
حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: «دکتر منیره فلسفی» متخصص ایمونولوژی دامپزشکی و مسئول فنی داروخانه دامپزشکی در اردبیل، داستانی الهامبخش و چالشبرانگیز از زندگی حرفهای خود دارد. او با علاقهای عمیق به حیوانات پا به این عرصه گذاشت، اما مسیر حرفهایاش با چالشهایی همچون نبود حقوق برای دانشجویان تخصص دامپزشکی، کمبود حمایتهای دانشگاهی و شرایط سخت تحقیقات گره خورده است. گفتوگوی دکتر فلسفی با حکیم مهر نمایانگر دنیای کمتر شناختهشده دامپزشکی، موانع موجود و امیدهای روشن آینده است.
حکیم مهر: لطفاً ابتدا خودتان را معرفی کنید.
من متولد اردبیل هستم. در سال ۱۳۸۷ در رشته دامپزشکی دانشگاه سراسری تبریز پذیرفته شدم و در سال ۱۳۹۳ از این دانشگاه فارغالتحصیل شدم. سپس در سال ۱۳۹۵ وارد دوره دکترای تخصصی (PhD) ایمونولوژی دامپزشکی در دانشگاه ارومیه شدم و دو سال پیش از این مقطع نیز فارغالتحصیل شدم.
حکیم مهر: چه چیزی شما را به سمت دامپزشکی سوق داد؟ آیا علاقهمند به این رشته بودید یا دست تقدیر شما را به این مسیر کشاند؟
از کودکی علاقه زیادی به حیوانات داشتم و همیشه در حیاط خانه با پرندهها و گربهها وقت میگذراندم. با این حال، باید بگویم که دست تقدیر هم بیتأثیر نبود. در سیستم آموزشی ما، انتخاب رشته معمولاً بر اساس رتبه کنکور انجام میشود. من دانشآموز ممتازی بودم و همیشه شاگرد اول بودم. در کنکور سال ۱۳۸۷ رتبه ۱۹۱۱ را کسب کردم.
رشته دامپزشکی یکی از انتخابهایم بود، و برخلاف تصور بسیاری از اطرافیان، امیدوار بودم پزشکی قبول نشوم. علاقهای به طبابت انسانها نداشتم و همیشه حیوانات را دوست داشتم. برای من دامپزشکی به نوعی ترکیب عشق و تقدیر بود.
حکیم مهر: واکنش خانواده و اطرافیان به انتخاب شما چه بود؟
در آن زمان، دامپزشکی بهاندازه امروز شناختهشده نبود و تصور رایج این بود که دامپزشکان تنها با دامهای بزرگ و حیوانات مزرعه سر و کار دارند. در اردبیل هم کلینیکهای دامپزشکی بسیار محدود بودند و مردم دیدگاه روشنی نسبت به این حرفه نداشتند. اما امروز شرایط متفاوت است. فضای مجازی آگاهی مردم را افزایش داده و حالا بیشتر افراد میدانند که دامپزشکان در حوزههای مختلف از جمله حیوانات خانگی فعالیت میکنند. با این حال، مادرم همیشه حامی من بود و حالا از انتخابم بسیار خوشحال است.
حکیم مهر: پس از اتمام دوره عمومی دامپزشکی چه کردید؟
بعد از اتمام دوره عمومی، اولین گام من ورود به عرصه مسئولیت فنی داروخانه دامپزشکی بود. این تصمیم با هماهنگی اداره دامپزشکی و دانشگاه گرفته شد، زیرا از نظر قانونی، ورود به دانشگاه بهعنوان شاغل محسوب میشود. از آنجا که در دوران دکترا (PhD) و رزیدنتی، دانشگاه هیچگونه حقوقی که بتواند کفاف زندگی را بدهد پرداخت نمیکند، اجازه کار خارج از دانشگاه برای ما صادر میشود. این موضوع برای من فرصتی شد تا هم تحصیلات خود را ادامه دهم و هم در داروخانه دامپزشکی فعالیت کنم.
تحصیلات دکتری من در رشته ایمونولوژی در دانشگاه ارومیه آغاز شد. دو سال نخست را صرف دروس تئوری کردم و سپس برای انجام پایاننامه به بخش ایمونولوژی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل رفتم. این دوران به من امکان داد تا با حوزههای تخصصی ایمونولوژی، بهویژه در ارتباط با حیوانات، بیشتر آشنا شوم و پروژههای تحقیقاتی را انجام دهم.
پس از اتمام تحصیلات، همچنان به فعالیت در داروخانه دامپزشکی مشغول بودم؛ جایی که تقریباً هشت تا نه سال سابقه کار دارم. علاقه من به حوزه ایمونولوژی، بهویژه در زمینه واکسنسازی و داروسازی دامپزشکی، باعث شد که به فکر ورود به این بخشها بیفتم. با این حال، شرایط کنونی در ایران از جمله عدم جذب مناسب فارغالتحصیلان تخصصی و پایین بودن درآمد در این حوزه، مانع از تحقق این هدف شد.
تحقیقات در حوزههایی مانند واکسنسازی یا داروسازی، نیازمند سرمایهگذاری و جذب متخصصان است. اما در ایران بسیاری از فارغالتحصیلان رشتههای تخصصی، از جمله ایمونولوژی دامپزشکی، بهخوبی جذب نمیشوند. حتی اگر فرصتهایی وجود داشته باشد، درآمد در این حوزه به اندازهای نیست که بتوان از فعالیتهای عملی دامپزشکی فاصله گرفت و صرفاً به تحقیقات پرداخت.
اگرچه علاقه من به حوزه ایمونولوژی همچنان باقی است، اما با در نظر گرفتن شرایط موجود، تصمیم گرفتهام که تمرکز خود را روی توسعه فعالیتهای مرتبط با دامپزشکی بگذارم. برنامهام این است که در آینده یک داروخانه یا کلینیک دامپزشکی تأسیس کنم. اینگونه، علاوه بر کمک به حیوانات، میتوانم ارتباط مستقیمتر و ملموستری با دنیای دامپزشکی داشته باشم. این رویکرد به من امکان میدهد تا تأثیر بیشتری در زندگی حیوانات داشته باشم و از مهارتها و دانش خود به بهترین شکل استفاده کنم.
حکیم مهر: شما به نبود حقوق برای دانشجویان تخصص دامپزشکی اشاره کردید. لطفاً بیشتر توضیح دهید.
یکی از مشکلات بزرگ در حوزه تحصیلات تکمیلی بهویژه در رشتههایی مثل دامپزشکی و ایمونولوژی، عدم ارتباط مؤثر میان دانشگاه و صنعت است. در دنیای ایدهآل، دانشگاه نباید تنها یک محیط آموزشی باشد، بلکه باید در ارتباط با بخشهای خصوصی و دولتی فعال باشد تا بتواند پروژههای کاربردی تعریف کرده و دانشجویان را در مسیر حل مشکلات واقعی جامعه به کار بگیرد.
بهعنوان مثال، وقتی دانشجویی در مقطع دکترا در رشتهای مثل ایمونولوژی تحصیل میکند، باید شرکتهای خصوصی یا سازمانهای دولتی مرتبط با واکسنسازی یا داروسازی وارد عمل شوند. این نهادها میتوانند پروژههایی را به دانشگاه پیشنهاد دهند و حتی حقوق و هزینههای مرتبط با دانشجویان را تأمین کنند. اما متأسفانه این اتفاق در سیستم آموزشی ما رخ نمیدهد. دانشگاهها تلاش میکنند این مسیر را به تنهایی پیش ببرند، اما بودجهها محدود و ناکافی است.
دانشجویان تحصیلات تکمیلی معمولاً با این مسئله مواجهاند که بودجه دانشگاه حتی برای تأمین هزینههای اولیه پروژههایشان کفایت نمیکند، چه رسد به اینکه بتواند به آنها حقوقی پرداخت کند. در نتیجه به دانشجویان اجازه داده میشود که برای کسب درآمد، در خارج از محیط دانشگاه کار کنند، اما این روند معمولاً باعث افت کیفیت کارهای پژوهشی میشود.
حکیم مهر: آیا میتوانید شرایط را با خارج از کشور مقایسه کنید؟
در ایران، دانشجویان دکترا و پستدکترا با مشکلات مالی بزرگی روبهرو هستند. برای نمونه، حقوق ماهانه دانشجوی پستدکترا در ایران چیزی حدود ۴ میلیون تومان است. حالا این عدد را با شرایط دانشجویان در خارج از کشور مقایسه کنید؛ در بسیاری از کشورها، دانشجویان دکترا حقوقی در حدود ۳ تا ۴ هزار دلار دریافت میکنند و پستدکتراها حتی بیشتر، حدود ۶ هزار دلار. این تفاوت فاحش باعث میشود که بسیاری از دانشجویان برجسته و بااستعداد، مهاجرت را انتخاب کنند.
در حوزه تخصص دامپزشکی نیز مشکلات مشابهی وجود دارد. برخلاف رشته پزشکی که در آن رزیدنتها حقوق دریافت میکنند، در دامپزشکی این حقوق یا بسیار ناچیز است یا اصلاً وجود ندارد. رزیدنتهای پزشکی در بیمارستانها کار میکنند، بیماران را معاینه و درمان میکنند و در عین حال حقوقی دریافت میکنند که هرچند ممکن است کم باشد، اما برای ادامه زندگی کمککننده است.
در دامپزشکی، چنین سیستمی وجود ندارد و این خود به یک چالش بزرگ تبدیل شده است. برخی تصمیمگیریها برای پرداخت حقوق به رزیدنتها انجام شده، اما مبالغ بسیار اندک است و نمیتواند کفاف زندگی دانشجو را بدهد. دانشجویان مجبورند همزمان با درس خواندن، کار کنند تا بتوانند زندگی خود را اداره کنند. این مسئله بر کیفیت تحصیل، پژوهش و حتی تمرکز دانشجویان تأثیر منفی میگذارد.
سیستم آموزشی و پژوهشی نیازمند بازنگری جدی در تعامل با صنعت و تأمین بودجه است. اگر دانشگاهها بتوانند پروژههای عملی و مورد حمایت مالی را تعریف کنند و برای دانشجویان حقوق مناسب در نظر بگیرند، انگیزه و کیفیت فعالیتهای پژوهشی و تخصصی افزایش مییابد. این اقدامات نهتنها به سود دانشجویان است، بلکه میتواند در ارتقای کیفیت تحقیقات و کاربردی کردن آنها نیز مؤثر باشد.
حکیم مهر: آیا شما به فعالیت در فضای آکادمیک فکر کردهاید؟
زمانی که وارد دوره دکترا شدم، در ذهنم این بود که بتوانم در فضای دانشگاهی فعالیت کنم. در آن زمان شرایط دامپزشکی مانند امروز نبود و تمرکز بیشتر بر روی دامهای بزرگ بود. من از همان ابتدا به حیوانات کوچکی مثل سگ و گربه علاقه داشتم، اما علاقه خاصی هم به اسب داشتم. حتی در دورههای سوارکاری و دورههای مجازی مرتبط با اسبداری شرکت کردم. با این حال، کار با اسب واقعاً خستهکننده است؛ حیوانی سنگین است و نیاز به انرژی و زمان زیادی دارد. به همین دلیل تصمیم گرفتم بیشتر روی تحقیقات متمرکز شوم و حوزهای که علاقه داشتم، یعنی واکسنهای دامی را دنبال کنم.
وقتی وارد فضای دانشگاهی شدم، متوجه شدم که شرایط آنطور که تصور میکردم ایدهآل نیست. امکانات و بودجه کافی برای انجام تحقیقات وجود نداشت و دست ما عملاً بسته بود. بودجههای تحقیقاتی بسیار دیر پرداخت میشد و نمیشد روی آنها حساب کرد. برای مثال، در زمان کار روی پایاننامهام به دلیل تحریمها تهیه یک ماده مورد نیاز بیش از دو سال طول کشید. این مسائل به طرز قابلتوجهی پیشرفت تحقیقات را مختل میکند.
تحقیقات در ایران برای کسی که عاشق این کار نباشد یا منبع مالی شخصی نداشته باشد، بسیار دشوار است. در وزارت علوم شرایط بهمراتب سختتر است، چراکه تعداد مراجعین و منابع مالی کمتر است. اما در وزارت بهداشت شرایط متفاوت است. دانشجویانی که در رشتههای پزشکی تحصیل میکنند، مستقیماً بهعنوان هیئت علمی جذب میشوند و حقوق و حمایت مالی خوبی دارند. در حالی که در وزارت علوم، اگر علاقه و عشق واقعی به این کار نداشته باشید، فعالیت در فضای آکادمیک نمیصرفد.
به نظر من کسی که بخواهد در فضای دانشگاهی فعالیت کند، باید عاشق تحقیقات باشد و آماده باشد که با چالشهای متعدد، از کمبود بودجه گرفته تا محدودیتهای زیرساختی، دستوپنجه نرم کند.
حکیم مهر: برای علاقهمندان به دامپزشکی، بهویژه خانمها، چه توصیهای دارید؟
توصیه من این است که اگر دامپزشکی را انتخاب میکنید، باید با عشق و تعهد وارد این رشته شوید. در طول مسیر ممکن است با افرادی مواجه شوید که رشته یا انتخاب شما را زیر سؤال ببرند. بهویژه در جامعه ما گاهی رشتههای علمی و فرهنگی به درستی ارزشگذاری نمیشوند. اما اگر به این رشته علاقه دارید، دلسرد نشوید. دامپزشکی شغلی است که نیاز به صبر، عشق و پشتکار دارد و تنها کسانی در این مسیر موفق میشوند که واقعاً به حیوانات علاقه داشته باشند.
حکیم مهر: نکته پایانی؟
از اینکه فرصتی برای صحبت در مورد چالشها و تجربیاتم داشتم، بسیار خوشحالم. امیدوارم رشته دامپزشکی تنها توسط افرادی انتخاب شود که عاشق حیوانات هستند و میخواهند به آنها خدمت کنند. دامپزشکی یک انتخاب عاشقانه است، نه صرفاً یک شغل یا عنوان.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
مرحبا بر این صداقت
رزیدنتی با پی اچ دی تفاوت دارد و کاربرد این دو واژه به جای یکدیگر اشتباه است.
|
شما به بزرگواری خودتون ببخشید حالا...
|
شما ببخش...بزرگواری از شماست
|
از نظر وزارت علوم فرقی ندارند و تازه چند ساله فهمیده انگار باید فرق بزاره توی دفترچه!
|
کجا عرض شد یکی هستند عزیز؟
|
رزیدنتی در واقع در کل دانشگاههای دنیا معادل Msc به حساب میاد و Phd بالاتره اما در مورد پزشکی در کل mdMs. و بعد mdPhd میشه الان وزارت علوم به بچه های دانشجوی Phd پنج میلیون میده درسته کمه ولی باید دستمزدی رو بابت قبول شدندشون بده به خاطر نخبه بودن منتهی رشته های وزارت علوم متنوعه و رشته هایی مثل برق و عمران رو نمیشه با رشته های ادبیات و علوم اجتماعی مقایسه کرد
در هر دهه ای دامپزشکی قبول شده اند از دهه ۴۰ تا به امروز، جمله کلیشه ای:در آن زمان دامپزشکی به اندازه امروز شناخته نشده بود؛ در مصاحبه ها تکرار شده است.واقعا دامپزشکی کی قرار هست شناخته شود؟!
|
هیچگاه.بهتره که بدست فراموشی سپرده بشه ............
|
هیچ وقت
باز هم درک مسئولان دانشگاه ارومیه.در خیلی از دانشگاه ها مثل شیراز اجازه کار به رزیددنتها نمی دهند.
|
به درک کاری نداره !
|
کدام بخش اجازه نمی دهند؟ رزیدنتهای مامایی ها که خوب مشغولند. جراحی ها که خوب جراحی می کنند، خصوصا روی حیوانات کوچک. بیماران ارجاعی برای داخلی بزرگ هم قابل قبول است. رزیدنت های داخلی کوچک هم تمام وقت دارند بیمار می بینند.
|
عزیز دل، شاید فقط به شما اجازه کار نمی دهند؟ دلیل ان را هم خودتان بیان کنید.
|
عزیزان انهایی که مشغولند برای خودشان دارند کار می کنند مجوز و پروانه ندارند!
|
شما در هنگام دانشجویی می توانید کار کنید به شرکت اینکه استخدام حساب نشود و یا پروانه نخواهد که نفهمند!
|
دوست عزیز 22:08شما معنی شغل هنوز نمی دونی !
|
بله. ممنوعیت اشتغال از طرف دانشگاه اعمال میشه و اگر برنامه ریزی درسی شما به گونه ای باشه بتونید ساعات لازم برای حضور در هر دو مکان رو پر کنید عملا مانعی نداره.
به عنوان شخصی که خانم دکتر فلسفی رو از نزدیک می شناسم یکی از همکاران باشخصیت متین و بسیار مودب دامپزشکی است و بسیار خوب به مشکلات دامپزشکی مخصوصا از جنبه نبود زمینه کاری و تحقیقاتی اشاره کردند با آرزوی موفقیت برای ایشان
|
کدوم تحقیقات مرکز گذاشتن برای دامپزشکی بمونه؟
مطالب مفید بود
با سلام
برای واکسن سازی و داروسازی اصلا و ابدا اجازه نمی دهند ایمنولوژی دامپزشک کاری بکنه و وزارت بهدشات اصلا اعتباری برای استید این رشته در دامپزشکی قائل نیست و فقط ایمونو خودش قبول داره ........................
|
کل این مطلبو نوشتی بگی دکتر وجگانی پایه اش دامپزشک بود؟ :)))
|
بله ایشان با افتخار دامپزشکه
|
از دکتر وجگانی که کسی بدش نمیاد
|
چون کلا 10 نفر نمیشن دوست عزیز و بقیه از وجگانی هم بهترن حتی !
.........................
|
به شما چه ارتباطی داره این موضوع؟ شاید یکی مثل من اینقدر پول داره که نیازی نداره خودش و نوادگانش برن دنبال پول
|
شما اگر پول مفت داری بخون! چرا بهت زور میاد؟؟
|
به گفته خودتون عاقل نبودین و رفتین این رشته ................... بنده عاقل بودم و رفتم و راضیم. بهتره بگین این رشته متناسب افراد عاقل هست که مسیرشون رو درست ادامه بدن
1911 سال 87 پزشکی هم قبول نمی شدید همکار گرامی و ظرفیت دهه 80 خیلی کم بود پزشکی
|
ظرفیت نسبت به الان خیلی کمتر بود عزیز. ولی با لطف آقای دکتر احمدی نژاد کنکور ۸۷ در نتایج کنکور هم جنسیت اثر کرد و هم بومی سازی و قطبی سازی شد. عرض کردم امیدروار بودم قبول نشم نگفتم قبول شدم و نرفتم. در هر حال خدا رو شاکرم که برای خدمت به طبیعت قبول شدم.
ایمونولوژی رشته به این سختی و بسیار مورد نیاز تحقیقات پزشکی و دامپزشکی است ولی در نهایت این متخصص مسؤل فنی داروخانه هستند، هر چقدر هم که با استعداد و نخبه و زحمت کشیده و تلاش کرده باشند
|
بله بسیار سخت و شیرین البته. وقتی هم که افراد برای استفاده از توان و ظرفیتشون اقدام به مهاجرت میکنن داد همه بلند میشه که ای وای کشور دچار مهاجرت شد. واقعیت اینه که بمب انفجار جمعیت ایران در دهه ۶۰ باعث شد کشور نتونه برای ما آموزش و اشتغال مناسب فراهم کنه در آینده هم نمیتونه. دهه ۶۰ میتونه با یک مهاجرت درست، آینده ی خودش رو بهبود ببخشه و فضا رو برای نسل های بعد باز کنه.
|
دهه هفتادی و هشتادی هم اگر توانمند باشند موفق میشه.دهه شصتی هم کم سختی نکشیده و از دهه چهلی و پنجاهی حرف زیاد شنیده
عشق و علاقه شما به رشته و حرفه تحسین برانگیز هست. چون ما هم مدت ها پیش همین مسیر را گذراندیم، سختی های راه واستقامت
|
خیلی ممنون از پیامتون همکار محترم. واللا لیلی و مجنون هم عشقشون مورد قبول نبود :)
درود بی پایان برشما دست مریزاد
تنها عشق و علاقه نیست که باید امنیت شغلی و جایگاه شغلی هم باشد همجا کلانشهر نیست که در بسیاری از شهرها دامپزشکان به سختی زندگی می کنند الان اداره دامپزشکی استان ما برای مسئول فنی سقف حقوق اعلام میکنه که نباشد که مسئول فنی از ما بیشتر حقوق دریافت کنه
|
شما نخون
رشته های علوم پایه را باید افرادی که از پایه علوم آزمایشگاهی تحصیل کرده اند بخوانند مثل افرادی که کارشناسی علوم آزمایشگاهی دامپزشکی و کارشناسی ارشد ایمنی شناسی دامپزشکی خوانده اند چون به غیر از رشته های پایه چاره دیگه ای جهت ادامه تحصیل ندارند منتها دکتری عمومی دامپزشکی که دستشون باز هست باید رشته های درمانگر که به درد کار و درآمد زایی میخوره رو جهت ادامه تحصیل انتخاب بکنند درضمن رشته ایمنی شناسی دامپزشکی که در ارومیه زیر نظر اساتید مثل دکتر دلیرژ تدریس میشه به جهت اینکه امکانات عملی این رشته فراهم نیست و حتی اساتید به نامی در این رشته ندارد و مثل آزمایشگاه علوم پزشکی ارتباطی با بیمار و بیرون ندارد از لحاظ سواد کاربردی به هیچ عنوان تامین کننده سازمان های مثل داروسازی و واکسن سازی نیستن در کل ایمنی شناسی پزشکی به لحاظ سطح سواد خیلی گسترده تر و کاربردی هست و دکتر وجگانی که بعضی ها اشاره میکنند جزو استثنا های این رشته است که در قدیم در سازمان بهداری تحصیل نموده اند
|
هر رشته ای رو باید علاقه مندان و کسانی که استعداد دارن بخونن تا هم خودشون رشد کنن و هم اون رشته رو ارتقا بدن. تحصیلات از سر ناچاری ظلم در حق هر دو طرف هست. در کشورهای پیشرفته از ورود دامپزشک به آزمایشگاه خیلی استقبال و استفاده میشه. به جای نام بردن از دانشمندی مثل دکتر دلیرژ و پایین آوردن ارزش تلاش های ایشون بهتر بود میفرمودید که موسسه رازی که ۵۰ سال پیش به انگلیس واکسن صادر میکرد الان در دست صاحبانش داره چه خدماتی به جهان ارائه میده.
|
دیگه این که کی بخونه نخونه در حوزه کاری شما نیست زیاد باید نباید نکنین
|
در جواب دوست عزیزی که فرمودند دکتر دلیرژ را زیر سوال بردم اصلا اینطور نیست همه میدونن ایشان از اول پایه علوم آزمایشگاهی پزشکی دارند و در ادامه ارشد ایمنی شناسی و دکتری تخصصی ایمنی شناسی پزشکی را خوانده اند بیشتر منظورم این بود که وقتی امکانات عملی این رشته را وجود ندارد و حتی به غیر از دکتر دلیرژ شخص مناسبی که به تدریس در زمینه ایمنی شناسی اشرافیت داشته باشد وجود ندارد و در ادامه دانشجو جهت یادگیری دروس عملی به بیمارستان انسانی فرستاده میشود بدون اینکه پایه علوم آزمایشگاهی انسانی داشته باشد آیا چنین کاری اصلا درست هست درصورتیکه ایمنی شناسی دام با انسان شاید از لحاظ جزییات تئوری یکسان باشد ولی از نظر انجام آزمایشات که مختص انسان و کیت های آزمایشگاهی آن مخصوص انسان درست شده است کلا فرق میکند و جالب اینکه حتی اجازه کار در آزمایشگاه انسانی را هم در ادامه علی رغم دوره ای که در بیمارستان انسانی دیده اند توسط وزارت بهداشت داده نمیشود چون دروس علوم آزمایشگاهی پزشکی فوق العاده فرار هستند
احسنت به شما بابت کار و تلاش و تحصیل
دامپزشکی عشق نیست.یه اشتباه مهلک بود که انجام دادیم و نباید تکرار بشه ....
|
خب تکرار نکن عزیز
|
شما چرا ناراحت شدی از حرف ایشان برای شما عشق است؟
من یادمه زمان دستیاری خودم تو دانشگاه چمران در سال 98، ترمی، تاکید میکنم، ترمی 250 هزار تومن میگرفتیم.... در حالی که در همون سال یکی از اقوام ما رزیدنت روانپزشکی بود، ماهی 8 میلیون میگرفت... ما ترمی 250 هزار.. اونا ماهی 8 میلیون تومن... تازه اون 250 هزار هم به خاطر عواید بیمارستان دانشکده بود، وگرنه خیلی از جاها همین هم نمیدادن...
|
یعنی خودتو با رزیدنت روان مقایسه میکنی؟ مقیاس درامد زایی و نوع کارشو؟ اون باید هشتاذ میلیون میگرفته هشت تومن کمش بوده
من برای شما آرزوی موفقیت دارم
اگر صدبار کنکور بدم بازم دامپزشکی رو انتخاب میکنم چون اساس مبارزه با بیماریها درانسان ودام ازدامپزشکی کلید میخوره بنوعی یه علم مادر هست وقتی دامی رو از درد ورنجی نجات میدی نشاط وانرژی مثبتی که بهت میده با هیچ چیز قابل مقایسه نیست اگر دامپزشکی رو خوب فرا گرفته باشی هم تئوری وهم عملی براحتی میتونی با گستردگی وفیلد های متفاوتی که دراین رشته هست پول خوبی به جیب بزنی
|
شما مشخصه دانشجویی و نوجوان
|
جوان خودتو درگیر این رشته نکن ما به آخرش رسیدیم چیزی نبود دکتر بودن به رپوش سفید نیست باید درآمدت هم در اون حد باشه
اگر رشته دامپزشکی به وزارت بهداشت منتقل شود عواید آن بهتر خواهد شد .
|
هیچ وقت رخ نمیده اینقدر تکرار نکنین
اتلاف عمر یعنی در رشتهی دامپزشکی(در هر مقطعی) تحصیل کردن؛ مادامی که دانشگاه آزاد اسلامی (یا هرچیز دیگری!) اقدام به کرور کرور جذب دانشجو در این رشته میکند رسما چه فرقی میکند شما از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شده باشی یا دانشگاه آزاد واحد شبستر! آقایان فاتحهی این رشته را خیلی قبلترها خواندهاند...
پزشکی دام مادر رشته های علوم پزشکی است باید به وزارت بهداشت برگردد از طرفی بیشتر بیماری ها از دام سرچشمه می گیرد و پزشکی انسانی اطلاعات کمی در این مورد دارد پزشکی دام با دکتری عمومی جراح است پژوهشگر است داروساز است ووو ولی پزشکی انسانی را یک مادر در مرحله عمومی قبول ندارد لذا در مرحله عمومی این دو رشته باید ادغام شود و در مرحله تخصص از هم جدا شوند تا باعث پیشرفت گردد
|
چند تا کشور مطرح که دامپزشکیش زیر نظر وزارت بهداشتش هست رو نام ببرید یا به خاطر نشر اطلاعات نادرست عذرخواهی کنین
|
کاملا صحیح هست دامپزشکی باید زیر نظر وزارت بهداشت باشد
وزارت علوم و وزارت جهاد کشاورزی نیاز به توجه دارند و گرنه آینده خوبی برای فارغالتحصیلان انها متصور نیست