حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: شیوهنامه جدید تعیین ظرفیت کاری مسئولین فنی بهداشتی اماکن دامی ابلاغی سازمان دامپزشکی کشور، واکنشهای مختلفی را از سوی فعالان این عرصه برانگیخته است. رئيس نظام دامپزشکی استان گلستان یکی از این منتقدان است که به حکیم مهر میگوید: «یکی از معضلات اجرای این شیوهنامه، ابهام در سازوکار تامین نیروی انسانی آن است که به نظر میرسد فکری برای آن نشده است. همچنین در این شیوهنامه آمده افرادی قادر هستند مسئول فنی بهداشتی شوند که هیچ پروانه فعالیتی از سازمان دامپزشکی و سازمان نظام دامپزشکی نداشته باشند.»
«دکتر علیرضا یوسفی» در گفتوگو با حکیم مهر تصریح میکند: «بالاخره باید از پنج استان در مورد چنین طرحی نظرخواهی کنیم و پیشنهادات آنها را بگیریم. نمیتوان بخشنامه یا شیوهنامهای را ابلاغ کرد که برای همه استانها قابل اجرا نباشد. موضوع دیگر است که چه برنامه و پلنی برای دریافت این مبالع داریم؟ آیا باز هم قرار است همان راه ماده ۱۹ را برویم؟»
حکیم مهر: آقای دکتر، انتقاد اصلی شما به شیوهنامه جدید تعیین ظرفیت کاری مسئولین فنی بهداشتی اماکن دامی چیست؟
ظرفیتسنجی مسئولین فنی واحدهای تولیدی یک بحث فنی جدی و موضوعی بسیار مهم است که اجرای صحیح آن، خواست بسیاری از همکاران دامپزشک است. به هر حال همه دامپزشکان به مدت شش سال درس خواندند و در میان آنها یک نفر در دهه پنجاه و دیگری در دهه ۴۰ یا ۶۰ و ۷۰ متولد شده است. بعضی از آنها متخصص هستند و بین ۹ تا ۱۰ سال درس خواندند. پس این طبیعی است که همه این عزیزان باید یک حق مساوی از یک بهرهمندی حداقلی را داشته باشند. مسئله این است که ما باید یک ظرفیتسنجی برحسب معیارهای علمی داشته باشیم.
حکیم مهر: منظور شما از ظرفیتسنجی علمی چیست؟
اینکه بگوییم مثلا متخصصین دامپزشکی، متخصصین بهداشت یا بیماریهای طیور، تا این سقف میتوانند امضا کنند و دامپزشکان عمومی که ۲۰ و ۲۵ سال سابقه دارند، تا این سقف. در این میان فرد تازه فارغالتحصیل نیز سقف کمتری را بتواند امضا کند. در واقع همه بتوانند یک حداقلی را داشته باشند. کمااینکه در یک استان برخوردار مثل استان گلستان با ظرفیت جوجهریزی بسیار زیاد، احتمالا به همه افرادی که متقاضی این موضوع باشند، آن حداقل خواهد رسید و دوستانی که با تجربهتر و متخصص هستند، قاعدتا باید ظرفیت بیشتری را امضا کنند. این خیلی طبیعی است و ما نمیتوانیم برای همه به صورت یکسان ۲۰۰ هزار قطعه در نظر بگیریم.
نکته بعد در مورد تامین نیروی انسانی آن است که به نظر میرسد فکری برای آن نشده است. مثلا در استانهای گلستان، مازندران، گیلان و خیلی از استانهای دیگر که ظرفیت جوجهریزی بسیار بالایی دارند، ما اگر بگوییم که هر ۲۰۰ هزار قطعه را یک دامپزشک امضا کند، بستر ما باید حدود ۲۰ تا ۲۵ میلیون جوجه باشد. اگر ما مرغهای تخمگذار، مرغ مادر، جوجهکشی، خوراک، کارخانههای تولید دارو، بستهبندی، کشتارگاه و همه را کنار هم بگذاریم، باز هم این تعداد مسئول فنی نداریم و نمیدانیم که نیروی انسانی آن را چطور تامین کنیم؟ پس بحث ظرفیتسنجی از این نظر نیز احتمالا درست نیست.
موضوع بعدی این است که به کلینیسینهایی که تا سالهای سال مشغول انجام این کار بودند، گفته میشود که دیگر این کار را انجام ندهند و اگر میخواهند انجام دهند، باید پروانه آنها ابطال شود. در واقع در این بخشنامه آمده افرادی قادر هستند مسئول فنی بهداشتی شوند که هیچ پروانه فعالیتی از سازمان دامپزشکی و سازمان نظام دامپزشکی نداشته باشند. کسی که با تلاش بسیار مطب راهاندازی کرده و مثلا هفت مرغداری را امضا میکند و هر دو ماه یکبار یا ماهانه مبلغی دریافت میکند و زندگی او میچرخد، الان باید مسئول فنی واحد کمتری شود. لذا این مسائل باید کارشناسی شود.
حکیم مهر: پیشنهاد شما چیست؟
پیشنهاد من این است که ما این کار را به صورت اختصاصی جلو ببریم. پس چرا مجوز بیمارستان اختصاصی طیور یا درمانگاه اختصاصی طیور میدهیم؟ ما باید بحث مسئول فنی بهداشتی را که یک بازو، ناظر و نماینده از طرف سازمان دامپزشکی در واحدهای تولیدی هستند، از این طریق جلو ببریم و برحسب تعداد نیروی فعال بیمارستانهای اختصاصی طیور و سابقه و تخصص آنها، ظرفیت در نظر بگیرند و هر یک از جوانان و دوستان باسابقه ما که میخواهند در این زمینه کار کنند، در همان قالب کار انجام دهند.
من با استانهای دیگر و فعالان بخش خصوصی که صحبت میکنم، غالبا میگویند که هیچ کس در مورد این موضوع با ما مشورت نکرده است، در حالی که بالاخره باید از پنج استان در مورد چنین طرحی نظرخواهی کنیم و پیشنهادات آنها را بگیریم. نمیتوان بخشنامه یا شیوهنامهای را ابلاغ کرد که برای همه استانها قابل اجرا نباشد. شاید این طرح برای استانهای کوچک و استانهایی که واحد تولیدی کمتری دارند، خیلی هم عالی باشد، اما نمیتوان آن را در فضایی مثل استان گلستان اجرا کرد و قطعا ما در این زمینه با چالشی بزرگ مواجه میشویم.
از طرف دیگر ما نباید فقط خود را ببینیم بلکه باید به فکر تولیدکننده هم باشیم. تولیدکننده در حال حاضر برای مسئول فنی به ازای هر قطعه مثلا ۲۰۰ تومان هزینه بدهد و این مسئول فنی بهداشتی نتواند انتظارات او را از نظر پرورشی و مشاورههای تشخیصی و درمانی تامین کند. در چنین شرایطی مجبور است با یک دامپزشک سرشناستر و با دانش بیشتر نیز قرارداد ببندد تا کار تشخیصی او را انجام دهد. این مسائل هزینه تولید را بالا میبرد و آیا مرغداران با این موضوع کنار میآیند؟
موضوع دیگر است که چه برنامه و پلنی برای دریافت این مبالع داریم؟ آیا باز هم قرار است همان راه ماده ۱۹ را برویم؟ به این شکل که تعدادی مسئول فنی اضافه کنیم که نتوانند حق و حقوق خود را بگیرند و باز شرمنده آنها شویم؟ آیا ادارات کل و سازمان دامپزشکی کشور این اراده را دارد که اگر مرغدار یک یا دو دوره پول مسئول فنی بهداشتی ما را نداد، به او اجازه جوجهریزی ندهد؟ قطعا این کار را نمیکند. باز شرایط به گونهای میشود که تعدادی دامپزشک جوان و جویای نام با انگیزه وارد فضای کار میشوند اما در ذوق آنها میخورد و نمیتوانند حق خود را از کارفرما بگیرند و دوباره ناراحتی و گلایه پیش میآید.
به فرض که یک ظرفیت مرغداری به دامپزشک دادیم و مرغدار دو یا سه دوره جوجه نریخت. همکار ما از کدام منبع درآمد داشته باشد؟ پروانه دیگری هم که نمیتواند بگیرد. لذا همه این موارد جای سوال دارند و باید به آنها رسیدگی شود.
حکیم مهر: راهکار پیشنهادی شما چیست؟
بنده تمامقد موافق ظرفیتسنجی برای همکاران دامپزشک هستم، چون همه ما حق مساوی از مسائل مختلف داریم. اما این ظرفیتها باید برحسب سابقه و تخصص متغیر باشد و نباید افرادی که تا الان فعالیت میکردند، حذف شوند، بلکه باید یک تعامل برقرار باشد. موضوع بعدی اینکه باید راهکار دریافت این مبلغ مشخص شود.
جوانان ما به دنبال کار هستند و این فضا برای آنها فراهم نیست. لذا هر روزنهای را که میبینند، میخواهند به آن چنگ بزنند اما تجربه آن را ندارند و متاسفانه در گردابی میافتند که شاید نتوانیم آنها را خارج کنیم. از طرفی باید انصاف را لحاظ کرد. مثلا ممکن است یک مسئول فنی دو یا سه میلیون قطعه را با یک عدد بسیار پایین در اختیار داشته باشد. در این صورت هم رقابت و بازار کار را برای سایرین از بین میبرد و هم چطور میتواند سرکشی کند؟ قاعدتا کارمندی را آنجا دارد که اعداد و ارقام را به او میگوید و یک مبلغی هم برای خودش میماند و خیلی هم خوشحال است. در صورتی که اگر این آقا به جای چهار میلیون قطعه، یک میلیون قطعه امضا کند و چهار نفر دیگر در آنجا کار درست انجام دهند، قطعا بهتر است. همه نیز حقالزحمه درست خود را میگیرند. اینها بازارهای رقابت کاری است که از بین میرود و نوعی انحصار به وجود میآید. مثلا طرف با ۱۰۰ مرغداری قرارداد مسئول فنی امضا میکند و یا از او حقالزحمهای نمیگیرد یا عدد حداقلی میگیرد و در کنار آن خدمات دیگری میدهد. دارو تهیه میکند، واکسن و مشاوره رایگان میدهد و فضایی را ایجاد میکند که جوانها وارد کار نشوند.
قطعا شأن همکار پیشکسوت و جایگاه همکار متخصص ما باید حفظ شود اما ظرفیتسنجی باید به شکلی تنظیم شود که جوان بتواند با پنج مرغداری، پیشکسوت با ۲۰ مرغداری و متخصص بتواند با ۳۰ مرغداری کار کند. نباید به این شکل باشد که یک نفر برای چهار میلیون یا پنج میلیون قطعه مسئول فنی باشد و فضای کار را برای سایرین از بین ببرد و یک عدد پایین بگیرد و در کنار آن خدمات دیگر را هم خودش ارائه دهد و عملا بازار کار را برای همه کوچک و تنگ کند. لذا طرح ظرفیت سنجی بسیار خوب است به شرط اینکه ظرفیتها درست تقسیم شود.
حکیم مهر: بهعنوان حرف آخر...
اینکه دوباره یک همکار جوان را با مجموعهای از تولیدکنندهها تنها بگذاریم که بهدنبال پول خود بیفتد و نتواند و هیچ کس هم پشت او نباشد، به صلاح نیست. اگر همین الان بخواهیم یک شیوهنامه را اجرا کنیم، بهتر است آن را محکم اجرا کنیم و دوباره راههای اشتباه قبلی را طی نکنیم.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.