
یادنامه سومین سالگرد درگذشت شادروانان دکتر محمد بابایی و دکتر مراد مرادی گراوند:
موجودات باهوش به کسی
باج نمیدهند!
مهمترین مشکل
دامپزشکی بیانگیزگی است
دکتر رضا شیبانی تذرجی
کارشناس اداره کل دامپزشکی
هرمزگان
پس از درگذشت همکار ارجمند و دانشمند جناب دکتر مراد مرادی گراوند متن مصاحبهای با ایشان به همت خبرنگاری باشرافت در سایت حکیم مهر منتشر گردید (و از همین مجال، درودی دوستانه به این همکاری که نمیشناسم نثار میکنم و به پاس معرفت، شرافت خبرنگاری و شعور حرفهای او در قبال شادروان دکتر مرادی گراوند در واپسین روزهای عمر پربرکتشان، تعظیم میکنم) که سرشار از نکتههای فنی سازمانی، سیاسی، اجتماعی و اخلاقی بود. سردرگمی و گمراهی که امروزه به اعتقاد بسیاری از همکاران در کلیت سازمان دامپزشکی و سازمان نظام دامپزشکی مشهود است، یقیناً تابعی از وضعیت کلی جامعه است اما با اندکی تامل میتوان استنباط کرد بحران سازمانی در مجموعه دامپزشکی گویا کمی پررنگتر از سایر دستگاههای اجرایی است و الا اگر همه دستگاههای اجرایی کشور چنین بود که مجموعه دامپزشکی هست، بعید مینماید سنگ بر روی سنگ بند شود.
نگارنده در این نوشته قصد تحلیل موشکافانه بحرانهای فنی و اداری سازمان را ندارد چون هم فایدهای در پی ندارد و هم در همین حد سربسته نیز بعید نیست سبب رنجش خاطر برخی مسئولین شود که مسبوق به سابقه است و همین غیظ و غضب و خطابهای عتابآمیز برخی از همکاران صاحب منصب سازمانی و استانی طی یک دهه گذشته سبب توبه نگارنده از چنین قلمفرساییهایی شده و از همین تریبون اعلام میکنم پس از این مقاله، گود مقدس زورخانه دامپزشکی را میبوسم و کنار میگذارم تا بسیاری از نادوستانم دیگر از گفتهها و نوشتههایم نهراسند و در عذاب نباشند و ساعتها وقت گرانبهایشان در پستوی اتاق فکرهایشان صرف این کوچکترین عضو جامعه فخیم و فاخر دامپزشکی نشود که به قول حضرت حافظ:
ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این
ورطه رخت خویش
و هم به حکم نافذ و نصیحت حکیمانه لسانالغیب است که:
حالیا مصلحت وقت در آن میبینم
که کشم رخت به میخانه و
خوش بنشینم
با این همه اما آموزهای از شیخ اجل -سعدی شیرینسخن- باز هم سبب گردید حسب وظیفه چیزی بگویم و بگذرم که در
دیباچه گلستان فرموده است: «کسی از متعلقان منش بر حسب
واقعه مطلع گردانید که فلان عزم کرده است و نیت جزم که بقیت عمر معتکف نشیند و
خاموشی گزیند، تو نیز اگر توانی سر خویش گیر و راه مجانبت پیش. گفتا: به عزت عظیم
و صحبت قدیم که دم بر نیارم و قدم بر ندارم مگر آن گه که سخن گفته شود به عادت
مألوف و طریق معروف که آزردن دوستان جهل است و کفّارت یمین سهل و خلاف راه صواب
است و نقص رای اولوالالباب ذوالفقار علی در نیام و زبان سعدی در کام.
زبان در دهان ای خردمند چیست/ کلید در گنج صاحب هنر
چو در بسته باشد چه داند کسی/ که جوهر فروش است یا پیلهور
اگر چه پیش خردمند خامشی ادب است/ به وقت مصلحت آن به که در سخن
کوشی
دو چیز طیره عقل است دم فرو بستن/ به وقت گفتن و گفتن به وقت
خاموشی»
باری مصلحتاً، سومین سالگرد درگذشت دو نفر از بهترین
کارشناسان ادوار سازمان دامپزشکی کشور بهانهای شد
برای بازگویی و بازنویسی برخی نکات مندرج در متن مصاحبه حکیم مهر با زندهیاد
دکتر مرادی گراوند که طی خبر شماره ۵۹۵۲۳ مورخ ۱۴/۰۶/۱۳۹۹ منتشر گردید (اینجا).
دکتر مرادی گراوند با مناعت طبع و نه از سر تکبر، به توانمندیهای
فنی خود اشاره کرد و از علاقه و انگیزهای که به عنوان یک عشایرزاده به علم
دامپزشکی داشت سخن گفت که همین علاقه وی را به سمت دامپزشکی کشانده بود، در حالی
که میتوانست
در سال ۱۳۵۴ رشته و شغل دیگری انتخاب کند تا هم حقوق بهتر و هم جایگاه اجتماعی
بالاتری داشته باشد. از بیمهریهای
سازمان دامپزشکی گفت که قدردان تلاشهای فنی وی نبودند و از توان علمی و پژوهشی
او بهره نبردند و حتی رئیس وقت سازمان احوالی از ایشان که در بستر بیماری بود
نگرفت و پیشتر
از آن حکایت رد صلاحیت عقیدتی در آزمون تخصص میکروبشناسی
دانشکده بهداشت در سال ۱۳۶۵ به رغم دارا بودن معدل الف، همه اینها گرههایی
بودند که تا آخر عمر بر دل و خاطرش سنگینی کرد.
قضاوت منصفانه آن است که باید به گلایهها و
انتقادات تند و صریح کارشناس خبره بازنشستهای که
با وجود دارا نبودن مدرک تخصصی، عضو انجمن میکروبشناسی
ایران بودند حق داد زیرا به
رغم فعالیت ۱۳ ساله در فیلد باکتریایی هیچ ارتقاء سازمانی منتهی به افزایش حقوق و
مزایای رضایتبخش
به دست نیاوردند و اقدام کارشناسی جسورانه و شجاعانه ایشان در هدفمند نمودن
واکسیناسیون علیه بیماری شاربن و جلوگیری از ملی شدن واکسیناسیون علیه لپتوسپیروز (با
وجود چالشهای
بسیار بین وزارت بهداشت و سازمان دامپزشکی) که هر دو، نقطه عطف قابل توجهی در
برنامههای
کارشناسی تاریخ سازمان دامپزشکی محسوب میشود، قدر
دانسته نشد و به چشم نیامد. زمانی ارزش علمی و عملی این اقدام کارشناسانه و قابل
ستایش را در مییابیم
که حذف غیرکارشناسانه و مستبدانه واکسیناسیون علیه آبله در سالهای
اخیر توسط یکی از همکاران متظاهر به علم و کمالات (پخش زنده اینستاگرامی او در شب
عید! سالی که بر اریکه قدرت تکیه زده بود و وعده قطعی برای گنجاندن فوقالعاده
تسری در حکم استخدامی داد را نیز نمیتوان فراموش کرد) سبب طغیان شدید بیماری آبله
و بروز خسارتهای
شدیدی در سطح ملی گردید که قابلیت پیگیرد قضایی هم داشت و البته اقدامات ضد
کارشناسی فرد یادشده حتی اگر در محاکم قضایی هم مورد قضاوت قرار نگیرد، بدون تردید
در ذهن کارشناسان دامپزشکی قضاوت شده و خواهد شد. مقایسه ارتقاء شغلی و بهره مندی
سازمانی دو کارشناس مطرح کننده طرحهای
فوق میتواند
دلیل رنجش خاطر زندهیاد
دکتر مرادی گراوند را ملموستر
کند.
ایشان در بخشی از مصاحبه خود مهمترین مشکل دامپزشکی را بیانگیزگی
بیان میکند
و پایین بودن حقوق دامپزشکان را عامل مهم بیانگیزگی
میداند
و با همان صراحت کلام دوستداشتنی
خود میگوید:
«به دکتر رفیعیپور
(رئیس محترم وقت سازمان دامپزشکی) گفتم اگر من جای شما بودم کلید سازمان را به
وزیر تحویل میدادم
و سوال میکردم
آیا ریاست بر سازمانی که دامپزشک با ۳۵ سال سابقه آن ۵ میلیون تومان حقوق میگیرد
افتخاری دارد؟!
شادروان دکتر مرادی گراوند بیتکلف
و صریحالهجه
بود. قطعه طلایی مصاحبه با ایشان را شاید بتوان بحث راجع به هوش کارشناسی دانست که
عنوان کردند: «هوش بالا باعث شد زمانی با وزیر جهاد کشاورزی کار میکردم
زیر بار ادامه همکاری نرفتم اگر نه الان حداقل معاون ایشان بودم. موجودات باهوش به
کسی باج نمیدهند!»
به هر صورت سه سال از درگذشت اساتید عرصه اجرایی دامپزشکی میگذرد
و بدون تردید دیر یا زود یادنامهای
یا اقلاً پیام تسلیت کوچکی (که ریاست وقت سازمان از همین پیام مختصر تسلیت برای
درگذشت همشهری فرهیخته خود روانشاد دکتر مرادی گراوند هم دریغ کرد و عجبا از گذر
زمان؛ رازهایی از طبیعت و روزگار را در همین سه سال بر همگان عیان نمود که نیاز به
توضیح نیست و عاقلان دانند! تا بوده و خواهد بود به گفته فردوسی بزرگ چنین است رسم
سرای درشت...) برای افراد دیگری از جامعه دامپزشکی در هر رده شغلی و استخدامی در
کشور به چشم و گوش خواهد رسید و کاش پیش از چنان خبری، سراغی از همکاران بیمار و
به ویژه پیشکسوتان
و بازنشستگان (اعم از بخش دولتی و خصوصی) بگیریم و دلجویی کنیم و در این شرایط
دشوار اقتصادی در صورت نیاز دستگیرشان
باشیم. به گفته شریف مولانا:
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم
که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم
غرضها تیره دارد دوستی را
غرضها را چرا از دل نرانیم
گهی خوشدل شوی از من که میرم
چرا مردهپرست و خصم جانیم
چو بعد از مرگ خواهی آشتی کرد
همه عمر از غمت در امتحانیم
کنون پندار مُردم آشتی کن
که در تسلیم ما چون مردگانیم
چو بر گورم بخواهی بوسه دادن
رخم را بوسه ده کاکنون همانیم
در پایان عاجزانه از صاحبمنصبان دامپزشکی در سازمان دامپزشکی و سازمان نظام دامپزشکی
(چه در مرکز و چه در استانها) میخواهم که از وجود و توصیههای کارشناسان صریحالهجه، جسور و باهوش خود نرنجید و نترسید زیرا اینان نه
گوشه چشمی به پست و مقام دارند و نه قصد تخریب و جنجال. این همکاران شما تملق و
چربزبانی نیاموختهاند زیرا در دوره
جوانی که برخی همکلاسان و همکارانشان مشق تملق میکردند و جویای نام و ننگ بودند و سودای قدرت در سر می
پروراندند، اینان سرشان به کتابهای مرجع و مقالات گرم بود و در اندیشه (شاید خام!!)
اثرگذاری مثبت بر سیستم دامپزشکی و اعتلای نام دامپزشکی، جوانی خود را تباه کردند.
اینان گروهی هستند که هیچگاه بر سر مبلغ اضافه کار و ماموریت مدعی و غضبناک نمیشوند و نتیجه مادی و معنوی اندیشه و کارشان هم اگر به ثمر
بنشیند، بیش از خودشان نصیب مسئولین خواهد شد و سبب ترقی سازمانی صاحبمنصبان! اگر گاهی با تندی و بیباکانه پیرامون مسائل فنی و نارساییهای سازمانی سخنی میگویند، تردید نداشته باشید از سر دلسوزی و خیرخواهی است نه
بدخواهی و توطئه.
امیدوارم پوزش نگارنده بابت طولانی شدن این آخرین درد دل،
از سوی همه دوستان و همکاران پذیرفته شود. با خیال خام همیشگی نالهای سر دادیم از سر بیچارگی به امید اثربخشی، اگر چه به گفته
سعدی، در این اوضاع و احوال بعید است به ناله این حقیر کاری میسر گردد:
سخن دراز کشیدیم و همچنان باقی است
که ذکر دوست نیارد به هیچگونه ملال
به ناله کار میسر نمیشود سعدی
و لیک ناله بیچارگان خوش است بنال
(این غزل زیبا را در آلبوم
رسوای دل با صدای آسمانی استاد محمدرضا شجریان بشنوید و لذت ببرید و از حال و روز
یکدگر غافل نباشید.)
ارادتمند همیشگی دوستان
بزرگوار و فرهیخته سایت فاخر حکیم مهر
باسلام خدمت آقای دکتر شیبانی تزرجی. خسته نباشید دلاور. ممنون از متنی که از سر دلسوزی نگاشته اید. انشاءالله که به دل تصمیم گیران بنشیند ولی معمولا اینطور نیست. عزیزانی چون دکتر مرادی کمتر مورد لطف قرار میگیرند. خاطرات سالهای اوایل خدمتم (سال ۷۱) را که با ایشان در اصفهان داشتم را زنده کردی.
|
ارادت ویژه مرا پذیرا باشید جناب دکتر طرق. حضرتعالی حق استادی بر گردن بنده دارید و علم و اخلاق از شما آموخته ام. اگرچه سعادت یار نشد از نزدیک ملاقاتتان کنم اما آزادگی و بزرگمنشی و سلامت نفس شما را در ماموریت برزیل از یاد نخواهم برد. همان ماموریتی که هم جنابعالی و هم این حقیر در راستای تفکر سازمانی حاکم موفق نبودیم و خون دلها خوردیم به جای تفریح و دریافت مزایای مادی و معنوی! بله حق با شما هست جناب دکتر که من با دل ساده به جنگی رفته ام همواره که به ضرر خودم مغلوبه شد و صد البته به فرمایش حضرتعالی نرود میخ آهنین در سنگ اما احساسم حکم کرد شاید روزگار مجالی دیگر برای درد دل ندهد از این رو مصدع وقت همه سروران فرهیخته ام شدم. سلامت باشید و دلشاد جناب دکتر. به امید دیدار
دروددکتر شیبانی عزیز . کلام شما طولانی نبود ، بسیاربیشتر از آن هم میشه نوشت . شما خلاصه ای از معضلات و آسیب ها رو عنوان کردی . هبچ گوش شنونده ای نیست . هیچ وجدان بیداری نیست . دامپزشکی طی سالهای گذشته بسیاری کارشناسان دلسوز مجیز نگو رو به حاشیه برد . چه دربدنه سازمان وادارات کل وچه دربخش غیردولتی . خودخواهی وبی تفاوتی وشاید هم ناچاری روسای دامپزشکی عامل این عقب ماندگی هست . لطفا دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست .
آیا آن رییس وقت سازمانی که با همشهری خود چنین رفتار میکند و به راحتی در مورد دیگران حق و ناحق میکند آسوده است و عذاب وجدان ندارد!؟ البته که خداوند جای حق نشسته است و نظاره گر همه اعمال ما
روح عزیزان دکتر بابایی و دکتر مرادی شاد باد و یاد خاطراتشان گرامی
نه خسته دکتر شیبانی
توسط محمد بابایی در سازمان دامپزشکی استخدام شدم ، به کمک و حمایت او شالوده سیستم مدیریت اطلاعات بیماریهای سازمان دامپزشکی را به روز رسانی نمودیم و ساختار آن را با تکنولوژی های روز دنیا عجین ساختیم و در این مسیر سخت با دست شاخصهایی چون دکتر مرادی ، دکتر داراب عبدالهی ، دکتر افشار پاد شاکله شخصیتی خود را چکش کاری کردیم ، بنویسید تا آیندکان بدانند که بی عرضگان این دوره از حیات این کشور ما نبودیم ، هیچ کدام از اینها که نام بردید ذره ای از زندگی پاکشان آلوده به حقارتهای مرسوم برای برخی مدیران هم عصرشان نگردید و تا جان در بدن داشتند ساختند و مترقی تر از گذشتگان به آیندگان تحویل دادند ، هیچ وقت نهار خداحافظی دکتر افشار پاد را که در سازمان دامپزشکی با هزینه خودش برگزار کرد فراموش نمیکنم با این کارش به ما آموخت که افراد هوشمند حتی گدایی احترام هم نمیکنند بلکه بی احترامی های انجام شده در حقشان را با هزینه مادی و معنوی به فرصتی برای آموزش ادب و تکریم و ارتقاء اخلاق در حرفه می کنند ، یادشان گرامی و راهشان پر رهرو
بسیار زیبا و عالی.
سلام و درود بی پایان به همکاران خودم در دامپزشکی کشور
|
با این صحیت شما همکار محترم
|
سپاسگزارم همکار گرانقدر و فرزانه.بله حق با شماست و البته تجربه تاریخ نشان داده همیشه اعلیحضرت ها محکوم به سرنگونی هستند.در حد قد و قامتی که باشند.سازمان دامپزشکی از بدو شکل گیری مبتنی بر رصد و پایش و درمان و ریشه کنی بیماری ها بود.الان در خدمت همه اتحادیه ها و تشکل های وارد کننده و صادرکننده و حتی نهادهای ذینفع داخلی هستیم تا آنجا که باربری ها هم به برکت وجود سامانه های ما سفره شان پر و پیمان هست اما تعرفه صدور گواهی حمل بهداشتی قرنطینه ای در قیاس با بارنامه ای که به طفیلی همین گواهی حمل بهداشتی صادر می شود،مایه شرمساری است.
|
دکتر شیبانی عزیز .
|
مدیر کلی که نمیتواند تصمیم بگیرد و فرد یا افراد دیگری به جای او تصمیم میگیرند مترسکی بیش نیست پس حداقل شجاعت استعفا داشته باشد
حدف واکسیناسیون ابله، اقدام درستی بود که در بلند مدت باید نتیجه ان را بررسی کرد نه با یک سال بدیهی است .بدیهی است در سال اول به دلیل رایگان بودن چندین ساله واکسن مقاومت زیادی در برابر بهادار شدن ان شد و لی دامدار با توجه به طبعات بیماری سالهای بعد قطعا برای انجام واکسیناسیون اقدام میکرد همانند واکسیناسیون انفلو انزای طیور که همه مخالفت نمودند و حالا با دیدن حسنهای ان افتخار ان را به خود نسبت میدهمد در خصوص تسری به جرات میتوان گفت همه ندیون دکتر ماکنعلی هستند و در صورت تداوم ریلست ایشان قطعا وضع خیلی بهتر از الان بود درزمان اقای دستور که با دستوالعملهای من در اوردیی باعث بی انگیزگی کلیه کارمندان شد ولی با تیتیر شما موافقم علت مشکلات اقای دکتر ماکنعلی این بود که انسام باهوشی یود و باج نداد
|
ایشون در متن نوشته ای که منتشر کرده اند گفتند دکتر مرادی انسان باهوشی بود و باج نداد نه دکتر ماکنعلی،متن بهتر و دقیقتر بخوانید.
|
ایشون نگفتن من خودم از نطر خودم گفتم
|
شما نوشتید با تیتر شما موافقم پس یعنی بر اساس نوشته ها این رو گفتید نه نظر شخصی خودتون، و اگر هم اینطور هست پس نظر شخصی شما کاملا اشتباه و بر عکس هست.
|
سلام دوست ناشناسم.مگر شما جایی نامی از جناب ماکنعلی دیدید در این نوشته؟!شنیده بودم اما اگر شما یقین دارید حذف واکسن آبله کار ایشان بوده پس به کارنامه اقدامات غیرکارشناسی ایشان افزودید.
|
بله قشر نخبه سازمان دامپزشکی کشور به دکتر ماکنعلی بسیار بدهکار است و جواب خدمات ایشان به این قشر را با مرگ خودشان دادند یادمان نمیرود همکاری را که به واسطه فشارهای ایشان سکته کردند متاسفانه ایشان با برنامهریزی دقیقی تمام صاحبان اندیشه سازمان را نابود کردند تا تنها متفکر باقی مانده خودشان باشند افسوس که صندلی ها وفادار نیستند
|
بنده نام تسری رو دیدیم بنده واکسیناسیون ابله رو دیدم و بنده واکسیناسیون انفلوانزا رو دیدم نامه ها و تلاشهای ابشان همه جا هست متاسفانه خدمات. ایشان و تضاد با منافع خیلیها کاملا در. کاکنتها مشخصه ،بله با تیتر موافقم در تیتر اسم کسی امده،بندع این خصوصیت رو در مرد بزرگ دکتر ماکنعلی دیدم ،سازمان نشینان که خودشون صد در صد تسری رو میگیرن باید هم سر عناد داشته باشن
|
متاسفانه دکتر ماکنعلی بر خلاف تصور شما فقط اعتقاد به حرف خودشان داشتند و فقط میگفتند من،و اگر کس دیگری چیزی میگفت به بهای ضربه زدن به طرف بود،واقعا نمیشود بعضی ظلم ها را فراموش کرد.
|
رسم دیرینه ای است که افراد ناشایست را در جایگاه شایسته بگمارند و افراد شایسته را زیردست ایشان قرار دهند.
|
سلام.
|
آقای دکتر قیصر بیگی این داستان عشیره بازی را کنار بگذارید صد سال قبل شاید سخنان شما خریدار داشت الان نه ، ماکنعلی همان بود که از خود بجای گذاشت لازم نیست شما به اسم اپوزیسیون ایشان ، ایشان را جور دیگری جلوه دهید
|
اتفاقا دکتر ماکنعلی ،بنظر بنده بزرگترین خیانت را در حق استان لرستان کرد که استان خودش بود و بدترین رفتار را در سازمان با همشهریانش کرد .
درود بر قلم و اندیشه نیکوی شما جناب آقای دکتر شیبانی گرامی
با سلام.
|
با سلام و احترام
|
سلام دوست عزیز
|
سلام.
|
جناب آقای دکتر عزیز
|
با سلام دوباره
باتشکر از مقاله زیبای دوست عزیزمان اقای دکتر
|
جناب دکتر قیصر بیگی اگر از دکتر صفاریان سخن میگید یعنی حداقل ۳۰ سال مستقیم در سیستم دامپزشکی مشغول به کار بودید . واین ادبیات شما به دامپزشکی با ۳۰ سال تجربه نمیخوره . چه اصراری دارید با قلم خود به همکارانتان توهین کنید ؟ اصلا طول عمر ریاست کدامین عزیز آنقدر بوده که پیشرفت ها رو بشه رصد کرد . برای بهم ریختن سیستم بک سال هم کافی ست . اینجا صحبت از نامهربانی روسا با کارشناسان بود والا درخصوص عملکرد ملی هرکدام قلم ها میشه زد . اتفاقا همون ماکنعلی که گفتید ............... جعبه سیاه واکسنهای بی اثر خریداری شده همچنان درسازمان حضور داره . اینو گفتم که بهت ون آدرس بدم خیلی از دوستت طرفداری نکنی . این آقا حتی یکبار به تنها استانی که دراون خدمت کرد سفر نکرد ..................
|
سلام.
|
وقتی آرزوی برگشت دکتر صفاریان به سازمان رو دارید خاطر تان باشد که ممکن است خانم دکتر سالار آملی نیز همراه ایشان تشریف بیاورند و دوباره رخدادهای دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران این بار برای سازمان دامپزشکی کشور تکرار شود
|
چگونه میگویید دوران دکتر ماکنعلی تمام شد و رفت،اصلا اینگونه نیست،ایا وقتی عملکردی سبب نابودی یک نفر شود،ایا باید گفت تمام شد و رفت،به هیچ عنوان با این موضوع موافق نیستم،هیچ وقت عملکرد و دوران دکتر ماکنعلی تمام نشده،همواره باید فرد پاسخگوی اعمال خود باشد.
سلام.
باسلام.خواستم جواب دکتر قیصربیگی رو بدم که نوشته چرا دکتر شیبانی زمان آقامیری چیزی ننوشت من نمیدانم دکتر شیبانی اینکار رو کرده یانه ولی خود بنده بارها و بارها در زمان دکتر آقامیری و ماکنعلی متنهای بشدت انتقادی نوشتم ولی حکیم جان همه را سانسور کرد و حداقل خود حکیم میداند که همه تحلیل هایم درست و پیشگویی هایم به واقعیت پیوست.خلاصه نقش سانسور حکیم جان را در نظر گرفته و سپس اظهار نظر فرمایید. خدا شاهد است اگر نظرهای ارسالی به حکیم را در همین سالهای حکومت ماکن و آقامیری در یک کتاب جمعبندی و ارائه کنید از تمامی کتب دانشگاهی و متون علمی موجود پر مغز تر و راهگشاتر خواهد بود. امتحان کنید.
با سلام بر همکاران محترم: خواستم کامنتی بگذارم به درازا کشید .. تاریخچه ایجاد سیستم مراقبت از بیماریهای دامی را شروع به نگاشتن کردم و امیدوارم که به زودی تمام شود و با محبت حکیم مهر بهچاپ رسد تا از اظهارنظرهای پراکنده جلوگیری گردد .. و همگان بدانند از کجا شروع شد و به کجا کشید .. مدارک و نامه نگاریها همگی در آرشیو دفتر بررسی و مراقبت بیماریها موجود است .البته دفتر بهداشت و مدیریت بیماریهای دامی فعلی اگر به زباله دانی قرنطینه سازمان ریخته نشده باشند که یحتمل اینگونه است ..
|
اگر میدانستید آخرش جایش زباله دانی است چرا با یک برنامه اکسل هم میشد همین کار را بکنید و نکردید. این همه هزینه .......... برای هیچ
|
دوست و همکار ناشناس من
(ویژه خدمت جناب قیصر بیگی)
|
سلام.
|
درود بر جناب دکتر شیبانی عزیز
منظور مکاتبات ونامه های مربوط به سیستم است که به زباله دانی ریخته میشود و کسی هم به انها رجوع نمیکند تا مشخص شود چطور ایجاد شد … وگرنه سیستم اطلاعات جغرافیایی بیماریهای دامی از ارزش والایی برخوردار است و اگر بکار گرفته نشد دلایل مختلفی داشت از جمله اینکه عدم کنترل بیماریها را به خوبی نشان میداد که به مزاق عده ای خوش نمی امد . البته بنده چون نگارنده نامه ها با استفاده از کامپیوتر بوده ام تاکنون در حفظ انها کوشیده ام .
دکتر مرادی کارمند نبود ، کارشناس بود . نه از کارشناس هایی که فقط تئوری بلد هستند و با حوزه عمل بیگانه اند . او هم کلینیسین خبره ای بود و هم بر تئوری حرفه اش مسلط بود . دیدگاه کشوری داشت و لذا روی طرح های واکسیناسیون ملی روتین !! نقد و بررسی داشت .
|
درود بر شما همکار بزرگوار
جناب دکتر شیبانی برای شما سلامتی خواستارم . بطور کلی در فضاهای اخیر، قدر زر را گویا زرگر !! نمی شناسد . زرگران که زر سرخ را از خرمهره کمتر تشخیص میدهند . یادم هست دکتر ابراهیم زاده در اتاقی محبوس نشسته بود . میگفت من شاید هزار ساعت دوره داخلی و خارجی دیدم . تعجبم که چرا نمی فرستند حداقل ریسک انالایسیس را تدریس کنم . او در محبوسی از سازمان رفت که رفت که رفت.
درود بی پایان آقای دکتر شیبانی
باسلام.حکیم جان ببین هر وقت گشاده دستی فرمایید و کمی عافیت طلبی و محافظه کاری را کنار بگذارید بحثهای خوبی رخ خواهد داد . در سابقه حکیم جان نگاه کنید چنین آماری سابقه نداشته است. 50 نظر منتشر شده و فقط 5 نظر غیر قابل انتشار تشخیص داده شده .
همکار محترم جناب آقای دکتر شیبانی
|
تندرست و سربلند و دلشاد باشید جناب دکتر. از لطف و محبت شما و سایر همکاران عزیز و ارجمند بی نهایت سپاسگزارم. امیدوارم وجود شما و بقیه ذخایر ارزشمند دامپزشکی کشور پاینده باشد. خیلی دوست دارم و همواره وظیفه خود دانسته ام فرصتی دست دهد و حوصله ای باشد که هر از گاهی راجع به یکی از بزرگان دامپزشکی چه در عرصه آموزش، چه پژوهش و چه اجرا متنی بنویسم. رشته مقالاتی که با جمع بندی کامنتهای دوستان و همکاران عزیزمان در سراسر کشور به صورت کتابی منتشر شود. و چه بهتر راجع به بزرگانی که در قید حیات هستند چنین مباحثی مطرح شود. مثلا در رابطه با فضایل اخلاقی و جایگاه علمی استاد گرانقدر و فرزانه و ادیب، جناب دکتر اوستا صدرزاده.
با سلام و احترام خدمت همکاران محترم .
یکی از همکاران قدیمی می گفت متاسفانه برخی مدیران از مدیریت فقط فرصت طلبی و کسب مزایای حداکثری را بلدند. باقی مسائل هم که جای خود دارد....