نگاهی به اعطای جوایز دامپزشکی
دکتر وحید عطارد
میگویند انسانهای ارزشمند در هر حالتی تاثیرگذاری خود را دارند. درگذشت جناب آقای دکتر حکمتی فرصتی را فراهم آورده است که کمی بیشتر در زمینه اعطای جوایز سخن رانده شود.
در یکی از نوشتههایم به موضوع هدف اشارهای داشتم و اینکه هدف فرایندی است پیشرونده. اینک در زمانی که نوشتاری در تکریم اقای دکتر حکمتی به مناسبت فوت نامبرده به رشته تحریر آورده شد، تعریف هدف مصداق پیدا میکند و با توجه به کامنتها بر آن شدم تا نوشتاری دیگر به علاقمندان ارائه نمایم و در آن از چگونگی انتخاب افراد برای دریافت جایزه سخن به میان آورم و از آنجا که بهترین مثال آن را جایزه نوبل میدانم که تقریبا همگان با آن آشنایی دارند، از این جایزه بطور خلاصه سخن خواهم گفت و در نهایت نتیجهگیری از گفتهها.
در جریان اعطای جایزه نوبل چهار گروه اعطای جایزه به افراد را بررسی مینماید: فرهنگستان پادشاهی علوم سوئد که در زمینه فیزیک و شیمی و اقتصاد تصمیم میگیرد؛ آکادمی سوئد انتخاب برنده جایزه را در زمینه ادبیات به عهده دارد؛ انستیتو کارولینسکا وظیفه گزینش برنده را در زمینه بیولوژی و پزشکی بر عهده دارد و بالاخره کمیته نوبل وابسته به استورتینگ (پارلمان نروژ) وظیفه انتخاب برنده جایزه صلح را عهدهدار است. در زیرمجموعه این گروهها، پنج کمیته تخصصی صلاحیت نامزدهای جایزه را بررسی مینمایند. هیچ فردی نمیتواند خود را نامزد جایزه نوبل کند بلکه افرادی به شرح: اعضای مجالس ملی و دولتها، اعضای دادگاه بینالمللی دادگستری، اعضای انستیتو حقوق بینالملل، اساتید دانشگاه، اساتید بازنشسته و دانشیاران (تاریخ، علوم اجتماعی، حقوق، فلسفه، علوم الهی)، رؤسای دانشگاهها و رؤسای انستیتوهای تحقیقات برای صلح، برندگان سابق جایزه نوبل، اعضای فعلی و سابق کمیته نوبل نروژ و مشاوران کمیته نوبل نروژ، میتوانند کسانی را برای دریافت جایزه معرفی نمایند. هر ساله نزدیک به 3000 فرم برای معرفی افراد ارسال میگردد که از بین آنها 20-30 نفر واجد شرایط انتخاب میشوند و صلاحیت آنها به دقت مورد بررسی قرار میگیرد. کمیتههای تخصصی از دانشمندان تراز اول جهان در رشته مربوطه میباشند.
قطعا جوایزی که تحت عنوانهای مختلف در کشور اهدا میگردد، به بزرگی جایزه نوبل نیست و تنها موضوع حائز اهمیت چگونگی انتخاب است که باید بر اساس اصولی استوار باشد. این نیست که گروه کوچکی بنشینند و تصمیم بگیرند که این موضوع در هیچ کجا دارای وجاهت نیست و چون به نظر میرسد توسط اعمال نظر فردی انجام میگردد، مورد تایید نخواهد بود. از طرف دیگر برای اینکه وجاهت دریافتکننده ثابت گردد، باید بیان گردد که چه اقدامی در جهت افزایش علم و یا هر اقدام مثبتی صورت داده است. در مورد فرد تایید شده باید اعلام گردد علت انتخاب چه دلیلی داشته است. در مورد جایزه نوبل گفته شده است طبق وصیت آلفرد نوبل به کسانی اعطا میگردد که بیشترین منافع را به طرف جامعه بشری سوق میدهند. از طرف دیگر خیلی ساده میتوانید نام برنده را در اینترنت و یا در متون داخلی و یا هر جای دیگر جستجو کنید و آنگاه از علت انتخاب فرد و جایزه اهدایی مطلع خواهید شد. بد نیست در اینجا بگویم که این اینترنت هم بد بلایی است.
جوایز میتوانند خیلی از اهمیت زیادی برخوردار نباشند، مانند جوایزی که معمولا در کنفرانسها به افراد داده میشود، اما اگر جایزه جنبه ملی و عمومی پیدا کرد، آنوقت موضوع صورت دیگری به خود میگیرد و باید از خصوصیات ویژه و علمی برخوردار باشد. حال قضاوت به عهده شما خواننده عزیز؛ آیا مدرس دانشگاه بودن و یا مترجم چند کتاب بودن، آنهم به روز نشده و دارای اشتباهات زیاد و یا مدیر بودن در جایی، سزاوار دریافت جایزهای است؟ اگر اینگونه هست، چرا فراخوان عمومی (منظور از فراخوان عمومی عموم جامعه مورد نظر است، نه همه مردم مانند آنچه در مورد نوبل انجام میشود) برای انتخاب داده نمیشود و چرا کسانی که میتوانند شایسته دریافت جایزه باشند، در خیل این افراد قرار ندارند و آیا در کشور دانشگاه و انستیتو و یا جایی دیگر وجود ندارد که افراد شایسته در آن مشغول به انجام وظیفه باشند؟ و آیا در مجموعه دامپزشکی کشور افرادی بالیاقتتر، استادتر، مترجمتر، نوآورتر وجود ندارد؟ کمی بیندیشیم، شاید در آینده با دیدگاهی وسیعتر پا به میدان رقابتهای علمی بگذاریم.
بد نیست اشارهای داشته باشم به القابی تحت عنوان «پرفسور» و «استاد» که این القاب همان «معلم» فارسی خودمان است، سعی نکنیم با گذاشتن این القاب در جلوی نام افراد آنها را متمایز از دیگران کنیم. قانون این اجازه را داده است که گروهی بتوانند در جلوی اسمشان شغل خود را به جامعه نشان دهند، مانند کلمه «دکتر» که به افرادی اطلاق میشود که متخصص درمان بیماریها هستند. بگوییم دکتر .......
مقالات شما همیشه برای جامعه دامپزشکی کشور منبع الهام و تفکر عمیق بوده است و این مقاله اخیر شما نیز از این قاعده مستثنی نیست. یکی از نکات بسیار مهمی که در این نوشته بهخوبی مطرح کردهاید، اهمیت انتخاب درست و شایسته افراد بهعنوان نمونههای دامپزشکی است. همانطور که شما بهدرستی اشاره کردهاید، فرآیند انتخاب افراد شایسته باید بر مبنای معیارهای علمی، حرفهای و اخلاقی باشد تا نهتنها افرادی که به این عنوان میرسند، بهطور واقعی شایسته آن باشند، بلکه سایر دامپزشکان و بهویژه دامپزشکان جوان، از این انتخابها بهعنوان الگو و انگیزهای برای پیشرفت و ارتقای سطح خود بهرهبرداری کنند.
انتخاب مناسب افراد بهعنوان نمونههای دامپزشکی، علاوه بر اینکه انگیزه بیشتری در دامپزشکان جوان ایجاد میکند، میتواند بهعنوان چراغ راهنمایی برای دیگران نیز عمل کند. این افراد میتوانند بهعنوان مدلهایی از موفقیت و پیشرفت بهحساب آیند و دیگران را بهمسیرهایی هدایت کنند که در نهایت منجر به ارتقای سطح علمی و حرفهای دامپزشکی کشور میشود. وقتی که دامپزشک جوانی به فردی که بهعنوان نمونه دامپزشکی شناخته شده نگاه میکند، میتواند مسیر پیشرفت خود را با توجه به دستاوردها و مراحل رشد آن فرد بازبینی کند و از تجربیات او برای رسیدن به موفقیتهای مشابه استفاده کند. این انتخابها به دامپزشکان جوان این پیام را میدهند که موفقیت نه تنها ممکن است، بلکه با تلاش، تعهد و پیگیری اهداف حرفهای، دستیافتنی است.
متأسفانه، در سالهای اخیر شاهد این بودهایم که افرادی که بهعنوان نمونه دامپزشکی معرفی میشوند، لزوماً شایستگی علمی و اخلاقی لازم را ندارند و همین موضوع باعث ایجاد شک و تردید در میان دامپزشکان جوان میشود. این امر نهتنها انگیزه آنها را کاهش میدهد، بلکه در بلندمدت ممکن است به تضعیف اعتماد عمومی به فرآیندهای انتخاب نمونههای دامپزشکی منجر شود. در چنین شرایطی، مهم است که مسئولان مربوطه با جدیت بیشتری بر انتخاب افراد شایسته نظارت کنند و از معیارهایی استفاده کنند که واقعاً ارزش علمی، حرفهای و اخلاقی افراد را در نظر بگیرد.
موردی که شما در مقاله خود بهدرستی مطرح کردهاید، انتخاب نمونههای دامپزشکی، نمونهای از این بیدقتیها و اشتباهات است که در سالهای اخیر اتفاق افتاده است. افرادی که در این مراسمها بهعنوان نمونه شناخته میشوند، در حالی که در زمینههای مختلف دامپزشکی، چه از نظر علمی و چه اخلاقی، عملکرد ضعیفی داشتهاند، نمیتوانند الگوی مناسبی برای دیگران باشند. این وضعیت تنها به اعتبار این عنوان آسیب میزند و اثرات منفی آن در درازمدت برای جامعه دامپزشکی مشهود خواهد بود.
بعنوان مثال، در مراسم بزرگداشت روز دامپزشکی که در مهرماه امسال در شهر ............ برگزار شد، افرادی بهعنوان نمونه دامپزشکی معرفی شدند که باعث تعجب همگان شد. این افراد نهتنها در سطح علمی و حرفهای کارنامه قابلقبولی نداشتند، بلکه در مواردی به تخلفات مختلف و گسترده در حوزه دامپزشکی نیز متهم بودهاند.
بهعنوان مثال، یکی از افرادی که در این مراسم از ایشان تجلیل شد، مدیر یکی از اولین بیمارستان های دام کوچک بخش خصوصی بود که پروندههای سنگین تخلفاتش در هیات بدوی نظام دامپزشکی استان .......... و مراجع بالاتر حکم محکومیت گرفته بود و با اینحال در کمال ناباوری مفتخر به دریافت لوح تقدیر شد.
مورد دیگر، دامپزشک بخش خصوصی بود که نامش در کنار قاچاق واکسنهای دامی و طیوری مطرح بود. او در مدت زمان کوتاهی میلیونها دوز واکسن دامی و طیوری را بصورت قاچاق در سراسر کشور به فروش رسانده بود و بهدلیل تخلفاتش، مدتها از خرید واکسن از شرکتهای پخش واکسن منع شده بود. البته بماند که داستان پرونده قضایی ایشان در مورد مشروبات الکلی هم مدت ها نقل مجالس مختلف دامپزشکی استان .......... بود.
این نمونهها، که بهعنوان نمونههای دامپزشکی معرفی میشوند، واقعاً مایه تاسف است و بر لزوم اصلاح فرآیندهای انتخاب نمونهها تأکید میکند.
در نهایت، امیدوارم که جامعه دامپزشکی کشور و بهویژه سازمانهای مربوطه، بهطور جدیتر و با دقت بیشتری به فرآیند انتخاب نمونههای دامپزشکی بپردازند و از افراد شایستهای که واقعاً شایستگی این عنوان را دارند، تقدیر کنند. این انتخابها نهتنها میتوانند انگیزهای برای دامپزشکان جوان باشند، بلکه میتوانند بهعنوان چراغ راهی برای سایرین در جهت پیشرفت و ارتقای سطح علمی و حرفهای عمل کنند.
با تشکر فراوان و آرزوی موفقیتهای بیشتر برای شما