در باب آموزش
دکتر پدرام فرهادیان
رزیدنت جراحی دامپزشکی، مدرس دانشگاه
آموزش یکی از ارکان اصلی رشد هر حوزهای از دانش است؛ دامپزشکی نیز از این امر مستثنی نیست، لدا میتوان در جهات زیر به نقد و بررسی عملکرد آموزش نظری و عملی شاخههای مختلف دامپزشکی در مراکز آکادمیک و دانشگاهی و دورههای آموزشی سازمان نظام دامپزشکی و بخش خصوصی ورود کرد:
1- رشد سطح کیفی دانش طب، مدیریت، بهداشت و پرورش، دارو و درمان، تغذیه و حتی اقتصاد در دامپزشکی
2- ارتقاء سطح تواناییهای فردی فعالان عرصه علوم مرتبط با این حوزه از دانش
3- تبادل جدیدترین اطلاعات علمی (دانش روز) و تجربه با مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی داخلی و خارجی
4- آموزش مبتنی بر دانش و تغییر نگرش در عرصه آموزش و شیوه آن
بدیهی است جامعه هدف این نقد و بررسی نیز شامل بخشهای زیر خواهد بود:
1- دانشکدههای دامپزشکی سراسری
2- دانشکدههای دامپزشکی آزاد اسلامی
3- سازمان نظام دامپزشکی
4- نظام دامپزشکی کشور
5- شرکتهای آموزشی بخش خصوصی
6- اساتید مدرس در تمام مراکز فوقالذکر
در این سلسله نوشتارها سعی خواهم کرد در حد توان و نگاه آموزشی خود به سبب سالها معلمی در سطوح و عرصههای مختلف آموزشی، نقدی نقادانه بر بدنه نحیف و رنجور دانش دامپزشکی وارد کنم تا شاید سبب تلنگری باشد هرچند کوچک بر تارک تکتک عزیزان فعال در این حوزه.
در گام نخست بیایید با این پرسش بحث را آغاز کنیم که «آموزش چیست و چه ابعادی دارد؟»
کلمه «آموزش» معادل واژه انگلیسی «Instruction» یا «Teaching» است. این دو واژه در انگلیسی به معنای آموزش، تعلیم و تدریس آمده است، اما جالب است که بدانید تدریس و آموزش در اصطلاح از هم متفاوتند که به آن اشاره خواهم کرد. همچنان آموزش بهمعنی آموختن، یاد دادن و تعلیم در برابر تربیت نیز میباشد.
به طور جامع، «آموزش» در اصطلاح به چند معنا آمده است:
- تحریک و راهنمای یادگیری
- هنر کمک کردن به یادگیری در دیگری
- فراهم آوردن شرایط و اوضاع و احوالی که یادگیری را برای دانشآموزان و دانشجویان (البته که روی سخن من در این نوشتار آموزش دانشجویی است) در داخل و خارج از مکان درسی، تسهیل کند.
اما آنچه دانستنش حائز اهمیت ویژهای است این است که مهمترين ركن توسعه در ابعاد فردی، سازمانى و اجتماعي در هر حوزهای از دانش بشری آموزش است كه سازندگى و بهبود و تعالى انسان، جامعه و دانش مولد را به همراه خواهد داشت. آموزش تجربهای است مبتنی بر یادگیری و بهمنظور ایجاد تغییرات نسبتا پایدار در فرد، تا او را قادر به انجام کار و بهبود بخشی تواناییها، تغییر مهارتها، دانش، نگرش و رفتار اجتماعی کند. بنابراین آموزش بهمفهوم تغییر دانش، نگرش و تعامل با همکاران است. آموزش مستلزم استفاده از برنامههای پیشبینی شدهای است که شایستگیهای موجود در افراد را تقویت و موجب کسب دانش، مهارت و تواناییهای تازه در فرد میشود، بهگونهای که بهبود عملکرد شغلی را تسهیل می کند.
حال سؤال اینجاست: مراکز آموزشی دامپزشکی و اساتید فعال در این عرصه چقدر در مسیر این اصول و تعاریف گام برداشتهاند؟
با توجه به آینده کلی کشور از نظر علاقهمندی مردمان این سرزمین به نگهداری حیوانات خانگی و تغییر نگاه مردم و مسئولین به حوزه محیط زیست و حیات وحش، کاملا بدیهی است که عرصه علم دامپزشکی در رابطه با این دو اصل روشن خواهد بود. از طرف دیگر سیستم اقتصادی کشور نیز ناخواسته مجبور است به سمت تولید در عرصه دامهای سنگین و سبک گام بردارد که این امر خود بر اهمیت و جایگاه دامپزشکی میافزاید.
خیل بیشمار جوانان علاقهمند به حوزه بهداشت، درمان، سلامت و پرورش و نگهداری حیوانات نیز سبب میشود به دورنمای آموزشی این عرصه امیدوار بود. در ضمن با تغییر علوم و افزایش علوم بین رشتهای مانند فیزیوتراپی و رفتارشناسی و اضافه شدن ابزارهای جدید به علم دامپزشکی نظیر هوش مصنوعی، میتوان پیشگام فعالیت در این حوزهها نیز بود. البته آنچه بدیهی است این است که آموزش مهمترین رکن پیشرفت هر حرفه و دانشی است و همواره ماندگار خواهد بود.
اما بازهم پرسش همان پرسش است: ما معلمان دامپزشکی و مراکز آموزشی آکادمیک و غیر آکادمیک چقدر همسو با جامعه و رشد دانش دامپزشکی همسو شدهایم؟ چقدر به هنر معلمی و آموختن مسلطیم؟ اصلا چقدر عاشقانه میآموزیم تا به دیگران هم آموزش دهیم؟
اما متاسفانه باید عرض کنم، این روزها حلقههای آموزشی بسیاری در این چرخه بسیار مهم گم شدهاند؛ حلقه هایی نظیر:
1- عدم آموزش استاندارد
2- فقدان کیسهای درمانی مناسب
3- قدیمی بودن مطالب آموزشی
4- نبود امکانات آموزشی استاندارد
5- عدم توجه به حوزه طب حیوانات خانگی و حیات وحش
6- عدم آموزش اقتصاد و اهمیت آن در دامپزشکی
پس اگر بخواهیم صادقانه و با دید باز به موضوع مورد بحث توجه کنیم، باید بگویم: سیستم آموزشی دانش دامپزشکی در تمام وجوه و سطوح دچار نقصان است و رو به زوال گام برمی دارد.