حکیم مهر: «ببین آشغال! تو گربهات
را میخوای دیگه! بیا ازم بگیرش! سرش را میبُرم؛ میگذارم تو جعبه ولنتاین، روز
ولنتاین برات میفرستم. ببینش؛ قشنگ ببینش!» وحشتناک نیست!؟
به گزارش حکیم مهر به نقل از همشهری آنلاین، یک مرد بالغ و
به ظاهر آدابدان و متمول، با لباسهای سراپا مارک، در خانهای شیک و با دکوراسیون
مدرن، درحالیکه یک «پرشین کت» (گربه نژاد ایرانی) را در دست دارد به دوربین نزدیک
میشود؛ با عصبانیت به دوربین نگاه میکند و درحالیکه گربه را با خشم به دوربین
نشان میدهد همسرش را که با او دچار اختلاف شده تهدید به بریدن سر گربه میکند تا
بهعنوان کادوی ولنتاین به او بدهد.
بعد هم با بدترین حالت، گربه را میگیرد و از دوربین دور میشود.
با زنش دعوایش شده؛ هیچکس از محتوا و موضوع این اختلاف با خبر نیست؛ لزومی هم
ندارد کسی بداند در چهارچوبهای یک کاشانه و زیر سقف یک خانه چه میگذرد. اگر زن
یا مردی کمک بخواهد باید به نهادهای متولی مراجعه کند و دیگران نباید به حوزه
خصوصی او سرک بکشند. تا اینجای کار هیچکس مشکلی ندارد؛ اما درست از همین نقطه به
بعد یک بحران آغاز میشود و یک علامت سؤال بیپاسخ در ذهنها شکل میگیرد.
اینکه چرا آنها وقتی زورشان به یکدیگر نمیرسد، عصبانیتشان
را بر سر یک حیوان بیزبان بیگناه خالی میکنند و میخواهند با آزار آن حیوان،
طرف مقابل را عصبانی و ناراحت کنند و از او انتقام بگیرند؟ بحرانی به نام
«حیوانآزاری»! گروکشی و گروگانگیری در تاریخ روابط انسانی هم در بُعد فردی و هم
اجتماعی و سیاسی یک روش برای رسیدن به هدف است. سارقی کودک یک خانواده سرمایهدار
را میرباید و در ازای آزادیاش، پول قلمبهای را طلب میکند. یا اینکه یک گروه
تروریستی علیه یک دولت، گروگانگیری میکند و مسئولان دولتی را تهدید به شکنجه و
آزار گروگان فوق میکند. اما حالا و در دوران مدرن که آدمها حیوانات را پس
از اهلیکردن، خانگی کردهاند، گروگانگیری و گروکشی به حیطه این موجودات کشیده
شده و انتقامگیریهای بین آدمها با آزار آنها انجام میشود.
یک اختلال در شخصیت
جدا از ادبیاتی که این مرد با همسرش دارد؛ نحوه برخورد او با
یک موجود زنده که از یکسو هیچ دخالت یا نسبتی با اختلافهای او با همسرش ندارد و
از سوی دیگر توان دفاع از خود را نیز ندارد، از چند منظر قابل بحث است. روانشناسان
معتقدند حیوانآزارها از نوعی اختلال شخصیت رنج میبرند و یکی از علائم هشداردهنده
شناسایی اختلالات روان در انسانها، شکنجه و کشتار حیوانات است؛ رفتاری که به آن
«جنون حیوانآزاری» و به عبارت دیگر لذتبردن از تماشای درد و شکنجه حیوانات میگویند.
به گفته آنها، حیوانآزارها چون به لحاظ روانی طبیعی
نیستند؛ بهطور یقین دچار مشکلات شخصیتی دیگری نیز هستند و اغلب، حتی در خانههای
خودشان، به آزار و اذیت افراد خانه، مخصوصا کم سنوسالترها و آنهایی میپردازند
که قدرت دفاع از خود را ندارند.
گاهی این حرکات با این هدف است که افراد با شخصیتهای
سرخورده که خود نیز بهطور قطع تحت «خشونت» بزرگ شدهاند و کرامت نفسشان لگدمال
شده و تحقیر شدهاند، میخواهند خودشان را بزرگ نشان داده و از فرد مقابل، انتقامگیری
کرده یا باج بگیرند. اینها دارای عقدههای روحی ـ روانی هستند که آنرا بر افراد
ضعیفتر از خود تخلیه میکنند. آنها با این کار حس میکنند خیلی قوی هستند و
حقارت خود را پشت این احساس مخفی میکنند.
طغیان
عقدههای روانی
روانشناسان میگویند افرادی که اقدام به حیوانآزاری میکنند
فرایندی را طی کردهاند تا به این درجه از نابهنجاری رسیدهاند. پروین ناظمی،
روانشناس در اینباره معتقد است: «حیوانآزارها حتی بهجز این رفتارها، مشکلات
شخصیتی دیگری هم دارند. برای نمونه میخواهندخودشان را بزرگ نشان دهند یا وقتی
زورشان به کسی نمیرسد، عقدههایشان را روی ضعیف تر از خودشان نشان میدهند و سراغ
حیوانات بیدفاع میروند و با این کار حس میکنند خیلی قوی هستند و حقارتشان پشت
این احساس پنهان میشود؛ درحالیکه در اصل، حیوانات، همسایگان ما در این کره خاکی
هستند. مادر یک گربه هم یک مادر است، یک انسان با روانی سالم هرگز به فکر آزار یک
بچه گربه نمیافتد.»
عدم
جرمانگاری حیوانآزاری و نبود قانون لازم
«پروین ناظمی»، روانشناس در ادامه یکی از علتهای
مهم شیوع حیوانآزاری در جامعه را «نبود قانون مدون برای حمایت از حیوانات» و «عدم
جرمانگاری حیوان آزاری» عنوان میکند.
او میگوید: «با توجه به وقوع حوادث و جنایات در قالب حیوانآزاری،
مراجع قضایی صرفا نباید به جریمههای نقدی و حبس اکتفا کنند؛ بلکه با ارجاع مجرمان
به روانشناسان و روانپزشکان و درمان مشکلات روانی آنها، جلوی عواقب بعدی ماجرا را
بگیرند.»
این روانشناس یادآوری میکند: «براساس بررسیها و آمارها،
بسیاری از مجرمان خطرناک سابقه حیوانآزاری در دوران کودکی داشتهاند. بنابراین
بعید نیست یک بیمار حیوانآزار بهجای حیوان، یک بچه، زن یا یک مرد را هدف قرار
دهد و دست به اعمال خشونتآمیز و قتلهای فجیع بزند. در این میان نباید فراموش
کنیم ممکن است این افراد از لحاظ ظاهری، شخصیتی متعادل داشته باشند؛ اما حیوانآزاری
دلیل موجهی بر بیماری آنهاست؛ هر چند در بیشتر موارد، فرد حیوانآزار، بهویژه در
معاشرتهای مداوم، تعادل روانی ندارد.»
ناظمی تاکید میکند که چنین فردی، یک بیمار مبتلابه اختلالات
روانی به حساب میآید حال میخواهد خفیف یا شدید باشد. چنین فردی، نیازمند
دارودرمانی همراه با گذراندن جلسات رواندرمانی است.
زمینهای
برای جنایات آینده
آمارها نشان میدهد حدود ۹۰درصد از جنایتکاران، در کودکی از شکنجه دادن و کشتن حیوانات لذت میبردند که این موضوع در سابقه قتلهای زنجیرهای توسط کارشناسان تایید شده است.
همچنین تحقیقات نشان میدهد بیشتر قاتلان زنجیرهای یا
افرادی که رفتارهای خشونتآمیز در مقابل همنوعان خود داشتهاند در کودکی و نوجوانی
و حتی بزرگسالی، در معرض خشونتهای بسیار شدید و حتی تجاوز قرار گرفتهاند.
به همین دلیل در کشورهای توسعهیافته این رفتار جرم تلقی میشود
و برای آن مجازات در نظر میگیرند؛ چراکه این نوع خشونتها در صورت عدم پیگیری و
درمان نشدن، تهدیدی جدی برای سلامت روانی جامعه محسوب میشود.
به
گفته روانشناسان، شخصی که مرتکب شکنجههای فجیع و دردناک حیوانات میشود از درجه
شدیدی از «زوسادیسم» رنج میبرد و علاوه بر دارودرمانی و رفتاردرمانی، باید در
مراکز درمانی بستری شده و مدتی طولانی، تحت درمان باشد.
شکارچیان
و حیوانآزاری
مطالعات علمی مختلف نشان میدهد افرادی که از آزار حیوانات
لذت میبرند دچار اختلالات شخصیتی هستند و باید تحت درمان قرار بگیرند. برخی میگویند
که حتی شکارچیان تفریحی، از این قاعده مستثنا نیستند؛ چراکه شکار آنها به دلیل
گرسنگی نیست و برای تفریح و لذت، سراغ کشتن حیوانات میروند. به عبارت دیگر، علم
روانشناسی، شکار را جزو تفریحات انسانهای سالم دستهبندی نمیکند و در این افراد
باید دنبال مشکلات روانشناختی مثل عدم ثبات شخصیتی، احساس حقارت شدید و کمبود
اعتماد به نفس بگردیم.
به گفته دکتر فراهانی بحث حمایت از حیوانات، موضوعی است که
قرنها پیش توسط اسلام بر آن تاکید شده و این موضوع نسلبهنسل از طریق آیات قرآنی
و احادیث به ما رسیده است که حیوانآزاری نکنیم. چنانچه پیامبر اسلام در این رابطه
فرمودهاند: «هرگونه آزار و اذیت حیوانات امری شیطانی است.» با این حساب نه تنها
سلامت روانی افراد حیوانآزار با مشکل جدی مواجه است، بلکه حیوان آزاری با سلامت
معنوی افراد هم بهشدت در تضاد است.
قانون حمایت از حیوانات و منع حیوانآزاری
نبود قوانین جامع، یکی از دلایل گسترش حیوانآزاری در جامعه
است. این در حالی است که ادله شرعی، تعدی به حقوق حیوانات را جایز نمیدانند.
علاوه بر آن، بعد از تلاشهای فعالان حقوق حیوانات طی سالهای اخیر و پس از استفتا
از مراجع درباره حیوانآزاری و مصادیق آن، ۲۰
مرجع تقلید، آزار حیوانات را بهصراحت، حرام دانستهاند.
با این همه اما هنوز قانون جامع و منسجمی برای حمایت از
حیوانات در ایران وجود ندارد تا چنین رفتارهایی را جرمانگاری کند و همین امر را
میتوان یکی از دلایل شیوع اینگونه رخدادها در ایران دانست.
ماده ۶۷۹
قانون سابق مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵
آمده است: «هر کس بهعمد و بدون ضرورت ... حیواناتی را بکشد که شکار آنها توسط
دولت ممنوع اعلام شده است یا مسموم یا تلف یا ناقص کند به حبس از ۹۱ روز تا شش ماه حبس یا جزای
نقدی از یک میلیون و ۵۰۰
هزار ریال تا سه میلیون ریال محکوم خواهد شد.»همچنان که مشهود است، این قانون اگر
نه بهطور جدی، اما بهطور نسبی در حفاظت از حیات وحش جرمانگاری شده بود؛ اما
مصادیقی از جمله سگ و گربهآزاری، دچار خلأ قانونی بوده و با تبدیل مجازات حیوانآزارها
به نقدی، در نهایت ۳۰۰
هزار تومان جریمه نقدی میشدند که قطع یقین بازدارنده نبوده است. پس از آن، انتظار
میرفت که در قانون جدید مجازات اسلامی برای حفاظت از حیات وحش و حیوان آزاری،
مجازات مشخصی تعریف شود؛ اما متاسفانه این موضوع نه تنها جرمانگاری نشد، بلکه
صرفاً در مواد ۵۰۱،
۵۱۲، ۵۲۱ و ۵۲۲ این قانون، درباره
کلیاتی بحث شده که نمیتواند بازدارندگی لازم را در حفاظت و حمایت از حقوق حیوانات
داشته باشد.
نهاییشدن
لایحه منع حیوانآزاری
آذرماه امسال بود که حمید ظهرابی، معاون محیط طبیعی سازمان
حفاظت محیط زیست از نهاییشدن «لایحه منع حیوان آزاری» که فرایند تدوین آن از سال ۱۳۹۱ آغاز شده بود خبر داد. او گفت
که این قانون بالاخره به مرحله نهایی رسیده است. به گفته ظهرابی با تصویب این
لایحه پنج تبصره به ماده ۶۷۹
قانون مجازات اسلامی افزوده خواهد شد که در این مواد در خصوص «حیوانآزاری»،
«فشارآوردن به حیوانات»، «جنگ انداختن میان آنها»، «بهرهکشی» و «گرسنه نگهداشتن
حیوانات»، قانون تدوین شده و بهعنوان جرم قابل پیگیری میشود.
او گفت که جرائم و مجازاتهایی برای این تخلفات پیشبینی شده
و سعی شده مجازاتها در حد جرمهای رده ۷
در قانون آیین دادرسی کیفری در نظر گرفته شود. تاکید ظهرابی بر اینکه «این قانون
برای کسانیکه ضمن حیوانآزاری، اقدام به تهیه تصویر و انتشار آن کرده و موجب
تشویش اذهان عمومی میشوند نیز مجازاتهای مجزا در نظر خواهد گرفت و دو مجازات در
پی خواهد داشت» نقطهای امیدوارکننده برای فعالان حقوق حیوانات بود. او همچنین خبر
از تهیه یک «لایحه جامع برای ساماندهی و مدیریت حیوانات» در سطح کشور داد تا مسائل
این حوزه به صورت کامل دیده شود. اما فعالان حقوق حیوانات، معتقد بودند این قانون
نه تنها نمیتواند حیوانآزاری را کنترل کند؛ بلکه آن را قانونی خواهد کرد و بودنش
برای حیوانات، از نبودنش خطرناکتر است.
فرهنگسازی
و آموزش
با این همه تمام نظریههای جامعهشناسی بر این باورند که
قوانین به تنهایی نمیتوانند از عهده منع حیوانآزاری یا هر نوع بزه دیگر برآیند و
باید همراه با تدوین، تصویب و اعمال قانون، به جامعه آموزش داده شود.
در این راه، سازمانهای مردم نهاد و کنشگران فعال حوزه حقوق
حیوانات، میتوانند قدمهای بزرگی را برای آموزش رفتار درست با حیوانات به گروههای
مختلف شهری و روستایی بدهند و نقشی موثر در راستای کاهش حیوانآزاری در جامعه ایفا
کنند.