کد خبر: ۶۷۰۴۲
تعداد نظرات: ۲۷ نظر
اختصاصی حکیم مهر:
«دکتر ایرج نوروزیان» افزود: از لای میله‌ها وارد دانشگاه می‌شدم و به سالن تشریح دانشکده پزشکی می رفتم و نظاره‌گر عملیات تشریح بودم در حالی که اصلا آناتومی حیوانات را نمی‌دانستم ...
 

حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: خود را یک انسان ثروتمند و صاحب بیش از ۲۰۰ برج در مناطق مختلف جهان می‌داند: «در همه جای دنیا چند برج بزرگ دارم و این برج‌ها دانشجویانی هستند که همه را راهنمایی کردم تا سفیران علمی خوبی برای ایران باشند و در این کار خیلی موفق بودم.»

امروز آن‌چیزی که بیشتر از همه حال «دکتر ایرج نوروزیان» را خوب می‌کند، بودن با دانشجویان و نیروهای جوان است. این استاد پیشکسوت دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران به حکیم مهر می‌گوید: «امروز دامپزشکی ما با زمانی که من در سال ۴۴ دانشجوی سال یکم بودم خیلی متفاوت شده است؛ هم نیروهایی که به عنوان دانشجو اضافه می‌شوند، بچه‌های باهوش و پر توانی هستند و هم فضای دانشگاه‌های ما مساعدتر و مناسب‌تر برای رشد و پرورش این دانشجویان جوان است؛ به شرط اینکه زیاد وارد مسائل حاشیه‌ای نشوند و اجازه دهیم که با توان علمی پیش روند. خوشبختانه هر روز که جلوتر می‌رویم، دامپزشکی بیشتر قابل لمس می‌شود.»

حکیم مهر: آقای دکتر، چه شد که رشته دامپزشکی را انتخاب کردید؟

من در سال ۱۳۴۳ از دبیرستان فیروز بهرام تهران دیپلم گرفتم. آن زمان فضای فکری دانش‌آموزان سال دوازدهم رشته طبیعی این بود که خود را برای دانشکده پزشکی آماده کنند. کمااینکه در خانواده‌ها هم معمولا پزشکی به عنوان یک رشته قابل قبول و با یک اعتبار بیشتر مطرح می‌شد. من آن روزها هیچ نگرشی به رشته دامپزشکی نداشتم.

محل دانشکده دامپزشکی تا سال ۳۷ در اطراف خیابان انقلاب بود که تحت عنوان دانشکده فلاحت، جزئی از رشته کشاورزی فعالیت می‌کرد. همزمان با کنکور سراسری برای من برنامه‌ای پیش آمد، به این شکل که آن زمان مسابقه‌ای تحت عنوان برخورد اندیشه‌ها از تلویزیون پخش می‌شد که محتوای آن محک زدن معلومات عمومی بود. بیشتر زمان من صرف این می‌شد که در این مسابقه موقعیت خوبی پیدا کنم. مسابقه‌ای بود که بعدها هم که دانشجوی دانشکده دامپزشکی شدم، ادامه پیدا کرد و شاید در روز آخر که درخصوص رشته تحصیلی من سوال شد، اولین کسی بودم که رشته دامپزشکی را از تلویزیون معرفی نمودم، چون در معرفی بیان می‌داشتم دانشجوی سال اول دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران هستم.

خلاصه رتبه من در آزمون کنکور سراسری ۱۶۰ شد و آن طور که شایسته و بایسته بود حدنصاب پذیرش دانشکده پزشکی در تهران را پیدا نکردم، اما می‌توانستم رشته پزشکی دانشگاه جندی شاپور اهواز و همچنین دانشگاه شیراز را انتخاب کنم. با این حال به علت نگاه خانواده مجبور بودم در تهران بمانم. در تهران هم امکان پذیرش در ۲ رشته داروسازی و دامپزشکی را داشتم اما در نهایت رشته دامپزشکی را انتخاب کردم.

حکیم مهر: چرا دامپزشکی را انتخاب کردید؟

روانشاد پدرم همیشه اشاره به این موضوع داشت که به هنگام نوجوانی و زندگی در شهر یزد در خانه یک راس گاو شیری داشتند و وابستگی آنها به شیر آن گاو و محصولات لبنی حاصل از آن حائز اهمیت بود و پایش از سلامتی آن مهم، کسانی نیز که در این فرآیند نقش می داشتند به ویژه نظیر واکسیناتورها مورد علاقه ما بودند. آشنایی من فقط تا همین حد بود آنهم مبتنی بر علاقه ایشان. خلاصه اینکه در رشته دامپزشکی قبول شدم، در حالی که اصلا نمی‌دانستم دانشکده دامپزشکی در کدام قسمت شهر تهران واقع شده است، با اینکه محل آن در همسایگی خانه ما بود چون ما در خیابان اسکندری شمالی زندگی می‌کردیم. هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم مجموعه‌ای که توسط روانشاد دکتر میمندی‌نژاد در حال ساخت بود، همان مکانی بود که زندگی من از لحاظ علمی و خدماتی پایه‌ریزی خواهد شد.

حکیم مهر: چه زمانی به این رشته علاقه‌مند شدید؟

یادم است که در سال اول هیچ علاقه‌ای به رشته دامپزشکی نداشتم و این نکته را هیچ‌وقت از یاد نمی‌برم، این مسائل را انسان باید همیشه بگوید چرا که جزو خاطرات تلخ و شیرین است. من در دوران دبیرستان شاگرد اول مدرسه فیروز بهرام بودم و همه می‌گفتند شاگرد اول کنکور هم می‌شوم. کنکور رقابت جالبی بین دبیرستان‌های نواحی مختلف تهران ایجاد کرده بود.

اولین امتحانی که در دانشکده دامپزشکی دادم با مرحومه سرکار دکتر پوراندخت عطایی، استاد آناتومی بود که نمره من ۸ شد. من که شاگرد اول بودم و در دنیای فکری من همواره رقابت علمی نقش بسته بود، پیش خانم دکتر رفتم و گفتم متاسفم که این نمره را گرفته ام، من تا به حال در زندگی نمره ۸ در هیچ امتحانی نگرفته بودم. ایشان گفتند که من کاری نمی‌توانم بکنم و این امتحان میان ترم بود و من قول دادم که امتحان نهایی را ۲۰ شوم و خواهش کردم این نمره را لحاظ نکنند. ایشان فرمودند اگر ۲۰ شدی من لحاظ نمی‌کنم. آناتومی هم درس مشکل پایه‌ای و خیلی حوصله‌بر بود، به ویژه وقتی که علاقه لازم برای آن را نداشته باشی. قبل از اینکه وارد دانشکده شوم، یادم می‌آید که سالن تشریح دانشکده پزشکی در خیابان ۱۶ آذر بود و من از لای میله‌ها وارد دانشگاه می شدم و به سالن تشریح دانشکده پزشکی می رفتم و نظاره‌گر عملیات تشریح بودم و خوشم می‌آمد که خود را آماده ورود به دانشکده پزشکی می‌کنم. خلاصه در حالی که اصلا آناتومی حیوانات را نمی‌دانستم، در آن امتحان نهایی ۲۰ شدم و از آن زمان به بعد مورد تشویق خانم دکتر قرار گرفتم. خدا ایشان را رحمت کند که بسیار بانوی خوبی بودند. معلم بزرگ همیشه تاثیرگذار و انسان‌ساز است. این نمره ۲۰ من دیگر تا سال آخر پایین نیامد. یعنی در طول ۵ سالی که درس می خواندم، شاگرد ممتاز دانشکده بودم و همین طور که پله به پله به سال‌های بعدی می‌رفتم، احساس می‌کردم که به این رشته بیشتر علاقه‌مند می‌شوم و شاید در آینده بتوانم در این رشته تاثیرگذار باشم، هرچند که شاید خیلی هم نتوانستم تا به امروز آن طور که شایسته و بایسته است تاثیرگذار باشم، اما نهایت تلاش خود را نموده و هنوز ادامه می دهم.

 حکیم مهر: بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشکده، چه کردید؟

من با درجه ممتاز فارغ‌التحصیل شدم و همین درجه ممتاز باعث شد که مورد توجه اساتیدم در دانشکده قرار بگیرم و طرح‌های مختلفی نصیبم شود. به خصوص زمانی که دانشجوی سال سوم بودم، شخصیت‌های جوانی مثل دکتر تاج‌بخش، دکتر حکمتی، دکتر فرخنده و... از خارج به دانشکده اضافه شدند. اینها شخصیت‌های تاثیرگذاری بودند و در راس آنها دکتر تاج‌بخش قرار داشت که خیلی دلم می‌خواست با ایشان پایان‌نامه بگیرم اما سرشان شلوغ بود و لذا جذب دکتر حکمتی شدم، کمااینکه ایشان هم کارهای تکنیکی زیبایی از دانمارک با خود آورده بودند و لذا پایان‌نامه را با ایشان گرفتم. ایشان استاد بسیار نازنین، با عاطفه و مهربانی بودند و کارهای تکنیکی فوق‌العاده‌ای انجام می‌دادند. همه این‌ها روی یک دانشجوی جوان تاثیرگذار بود. حتی زمانی که به سربازی رفتم، پیشنهاد کردند که به گروه ایشان ملحق شوم و من هم همین کار را کردم و به شکل مربی در بحث جراحی در خدمت ایشان بودم.

دو سال بعد فرصتی پیش آمد و دکتر حکمتی خیلی دلشان می‌خواست که به دانمارک و نزد دکتر اسپرسن که استاد ایشان بودند و هر از گاهی برای تدریس به دانشگاه شیراز می‌آمدند و آشنایی خوبی با ایشان داشتند، بروم. اما درنهایت من توسط شادروان دکتر نشاط با آمریکا آشنا شدم. ایشان اولین قرارداد دانشگاه تهران با دانشگاه کالیفرنیا را بستند و من کاندید شدم که به اتفاق همکلاسی خوبم روانشاد دکتر ایرج قدسیان به دانشگاه دیویس برویم. در آنجا رشته کنترل و پیشگیری از بیماری‌های دامی را خواندم و اینترشیپ جراحی اسب را نیز گرفتم. زمانی هم که برگشتم، با یک دانش تکنیکی و تاکتیکی در مورد اسب آمدم.

حدود ۲ سال قبل از انقلاب بود که پرورش اسب در حال رشد بود. این مساله انگیزه‌ای شد که من در زمینه بیماری‌ها و جراحی اسب کار کنم، اما بعد از انقلاب، اسب مورد بی‌مهری خیلی زیادی قرار گرفت و من خیلی از این موضوع ناراحت شدم، چرا که اسب سابقه قدیمی و طولانی در زندگی بشر و به خصوص در ایران داشته است. آن موقع تلاش کردیم که اولین کنگره بهداشت و سلامتی اسب را در سالن آمفی‌تئاتر میدان آزادی برگزار کنیم. تلاش ما این بود که اسب را اعاده حرمت و حیثیت کنیم و از آن به بعد اسب به سمت صنعتی شدن پیش رفت و در جنبه‌های مختلف مورد توجه قرار گرفت.

در ادامه به دانشجویان خوبی پایان‌نامه دادم و آنها را وادار کردم که وارد دنیای اسب شوند که خوشبختانه همه آنها موفق بودند، چه آنهایی که در ایران ماندند و چه آنهایی که به خارج از کشور رفتند و دامپزشکی اسب را در اشکال مختلف مامایی، داخلی و جراحی دنبال کردند. من هم به سمت گاو شیری و جراحی رفتم و تلاش کردم آن را از حالت سنتی خارج و تبدیل به صنعتی کنم. صنعت دام شیری هم شکل گرفت و از حالت سنتی خارج شد و امروز می‌بینیم از صنایعی است که نقش بسیار کلیدی در غذای انسان دارد و از جنبه‌های مختلف تولید مواد لبنی، گوشت و... حرف‌ها برای گفتن دارد. این سرنوشت من بود که با نمره ۸ شروع شد.

حکیم مهر: چه سالی بازنشسته شدید؟

در سال ۸۵ بازنشسته آکادمیک شدم اما هنوز به اشکال مختلف در صحنه دانشکده هستم.

حکیم مهر: الان چه می‌کنید؟

در حال حاضر با چند شرکت خدماتی فعالیت می‌کنم، البته نه به شکل دانش‌بنیان، در واقع تلاش داشتم که این کار را بکنم اما در نهایت با شرکت‌های تحقیقاتی کنار دانشکده بودم و کارهای تحقیقاتی خوبی همراه با شرکت‌های دارویی انجام دادم. از طرفی همکاری بسیار نزدیکی با سازمان نظام دامپزشکی و سازمان دامپزشکی و خود دانشکده دارم. الان هم که دانشجوها را راهنمایی می‌کنم و این کار را خیلی دوست دارم.

حکیم مهر: در این سال‌ها، چه چیزی بیشتر از همه، حال شما را خوب می‌کرد؟

آن قسمتِ بودن با دانشجویان و نیروهای جوان.

حکیم مهر: آیا انسان ثروتمندی هستید؟

در سال‌های ۹۲ و ۹۳ که به‌عنوان پژوهشگر پیشکسوت نمونه، کمی بعد استاد پیشکسوت نمونه و در سال ۹۸ از سوی بنیاد ملی نخبگان ایران (پنجمین دوره جایزه مرحوم علامه طباطبایی (ره))، به عنوان یکی از نخبگان سال ۹۸ انتخاب شدم، در همه این موقعیت‌ها بیان داشتم که من بیشتر طول عمر دانشگاهی و عمر تحصیلی خود را به سمت دانش‌‌اندوزی حرکت کردم و نه ثروت‌اندوزی. عشقم این بود و سعی کردم در مملکت خودم تلاش‌گر خوبی در زمینه‌های آموزشی، پژوهشی، خدماتی و راهنمایی دانشجویان مستعد داشته باشم. من سالی ۲ بار در کنگره‌های بین‌المللی شرکت می‌کردم و این را وظیفه علمی خود می‌دانستم. مهم این بود که ایران را به دنیا معرفی کنیم، چون این یک وظیفه ملی و میهنی است که باید در چنته همه ماها باشد و این کار را به نحو خوبی انجام دهیم.

یک نفر از من سوال کرد که فلانی چند برج داری؟ گفتم من صاحب تعداد زیادی برج هستم و در همه جای دنیا چند برج بزرگ دارم و این برج‌ها دانشجویانی هستند که همه را راهنمایی کردم تا سفیران علمی خوبی برای ایران باشند و در این کار خیلی موفق بودم. البته من کاری نکردم و فقط راهنما بودم. جدا از کارهای آموزشی و پژوهشی سعی کردم نسل آینده را طوری هدایت کنم که به مقصد درستی برسند و خوشبختانه این اتفاق افتاد و هنوزهم این کار را ادامه می‌دهم.

متاسفانه ما سعی می‌کنیم خودمان را به یکدیگر معرفی کنیم در حالی که ما باید  خودمان را به دنیا معرفی کنیم. کاری که کشتی‌گیرهای ما چند وقت پیش انجام دادند و اشک را از چشمان من سرازیر نمود. وظیفه ما این است که کار آنها را انجام دهیم، آنها در زمینه ورزشی و ما در زمینه علمی. باید به دنیا بگوییم که این سرزمین مهد علم و ادب و عشق و عاطفه و ارزش‌های انسانی است. این سرزمین مروج همه این ارزش‌های نیک است. اگر تاریخ این سرزمین را منصفانه بخوانیم، دچار حیرت می‌شویم، هر لحظه و تاریخ این مملکت آبرو و حیثیت بوده است. ای‌کاش نسل آینده هم به همین شکل پیش برود و نگاه مدیران علمی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مملکت همین طور شایسته و بایسته باشد و اجازه دهند ایران زمین مهد ارزش‌های انسانی در دنیای به هم ریخته و آشفته امروز باشد.

مرحوم مادرم نقش کلیدی در امروز و گذشته من داشته‌اند. ایشان همیشه می‌گفتند وقتی از سوی والدین برای کودکی نام انتخاب می‌شود، این فقط معرفی اسمی نیست، بلکه برای او یک تعهد می آورد و به من یادآوری می‌نمود بر تو نام ایرج را برنهادم، چون ایرج پسر شاه فریدون و از سوی آرش کمانگیر این سرزمین به او داده شده است و تو باید تا می‌توانی به این سرزمین خدمت کنی و همین جا به خاک سپرده شوی و به خاک ایران زمین اضافه شوی. روحیه مادران قدیمی حماسی و میهنی بود و بچه‌ها را در این جهت تربیت و هدایت می‌نمودند. من نمی‌دانم وظیفه خود را انجام داده‌ام یا نه اما ول‌کن نیستم. مادر من فردی فرهنگی بود و هیچ‌وقت ما را تنبیه فیزیکی نکرد بلکه تنبیه ادبی می‌نمود. مثلا سعی می‌کرد شعرهایی را از فردوسی، حافظ، مولانا و... انتخاب کند که نسبت به کار بدی که کرده بودیم، حالت ارشادی داشته باشد و خوشبختانه در این کار موفق بود. به طوری که در حال حاضر در حال نگارش یک کتاب به زبان انگلیسی هستم در رابطه با علم اپیدمیولوژی و عرفانی که از آن نشات گرفته‌اند. اگر خداوند توفیق دهد این کار آخرم خواهد بود و در سفری هم که به آمریکا در پیش رو دارم، قصد بستن قرارداد برای چاپ آن دارم و امیدوارم که توفیفی باشد که بتوانم این کار را بکنم به نام مادرم و برای عشق او به ایران‌زمین و فرزندانش.

حکیم مهر: به‌عنوان حرف آخر...

مقطعی که الان در آن قرار داریم مقطعی است که علم دامپزشکی بدون تعصب می‌تواند خیلی تاثیرگذار باشد. البته گاهی مسائلی پیش می‌آید که ممکن است روند را کند نماید. خوشبختانه امروز دامپزشکی ما با زمانی که من در سال ۴۴ دانشجوی سال یکم بودم خیلی متفاوت شده است، هم نیروهایی که به عنوان دانشجو اضافه می‌شوند، بچه‌های باهوش و پر توانی هستند و هم فضای دانشگاه‌های ما مساعدتر و مناسب‌تر برای رشد و پرورش این جوانان هست، به شرط آنکه زیاد وارد مسائل حاشیه‌ای نشویم و اجازه دهیم با توان علمی جلو برویم.

خوشبختانه هر روز که پیش می‌رویم، دامپزشکی بیشتر قابل لمس می‌شود. آن زمان فقط دکتر آریازند و بنده در زمینه اسب بودیم اما امروز وقتی نگاه می‌کنیم، دانش آموختگان زیادی را می‌بینیم که علاقه‌مند هستند. مربیان خیلی خوب و افرادی که در این صنعت کار و سرمایه گذاری کردند. تلاش همه آنها برای بلند آوازه کردن اسب ترکمن، عرب، پرشین و ... و ورزش سوارکاری به عنوان یک ورزش بسیار مفرح و انسان‌ساز است. حیوانات خانگی نیز اگرچه با انتقاداتی در گذشته همراه بوده است، اما جای قدردانی دارد از کسانی که این نوع دامپزشکی را صنعتی کردند و ما الان در همه جنبه‌ها حرف برای گفتن داریم.

رشته‌های دیگر مثل علوم تغذیه، بهداشت مواد غذایی و... و همچنین همیاری و همکاری نزدیکی که دامپزشکی در صنعت تولید واکسن کووید-۱۹ دارد، نشان می‌دهد که دامپزشکی دیگر مثل قدیم نیست و امروز تبدیل به رشته‌ای شده که حل خیلی از مشکلات انسان به آن وابسته است. به همین خاطر می‌گویند که کار دامپزشک از مزرعه تا سفره است. دام سالم، غذای سالم و انسان سالم از مسئولیت های تغذیه‌ای مهم رشته دامپزشکی است. بخش ورزشی هم که جای خود را دارد. دنیای امروز صنعتی است و انسان‌ها کمتر فرصت دارند که با هم باشند و بودن با حیوانات خانگی هم تماشایی است. امروزه پت جایگاه ویژه‌ای دارد و ما هم به عنوان انسان‌هایی هستیم که از گذشته امنیت این حیوانات را تامین می‌کردیم. اگر به تاریخ این سرزمین مراجعه کنید، نقش دامپزشکان را چه در زمینه حیوانات بزرگ و چه در مورد حیوانات کوچک و به شکل‌های مختلف (طیور، پرندگان زینتی و حیات وحش) خیلی پررنگ می‌بینیم. امروز کارهای تحقیقاتی که در انستیتوهای مختلف و حتی شرکت‌های خصوصی تحقیقاتی انجام می‌شود، منشاء‌ خدمات بسیار خوب و علمی بوده و جایگاه ویژه‌ای هم در دنیا پیدا کرده اند.

در نهایت ما باید بیشتر از پیش خود و توانمندی‌های خود را به دنیا معرفی کنیم. ما ایرانیان ملت بزرگی هستیم و باید این بزرگی را چون گذشته در طول اینده در پیش روی حفظ کنیم. امروز من هستم و فردا این مسئولیت با مدیران مسئول دیگری می باشد. جوان‌هایی که امروز می‌آیند، باید حب وطن و حب علمی داشته باشند. ما نباید فراموش کنیم که مروج علم و دانش باشیم. مسئولیت مسائل حاشیه‌ای با ما نیست، بلکه مدیران دیگری مسئول هستند. از حکیم مهر هم سپاس‌گزارم و ان‌شاءالله که شما هم موفق باشید.

حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.

 

انتشار یافته: ۲۷
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۴۸
دکتر محمد نوری دانشگاه شهید چمران اهواز
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۲۶ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۹
3
34
دورود فراوان بر شما که همیشه استاد هستید و به همه ما درس اخلاق میدادید. شاد باد روح تمام اساتید در گذشته از جمله خانم دکتر عطایی و همسرشان دکتر زند اقشار که هم پزشک و هم دامپزشک بودند و بسیار تاثیر گذار. زحمت های زیادی برای به ثمر نشستن و بالا بردن سطح علمی دامپزشکی در این مملکت صورت گرفت وهمه اساتید تمام دانشجویان گریزان از این رشته را علاقه مند مینمودند. آنها به دانشجویان دامپزشکی شخصیت میدادند و نقش حیاتی آنها را در تغذیه و بهداشت جامعه مشخص مینمودند بطوریکه دانشجو احساس پوچی نمی نمود. البته عملکرد سیستم هم درآن زمان طوری بود که دانشجو از آینده خودش واهمه ای نداشت. تشویقهای زیادی برای احداث و سرمایه گذاریهای کلان در دامپروریهای بزرگ و مرغداریهای علمی صورت میپذیرفت. همه دامپزشکان از اینکه در خودکفایی دامپروری و دسترسی همه اقشار به محصولات دامی ارزان قیمت شریک هستتند بر خود میبالیدند. متاسفانه بعد از انقلاب رویکرد دلال مابانه ای که به واردات محصولات و نهاده های دامپروری حاکم شد بازار کار افول نمود و یاس در بین فارغ التحصیلان غلبه نمود و وضعیت دامپزشکی این شد که میبینید. امیدوارم روزی دوباره فرا رسد که دانشجویان ما از اینکه دانشجوی دامپزشکی هستند با داشتن حرفی برای جامعه احساس غرور نمایند.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۳:۵۱ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۰
و همچنین درود بر استاد نوری عزیز
محمد سبحانی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۵۴ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۹
3
20
چقدر این سخنان و این عبارتهای استاد عزیز و گرانقدر،دلنشین و زیباست.
براستی میهن دوستی و غرور ملی و ارج نهادن به ایران و ایرانی و بویژه جوانان این مرز و بوم و ارج نهادن به علم و دانش در سخنان استاد عزیز و دوست داشتنی موج میزند.
بی شک دکتر نوروزیان عزیز یکی از چهره های ماندگار و تاثیرگذار در عرصه دامپزشکی کشور است که اخلاق نیک و علم و ادب و فروتنی او در کنار علم و تخصص کم نظیر ایشان در خاطر همه دانشجویان و شاگردانش خواهد ماند.
خداوند این استاد عزیز را زنده بدارد و ما را قدردان این استاد عزیز قرار دهد.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۳۱ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۹
3
14
بخت بازآید از آن در که یکی چون تو درآید

روی میمون تو دیدن در دولت بگشاید

صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را

تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

این لطافت که تو داری همه دل‌ها بفریبد

وین بشاشت که تو داری همه غم‌ها بزداید

رشکم از پیرهن آید که در آغوش تو خسبد

زهرم از غالیه آید که بر اندام تو ساید

نیشکر با همه شیرینی اگر لب بگشایی

پیش نطق شکرینت چو نی انگشت بخاید

گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی

چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید

دل به سختی بنهادم پس از آن دل به تو دادم

هر که از دوست تحمل نکند عهد نپاید

با همه خلق نمودم خم ابرو که تو داری

ماه نو هر که ببیند به همه کس بنماید

گر حلالست که خون همه عالم تو بریزی

آن که روی از همه عالم به تو آورد نشاید

چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبیند

پای بلبل نتوان بست که بر گل نسراید

سعدیا دیدن زیبا نه حرامست ولیکن

نظری گر بربایی دلت از کف برباید
مددزاده
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۵۵ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۹
3
9
با سلام،
وجود اساتید ناب و نایابی همچون پروفسور نوروزیان که استاد بنده هم بوده و هستند مایه فخر و مباهات هر ایرانی ست. وجود نازنین ایشان از جمیع بلایا دور باد که ایران و ایرانی رو همیشه سربلند و شاد کرده اند. وجودشون کیمیاست و امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشند.
ناشناس
|
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
|
۱۵:۳۱ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۹
3
10
استاد ارزشمند و نازنین، شما چراغ راه بسیاری از ما هستید و همیشه خدمتتون ارادت داریم.
صمد بختیاری
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۱۴ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۹
4
14
خواندم و دوباره بازگشتم و خواندم
حتی دلم نیامد که بگذرم دوباره و دوباره ها بازگشتم و خواندم ، میدانی مشکل چیست؟ برخی جملاتت و افکارت زمان زیادی برای درک و هضم نیاز دارد خوب این چه کاری است که با ما میکنی مرشد و پیر دیر؟، هنوز که هنوز است گنجینه ای که به ودیعه در ذهن من هنگام خروج از دانشکده نهاده ای زندگی من و خانواده ام را تامین می کند نه تنها من و خانواده ام بلکه اطرافیانم نیز از این نهاده بهره مندند ، گاهی به ما میگویند که شما در حال تقلید از رفتار و حرکات و سکنات مرشدتان هستید خوب چه چیزی از این بهتر و پر افتخار تر ، من ضعیف ترین شاگرد تو بودم و گواهی میدهم که از روزی که تو را شناختم معنای دیگری از انسان بودن و کنجکاو بودن را یافته ام ، نزد تو یاد گرفتم که اعتراف کنم به همگان که بله من حافظ علم نیستم زیرا که آموختی ماهیت علم در از بر کردن آن نیست چرا که به مدد وجود کتب نوشتاری در قدیم و رایانه در دنیای امروز بسیار بهتر و دقیق تر از ذهن من اینکار انجام خواهد شد و آموختی که خیالات من محلی است بس بدیع و شگرف برای ماجراجویی و کنجکاوی و اضافه نمودن به آنچه که میبایست توسط رایانه ها ذخیره گردد، خاطرت هست منجر به چه تغییر بنیادی در سازمان دامپزشکی ایران شدی (سیستم اطلاعات جغرافیایی) بدون آنکه حتی یک روز در آن حضور یافته باشی و عامدانه اجازه دادی تا مدعیانی که از سر غفلت در سودای ربودن این طفل نوپا بودند آن را به یغما ببرند شاید چونان خانواده جدید موجبات تعالیش را فراهم سازند گذر زمان اثبات نمود که حتی از بزرگ کردن این طفل نوپا هم عاجز ماندند و عمرشان کفاف نداد و اکنون این طفل نوپا خلقیات بدی یافته است که نیازمند دستی شفابخش است ، کاش بدانند که طبیب شفاگر این طفل کجا سکنی گزیده است تا شاید مترنال ایمیونیتی دیگری از سوی تو بر پیکر این طفل موجبات اصلاحش را فراهم آورد.
ما فقط یک مشکل عمده با شما داریم ، هرکسی را اطراف خود میبینیم سالهاست که فارغ التحصیل شده ولی هنوز بعد از سی سال که از شاگردی تو میگذرد اجازه فارغ التحصیلی به ما نمیدهی ، هر مبحثی را که تمام میکنی به خیال آنکه خوب همه چیز را فراگرفته ایم مبحث جدیدی میگشایی و چالش جدید و تفکر جدید اصلا هم فکر نمی کنی که شاید ذهن ما قدرت و کشش مطلب جدید را نداشته باشد آن طرف تر دکتر دهقان مدیر آموزش دانشکده و توحید لو و بنی نجار نشسته اند و همچنان برای ما واحد پاس نشده و امکانات دانشجویی مورد نیاز ثبت میکنند خوب اکنون با این وضعیت شما هم اجازه بدهید ایشان به ما اجازه فارغ التحصیلی نخواهند داد و این دور تسلسل برای من و امثال من بسیار هم گواراست حقیقتا احساس تعلق به همین چیزهاست وگرنه در و دیوار دانشکده که احساس تعلق ندارد و کالبد دانشکده زنده به روحی است که شما در آن همچنان می دمید و زنده بودن آن دیوارهای سترگ بتنی به یادگار مانده از گل ها و ژرمن ها مدیون دم مسیحایی شماست .
خدا مادر را قرین رحمت ابدی خویش کند چند جلسه فرصتی را به من دادی تا با او آشنا شوم و یادگاری از ایشان داشته باشم ،چرا که سخنان گزیده ایشان در آن سالهای آخر حیات الهام بخش من نیز بوده است و دلم هنوز به الهامات آن پیر روشن ضمیر هست. بیصبرانه منتظر انتشار این کتاب هستم.
حکیم مهر عزیز تشکر میکنم از شما بابت انتشار مصاحبه هایی که با این بزرگان دارید دکتر نوروزیان ، دکتر نادعلیان ، دکتر طباطبایی، دکتر محمد نوری، اینها چشمه های پایان ناپذیر و تنها دارایی محدود ما در این زمانهای سخت هستند
دکتر مسعود عربشاهی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۲۰ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۹
5
11
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چتو فرزند بزاید
استاد سایه شما بالای سرمون. مستدام پاینده باشین ارادتمند عربشاهی
علی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۵۰ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۰
4
4
دکتر خوبم ماچ و بوس فقط اینقدر که خوبید زنده باشید پاینده باشید دوستتون داریم .کاش دوباره شاگردی کنیم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۵۷ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۰
4
5
استاد عزیزم درود برشما
موضوع نمره ۲۰ که فرمودید جالب بود . چون همواره به ما میگفتید بهترین نمره ۱۵ هست. سوالم اینه که لطفا موضوع را برامون بیشتر توضیح بدید، چون من عمری به این ۱۵ فکر کردم و امروز از شما در مورد ۲۰ میشویم.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۳۴ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۰
استاد به ما هم همین حرف رو میزدن ، حالا میبینی خودشون هم بدنبال ۲۰ بودن.
یکی از برج های دکتر از آمریکا
|
United States of America
|
۰۱:۰۳ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۰
4
5
جناب دکتر ایرج نوروزیان
استاد علم و اخلاق
با تشکر از حکیم مهر
محسن
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۳۲ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۰
3
4
با سلام وعرض ادب خدمت استاد فرزانه دکتر نوروزیان عزیز از درگاه ایزد هستی بخش سلامت وجود شما نازنین را خواستارم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۰۶ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۰
3
2
خدا حفظ کنه استاد را، در بخشی از سخنانشون از تغذیه نام بردند. متاسفانه دکترای دامپزشکی دیگه حق شرکت در دکترای تغذیه وزارت بهداشت را نداره
موسی خانی حسن
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۳۱ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۰
3
3
سلام خداوند عالم بر عاشقان ایران زمین درود بی پایان بر اساتید این کشور و سلام خدا بر استاد عزیز
دانشجوی اخراجی دانشگاه تهران
|
United States of America
|
۱۱:۴۹ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۰
5
8
روزهای پایانی سال بود و هوا گرم گرم و در خوابگاه زیر باد کولر بودم. گوشیم زنگ خورد، تماس از دفتر دکتر نوروزیان بود. زود جواب دادم. آنطرف خط دکتر بود، با زبانی مهربانانه گفت یکی از دانشجوهایش در پایانامه گیر کرده و من می‌توانم کمکش کنم؟ گفتم موضوعش چیه؟ حدود یک‌ساعت بعد و ساعت ۲:۳۰ عصر تماس گرفتم هنوز دکتر در دفتر بود گفتم نیم ساعت دیگر‌می‌رسم و کلی رفرنس و مقاله جمع کردم. در لب‌‌ تابم باز کردم دکتر دید و خوشحال شد. خواستم بفرستم روی کامپیوترش که گفت نه عادت به خواندن روی کتاب و کاغذ داره و روی کامپیوتر سخته که مطالعه کند و گفت که برایش پرینت بگیرم و یک اسکناس ۱۰۰ هزارتومانی از جیبش دراورد به من داد تا همه را پرینت بگیرم. آخه فکر کنم آن موقع پرینت برگه‌ای ۴۵ تومان بود. گفتم ۱ ساعته بر می‌گردم. بدو بدو رفتم سر میدان انقلاب و چندتا نوشت افزاری پرسیدم یکی را پیدا کردم که با ۳ تا دستگاه شروع به پرینت همه آنها کرد و صحافی کردم و برگشتم دانشکده ساعت تقریبأ ۵ بعد از ظهر بود و دکتر نوروزیان تنها منتظر من بود. آخرین روزهای سال بود و هیچ کس در دانشکده نبود. گفت بیا بریم خانه و نشانم بده چه جوری میشه این مطالب دیگر را گیر آورد. رفتم و آنجا بود که مادر بزرگوار ایشان را ملاقات کردم. لحظه خداحافظی گفتم دکتر شاید دیگر هرگز همدیگر را نبینیم، من مسافرم دارم میرم آمریکا. گفت پس بریم شام مفصلی بخوریم. رفتیم هتل شرایتون که به یکی از دانشجوهای که قبلأ فرستاده بود آلمان هم خبر داد و آمد و یک غذای عالی شام صرف کردیم و کلی گپ زدیم و چند روز بعد من پرواز کردم. گفتم شاید دیدار آخر باشه. گفت نه نیست میاد امریکا. سال اول موفق به دیدنش نشدم ولی سال دوم رفتم لوس‌آنجلس و از دم در خانه سوارش کردم رفتیم یکی از ساحلهای زیبای کالیفرنیا. در روی ساحل شنی خانواده‌ها نشسته بودند و شاد بودند، چند نفر تردستی می‌کردن، چندتا ژیمناستیک تمرین می‌کردن، زوجهای جوانی که دست در دست هم قدم می‌زدند، آنطرفتر والیبال ساحلی بازی می‌کردن، کودکانی که روی ماسه‌ها داشتند با سگهایشان کشتی می‌گرفتن و در ماسه ها می‌لولیدن و چند جمع که داشتن آهنگ نوازی می‌کردن و غریبه‌ها که رد می شدند چند دقیقه می‌رقصیدن و رد می شدن. گفتم دکتر بریم یکم جوانی کنیم و کمی برقصیم. گفت تو برو من پولش را می‌دم. قبول کردم. دکتر یک ۵ دلاری دراورد و در صندوق یکی از آنها انداخت و من نزدیک ۲۰ دقیقه داشتم خودم را روی ماسه ها تکان می‌دادم و بالا و پایین می‌پریدم و هر کسی رد می‌شد می‌امد یک کوچولو با من می‌رقصید و دکتر نوروزیان هم ایستاده بود و فقط می‌خندید. در مسیر برگشت با پیشنهاد دکتر نوروزیان به بیمارستان ۴ طبقه اتینجر (رفرنس دام کوچک) رفتیم و یک تور کامل داخل بیمارستان گشتیم و‌ کلی با کارکنان و دامپزشکهای آن حرف زدیم و بعد در یک رستوران ایرانی شام را صرف کردیم و دکتر را جلوی درب خانه پیاده کردم و باز گفتم دکتر شاید آخرین بار باشه که گفت نه نیست.
خاطره‌ی یک دانشجوی سابق و اخراجی دانشگاه تهران بود.
پاسخ ها
ناشناس
| France |
۱۵:۳۵ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۰
چرا اخراج شدین؟
اخراجی دانشگاه تهران
| United States of America |
۰۸:۱۳ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۱
دوبار جواب دادم حکیم ترسید که وبسایتش را ببندند و کامنتم را منتشر نکرد.
دکتر ناصر رسولی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۲۶ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۰
4
3
با سلام. من دانشجوی دانشگاه شیراز بودم و با آقای دکتر در زمان دانشجویی آشنایی نداشتم. اما وقتی بعدها آشنا شدم از هر نظر تحت تاثیر قرار گرفتم. هم از نظر اخلاق و کردار و رفتار و هم از نظر علمی. برای ایشان ارزوی سلامتی و سعادت و طول عمر با عزت دارم.
دکتر احمدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۰۷ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۰
4
3
هر چی از استاد علم وادب گفته شود کم است اما بنده هم مثل بقیه همکاران افتخار شاگردی استاد بزرگوار را داشتم و دارم و همیشه از زمان دانشجویی سعی میکردم از منش و اخلاق استاد الگو بگیرم هر چند که دراین مقوله نمره قبولی نمیگیرم و از خداوند بهترینها را براشون ارزومندم و امیدوارم مسیر خط فکری و کاری استاد پر رهرو باشد
سیاوش شریفی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۳۱ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۰
4
2
استاد بزرگوار شما جلوه یک انسان نمونه اید که دیگر در دامپزشکی تکرار نمی شوید.من افتخار شاگردی شما را در دانشگاه ارومیه داشتم.ویکی از دلایلی که رشته جراحی را برای ادامه تحصیل انتخاب نمودم فقط وفقط حنابعالی بودید.کلام شیوای شما در تدریس و انتقال تجربیات ارزنده تان به شاگردانتان همیشه مانند زنگی در گوش من می نوازد.از استاد عزیز دیگرم جناب آقای دکتر نوری هم تشکر میکنم که در تایید حضرتعالی در این فضا دل نوشته زیبایی را نوشته بودند.
ساسان صابر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۲:۴۷ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۱
4
4
« برومند باد آن همایون درخت
که در سایه اش می‌توان برد رخت »
پاینده باشی استاد ایرج عزیز.
محمد مهدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۰۷ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۱
4
1
سلام ودرودبراستاد گرانمایه که کلامش پس از ده ها سال هنوز مرهمی است بر زخمهای پیکر دامپزشکی کشور موفق وموید باشید استاد عزیز
محمد سعیدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۰۰ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۲
2
2
سلام و احترام خدمت استاد عزیزم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۰۲ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۲
3
6
خیلی دوست دارم منطق اون کسایی که کامنت ها رو خوندن و منفی دادن درک کنم اگر حرفی داری بگو از دکتر نوروزیان دلخوری بگو چرا کامنت ها رو منفی میزنی من فکر نمیکنم احدی از دکتر نوروزیان بدی دیده باشه همیشه خندان بود همیشه من هر گز ایشان را بدون لبخند ندیدم در بیمارستان دام بزرگ دانشگاه تهران در مرد آباد در زمان دانشجویی افتخار این و داشتم که در هنگام جراحی یک اسب کمک ایشان بودم در حد نگه داشتن پای حیوان برای برداشتن یکه توده توموری در ناحیه نزدیک سم
ناشناس
|
United States of America
|
۰۹:۱۱ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
1
0
دکتر نوروزیان گرامی و ایرج عزیزم من یکی از همکلاسیهای دبیرستانی فیروزبهرام هستم با هزار خاطرات خوش و فراموش نشدنی در کنار دوستانی چون رستم امانی پرویز هورشتی رضا احمدی و دوران خوب قبل از کنکور تا ابد در خاطرم نقش بسته خیلی علاقمندم دوست قدیم و استاد امروز دانشکده دامپزشکی رو یکدفعه دیگه ببینم من مقیم لوس انجلس هستم لطفن با من تماس بگیر با آرزوی سلامتی و شاد کامی
برای شما و خانواده محترم قربانت دکتر فروغی
شاهین کوچک خانی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۳/۲۵
1
0
سال63یک راس گاو شیری بردیم کلینیک سه را ه اذری دکتر نوروزیان گاو را جراحی کرد سر پستانش را جراحی کرد اولین سال کار وپرورش گاو شیری را تجربه می کردم....دکتر با خوشرویی گاوم را درمان کرد....تا همین لحظه عاشقانه این حرفه را ادامه دادهام
نظر شما
ادامه