حکیم مهر: انسانها در نقاط
مختلف دنیا از انواع حیوانات خانگی نگهداری میکنند، اما آیا خود حیوانات هم ممکن
است مانند ما حیوان خانگی داشته باشند؟
به گزارش حکیم مهر به نقل از فرادید، حدود ۶۰ درصد از جمعیت ایالات متحده
حداقل یک حیوان خانگی دارند و در مجموع، بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار در سال صرف
مخارج آنها میشود. اما آیا هیچ موجود دیگری غیر از انسان، چنین انگیزهای
برای مراقبت از عضوی از یک گونه دیگر دارد؟
احتمالاً نمونههای زیادی از حیواناتی را
دیدهاید که حیوانات دیگری را به فرزندی قبول کردهاند. کوکویِ گوریل و بچه گربهاش
احتمالاً معروفترین آنهاست، اما دوستی فیل با سگ، دوستی لاکپشت با غاز، کلاغی
که گربهای را به فرزندی پذیرفت و نمونههای دیگر هم وجود دارند. این مثالها نشان
میدهد حیوانات هم میتوانند از حیوانات خانگی نگهداری کنند و این کار را میکنند.
دوستی فیل و سگ که چند سال قبل در باغ وحشی در ایالت تنسی
آمریکا اتفاق افتاد
هارولد هِرتزوگ، استاد بازنشسته دانشگاه کارولینای غربی در
کارولینای شمالی، میگوید: «اما مشکل این است که، با استثناهای بسیار بسیار اندک،
همه این مثالها با مداخله انسان امکانپذیر شدند، به این معنا که در پارکهای
حیاتوحش رخ دادند یا در خانههای مردم، یا در آزمایشگاههایی که در آنها، افراد
آزمایشهایی را انجام میدهند تا وابستگی حیوانات را به یکدیگر بررسی کنند. نمونههای
بسیار کمی از این نوع روابط واقعا در طبیعت شکل گرفتند.»
هرتزوگ میگوید، در تمام متون علمی، پنج مورد یا کمتر از
چنین روابط میانگونهای مبتنی بر شواهد در طبیعت شکل گرفته است:
- دلفینی که یک بچه نهنگ سرخربزهای را به فرزندی قبول کرد
- شیری که یک توله پلنگ را به فرزندی قبول کرد
- میمونهای کاپوچین که یک مارموست را به فرزندی قبول کردند
و احتمالا:
- نهنگ قاتلی که یک نهنگ خلبان بالهبلند را به فرزندی قبول
کرد
- یک دلفین گوژپشت که یک دلفین معمولی را به فرزندی قبول کرد
در این موارد، روشن نیست این ارتباطات چگونه هستند، برای
نمونه، آیا والدین فرزندی را به فرزندخواندگی میپذیرند یا یکی از گونهها حیوان
خانگی را به فرزندی قبول میکند. دانشمندان بطور کلی، همه آنها را یکسان در نظر
میگیرند: فرزندخواندگی میانگونهای. اما با توجه به تمام ساعاتی که دانشمندان
صرف مشاهده کردهاند، وجود نمونههای انگشتشمار نشان میدهد این نوع ارتباط در
طبیعت بسیار نادر است.
هرتزوگ میگوید: «استدلال من این است که فقط انسانها از
حیوانات خانگی نگهداری میکنند و این استثناهای نادر به نوعی، اثبات گفته من
هستند.»
برای درک اینکه چرا فقط ما انسانها از حیوانات خانگی
نگهداری میکنیم، بهتر است در وهله اول، دلیل این کار را درک کنیم. به گفته بِث
دالی، دانشیار انسانشناسی دانشگاه ویندزور کانادا، چهار نظریه اصلی برای این
رفتار وجود دارد.
یک نظریه این است که این رفتار به دیگران نشان میدهد شما یک
انسان (جفت یا دوست) خوب هستید، چون قادر به مراقبت از چیزی هستید. دالی میگوید:
«بسیاری از مردم میگویند، اگر میخواهید با کسی آشنا شوید، یک تولهسگ بخرید و با
او به پیادهروی بروید.»
نظریه مرتبط دیگر این است که ما با این کار، نحوهی مراقبت
از نوازدان خودمان را یاد میگیریم.
گوریلی به اسم کوکو که از یک گربه مراقبت میکرد
نگهداری از حیوانات خانگی همچنین ممکن است به دلیل تنهایی
باشد؛ مردم روز به روز منزویتر میشوند و بچهدار شدن را به تعویق میاندازند،
بنابراین حیوانات خانگی نقش مونس یا فرزند را برای ما ایفا میکنند.
دالی میگوید: «مطمئناً افراد زیادی هستند که فکر میکنند
حیوانات خانگی برای ما مفید هستند، اما خوبی آنها تا زمانی است که مشکلی ایجاد
نکنند. منظورم این است که، من با عصا راه میروم چون وقتی از اسبم افتادم فلج شدم.
اسب حیوان خانگی خوبی نیست و کاری را کرد که همه اسبها میکنند.»
هرتزوگ میگوید: «وقتی متغیرهای اجتماعی-اقتصادی و سایر
متغیرها را حذف کنید، بر اساس بیشتر مطالعات، هیچ تفاوتی بین کسانی که حیوان خانگی
دارند و کسانی که ندارند وجود ندارد یا اینکه صاحبان حیوانات خانگی، وضع بدتری
دارند. هرتزوگ در یک آمار غیررسمی از ۴۶
مطالعه در مورد افسردگی میان صاحبان حیوانات خانگی در مقابل کسانی که حیوان خانگی
ندارند دریافت که در ۳۰
یا نزدیک به دوسوم مقالات، هیچ تفاوتی در معیارهای افسردگی بین این دو گروه پیدا نشده
است.
هیچ یک از این نظریهها در مورد دلیل این کار، منحصر به
انسان نیست. بسیاری از حیوانات نیاز به مراقبت از نوزادان دارند و از این همراهی
بهره میبرند. هرتزوگ استدلال میکند که تنها چیزی که ما را متفاوت میکند،
تواناییهای شناختی ما است: «دلیل محبوبیت سریع حیوانات خانگی میان انسانها این
است که ما ظرفیت عشق ورزیدن به آنها را داریم و چیز دیگری که ما داریم و احتمالاً
بیشتر حیوانات ندارند، این حس تشخیص است که آنها موجودات دیگری هستند که هوش
دارند.»