حکیم مهر: «مجتبی خالقیپور» محیطبانی
است که عاشقانه کار میکند. مدتی است که او بر زخم حیوانات نیشابور مرهم میگذارد
و دیگران را تشویق میکند که مراقب بال نازک پرندگان و پنجه نازک حیوانات باشند.
به گزارش حکیم مهر به نقل از مهر، «مجتبی خالقیپور» از
محیطبانان نیشابوری است که به خاطر تلاش برای حفظ، نگهداری و درمان حیات وحش و
فرهنگسازی در این زمینه مورد توجه مردم و فعالین محیط زیست قرار گرفته است. از
مهمترین و جذابترین کارهایی که او در سالهای گذشته به آن مشغول بوده
درمان گونههای مختلف جانوری و رهاسازی دوباره آنها در طبیعت است. به همین بهانه
سراغ او رفتیم تا هم درباره شغل محیطبانی از او بپرسیم و هم از چند و چون فعالیتهایی
که دارد سوال کنیم.
خالقیپور درباره علاقهای که به محیط زیست دارد میگوید: من
از بچگی وقتی کتاب جغرافیا را میخواندم و میدیدم که نوشته «بام خراسان بینالود»،
همیشه آرزو داشتم بام خراسان را ببینم. وقتی بچه بودم همیشه صبحها به بینالود
نگاه میکردم تا ببینم روی آن برف نشسته یا نه. اواخر آبان و آذر که بارندگیها
شروع میشد، سر بینالود برف بود. همیشه میگفتم کی بشود که توی زمستان و برف بروم
بینالود. اولینبار توی تابستان رفتم و با گلههای عشایری برخورد کردم. اما اولینباری
که در زمستان به بینالود رفتم توی سن بیست و چهار پنج سالگی بود. سه نفر بودیم که
بدون تجهیزات رفتیم و توی کوه بین برفها گیر کردیم. خوشبختانه با یک گروه
کوهنوردی برخورد کردیم و همین باعث شد جانمان نجات پیدا کند. خلاصه علاقه به
طبیعت از بچگی در روح و روان ما بود. همیشه دوست داشتم توی کوه و طبیعت باشم و گل
و گیاهها را دوست داشتم و حالا همه گل و گیاهان منطقه خودمان را میشناسم. الآن هم
دارم در دانشگاه رشته گیاهان دارویی را میخوانم.
مردم گیاهان دارویی طبیعت را برداشت نکنند
او رفتار مردم با گیاهان دارویی در طبیعت را اشتباه میداند
و بیان میکند: بسیاری از مردم وقتی به کوه و مراتع میروند گیاهان دارویی را میکَنند
و با خودشان میبرند که کار اشتباهی است. متأسفانه ما در این زمینه قانون
بازدارنده نداریم. قوانین حوزه محیط خیلی کهنه شده و مربوط به سی چهل سال پیش است.
مردم میگویند این گیاهان که همینطوری رشد میکنند، چرا نباید آنها را
بکنیم؟ باید توجه داشته باشیم که الآن جمعیت ما نسبت به دهههای پیش
خیلی بیشتر شده است. آن موقع اگر عدهای گیاهان دارویی را جمع میکردند هم جمعیت
کمتر بود، هم وضعیت مراتع بهتر بود، هم دام کمتری به مراتع میرفت و هم خشکسالی و
تغییرات اقلیمی نبود. الآن شرایط روز به روز سختتر میشود و در خیلی از
مراتع دیگر شاهد رشد گیاهان دارویی نیستیم. این داروها جزوی از طبیعت
هستند و نباید به دستان ما نابود شوند.
خالقیپور ادامه میدهد: توصیه من به مردم این است که اولاً
به گیاهان دارویی در طبیعت دست نزنند. این گیاهان برای طبیعت منافع زیادی دارد که
ما از آن آگاه نیستیم. بنابراین وقتی ما آنها را اینطور بی رویه برداشت میکنیم،
وضعیت منطقه را با بحران مواجه میکنیم. با اینهمه اگر باز هم میخواهند گیاهان
دارویی را برداشت کنند، حداقل آنها را از ریشه جدا نکنند. اکثر مردم گیاه را ریشهکن
میکنند که این یعنی نابودی صد در صد گیاه. ضمن اینکه حتی وقتی ساقه و برگ و گل آن
گیاه را جدا میکنند، دیگر اجازه تکثیر آن گیاه را به ریشه نمیدهند.
نبود گیاهان دارویی به ایجاد سیلاب کمک میکند
این محیطبان درباره آثار گیاهان دارویی خودرو در
طبیعت میگوید: یکی از آثاری که نابودی گیاهان دارویی دارد، جدا از اینکه طبیعت را
زشت و بدون عطر خوش و دلپذیر میکند، این است که به سیلابها اجازه تخریب بیشتر میدهد.
وقتی مرتع ما بوته و درختچه و گیاهان فراوانی داشته باشد، باعث میشود قطرات باران
با برخورد به آنها به داخل خاک نفوذ کند. اگر همین گیاهان نباشند باران روی خاکی
که سفت و سخت شده، راه میافتد و سیلاب میشود و تخریبها چندبرابر میشود.
همچنین باید بدانیم تا گل و گیاهی نباشد حیوانی هم نیست. گیاهان تنها موجوداتی
هستند که علاوه بر غذای خودشان غذای دیگر موجودات را هم تأمین میکنند. حیوانات
اینطوریاند؟ نخیر. گیاهان منابع تجدیدناپذیر ما هستند. وقتی یک درخت
اُرس ۷۰ ساله
آتش میگیرد، چقدر باید صبر کنیم تا یک درخت مثل او و با کارآیی او
داشته باشیم؟ معلوم نیست. شاید چندصدسال طول بکشد که دوباره چنین درختی
رشد کند و ریشه بگیرد و در برابر بلایای طبیعی و انسانی مقاوم شود. ولی اگر یک
حیوان آسیب ببیند، با سه چهار سال مراقبت و حفاظت خودش خودش را تکثیر و احیا میکند.
اهمیت گیاهان در این است.
خودم در بچگی چُغُک شکار میکردم!
بعد از صحبت درباره اهمیت گیاهان دارویی و پرهیز از برداشت
آنها در طبیعت، وقت آن است که درباره فعالیت اصلی آقای خالقیپور صحبت کنیم که حفظ
و مراقبت و تیمار گونههای جانوری و رهاسازی آنها در طبیعت است. خالقیپور که خودش
در کودکی مثل خیلی از ما تجربههای حیوانآزاری داشته تعریف میکند: وقتی بچه بودم
با «پلخمون» های دستساز، «چُغُک» و «موسیکوتقی» میزدیم! مادرم میگفت
«اینا رو
آزار نده، اینا گناه دارن. آه این حیوونا زندگیتو
تباه میکنه و دیگه خیر نمیبینی». این حرف مادرم همیشه آویزه گوش من
بود. بعدها که بزرگتر شدم وقتی میدیدم بچهها سگها را میزنند، به آنها میگفتم
نکنید، گناه دارند.
از او درباره شروع فعالیتهایش در زمینه تیمار و مراقبت از
حیوانات میپرسم. جواب میدهد: شخصاً سه سال است که درگیر این کار شدهام. میدیدیم
که گونههای حیات وحش از لانه یا مادرشان جدا شدهاند یا گونهای زخمی شده. وقتی
اینها را به اداره میآوردند ما تیمی نداشتیم که آنها را تیمار و درمان کنیم.
متأسفانه نه بودجهای برای این کار داریم و نه نیروی متخصص. به خاطر همین تصمیم
گرفتیم با انجمنهایی که در زمینه حفظ و مراقبت از حیوانات فعال هستند همکاری کنیم
و حیوانات را درمان کنیم.
بعضیها به هوای پولدار شدن جوجهپرندگان را از لانهشان
برمیدارند
خالقیپور با انتقاد از بعضی افراد که به هوای پولدار شدن به
گونههای حیوانی دستدرازی و آنها را از طبیعت جدا میکنند، ادامه میدهد: بعضی از
مردم فکر میکنند با برداشتن و فروختن این گونهها یکشبه پولدار میشوند. فکر میکنند
همه پرندههای شکاری قیمتی هستند و میتوانند آنها را با پول خوبی به اعراب
بفروشند. ولی اینطوری نیست. ما فقط دو گونه مهم و ارزشی داریم که قاچاق میشود،
ما بقی گونهها مثل دلیجه و عقاب طلایی و … که مردم آنها را از داخل
لانههایشان برمیدارند ارزش مالی ندارد. متأسفانه به خاطر نفع شخصی جوجهپرندگان
را از لانههایشان برمیدارند و با تغذیه نامناسب و نگهداری غیراصولی آنها را با
مشکل مواجه میکنند. وقتی پرنده را پیش ما میآورند که مریض شده برای ما میآورند
و نمیتواند روی پایش بایستد.
با هزینههای شخصی پرندگان و حیوانات را درمان میکنیم
این فعال محیط زیست درباره دیگر حیواناتی که به دلایل مختلف
از طبیعت جدا شده و برای درمان به آنها تحویل داده میشوند میگوید: گورگن گونه
کمیابی است که درمان و رهاسازی کردیم. زردهبر گونه در خطر انقراض است که ما چند
تا از این گونه را تیمار و درمان کردیم. برهمیشهای اوریال، گرگ، پرندههایی
مثل عقاب طلایی، دلیجه، لیل که از گونه شاهینهاست و… از دیگر گونههایی
هستند که درمان کردیم. اینها را تحویل ما میدادند ولی ما امکانات، بودجه و نیروی
متخصص برای این کار را نداشتیم. برای همین با گروه طوس صحبت کردیم. پیشنهاد آنها
این بود که حیوانات را به مشهد ببریم، درمان کنیم و بعد برگردانیم که امکانپذیر
نبود و حیوان در این مسیر تلف میشد. من تصمیم گرفتم در خود نیشابور از بچههای
علاقهمند به نگهداری و مراقبت از حیات وحش دعوت کنم تا به ما کمک کنند. از
متخصصینی که از سازمان محیط زیست مجوز دارند خواستم که هم به ما آموزش بدهند و هم
در تیمار حیوانات به ما کمک کنند. در جمع ما کسانی هستند که علاقهمند به این
کارند ولی اطلاعاتی ندارند. قرار شد ما اینها را آموزش بدهیم و در ادامه مسیر از
کمکشان استفاده کنیم. فعلاً بچهها زیر نظر ما و با هزینههای شخصی خودشان گونههای
مختلف را تیمار و درمان میکنند. در لحظه آخر هم به خاطر زحماتی که برای درمان آن
حیوان کشیدهاند، از آنها دعوت میکنم تا هنگام رهاسازی حیان حضور داشته باشند و
خودشان او را آزاد کنند. اگر عکس و فیلمهای صفحه من را ببینید، متوجه میشوید که
خود من اصلاً در آنها حضور ندارم و در پشت صحنه هستم. دوست دارم کسی که برای درمان
آن حیوان زحمت کشیده، جوجه را بزرگ کرده، شکار یادش داده، زندهگیری یادش
داده و درمانش کرده حیوان را رها کند و از آن لحظه لذت ببرد. همین اتفاق حال خوبی
به بچهها میدهد که با هیچ چیز قابل مقایسه نیست.
ماجرای جوجهعقابی که درمان و رهاسازی کردیم
این محیطبان با بیان اینکه مخارج تیمار و درمان گونههای
حیوانی بسیار بالاست، درباره این هزینهها میگوید: امسال یک جوجه عقاب طلایی برای
ما آورند که وضعیت خیلی بدی داشت، به طوری که حتی نمیتوانست روی پایش بایستد.
کلی سرمتراپی انجام دادیم و به او مکمل دادیم تا توانست سرپا شود.
مرحله بعدی تغذیهاش بود. شما نمیتوانی به این جوجهعقاب پوست یا گوشت مرغ بدهی.
باید به او غذاهای مقوی بدهی تا بالهای پرنده قوت پرواز داشته باشد و
پنجههایش قدرت شکار داشته باشد. غذاهایی که کلسیوم بالایی داشته باشند،
مثل گوشت بلدرچین و همستر و موش. این کارها هم مستلزم هزینه خیلی زیادی
است. یعنی حداقل روزی پنجاه تا صد هزار تومان هزینه درمان این گونههاست. همین
جوجه عقاب طلایی را بین شش تا هشت ماه باید نگهداری کنیم تا شکار یاد بگیرد. اگر
بدون این فرایند اصولی او را بزرگ کنیم و بعد در طبیعت رها کنیم، در طبیعت از بین
میرود.
خالقیپور درباره چالشهای کاری که میکنند ادامه میدهد:
بعضی وقتها این حیوانات تلف میشوند و بچهها تا مدتی ناراحت هستند. پسر خود من
سال پیش اصرار داشت که از یک حیوان نگهداری کند. به او میگفتم این کار خیلی سخت
است و باید او را مثل یک بچه مواظبت کنی. یکبار برایش بچه خرگوش آوردم که از بین
رفت. تا چند وقت گریه میکرد و ناراحت بود.
مردم در مواجهه با حیوانات با شماره ۱۵۴۰ تماس بگیرند / لطفاً به
حیوانات دست نزنید!
او میگوید «مردم در اولین مواجهه با حیات وحشی که فکر میکنند
نیاز به رسیدگی دارد باید به شماره ۱۵۴۰
که متعلق سازمان حفاظت از محیط زیست است تماس بگیرند» و ادامه میدهد: ما نباید
برای حیوانات دایه مهربانتر از مادر باشیم. طبیعت خودش را حفظ میکند. نباید به
محض اینکه یک پرنده را روی زمین دیدیم فکر کنیم او کسی را ندارد و برداریم. ممکن
است شما در طبیعت ماری را ببینید که به پرندهای حمله کرده است. اینجا اگر بخواهیم
رحم و مروت نشان بدهیم باید برویم و آن پرنده را از دهن مار نجات دهیم.
در صورتی که آن پرنده مال همان مار است. این سیستم و زنجیره غذایی طبیعت است. وقتی
یک برهمیش را برمیداریم، باید بدانیم که مادرش همان اطراف است. چون برهمیش تا
یکی دو ساعت بعد از به دنیا آمدن توان حرکت ندارد، مادرش او را همانجا رها میکند
و همان اطراف پرسه میزند. ضمن اینکه چون بدن مادر خونی است، کمی دورتر از بره
خودش را به مریضی میزند تا اگر شکارچی وجود داشت جذب خودش بشود، نه جذب بچه.
خلاصه اینکه دخالتهای ما صدمات زیادی به طبیعت وارد میکند. حتی اگر این حیات وحش
را به ما هم تحویل بدهند ما نمیتوانیم مثل مادر از او مراقبت کنیم. شاید بیست
درصد از حیواناتی که ما درمان میکنیم بتوانند به طبیعت برگردند و دوام بیاورند.
پس مهمترین کار این است که به طبیعت دست نزنند.
حیات وحش فقط سگ و گربه نیستند
این محیطبان به تبعیض بعضی فعالین محیط زیست بین سگ و گربه
و دیگر گونهها اشاره میکند و توضیح میدهد: مردم ما الآن به سگ و گربه
توجه میکنند اما برای دیگر گونههای حیات وحش اهمیتی قائل نیستند. خوشبختانه ما
در نیشابور توانستیم طوری فرهنگسازی کنیم که حتی گروههایی که پیش از این فقط در
زمینه سگ و گربه فعالیت میکردند، رو به تیمار و درمان دیگر حیات وحش هم بیاورند و
به ما کمک کنند. درحال حاضر بسیاری از هزینههای مراقبت را این دوستان
پرداخت میکنند و تبدیل به بازوی ما شدهاند.
او تنها را حفاظت از محیط زیست و گونههای حیوانی و گیاهی را
مشارکت مردم میداند و درباره لزوم آگاهسازی مردم در این زمینه میگوید: خود مردم
باید به حفظ حیات وحش کمک کنند. نگهداری از طبیعت تنها از طریق مشارکت مردم ممکن
میشود. الآن در منطقه ما پلنگ
و کاراکال و سیاهگوش را داریم که گونههای بسیار کمیابی هستند
که نیاز به حمایت دارند. یا همین گورکن که ما تیمارش کردیم موجود کمیابی است. دو
گروه «حامیان حیوانات بیپناه نیشابور» و «دوستداران حیوانات نیشابور» از گروههایی
هستند که کمک میکنند تا ما حیات وحش نیشابور را حفظ کنیم.
عاشق لباس محیطبانیام
صحبتهای پایانی ما درباره شغل محیطبانی است. خالقیپور که
در شبکههای اجتماعی فعالیت مؤثری دارد و بسیاری را به این شغل علاقهمند کرده
درباره محیطبانی میگوید: لباس و شغل محیطبانی برای من یک شغل «زندگیبخش» است.
شما در این شغل باعث ضمانت خیلی از گونههای گیاهی و جانوری هستید. خود من همین
رهاسازیها را خیلی دوست دارم. خیلی وقتها درگیر این کار هستم و وقت زیادی از من
میگیرد. خانمم میگوید تو کلاً زندگی را ول کردهای و به حیوانات چسبیدی! از زمان
استراحتم میزنم تا این گونهها درمان شوند. موقع رهاسازی هم هرطور باشد با این
بچهها میروم تا موقع رهاسازی حضور داشته باشند و نتیجه زحمات شأن را ببینند.
خالقیپور با بیان اینکه «لباس محیطبانی برای من مقدس است»،
مهمترین برنامه خودش را فرهنگسازی درباره محیط زیست و آگاهسازی مردم میداند و
بیان میکند: هم میدانند که من عاشق این لباسم و در این سالها سعی کردم در حد
توانم مفید باشم. اوایل با باید و نباید با مردم مواجه میشدم
اما الآن معتقدم مشکل ما آموزش ندادن درباره محیط زیست است. به همین
خاطر الآن تمام تمرکز من روی فرهنگسازی است. با این نگاه است که در سالهای
گذشته توانستم با شکارچیان صحبت کنم و بسیاری از آنها را از شکار منصرف کنم. از
آنها میخواهم به جای نگاه کردن با دوربین اسلحه، با دوربین عکاسی به طبیعت نگاه
کنند. همین رویه باعث شده است شکارچیان زیادی دست از شکار بردارند و به طبیعت خدمت
کنند. در نیشابور حداقل هفت هشت نفر از حرفهای من تأثیر گرفتهاند و دست از شکار
برداشتهاند. هدف من فرهنگسازی و آگاهسازی است. خودم هم سعی میکنم کتاب بخوانم،
از اساتید بپرسم و آگاهی خودم را بالا ببرم. چرا که همه در قبال محیط زیست مسئول
هستیم و باید در حد توان آگاهی خودمان را بالا ببریم. امیدوارم مردم هم قدر داشتههای
خودشان را بدانند و بیشتر از این مراقب محیط زیست باشند.