای رشته جغرافیا و علوم پایه است. این باعث میشود که ما آسیب ببینیم و رشته دامپزشکی اعتبار لازم را در دانشکدهها نداشته باشد که بتواند برای تامین متریال آموزش دامپزشکی که خیلی پرخرج و پرهزینه است، هزینه کنند.
حکیم مهر: آیا به نظر شما الحاق آموزش دامپزشکی به وزارت بهداشت میتواند این مشکل را حل کند؟
خود من زمانی که در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران استخدام شدم، مصاحبه ورودیام در کمیته تخصصی پزشکی ساختمان وزارت فرهنگ و آموزش عالی که دامپزشکی هم جزء آن بود، برگزار شد. آن زمان کاملا جا افتاده بود که رشتههای گروه پزشکی شامل دامپزشکی، داروسازی، دندانپزشکی و... بودند. اما بعد که اینها جدا شدند، آسیب دیدیم. رشته ما در وزارت علوم، وزنی که باید داشته باشد، ندارد و توجهی در رابطه با تامین مواد و متریال به آن نمیشود. بخش مهم آن ناشی از این است که ما در جایگاه خود نیستیم. لذا من معتقدم که اگر قرار باشد دامپزشکی و پزشکی به جایگاه خود برگردند، اولین جایی که باید جابه جا شود آموزش دامپزشکی است.
از بعد اجرایی مساله متفاوت است. آموزش دامپزشکی در وزارت علوم جایگاه مناسبی ندارد و قطعا در وزارت بهداشت و درمان جایگاه بهتری خواهد داشت. از نظر من بهترین راه حل این است که آموزش عالی کشور، یکپارچه شود. این اشتباهی بود که در دورهای بعد از جنگ اتفاق افتاد و آموزش عالی را به دو بخش پزشکی و غیرپزشکی تقسیم کردند که متاسفانه آسیب آن را هم رشته پزشکی خورد و هم ما که دامپزشک هستیم. اگر این مشکل حل شود، خیلی از مسائل آموزش عالی و مشکلاتی که با آن مواجه هستیم، حل میشود.
حکیم مهر: یکی از انتقادات این است که دامپزشکان فارغالتحصیل، خیلی کار بالینی بلد نیستند. آیا این نقص را میپذیرید؟ چه کار باید کرد؟
بله، باید این نقص را قبول کنیم. البته بخشی از آن ناشی از مشکل کاهش انگیزههای دانشجویان ماست. بنده در درمانگاه و حوزه علوم بالینی کار میکنم. زمانی که کیس به بخش میآید، مراجعات نسبت به زمانی که ما دانشجو بودیم، خیلی کمتر است. از طرف حجم بخش خصوصی نیز خیلی زیاد شده است. اگر زمانی در کل کشور ۱۰ هزار دامپزشک داشتیم، الان این رقم ۱۰ برابر شده است. لذا مراجعات به درمانگاههای دولتی یا بیمارستان آموزشی نسبت به گذشته خیلی کمتر شده است. زمانی ما ۱۰ کیس داشتیم اما الان ممکن است ۳ کیس داشته باشیم. البته همین ۲ تا ۳ مریض میتواند برای آموزش ما بسیار کاربردی باشد و کمک کند. اما باید به دنبال دانشجو بگردیم و او را بالای سر کیس بکشانیم تا ببیند مشکل کیس چیست؟ از ب بسم الله شروع کند و تا آخر یادداشت کند و بتواند تجربه کسب کند.
متاسفانه انگیزهها ضعیف است و تا زمانی که خود دانشجو انگیزه نداشته باشد، هیچ استادی نمیتواند به زور به او چیزی یاد دهد. خود دانشجو باید علاقه داشته باشد تا یاد بگیرد. اگر نه، به زور و نمره نمیتوان آنها را وادار کرد. بخشی از این ضعف ناشی از مشکلات بیسیک و پایه است. بخشی هم ناشی از این است که خیلی از دامپرورها با مشکل مواجه شدند. بخشی از هزینه آموزش دامپزشکی نیز در حوزه کلینیک سیار است. مراجعه سیاری ما مستلزم تامین هزینه ازسوی دانشگاه است؛ اینکه وسیله مناسب در اختیار داشته باشیم و راننده داشته باشیم اما همه با مشکل مواجه شدیم.
همه این مسائل دست به دست هم میدهد. آموزش دامپزشکی در بعد بالینی قضیه، از آن شرایطی که قبلا وجود داشت، مقداری فاصله گرفته است. در اینجا دانشجو نقش دارد، هم سیستم دامپروری و آن مشکلات اقتصادی که متوجه آنهاست. از آن طرف وقتی دانشجو انگیزه نداشته باشد، استاد هم نمیتواند به زور آنها را وادار کند که سر کلاس بنشینند و یاد بگیرند. الان هم که در دوره کرونا، آموزشها مجازی شده و این مساله وضعیت را مشکلتر کرده که امیدوارم زودتر رفع شود تا بتوانیم دانشجو را حضوری بیشتر ببینیم.
حکیم مهر: آقای دکتر، ضمن تبریک انتخاب شما بهعنوان هیات علمی برگزیده هشتمین جشنواره آموزش دانشگاه تهران، از نظر خودتان چه شاخصهایی باعث شد به این عنوان دست پیدا کنید؟
ممنون از لطف شما. برای پاسخ به این سؤال باید اشارهای به سابقه فعالیتهایم داشته باشم. بعد از اینکه از استرالیا برگشتم و در دانشگاه به ادامه فعالیت پرداختم، در سال ۸۰ آزمایشگاه تخصصی در دانشگاه تهران راهاندازی کردم و در سال ۸۷ بهعنوان مشاور سازمان بهداشت جهانی در زمینه لپتوسپیروز انتخاب شدم. بعد از آن چند مرتبه به مقر WHO در ژنو دعوت شدم. تا الان هم حدود ۷۷ یا ۷۸ مقاله در ژورنالهای معتبر علمی با مشارکت بنده چاپ و بیش از ۷۰ مقاله در کنفرانسهای علمی ارائه شده است.
این انتخاب بهعنوان هیات علمی برگزیده آموزشی، به فعالیتهای آموزشی هیات علمی در طی ۵ سال مربوط میشود و دانشگاه معیارهایی را برای انتخاب این افراد در نظر گرفته و در هر دانشکده هم یک نفر انتخاب شده است. به هر شکل بیشتر مربوط به میزان بازخوردها به استاد و امتیاری است که دانشجو در پایان هر ترم به استاد میدهد و کیفیت تدریس او را ارزیابی میکند. میانگین این شاخصها در این مدت حساب میشود.
مشارکت استاد در دورههای آموزشی کوتاه مدت یا وبینارهایی که الان برگزار میشود، همکاری در شوراهای آموزشی تحصیلات تکمیلی و کمیتههای تخصصی نیز جزء امتیازات است که مورد توجه قرار گرفته است. تعداد راهنمایی پایاننامه دانشجویان کارشناسی ارشد و تخصصی که منظور دکترای عمومی و تخصصی است، مدنظر قرار گرفته، همکاری در طرحهای پژوهشی و تصحیح آزمونهای مورد نظر گروه آموزش دامپزشکی، تالیف کتاب، حضور تماموقت در دانشگاه و... از امتیازهای اصلی بوده که دانشگاه مورد توجه قرار داده و امتیازات افراد را برای انتخاب یک نفر به این شکل مورد ارزیابی کمی و کیفی قرار میدهند.
حکیم مهر: بهعنوان حرف آخر...
از شما تشکر میکنم. در دنیای امروز اطلاعرسانی مهمترین نقش را در ایجاد انگیزه مناسب در بین هیات علمی و دانشجویان دارد. من انتظار دارم که همکاران دامپزشکی که در بخش خصوصی و دولتی کار میکنند، کمی با هم هماهنگ باشند. دامپزشکی زمانی می تواند موفق باشد که یک نگاه نسبت به خواستههای صنف وجود داشته باشد. اگر قرار باشد روزی کاری انجام دهیم، مستلزم این است که دانشکدههای دامپزشکی، نظام دامپزشکی و سازمان دامپزشکی کشور که ۳ نهاد اصلی دامپزشکی هستند، با هم هماهنگ باشند و خواستهها، مسائل و ایدهها را به یک سمت ببرند تا در پوشش خواستههای عمومی دامپزشکان بتوانیم موفق باشیم.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.