مترو سواران سازمان دامپزشکی کشور
دکتر وحید عطارد
میگویند که هر چیز به جای خویش نیکوست. در زمانی که در فرانسه مشغول به تحصیل بودم، به دلیل نداشتن اتوموبیل سواری مجبور به استفاده از مترو بودم و از آنجا که خرید روزانه بلیط مترو کمی گران بود، از کارتهای ماهانه استفاده میکردم که به مراتب برایم کمهزینهتر میشد.
رفت و آمد در مترو هم حکایتهای خود را دارد که هر کس به تناسب سلیقههایش به آنها مینگرد و مورد توجهاش قرار میگیرد که برای من جالب این بود که عدهای که اکثر آنها را جوانان تشکیل میدادند، به جای استفاده از بلیط از روی مانع میپریدند و سوار مترو میشدند؛ البته مراقب بودند که گرفتار پلیس مترو نشوند که جریمهشان میکرد. موانع ورودی هم طوری بود که در اکثر ایستگاهها با وارد کردن بلیط به محل خاصی درب شیشهای باز میشد و فرد میتوانست رد شود. از این گونه موانع عبوری در بعضی دیگر از مکانها استفاده میشود، مثلا در برخی از فرودگاهها (البته برخی) در گیتهای پلیس استفاده میگردد که برای آن است که افراد یکییکی تردد نمایند و برای عبور هجوم نیاورند و مامور بتواند با خیال آسوده مدارک آنها را بررسی نماید و البته جایز است.
اما بشنوید، پس از مدتها که از بازنشستگیام میگذرد، به سازمان دامپزشکی مراجعه کردم و با کمال تعجب با ورودی مترو مواجه شدم. ابتدا خیال کردم که در کنار سازمان ورودی مترو نصب کردهاند؛ برگشتم که ببینم راه را اشتباهی نرفته باشم که مشاهده کردم همه همکاران از این درب وارد مترو سازمان دامپزشکی میشوند و سوار بر مترو به سر کارهای خود در پشت میزها باز میگردند. و جالبتر آنکه همه با کمال مسرت سوار میشوند و میروند. بنده حقیر نیز که متوجه موضوع نبودم، پرسیدم «از کجا بلیط تهیه کنم؟» که کارمند پشت کانتر، کلید درب را زدند و بنده نیز سوار شدم.
صرفنظر از آنکه نصب چنین مانعی در محلی مانند سازمان دامپزشکی کشور حیف و میل اعتبارات است و دقیقاً به دلیل ندانمکاریهای تخصصی انجام میگیرد (منظور از ندانمکاری تخصصی به این معنی که آمر چنین اقدامی به دلیل نداشتن سواد کافی در زمینه دامپزشکی و عدم اراده کافی برای کنترل و ریشهکنی بیماریها، متوسل به چنین اقداماتی میشود)، به گونهای اهانت به کارشناسان و کارکنان تلقی میشود که آنها را به صورتهای مختلف متخلف انگاشته و برایشان مانع تراشیده است. یا باید برای عبور پول بپردازند تا بلیط عبور بگیرند و یا اینکه در زمان ساعات اداری به قول معروف در نروند و یا اینکه چیزی از سازمان ندزدند که قطعا سازمان چیزی هم برای دزدیدن بجز تعدادی کاغذپاره ندارد و به همین دلیل به مرور حرمت و احترام کارشناسان و کارکنان به حدی خواهد رسید که نه فقط رئیس مربوطه برایشان به قول معروف تره هم خورد نخواهد کرد، که اربابان رجوع نیز به آنها به دیده رباطهای بدون اراده و تصمیم خواهند نگریست.
میگویند حرمت امامزاده با متولی آن است. زمانی که ما برای خود احترامی قایل نمیباشیم چطور ممکن است توقع داشته باشیم که دیگران احترامی برایمان قایل باشند؟ جز این است که این اقدامات جز سرافکندگی برای سازمان دامپزشکی کشور عاقبت دیگری داشته باشد؟ شایسته است ریاست محترم سازمان دستور فرمایند این مانع بیمورد و بیجا هر چه سریعتر از ورودی سازمان برداشته شود تا میزان احترام ایشان به کارشناسان و کارکنانشان به وضوح نشان داده شود.
در غیر اینصورت توصیه میکنم به جای استفاده از جملهی «کارشناسان و کارکنان سازمان دامپزشکی کشور» جملهی «مترو سواران سازمان دامپزشکی کشور» به کار گرفته شود.
والسلام
شما طبع نویسندگی خوبی دارید وبرای دوران بازنشستگی بسیارمفیداست،البته که مانع ها دربسیاری از سازمان ها وجود دارداز جمله سازمان جهاد استان تهران،لابد کارمندان وبازنشستگان آنجا هم ناراحت هستندیکبارم تشریف ببرید آنجا رمانی زیبا از داخلش دربیاوردید