کد خبر: ۷۰۶۸۸
تعداد نظرات: ۳۱ نظر
به بهانه درگذشت شادروان دکتر رامین جهانگیر سلطانی:
سازمان دامپزشکی کشور یکی از اخلاق‌مدارترین، پاکدست‌ترین و شریف‌ترین اعضای خود را به ناگهان از دست داد و این رخداد ناگوار موجی از اندوه و دل‌شکستگی را بر ما ارزانی داشته است ...

برای رامین که بدون خداحافظی ما را ترک کرد

در میان اشک‌ها پرسیدمش:

خوش‌ترین لبخند چیست؟

شعله‌ای در چشم تاریکش شکفت

جوش خون در گونه‌اش آتش فشاند

گفت: لبخندی که عشق سربلند

وقت مردن بر لب مردان نشاند

من زجا برخاستم بوسیدمش

- «رامین، حالا می‌خوای بعد عمل چیکار کنی؟»

+ «راستش رو بخوای، می‌خوام تکلیف این بیماری رو یک‌سره کنم، بعدش با خیال راحت برم دنبال آرزوهای ساقی...»

«ساقی» دخترش بود که بارها از لذت دیدن بزرگ شدنش برای ما صحبت کرده بود؛ تو گویی این خودش بود که داشت دوباره بزرگ می‌شد و لیلایی هم داشت که زندگی بدون او برایش غیرممکن بود؛ «لیلا» تکیه‌گاهش بود؛ همان لیلایی که حالا مجنونش آهنگ سفر کرده، بی آنکه بر خلاف عادت هر دم و بازدمش اندیشه فردای لیلا را داشته باشد.

این آخرین مکالمه ما بود و بعد آن آرزوی سلامتی و زودتر برگشتن به اداره و بدرقه تا درب شیشه‌ای سالن اداره کل. این بیماری با تمام مشقت‌هایی که این همه سال به او تحمیل کرده بود، نتوانسته بود متوقفش کند؛ مسیری را آغاز کرده بود که یک‌بار پدر را در بیمارستان جم تهران قدم به قدم با جسم و روحش تا آرامش ابدی همراهیش کرده بود و این بار دوم بود که این بار جسمش آن را تجربه می‌کرد؛ ناآشنا به مسیر نبود و همین هفته قبل از بستری شدن، پیرمردی از ساری را با شرایط مشابه خودش خوشحال از نتیجه درمان به سمت شهر و دیارش راهی کرده بود.

کافی بود ببیندت و به قول خودش اعتقاد داشته باشد که: «تو یه مرگت هست! کسالتی، دردی، بیماری یا هر چیز دیگری»، تا تو را پیش معتبرترین پزشک شهر رهنمون نمی‌ساخت و نتیجه را تا آرامش روحی و جسمی تو پیگیری نمی‌نمود، رهایت نمی‌ساخت و بعد تلفن پشت تلفن بود که تماس می‌گرفت تا وضعیتت را بداند؛ نمی‌دانم، شاید آرامش دیگران روحش را جلا می‌داد؛ شاید هم از جنس مردم این زمانه نبود که بگردد تا زخمت را بیابد و تا بالا رفتن ناله‌ات به آسمان دشنه‌اش را در زخمت فرو کند.

زندگی حرفه‌ای‌اش را از امریه سربازی در حوزه دامپزشکی و در استان قزوین آغاز کرد و بعدتر به تهران آمد. سه سال در شهر ری به عنوان کارشناس و سپس به عنوان مدیر اداره دامپزشکی شهرستان دماوند ادامه داد؛ جایی که بعدتر تجربیات حاصل از آن در شهرستان کرج به کمکش آمد. در تمامی این مدت مدیر بود نه رئیس و خود را جزئی از بدنه واحد می‌دید و پا به پای همکارانش در فکر رسیدگی به مسائل شهرستان تحت مدیریتش بود.

انتقال به اداره طیور اداره کل قدم بعدی زندگی حرفه‌ای وی بود و مدیریت توزیع واکسن‌های طیور کاری بود که در سیستم دامپزشکی توسط ایشان پایه‌گذاری گردید. نکته عجیبی در شیوه کاری ایشان وجود داشت؛ ریزترین جزئیات و اعدادی که اکنون بسیاری برای به دست آوردن آن از رایانه و... بهره می‌گیرند، در لحظه در ذهنش وجود داشت و در هیچ جلسه‌ای از روی کاغذ آمار واکسن و واکسیناسیون را ارائه نداد و هیچ‌گاه آماری که ارائه داد خدشه‌ای به آن وارد نشد؛ چیزی که هنوز به مدد سیستم‌های پیشرفته امروزی هنوز به آن نرسیده‌ایم. برنامه مدیریت واکسن‌های استان همیشه در ذهنش بود؛ تو گویی جزئی جدایی‌ناپذیر از وجودش.

در امور حرفه‌اش خط‌کشی داشت به نام قانون که ورای آن را هیچ‌گاه برنمی‌تافت. این روزها یافتن چنین خصیصه‌ای در افراد برای مناصب و مسئولیت‌های رسمی اگر نگوییم غیرممکن شده است، باید اعتراف کرد که سخت شده است.

نمی‌دانم چرا تعداد دلگیرها و رنجورها در سیستم اداری زیاد شده است؛ شاید ما بهانه‌گیر و کم‌طاقت شده‌ایم؛ آخر می‌گویند که انسان هر چقدر سنش بالاتر می‌رود این‌گونه می‌شود؛ حتما همین‌طور است ولی کاش روزی یک نفر بیاید و روی ناسپاسی‌ها و قدرناشناسی‌ها در سیستم اداری بررسی کند که چگونه فردی عمر خود را به مدت بیست سال روی تجزیه و تحلیل سیستم‌های توزیع محصولات بیولوژیک دامپزشکی می‌گذارد و تا زمانی که هست بایکوت می‌شود و پس از اطمینان از نبودش می‌گویند به دنبال کسب حلالیت از وی بوده‌اند؛ شاید معنای جدیدی برای حلالیت باید نگاشته شود ...

خانواده محترم «جهانگیر سلطانی» یکی از مهربان‌ترین و وفادارترین پدران و همسران و سازمان دامپزشکی کشور یکی از اخلاق‌مدارترین، پاکدست‌ترین و شریف‌ترین اعضای خود را به ناگهان از دست داده و این رخداد ناگوار موجی از اندوه و دل‌شکستگی را بر ما ارزانی داشته؛ از خداوند بزرگ صبری به اندازه این غم سترگ ناگهانی برای لیلا و ساقی خواستاریم و برای اداره کل دامپزشکی استان تهران جایگزینی به همین شرافت و حرفه‌ای‌گری.

خانواده اداره کل دامپزشکی استان تهران

پنجم مردادماه ۱۴۰۱


انتشار یافته: ۳۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۵
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۶
0
24
روان دکتر رامین دوست‌داشتنی شاد و در آرامش ابدی
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۰:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۷
علت فوت چه بوده؟
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۸
کنسر روده
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۰:۴۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۸
خیر کنسر روده نبود، خطای پزشکی
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۷:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۹
مستندات لطفا
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۱۳ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۹
احسنت به اداره کل دامپزشکی استان تهران بابت تنظیم این متن زیبا و صمیمی
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۶
2
21
اداره کل تهران چقدر همکاران بهم تعلق خاطر دارند پس چرا در اداره ما آنقدر جنگ و دعوا و بی حرمتی است
پاسخ ها
آگاه
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۷
در اداره کل ما خود مدیرکل پرسنل را تحریک میکند تا بهم بی احترامی کنند بعد میاد از اب گل الود ماهی میگیره .
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۷:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۸
اینطور که فکر میکنید نیست اصلا
دکتر حمید زهتاب
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۶
0
21
روح رامین عزیز شاد انشالله خداوند ایشان را در ارامش و امرزش ابدی قرار دهد
حقیقتا انسان شریف اخلاق گرا و بی نظیری بودند
روحشان شاد
برای خانواده محترم ایشان سلامتی و صبر ارزو میکنم
دکتر یوسف بهیار
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۶
0
18
انالله و انا الیه راجعون
باعرضه سلام و ادب و احترام خدمت همکاران عزیزم در اداره کل دامپزشکی استان تهران و خانواده معزز مرحوم آقای دکتر سلطانی
در گذشت نابهنگام همکار عزیز مان آقای دکتر سلطانی موجب غم و اندوه فراوان گردید. از درگاه خداوند متعال برای آن مرحوم رحمت و غفران واسعه الهی و برای بازماندگان صبر و شکیبائی خواهانم. دکتر بهیار
پاسخ ها
ناشناس
| United States of America |
۲۳:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۶
سلام بر یوسف جلای وطن کرده اداره کل ، عزم بازگشت کن که این بیابان در نبودنت به کابوسی دهشتناک بدل گشته ....................
همکار دولتی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۶
0
14
روح دکتر سلطانی، همکار بسیار شریف و دلسوز در آرامش و خدا وند به بازماندگان صبر جزیل عنایت کنه، چقدر باورش سخته
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۶
0
12
روحشان شاد و درقرین رحمت الهی
ص ب
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۷
0
10
باور می‌کنی وسط مرداد در برهوت تهران آسمان هم در نبودنت یک دل سیر گریه کرد ، خداحافظ...
همکار
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۷
0
9
روحشان شاد و قرین رحمت الهی .
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۲۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۷
1
10
بچه محل قدیمی روحت شاد.ولی چرا به این زودی..
دامپزشک دولتی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۷
0
11
روح دکتر عزیز شاد من تازه به اداره کل منتقل شدم ولی با چندین برخورد کمی که با هم داشتیم پی به مهربانی برخورد گرم و دوست‌داشتنی ایشان بردم خدا رحمت کنه ایشون رو و به خانواده محترم صبر بده
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۸
0
8
سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز
مرده آنست که نامش به نکویی نبرند
روحش شاد و قرین آرامش
روابط عمومی دامپزشکی خراسان جنوبی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۴۹ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۸
0
8
تسلیت واژه کوچکیست در برابر این غم بزرگ
همکاران محترم اداره کل دامپزشکی تهران
ما نیز در غم از دست دادن این همکار به سوگ مینشینیم
روحش شاد و یادش تا ابد گرامی باد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۵۱ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۸
0
7
رامین عزیزم رفتنت راباورندارم همیشه دریادمن زنده هستی
دکتر حسینی
|
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
|
۱۲:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۸
0
7
انا لله و انا الیه راجعون
رامین عزیز یکی از بهترین دوستان من بود که به جرات می توان گفت عشق به دختر و همسر را هیچ وقت از ذهن و چشمان آن دور ندیدم و همیشه در فکر آرامش و آسایش آنها بود
از دست دادن رامین غم بزرگیست که تا مدت ها فراموشیش بسیار سخت است و از صمیم قلب برای ساقی تنها دخترش و لیلا همسرش صبر و تحمل بسیار از خداوند خواستارم
روحت شاد رامین جان
حسن امتحانی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۸
1
7
بجز یادی
بجر آهی
هراز گاهی
چه خواهد ماند از انسان خاک آلود
که صبحی با صدای گریه می آید
وعصری در سکوتی محض خواهد رفت

حسن امتحانی
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۵:۰۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۸
اشتباهی منفی دادم روح دکتر سلطانی عزیز شاد
کامیاب قیصربیگی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۸
1
5
سلام.عرض تسلیت به جامعه دامپزشکی و خانواده محترم ایشان،خداوند قرین رحمت فرماید.


گنجور
جستجو

ابوسعید ابوالخیر

رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران
ورود کاربر / نام‌نویسی


ابوسعید ابوالخیر
ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران »
رباعی شمارهٔ ۵۵۵

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من

وین حرف معما نه تو خوانی و نه من

هست از پس پرده گفتگوی من و تو

چون پرده در افتد نه تو مانی و نه من.

روزی هم نوبت ما خواهد شد،خوش بحال آنان که سرمست دیدار یار هستند و با قلبی آرام و آکنده از عشق پرواز می کنند .
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۰
مدت کمی با دکتر سلطانی عزیز اشنا شده بودم آنقدر بزرگوار بودند که برای کوچ ابدی شان بسیار ناراحت شدم نقطه مقابل این موضوع هم چند روزی فکرم رو مشغول کرده اگر روزی ....... یا ....... یا ......... برایشان اتفاقی بیفتد شاید به دور از قوانین بشری باشد ولی به این اندازه ناراحت نخواهم شد نام نیک و کار درست ماندگارند نه بی احترامی به همکاران .....
حمید
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۰:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۶
ناشناس عزیز شما به فکر رفتن خودت باش، بجای اینکه به رفتن دیگران بیندیشی، عجب آدمهای بیماری پیدا میشن والا
اکبر اقاییا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۰۱ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۸
0
4
تسلیت قطره ایست در برابر غم دریا گونه ی شما از خداوند صبری عظیم برای خانواده محترمتان خواستارم
روحشان در ارامش
پونه عزیزی
|
United States of America
|
۱۱:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۹
1
7
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
عمو رامین دوست داشتنی و خوش اخلاق روحت در آرامش
چه اتفاقی میتواند در گذر عمر یک انسان با ارزش تر و نیکو تر از این باشد که شخص و اشخاصی به نیکی مهربانی انسانیت و وظیفه شناسی از انسان یاد ‌کنند و این نشاندهنده این است که یک انسان در مدت عمر کوتاه خود به درست ترین شکل در جهت تکامل روح خود گام برداشته .
طراوتی
|
United States of America
|
۲۰:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۹
0
11
آقای دکتر در زمان کوتاه آشنایی با شما آموختم که میتوان بی صدا درد کشید و خنده بر لب امید داد ...روحت شاد
الهام نیا
|
United States of America
|
۱۷:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۲
0
0
دکتر سلطانی انسان شریف با وجدان ودرستکاری بود .
روحش شاد ویادش گرامی
نظر شما
ادامه