حکیم مهر - وبلاگ پرسنل و محققان موسسه واکسن و سرم سازی رازی در مطلبی با عنوان "تحریمهای ناجوانمردانه علیه موسسه واکسن و سرم سازی رازی" نوشت :
"چند سال از تحریمهای ناجوانمردانه بر علیه موسسه تحقیقات واکسن و سرم سازی رازی می گذرد. در February 25 2009 در اخبار ذکر شد که شورای امنیت سازمان ملل تعدادی از موسسات و سازمانهای ایرانی را به لیست تحریمها اضافه کرده و متاسفانه نام موسسه رازی نیز در این لیست وجود داشت. تهیه کنندگان پیش نویس تهیه شده برای تحریم کشورهای آلمان، انگلیس و فرانسه موسوم به EU3 بودند. متن اصلی این خبر در لینک مقابل قابل مشاهده است: لینک خبر
در بخشی از این سند آمده است:...
Some state-run organisations are named for the first time, including the prestigious Sharif University of Technology, Iran Insurance Company, Iran Air Cargo, which is affiliated to the state-owned airliner Khatam ol-Anbia, a construction contractor affiliated to the elite Revolutionary Guards, Iran Space Agency and Razi Institute for Serum and Vaccine Production…
خبر این تحریمها یک بار دیگر در سال 2010 یعنی پس از قطعی شدن و صدور دستورات اجرایی بر روی تلکس خبرگزاریها منتشر شد (لینک خبر)
According to The Financial Times and Il Reformista, an Italian newspaper, the EU3 have issued a list of 34 Iranian entities and 10 individuals allegedly linked to Iran’s nuclear or biological weapons program. The list includes state-run organizations like the Sharif University of Technology, Iran Insurance Company, Iran Air Cargo, Iran Space Agency and Razi Institute for Serum and Vaccine Production. Six banks are also named, including Bank Tejarat
و از آن زمان تحریمی ناجوانمردانه و کاملا غیر منطقی بر علیه موسسه تحقیقات واکسن و سرم سازی رازی آغاز شد.
بر حسب آنچه که امروزه ما می بینیم دامنه تحریمها به همین چند موسسه و سازمان محدود نشده بلکه غربیها تا آنجا که توانسته اند و می توانند همه سازمانهای ایرانی را تا حد ممکن در معرض تحریم قرار داده اند و کاملا واضح است که آنها دست به یک جنگ تمام عیار بر علیه ملت ایران زده اند و متاسفانه برخی سخنان و اقدامات نیز مزید بر علت شده و کار غربیها برای توجیه این اقدامات غیر انسانی در نزد افکار عمومی کشورهای خود بسیار راحت کرده است.
البته به دلیل بومی بودن تکنولوژی تولید واکسن در ایران و قدرت علمی بالای محققین موسسه رازی، تحریمها اثری کشنده بر رازی نداشته و نخواهد داشت بلکه بر عکس این شرایط سخت سبب استقامت هر چه بیشتر و بومی شدن بخشی از فن آوریهایی که در گذشته به آن دسترسی نداشتیم خواهد شد ولی به هر حال قبول این تحریمها و خو گرفتن به آن از یک زاویه به معنی پذیرش اتهامات دروغین دشمنان تلقی می شود. کاملا واضح است و غربیها نیز به خوبی می دانند که موسسه رازی اصولا یک موسسه تولید انسان دوستانه است و هیچ محصولی غیر از یک سری سرمها و واکسنهای دامی و انسانی در آن تولید نمی شود.آنها بارها و بارها به بهانه بررسی تطابق موسسه با الزامات GMP جاسوسانی را در لباس بازرس به موسسه فرستادند و این شبه بازرسان با تهیه گزارشات دقیق از وضعیت موسسه این مطلب را منتقل کردند که اصولا موسسه رازی به فکر چیزی جز تولید محصولات خود نیست و هیچ زیر ساختی برای تولیدات بیوتروریسم در این موسسه بزرگ وجود ندارد. انها در این بازرسیها متوجه برخی نقاط قوت و ضعف ما نیز شدند و جالب این است که نقطه فشار تحریمهای خود را نیز بر آنها متمرکز کرده اند. غربیها به خوبی می دانند که اتهامات آنها دروغین است و در این شرایط به نظر می رسد که آنها قصد دارند با کند کردن روند تولید واکسنها در رازی و وابستگی مملکت به خارج فاز ملت مقاوم ایران انتقام بگیرند. البته کسانی که به ایران آمدند و موسسه را دیدند و حتی آنها که موسسه رازی را از دور می شناسند به خوبی می دانند که موسسه رازی با این فشار ها نابود نمی شود ولی به هر حال با سنگی مفت در صدد شکاری مفت هستند.... شاید بشود...
اینکه نوشتم شاید بشود به تدبیرهای ما بر می گردد. ما باید برای شکستن این تحریمها باید برنامه ای مجزا طراحی کنیم. متاسفانه ما از درون بیش از برون ضربه خورده ایم و به عبارت دیگر سوء مدیریت شبه مدیران در رازی بیش از تحریمها موسسه را در معرض خطر قرار داده و می دهد. غربیها در محاسبات خود بر روی سوء مدیریت و جاه طلبی های برخی آقایان خیلی حساب باز کرده اند. دکتر نادر الهرجی بازرس و معلم اعزامی از سوی سازمان بهداشت جهانی در سال 1381 وقتی در موسسه رازی مشغول بازدید از بخشهای موسسه رازی بود در تماسی تلفنی با دوستش در آن طرف خط به او گفت موسسه رازی در مرحله مرگ سازمانی و جمود نعشی به سر می برد. این جمله ای بود که پنج سال قبل از آن و در زمان مدیریت دکتر محمدی در سال 1376 در سالن کتابخانه آن را گفته بودم و منحنی رشد و افول موسسه رازی را روی تخته وایت برد کشیده بودم ولی دکتر محمدی از این سخن روی ترش کرد و از این گفته که موسسه رازی در مرحله مرگ سازمانی به سر می برد ابارها گلایه کرد. هم اکنون او به پاس خدمات شایانش به موسسه و مدیریت توانمند یازده ساله اش!!! در ژنو به سر می برد. بعدی های هم که آمدند چه دکتر اخویزادگان و چه دکتر کهرام و این شش سال اخیر دکتر دلیمی نیز این حقیقت را دانستند و کاری نکردند و یا ندانستند و نخواستند که بدانند. در هر حالت غربیها این حقیقت را فهمیدند و بر روی آن حساب باز کردند و اینک می خواهند لوله هوا و غذای این موجود دوست داشتنی را با تحریمهای خود قطع کنند غافل از اینکه فرزندان پاک رازی، نفسهای در سینه حبس شده خود را تا آخرین لحظه در نای و شش های آن جاری می کنند و از مرگ دایمی این سازمان بزرگ و این افتخار ایران زمین جلوگیری خواهند کرد.
تاخیر در راه اندازی ساختمانهای جدید و اینکه ما در ده سال گذشته( و به عبارت بهتر بیست سال گذشته) علی رغم صرف میلیاردها تومان هنوز یک متر فضای پاک در موسسه نداریم نمونه ای از سوء مدیریت در موسسه رازی است که غربیها بر روی آن خیلی حساب باز کرده اند. جالب اینجاست که هیچیک از آقایان حتی آنها که بیش از یک دهه بر مسند مدیریت ارشد موسسه در مدیریت ها و معاونت های مختلف تکیه زده و از این راه بارها و بارها به سفرهای خارجی رفته و طعم شیرین حق ماموریتها و حق مسئولیت های سنگین را چشیده اند نیز خود را مسئول نمی دانند. به نظر من ریاست محترم موسسه جناب آقای دکتر قدکچی باید در عین حال که تلاشهایی را برای بر هم زدن نقشه دشمنان خارجی طراحی کند باید به فکر اسب تراوای سوء مدیریت در اطرافیان خود نیز باشد.
علی ایحال این مطلب را برای تشویق دوستان عزیز، خوانندگان گرامی و مدیران و کارشناسان موسسه رازی برای انجام یک سری اقدامات قدرتمند به منظور رفع اثر تحریمها به تحریر در آوردم. به نظر من ما می توانیم برای رفع این تحریمها اقدامات زیر را به انجام برسانیم:
1- تماسهای مستمر و مستقیم با شورای امنیت به منظور توجیه آنها در خصوص بیگناهی موسسه و انتشار این اقدامات در سطح افکار عمومی جهان،
2- شناسایی نقاط قوت و ضعف داخلی که می تواند در اثر این تحریمها موسسه رازی را تحت فشار قرار دهد. هر چند به لطف اسب تراوای سوء مدیریت در رازی ما حتی یک خط برنامه استراتژیک نداریم ولی در هر حال پیشنهاد می کنم که برای رفع این مشکل یک برنامه جداگانه نوشته شود،
3- تقدیم یک شکایت حقوقی به دادگاه لاهه یا دیگر مراجع قضایی جهان برای محکومیت قضایی شورای امنیت و تصویب کنندگان این تحریمها،
4- مکاتبات مکرر با سازمان بهداشت جهانی برای کسب حمایت از این سازمان برای توجیه تحریم کنندگان و در کنار آن تامین برخی نیازهای فوری خود،
5- جلوگیری از برخی اقدامات تحریک کننده و بهانه ساز در موسسه رازی. این که نوشتم تحریک کننده و بهانه ساز برای همگان مشخص است که منظور چیست. ما نباید با برخی اقدامات نسنجیده مثل برگزاری برخی تجمعات با برخی پوشش های خاص دیگران را قانع کنیم که ما یک موسسه تولید و تحقیقی صرف نیستیم. موسسه رازی یک موسسه کاملا تحقیقی و تولید با اهداف انسان دوستانه است و هر گونه برنامه متفرقه باید از لیست برنامه های آن حذف شود.
6- استفاده از فرصت به وجود آمده برای دریافت بودجه های بیشتر به دلیل شرایط خاص تحریم،
7- توسعه ارتباطات داخلی با دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی به منظور بهره گیری از توان آنها در جهت رفع نقاط ضعف،
8- توسعه ارتباطات خارجی به منظور تقویت توان تحقیقاتی موسسه رازی و بهره گیری هر چه بیشتر از فرصتهای محیطی،
9- اجرای طرحهای تحقیقاتی متعدد برای رفع نقاط ضعف و دستیابی به تکنولوژیهای جدید.
ما با تنها ابزاری که در این وبلاگ داریم راههای درست و حقیقی را به مدیران رازی نشان می دهیم. بیش از این که اینها را بنویسیم و حضورا نیز به برخی از اینها اشاره کنیم کاری نمی توانیم انجام دهیم. امیدوارم ریاست محترم موسسه تلخی قلم نویسندگان این وبلاگ را با شیرینی حقی که در کلام آنهاست پذیرفته و راهکارهای موثری را برای نجات موسسه رازی پیشنهاد و اجرا نماید. انشاء الله"