ساکنین جزایر شخصی موجود در سازمان دامپزشکی کشور و تاثیر آنها در عقبافتادگی حرفه دامپزشکی
دکتر صمد بختیاری
موجودات سمی و تاثیر آنها بر حرفه دامپزشکی:
سرنوشت حرفه دامپزشکی زمانی تغییر میکند، که اعضایش تصمیم بگیرند نسبت به مسائل بیتفاوت نباشند و در برابر بحرانهای شغلی و حرفهای موجود احساس مسئولیت کنند و در این میان تجربه به من ثابت کرده است که خیانت نسبت به حرفه و جامعه و کشور یک انتخاب است نه یک اشتباه و در نقطه مقابل آن وفاداری به حرفه، جامعه و کشور یک مسئولیت است نه یک انتخاب، بنابراین نوشتههای ذیل را بر مبنای تکیه بر اصل وفاداری بخوانید نه بر مبنای اختلاف نظرهای شخصی.
از زمانی که وارد این حرفه شدهام، استاد و دوست دیرینی دارم که با اینکه نه در بخش دولتی و نه در بخش خصوصی شاغل است ولی تاثیر انکارناپذیری بر مسیر حرکت حرفه دامپزشکی در کشور ایران داشته و دارد و بسیاری از شما وی را میشناسید، در یکی از محاورههای همیشگی از من خواست تا از انسانهای سمی موجود در سازمان دامپزشکی و زیرمجموعههای آن بنویسم و شرح دهم که آنها چگونه با ایجاد تنشهای فردی به منظور نیل به منافع مادی و ارضاء امیال درونی، موجبات تنزل و حقیرسازی سازمانی را فراهم میآورند. راستش را بخواهید تجربیات نابی در این خصوص و در پی همجواری اجباری با این موجودات! دارم که از قضا مستند و مصور است از پروندهسازیهای خیالی و پوچ تا ضرب و شتم شدن و فحاشیهایی که اکنون به من ثابت کرده رفتارهای غیرمتعهدترین طبقات اجتماعی به اصول اخلاقی در مقایسه با کنش و واکنشهای این به اصطلاح تحصیلکردگان و مرتبطین با این حرفه بهسان رفتار فیلسوفانی به غایت محترم، نجیب و صبور جلوه مینماید. تجربه به من نشان داده که هر زمانی مقدار سعایت و بینزاکتیهای این افراد نسبت به قشر فهیم، اخلاقمدار و وفادار جامعه زیاد شد، باید اطمینان پیدا کنید که هنوز در مسیر درستی هستید و از قضا سنسورهای مناسبی برای سنجش درستی عملکرد شما میباشند، چرا که کینه و حسادت و لمپن بودن آنها تاریخ انقضا ندارد و کوچکترین انحراف شما از مسیر درست، آنها را به شما نزدیک و مهربان مینماید و درست اینجاست که باید مسیر خود را اصلاح نمایید.
متاسفانه در کشور ما نیز همانند بسیاری جاهای دیگر دنیا دسترسی به تحصیلات خوب و امکانات مالی فراوان الزاماً بزرگمنشی، اصالت و پایبندی به اخلاقیات را به همراه نمیآورد و اگر میخواهید با گوشه تلخ ولی واقعی یکی از این نوع رفتارها در بخش خصوصی آشنا شوید، توصیه میکنم به رویدادنگاریهایی که دوست و همکلاسی عزیزم «دکتر رضا کسروی» در حال ترسیم آن برای جامعه و همکاران میباشند، مراجعه کنید. روز به روز فعالیتهای این دامپزشک فهیم و دانا مستند و مکتوب است و ما در این حرفه شاهد بودهایم که چگونه در قریب به سی سال فعالیت ایشان به انحاء مختلف تلاش بر ندیدنش و انکار کردنش دارند و این اواخر بیاحترامیهای عدهای تازه به دوران رسیده موجبات رویش جوانه دیگری از ابعاد شخصیتی وی را فراهم ساخت که به برگ زرین دیگری از زندگیش بدل شد.
متاسفانه مسئولان و مدیران نیز کنج عافیتطلبی را ترجیح میدهند و گاها افراد و رخدادهایی از این دست را مستمسک ارتقاء خویش میسازند، غافل از اینکه در کلان موضوع این افراد و این رویدادها موجبات سرشکستگی و شکست آنها هستند، هرچند هر روزه با آنها ناهار و صبحانه کاری تناول بفرمایند. با یادآوری این غزل از مرتضی لطفی، به دکتر کسروی میگوییم که میفهمیم چه میکشد اکنون:
گر نباشد حیا و درک و شعور
آدمی طعنه میزند به ستور
جان انسان که تربیت نشود
آدمی گاو میشود به مرور
تن، تنومند و طبع ایشان پست
چشم بینا و ذوق ایشان کور
پس از ذکر این مقدمه و در موقعیت زمانی کنونی به نظر میرسد پرداختن به موضوعاتی که اهمیت ملی و همهشمول آنها بیشتر است و میتواند موجبات تصحیح یک انحراف و جلوگیری از تکرار آن در زمان کنونی و یا در آینده را فراهم آورد، بیشتر مورد اقبال همکاران و خوانندگان فرهیخته حکیم مهر باشد؛ بر همین اساس لطفا چند سطر آتی را با من هراه باشید.
شبکه تحلیلگران و کارخانه تبدیل دیتا به دانش و مدیریت دانش:
مجددا بازمیگردیم به سیستم اطلاعات جغرافیایی: یکی از پتانسیلهای مهم سیستمهای اطلاعات جغرافیایی، به اشتراکگذاری دیتا، اطلاعات و دانش است و از آن مهمتر اینکه این سیستم به گونهای طراحی شده است که مدیریت آن نیاز به مرکز مکانی مشخصی ندارد، یعنی لازم نیست شما فردی در ساختمان مرکزی سازمان دامپزشکی کشور باشید تا بتوانید دیتا را به دانش و فرضیه تبدیل کنید (منطبق با اصول پدافند غیرعامل)، به عنوان مثال وقتی دفتر آبزیان سازمان نیاز به اپیدمیولوژیست متبحری که در حوزه آبزیان کار کرده و تجربه کسب نموده دارد و شما یک سیستم اطلاعات جغرافیایی استاندارد در اختیار دارید، حتی اگر این فرد را در مکان مورد نیاز نداشته باشید، کافی است تا از مسیرهای امن داخل سازمانی دسترسیهای لازم را به این فرد متبحر که مثلا در استان هرمزگان است بدهید تا ایشان بتواند تحلیلهای لازم را بر روی دیتاهای کشوری، استانی یا منطقهای در حوزه آبزیان انجام داده و نتایج آن را برای استفاده مدیران سازمان و یا مدیران منطقه خاصی از کشور در همان شبکه قابل دسترس نماید. در این حالت دیگر شما وابسته به یک فرد که به عنوان مثال در سازمان تلاش دارد تا انحصار ایجاد نماید نخواهید بود و هر زمان اراده کنید، برای انجام کار یا راستیآزمایی تحلیلهای دیگران و یا همافزایی تحلیلی حداقل ۳۳ متخصص در سراسر کشور در اختیار دارید و برای انجام یک پروسس کشوری تیمی در اختیار دارید که مشارکت علمی آنها میزان خطای انسانی را به حداقل خواهد رساند و مدیران کل استانها را از دست کسانی که از سیستم اطلاعات جغرافیایی مثلا به اندازه مادر بزرگ من از آیفون ۱۶ پرومکس سر در میآورند و ادعای مدیریت آن را دارند، رهایی میبخشد.
اولین کسی که تلاش کرد تا چنین شبکه تعاملی چند جانبهای از تحلیلگران را در حوزه بیماریهای طیور ایجاد کند، «دکتر کریم قانعی» و «دکتر علیرضا اکبرشاهی» مدیر کل دفتر طیور سازمان و کمی قبل از رخداد آنفلوآنزای پرندگان در سالهای ۱۳۹۶ -۱۳۹۷ بودند، ایشان متخصصین متفاوتی را از سطح کشور برای حل یک معضل بزرگ گرد هم آوردند و کار اصولی و منسجمی را با حضور کلیه تاثیرپذیران و تصمیمگیران آغاز نمودند. شبکه ایجاد شد و عملکرد قابل توجهی را نیز داشت ولی متاسفانه درگیر نظرات شخصی مسئولین آتی سازمان دامپزشکی کشور شد و پس از در اختیار قرار ندادن زیرساختها و منابع لازم، ادامه نیافت.
همزمان با این حرکت، دفتری در سازمان دامپزشکی کشور تشکیل گردیده بود به نام «دفتر مطالعات و ارزیابی مخاطرات غذا، دارو و فرآوردههای بیولوژیک» که اولین و تنها مدیر کل آن «دکتر جعفر درودی» بود که تلاشهای بسیاری برای برقراری چنین شبکه سیستماتیکی از تحلیلگران نمود که متاسفانه نظرات مسئولین آتی سازمان در خصوص عدم ضرورت وجود چنین ساختاری در سازمان دامپزشکی کشور منجر به انحلال این دفتر شد و سپس با ضایعه فقدان دکتر درودی، این دفتر کاملا منحل شد ولی همچنان تارنمای آن در ذیل پرتال اطلاعرسانی سازمان دامپزشکی کشور موجود است.
پس در وهله اول اگر بخواهیم چنین ساختاری را در اختیار داشته باشیم، میبایست این شبکه تحلیگران و متخصصین نه توسط مدیران کل استانی و دفاتر سازمان که توسط شورایی در سازمان مرکزی تعیین و منصوب شوند و ساختار آن بصورت فوری و ضروری مورد تصویب سازمان و دستگاههای بالاتر قرار گیرد و پس از آن مکتوبات و تحلیلهای تخصصی این شبکهها که در پرتال امن مرکزی ذخیره و آرشیو شده و به فراخور مورد استفاده در دسترس افراد مجاز قرار میگیرد، تحتالشعاع تیمها، گروهها و طیفها و جناحهای مختلف که روز به روز نیز به تعداد آنها افزوده میگردد، قرار نگیرد چرا که این شبکه سنسورهای سازمانی هستند که حساسیتشان نباید کم و زیاد شود و گزارشات و تحلیلهایی که این افراد تولید مینمایند و در زمانها و بسترهای تعیین شده Broadcast میکنند، مستندات رسمی هستند که نباید مورد حذف، جرح یا تعدیل به مقاصد مختلف قرار گیرند و آرشیو آنها برای سالهای دور باقی بماند تا بتوان به اتکاء آنها، روند رو به رشد خدمترسانی بهداشتی سازمان دامپزشکی ایران را به تصویر کشید؛ کاری که در زمان «دکتر شیوا فیروزی» و «کامران افشار پاد»ها در قالب مقالات، کتابچههای ماهیانه و سالیانه موجود تولید و منتشر میگردید و به اسم کمبود جا آنها را به انبار فرستادند، همانگونه که ماحصل تلاشهای دکتر رسولی و مابقی همکاران را از دسترس مطالعات گذشتهنگر خارج نمودند.
داستان کامل FTP انتخابی وزیر جهاد کشاورزی وقت:
در نوشتههای منتشر شده توسط پایگاه خبر حکیم مهر مطلبی منتشر شد (لینک مطلب) به قلم دکتر وحید عطارد در نقد نوشتههای پیشین اینجانب (لینک مطلب) که از میان خیل عظیم نوشتهها و انتقال تجربیات گذشته تنها اشکال کوچکی را بر آن وارد دانسته بودند که لازم است تا همینجا ضمن تشکر از این همکار پیشکسوت در خصوص آن روشنگریهای لازم را ارائه نمایم تا تمیز میان درست و خطا برای همکاران امکانپذیر باشد.
قبل از آن که وارد بحث اصلی بشویم، لازم است تا برای تاریخچهای که برای نحوه شکلگیری سیستم اطلاعات جغرافیایی سازمان دامپزشکی کشور و تمرینهای صورت گرفته برای بکارگیری آن در سازمان دامپزشکی کشور ارائه داده بودم، تصاویری از اولین پایاننامهای که به راهنمایی «پروفسور سعید بکایی» و توسط «دکتر رامین سلامتی» و با استفاده از اطلاعات سازمان دامپزشکی کشور نگاشته شده است را منتشر میکنم تا این تاریخچه اینجا برای دسترسیهای آتی باقی بماند. جالب آنکه نقشههای مورد استفاده در این پایاننامه متعلق به موسسه جغرافیایی سحاب بودند که استفاده از آنها برای مطالعه بیماریها حتی برای این موسسه نیز تازگی داشت.
در مطلب گذشته نوشتیم که چگونه روش انتقال اطلاعات به روش FTP های محلی موجب گسستگی سیستم بانک اطلاعات بیماریهای دامی ایران گردیده بود که در پاسخ به مقاله اینجانب و توجیه این انتخاب، اینگونه نوشتند که:
«امیدوارم اینبار آنان که مطلب را میخوانند، قبل از نوشتن کامنتهای بیربط کمی تفکر کنند و بدانند همیشه آن چیزی که فکر میکنند درست نیست و نیازمند تفکر و اندیشه علمی است. مثلا میگویند اشتباه تدوینکنندگان سیستم اطلاعات جغرافیایی روش انتقال دادهها به صورت فایلها FTP بوده است که میبایست آنلاین و تحت وب انجام میشده و جالب است که هیچکس نمیپرسد چرا؟ و در اینجا واجب است بگویم که دستاندرکاران ایجاد سیستم همه بر این عقیده بودند اما پس از برگزاری جلسات متعدد گفته شد به دلایل ایمنی جناب آقای وزیر فرمودهاند تحت وب و آنلاین نباشد که البته سخن پسندیدهای بود و هست و اینجانب هم کاملا موافق هستم»
اگر از لحن توهینآمیز نوشتار به این دلیل که این نحوه مکاتبه و محاوره برای نویسنده محترم موضوعی عادی است بگذریم، در پاسخ به این ادعای باز هم نادرست باید عنوان کنم که واجب است بر مسئولان سازمان دامپزشکی کشور که وقتی نمایندهای به وزارتخانه و یا سایر نهادهای تصمیمگیر اعزام میکنند تا نقطهنظرات یا درخواستهای سازمانی را به دستگاههای بالادستی منتقل نمایند، ابتدا باید اطمینان حاصل کنند که این فرد نماینده ذیدانشی در آن حوزه باشد و همچنین بجای نظرات شخصی نظرات سازمان دامپزشکی کشور را منتقل کند، چرا که همانگونه که ملاحظه میکنید پس از گذشت قریب به سی سال از زمان مورد بحث، هنوز همکار محترم ما تفاوت میان ترمهای آنلاین، تحتوب و سرویسدهنده و سرویسگیرنده را نمیداند و کسی که نتواند در مقابل وزیر از ترمهای درست و فنی استفاده کند، مسیر عملکردی یک سازمان را به بیراهه خواهد برد و وزیر تحتالشعاع عدم توانایی نماینده سازمان در تشریح نیازهای سازمانی ممکن است تصمیم اشتباهی بگیرد که خوشبختانه این اتفاق در این مورد بخصوص نیفتاد و اتفاقا وزیر تصمیم درستی گرفت و بساط FTP هایی که سرور آنها در کشورهای خارجی بود، فوراً جمعآوری شد و سیستم درست Client-Server جایگزین آن گردید که بعدتر در ویرایش سازمان پدافند غیرعامل روش جدیدتری جایگزین آن گردید که از اساس این روش پیادهسازی ماهیتا با ترمهای آنلاین و تحتوب متفاوت است. البته دیر زمانی است که سازمان دامپزشکی نیاز دارد تا از این روش موجود نیز کوچ کرده و به تکنولوزیهای روز خود را ارتقا دهد.
در سطر بعد مرقومه مورد اشاره، معنی دلایل ایمنی!! آقای وزیر را متوجه نمیشوم ولی اگر منظورتان دلایل امنیتی است، باید گفت قطعا یک سیستم آنلاین محدود شده به بستر داخلی کشور بسیار امنتر از یک فضای ذخیرهسازی اطلاعات در کشور ثالث است و به ضرس قاطع باید گفت که اتفاقا این روش انتخابی (بنا به ادعای شما) وزیر بوده که تحتوب بوده است نه توصیهها، و برای اطلاع همکاران باید بنویسیم که روش توصیه شده (همانگونه که در مقاله قبلی ذکر شده بود) روش Client – Server بر روی شبکه اختصاصی بود که تا مدتی قبل نیز استفاده میشد، هر چند که اکنون این روش نیز به روش امنتر دیگری ارتقا یافته است. دیگر لازم نیست بنویسم که روش FTP در زمانهای قطع بودن اینترنت و یا در دسترس نبودن و پر بودن سایت FTP چگونه جلوی انتقال اطلاعات را میگرفت و در حالی که شهرستان گزارش بیماری میداد، سیستم سازمان مرکزی قادر به دریافت آن نبود و اینگونه زمان طلایی کنترل رخداد بیماری از دست میرفت.
نقش «دکتر مجتبی نوروزی» در سیستم اطلاعات جغرافیایی سازمان:
در نوشتارهای قبلی خواهش کردیم که از انتساب سخنان و القاب نامناسب و بدون سند و مدرک به مسئولان قبلی و فعلی سازمان دامپزشکی خودداری کنید، ولی متاسفانه این رویه ناصواب همچنان ادامه دارد (لینک مطلب البته در کامنتها) و به همین دلیل مجبوریم فلشبک به گذشته بزنیم و بنویسیم تا بدانید که در همان اوایل بهرهبرداری سیستم که مقارن بود با دور اول ریاست دکتر مجتبی نوروزی در سازمان دامپزشکی کشور، فقط سه استان به سیستم متصل بود و با تلاشهای دکتر مجتبی نوروزی و سایر مدیران ایشان درخواست تجهیز کلیه استانها و سیستمهای ارتباطی و تجهیزات رایانهای پیگیری شد و پس از جلسات متعدد با دیوان محاسبات، دکتر مجتبی نوروزی توانست در میانه سال مالی سازمان اعتبار لازم برای این کار را دریافت کرده و در اختیار مجریان پروژه قرار بدهد و این موضوع را عملیاتی نماید (در صورت نیاز مستندات آن قابل ارائه است)، اگر مجتبی نوروزی به این سیستم اعتقاد نداشت و اعتبار لازم را که کم هم نبود فراهم نمیساخت، همچنان میبایست ما از دود برای ارسال گزارشات سیستم استفاده میکردیم و اتفاقا آنچه در این مسیر میبایست بررسی گردد، مسیرهای هزینهکرد این اعتبار بود که از نظر نگارنده بسیار جای انتقاد دارد و چون زمان آن گذشته است، دیگر به آن نمیپردازیم. پس دکتر مجتبی نوروزی در همان دور اول ریاست خود در سازمان به وظیفه خود عمل نموده و بودجه و اختیارات لازم را در اختیار قرار داده است و بر همین اساس هر گونه هجمه به ایشان، خصوصا از سوی کسانی که جایگاه ملی و بینالمللی (بیانیه شیراز) و بودجه در اختیارشان قرار داده، ناصواب و عین بداخلاقی حرفهای محسوب میگردد.
جزایر شخصی! در سازمان و نقش آنها در تاثیرگذاری بر جایگاه حرفه دامپزشکی در ایران:
شاید خوانندگان محترم این سوال در ذهنشان بیاید که این آسیبشناسی گذشته چه نفعی برای زمان کنونی دارد؟ اصطلاحا مغز سخن در همینجاست. اگر فکر میکنید که دکتر مجتبی نوروزی تنها مسئولی بوده که درگیر چنین کارشناسان و مدیرانی بوده است، باید عرض کنم که خیر! هماکنون نیز افرادی در سازمان دامپزشکی کشور و ادارات کل استانها وجود دارند که مرغ برای آنها یک پا دارد و در جزایر شخصی که در گستره جغرافیای قانون سازمان دامپزشکی برای خود ساختهاند، مشغول همین گونه رفتارها میباشند، به مراتب حرفهایتر و به مراتب گستردهتر. مهم نیست چه کسی بخشنامه و دستورالعمل صادر کرده باشد و یا نامه نوشته باشد؛ مهم این است که آیا برای منافع آنها مضر است یا مفید و تنها ملاک اجرایی شدن یا نشدن طرحها و سیستمها، همین یک نکته است.
بگذارید این بار با رخداد ملموستری به مشکلات موجود بپردازیم. دنیای امروز دنیای به اشتراکگذاری دانش و اطلاعات است، مخصوصا در حوزه حکمرانی و در میان قسمتهای مختلف بدنه دولت و هرآنکه در این مسیر خلاف جریان پارو بزند، محکوم به شکست و نابودی است، هرچند که با لابیهای سیاسی و باندی، چندصباحی بر مسند قدرت بماند و رزق خود را چربتر بنماید. در سال ۱۴۰۰ سازمان مدیریت و برنامهریزی یکی از استانهای کشور نامهای برای به اشتراکگذاری اطلاعات تخصصی دستگاههای اجرایی به تمام زیرمجموعه استان ارسال میکند تا میزبان بزرگترین بانک اطلاعات مکانمحور در کشور باشد و همه دستگاهها موظف بودند تا به صورت قانونی با این پروژه همراهی نمایند که علاوه بر به اشتراکگذاری دیتاهای زیرمجموعه خود، از دیتاهای به اشتراکگذاری شده سایر دستگاهها نیز بهرهبرداری نمایند. بر این اساس بود که مکاتبات آن از طریق مجاری مربوطه به دستگاهها رسید و دستگاههای اجرایی استان یکی پس از دیگری وارد این پروژه مهم و زیربنایی استان مورد بحث گردیدند. در این میان اداره کل دامپزشکی نیز خارج از این چرخه نبود و مدیر کل وقت دستور لازم برای انجام این کار را صادر نموده و مسئولیت را بر عهده کارشناس مربوطه گذاشتند. در کمال تعجب و ناباوری، کارشناس مربوطه به صراحت به سازمان مدیریت آن استان اعلام نمودند که ما هیچگونه اطلاعات تخصصی قابل اشتراکگذاری نداشته و تمایلی به مشارکت در این پروژه نداریم و برای مدیر کل هزاران دلیل صغیر و کبیر آورد و به اصطلاح مرقومه همکارمان موضوع را ایمنی!! نمود، تو گویی سازمان مدیریت و برنامهریزی استان یک سازمان خصوصی است و جوابی به آن دادند که معمولا به بخش خصوصی داده میشود، نه یک نهاد بالادستی استراتژیک! هر چند کمی بعد مدیر کل شخصا به واسطه مشورتهایی که خود و معاونینش داشتند، این ممنوعالورود کردن سازمان مدیریت به جزیره اختصاصی این کارشناس را لغو نمودند و خطای صورت گرفته را اصلاح نمودند، ولی کارشکنیها تمامی نداشت و با اخلال در کار سیستم مانع از به سرانجام رسیدن آن طرح در حوزه دامپزشکی استان شدند. زمان گذشت تا اینکه مجددا همان کارشناس با همان رویه در پروژه دیگری که اتفاقا پروژه مورد نظر خود مدیر کل آن استان بود، همین رفتار را و به مراتب بدتر و به مراتب وسیعتر تکرار نمود. حالا شما به من بگویید، در این میان متضرر اصلی توقف این طرح ارزشمند مدیر کل دامپزشکی استان کیست؟ کسی جز دولت و مردم کشور ایران که بهداشت جزو حقوق پایه آنهاست؟
بلوکه نمودن اطلاعات، آموزش ندادن روشهای پایه ورود اطلاعات و گزارشگیری، عدم وجود راهنمای مولتیمدیای سامانهها و عدم وجود دستورالعمل کار با سامانههای سازمان دامپزشکی کشور موجب پدیدار شدن جزایر شخصی میشود که مدیریت آن از دست سازمان دامپزشکی خارج میگردد و کار را به جایی میرساند که عنان اختیار تصمیمگیری در بسیاری از حوزههای استراتژیک فنی و اداری سازمان از دست مدیران خارج شده و در دستان این خانمها و آقایان قرار میگیرد و موجبات سوء استفاده و فساد را فراهم میآورد. همانگونه که میبینید، حداقل از سال ۱۳۷۹ تا کنون مثالهای متعددی از این جزایر ممنوعالورود شخصی میتوان مثال زد که موجبات توهم برای مالک خودخوانده جزیره و دردسرهای بسیار فراوان برای سازمان دامپزشکی کشور را فراهم ساخته است.
رئیس کنونی سازمان دامپزشکی کشور جناب آقای دکتر رفیعیپور در صورتی که تمایل دارد تا مشارکت علمی و اجرایی همکاران خود در بخش دولتی و خصوصی را در خصوص برنامه ارسالی ۲۹ صفحهای به آنان دریافت دارد، میبایست ابتدا از تشکیل هرگونه جزیره خصوصی جدید جلوگیری نماید و همچنین فکر اساسی برای جزایر غیرقانونی موجود داشته باشند و اگر همین یک نکته را تا انتهای دوره ریاست خود به سرانجام برسانند، نامشان در میان نامآوران دامپزشکی به یادگار خواهد ماند و چه یادگاری شیرینتر از این؟
علم، شجاعت و خونسردی تنها ترکیبی است که برای موفقیت در سازمان دامپزشکی کشور نیاز دارید و در قدم اول لازم است تا جلوی شلیک به عالمان زیرمجموعه خود را بگیرید.
اما جزایر فقط در محل سازمان دامپزشکی نیستند بلکه طی سنوات یا در سال های آخر یا بعد بازنشستگی به خدمت همان مجموعه هایی درمی آمدند که در کسوت دامپزشکی زمانی وظیفه نظارت برآنها را داشتند و در کسوت جدید راهکارهای دور زدن مقررات را به آنها آموزش میدادند چه در قالب مشاوره تولید دارو ، یا واردات گوشت و یا ....