حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: در روزگاری که بسیاری از فعالان حوزه دامپزشکی از محدودیتها، کمبودها و چالشهای طاقتفرسا سخن میگویند، هستند کسانی که با تکیه بر اراده، تلاش مستمر و شناخت دقیق از ظرفیتهای موجود، مسیری متفاوت را طی کردهاند؛ مسیری که با وجود دشواریهای بسیار، آنقدر برایشان شیرین بوده که نهتنها خودشان از آن دل نمیکَنند، بلکه نسل بعدی خانواده را نیز به آن علاقهمند کردهاند.
«دکتر شیما محسنیگنج» یکی از بانوان فعال و کارآفرین در عرصه دامپزشکی است که بیش از دو دهه در حوزه توزیع داروهای دامپزشکی فعالیت داشته و اکنون بهعنوان نماینده چند شرکت بزرگ دارویی، در شهرستان پیرانشهر استان آذربایجان غربی، مسئولیت یکی از شرکتهای معتبر پخش دارو را بر عهده دارد.
مسیر حرفهای او از علاقه آغاز نشده، اما با شناخت و تجربهای عمیق ادامه یافته است؛ از تحصیل در دانشگاه ارومیه تا تأسیس داروخانه در اصفهان و سپس بازگشت به شمال غرب کشور و تأسیس شرکتی که اکنون بیش از نوزده سال سابقه دارد.
اما آنچه داستان زندگی و فعالیت حرفهای او را منحصربهفرد میکند، تبدیل شدن دامپزشکی به یک «شناسنامه خانوادگی» است. همسر، دختر و حتی برادر او نیز دامپزشک هستند؛ خانوادهای که در عرصههای مختلف دامپزشکی از دارو گرفته تا درمان و تغذیه آبزیان، فعالیت دارند و نشان دادهاند که این حرفه، اگر با برنامه و علاقه دنبال شود، نهتنها اشباع نیست بلکه فرصتهای بسیاری را در دل خود جای داده است.
در گفتوگوی حکیم مهر با دکتر محسنیگنج، از مسیر ورود او به دامپزشکی، چالشهای فعالیت در حوزه توزیع دارو، دغدغههای صنفی و توصیههایش به بانوان علاقهمند به این حرفه گفتهایم؛ روایتی از تلاش و ماندگاری در مسیری که شاید آسان نباشد، اما بیتردید ارزش پیمودن دارد.
حکیم مهر: لطفاً بفرمایید در حال حاضر در کدام شهر و در چه بخشی از دامپزشکی مشغول به فعالیت هستید؟
من در شهرستان پیرانشهر از استان آذربایجان غربی فعالیت میکنم. مالک یک شرکت پخش داروهای دامی هستم و در حال حاضر بهعنوان توزیعکننده محصولات دام و طیور چند شرکت بزرگ دامپزشکی مشغول به کار هستم.
حکیم مهر: ورودی چه سالی و کدام دانشکده دامپزشکی هستید؟
من ورودی سال ۱۳۷۵ دوره شبانه دانشکده دامپزشکی دانشگاه ارومیه هستم.
حکیم مهر: چه شد که دامپزشکی را انتخاب کردید؟ علاقهمند بودید یا دست تقدیر شما را به این مسیر آورد؟
راستش را بخواهید، در ابتدا علاقهای به دامپزشکی نداشتم. رشتههای پزشکی را به ترتیب در اولویت انتخابم قرار داده بودم و بعد از آنها دامپزشکی را انتخاب کرده بودم. به نوعی میتوان گفت که دست تقدیر من را وارد این رشته کرد، اما حالا از مسیری که طی کردهام کاملاً راضیام.
حکیم مهر: دوران تحصیل عمومی شما چطور گذشت؟ آیا با تصوری که از دامپزشکی داشتید، همخوانی داشت؟
دوران بسیار خوبی بود. اتفاقاً همین تجربه باعث شد علاقهام به رشتهام بیشتر شود. وقتی کار دامپزشکی را از نزدیک دیدم، علاقهام چند برابر شد و با انگیزه بیشتری مسیرم را ادامه دادم.
حکیم مهر: چه سالی فارغالتحصیل شدید و پس از آن چه کردید؟
در سال ۱۳۸۱ فارغالتحصیل شدم. ابتدا یک سال بهعنوان مسئول فنی داروخانه دامپزشکی مشغول بودم. چون همسرم یک سال بعد از من وارد رشته دامپزشکی شده بود، من مسئول فنی داروخانه بودم تا ایشان نیز فارغالتحصیل شود. بعد از آن با هم به اصفهان رفتیم و کار حرفهایمان را از آنجا آغاز کردیم.
حکیم مهر: در اصفهان چه فعالیتی داشتید؟
در اصفهان شرکت پخش دارو راهاندازی کردیم. به مدت سه سال در آنجا فعالیت داشتیم. از ابتدا وارد حوزه پخش داروهای دامپزشکی شدیم. البته آن زمان من بهعنوان نماینده یک شرکت پخش کار میکردم که در سطح کشور نمایندههای متعددی داشت. من یکی از آن نمایندهها بودم و عملاً کارمندی آن شرکت محسوب میشدم.
حکیم مهر: چه شد که دوباره به آذربایجان غربی برگشتید؟
پس از سه سال فعالیت در اصفهان، به منطقه آذربایجان غربی برگشتیم. البته اصالت من به خراسان برمیگردد، ولی همسرم اهل آذربایجان غربی است. به همین دلیل تصمیم گرفتیم فعالیتمان را در این منطقه ادامه دهیم. با چند شرکت پخش دارو قرارداد بستیم، شرکت پخش داروی خودمان را ثبت کردیم و حالا نزدیک به ۱۹ سال است که در این حوزه فعال هستیم.
حکیم مهر: چه شد که شما حوزه دارو و پخش دارو را انتخاب کردید؟ چرا وارد بخش فارم یا درمان و کلینیک نشدید؟
من کارم را با داروخانه دامپزشکی آغاز کردم. آن زمان فکر میکردم که این حوزه برای خانمها راحتتر است، اما خیلی زود فهمیدم که داروخانه هم کار آسانی نیست و چالشهای خاص خودش را دارد. یکی از مشکلات مهمی که در ابتدای فعالیتم داشتم، مسئله زبان بود. چون در منطقهای کار میکردم که دامداران بیشتر به زبانهای محلی مانند کردی و ترکی آذری صحبت میکردند، مجبور شدم این زبانها را تا حد نیاز یاد بگیرم تا بتوانم با دامداران ارتباط مؤثری برقرار کنم.
از طرفی، من در منطقه خودم هم نبودم و این غربت هم مزید بر علت شده بود، ولی با همه اینها چون از دوران دانشجویی علاقهمند به حوزه دارو و داروخانه بودم، این مسیر را با انگیزه ادامه دادم. الان دخترم که دانشجوی سال پنجم دامپزشکی است، میگوید که دوست دارد وارد حوزه درمان شود، نه دارو.
حکیم مهر: چقدر جالب! دختر شما هم رشته دامپزشکی را انتخاب کرده. آیا شما در این انتخاب تأثیری داشتید یا خودش به این رشته علاقهمند شد؟
او خودش علاقهمند بود. چون از نزدیک فعالیت من و پدرش را دیده بود و موفقیت ما را لمس کرده بود، خودش با میل و رغبت وارد این رشته شد.
حکیم مهر: پس در واقع خانوادهای کاملاً دامپزشک هستید؟
بله، دقیقاً همینطور است. برادرم هم دامپزشک است و در حوزه خوراک میگو در تهران فعالیت میکند. بهطور کلی دامپزشکی رشتهای است با تنوع بالا در زمینههای شغلی. برخلاف آنچه گاهی گفته میشود، اینطور نیست که بازار کار دامپزشکی اشباع شده باشد یا افراد زیادی در این رشته بیکار باشند. اگر کسی هدف خود را از ابتدا درست مشخص کند، میتواند بسیار موفق باشد.
حکیم مهر: در طول این سالها چه تجربههایی داشتهاید؟ بهویژه در خصوص سختیهای کار، مخصوصاً برای یک خانم. آیا پیش آمده که احساس کنید از مسیرتان خسته شدهاید یا پشیمان باشید؟
فعالیت در فارمها، آن هم برای خانمها، واقعاً سخت است. من از همان ابتدا بهصورت آگاهانه حوزه دارویی و داروخانه را انتخاب کردم، به همین دلیل با دشواریهای کمتر و قابل مدیریتتری مواجه شدم. البته واقعیت این است که برای خانمها، با توجه به مسئولیتهایی مثل مادر و همسر بودن، هر کاری سختیهای خاص خودش را دارد.
ما از صفر شروع کردیم و طبیعی است که شروع از پایه همیشه با چالش همراه است. وقتی به اصفهان رفتیم، هیچیک از خانوادههای ما آنجا نبودند و تنهایی بزرگ کردن فرزند و راهاندازی کسبوکار، واقعاً دشوار بود. گاهی از صبح تا ساعت چهار بعدازظهر حتی وقت ناهار خوردن هم نداشتیم. من مسئول فنی بخش توزیع دارو بودم و باید به همراه همسرم در انبار حضور پیدا میکردم و نظارت میکردم.
اما با همه این سختیها، امروز که به گذشته نگاه میکنم، میبینم که همه آن دشواریها طعم شیرینی دارند. چون به چیزی که میخواستیم، رسیدیم.
حکیم مهر: به طور کلی حوزه توزیع دارو با چه چالشهایی مواجه است و شما چه درخواستی از مسئولین دارید؟
یکی از بزرگترین چالشهای ما، مسئله واردات ماده اولیه دارویی است. متأسفانه در سالهای اخیر، به دلیل تحریمها، ورود ماده اولیه به کشور بسیار سخت شده است. شرکتهای تولیدکننده نیز در تخصیص ارز دچار مشکل هستند یا ارز مورد نیاز برای واردات مواد اولیه، بهموقع به آنها اختصاص داده نمیشود.
مثلاً بارها پیش آمده که یک داروی حیاتی، شش ماه تا یک سال در بازار موجود نبوده، در حالی که حتماً باید در دسترس باشد. همین حالا که با شما صحبت میکنم، شش ماه است که هیچ ارزی برای واردات برخی داروهای مهم اختصاص نیافته و تازه بهتازگی روند تخصیص آن باز شده است. این مسئله باعث کمبودهای جدی در بازار دارو شده است.
الان فصل بیماریهای انگلی است، اما داروهای مربوط به این بیماریها در هیچکدام از شرکتها موجود نیست. داروخانهها سردرگم ماندهاند و نمیدانند برای دامی که نیاز به درمان فوری دارد، چه دارویی تجویز کنند. گاهی همکاران به من زنگ میزنند و میپرسند دارو را از کجا تهیه کنند، اما واقعاً پاسخ روشنی ندارم.
من نماینده چهار تا پنج شرکت بزرگ تولیدکننده هستم و با چند شرکت دیگر همکار هستم، اما متأسفانه هیچکدام نتوانستهاند ماده اولیه وارد کنند. این کمبود، بعضی از همکاران را به سمت تهیه داروی قاچاق سوق داده است. داروهایی که نه کیفیتشان مشخص است و نه مبدأ آنها معلوم است، اما ناچار برای اینکه نسخهشان برنگردد، دست به این کار میزنند.
مشکل دیگر این است که دارو در فصل مناسب خود به بازار نمیرسد. مثلاً دارویی که باید در بهار موجود باشد، تازه در پاییز وارد میشود؛ در حالی که فصل مصرفش گذشته است و داروخانه ناچار است آن را انبار کند تا نه ماه بعد از آن استفاده شود. این یکی از جدیترین مشکلات ما در حال حاضر است.
حکیم مهر: چه توصیهای برای خانمهایی دارید که قصد دارند وارد رشته دامپزشکی شوند و هنوز درباره آینده این مسیر تردید دارند؟
توصیه من این است که اگر با پشتکار و علاقه وارد این رشته شوند، حتماً موفق خواهند شد. باید در دوران دانشگاه از هر لحظه برای یادگیری استفاده کنند. دو سال اول پس از فارغالتحصیلی، دورهای تعیینکننده است، چون در این مدت باید تصمیم بگیرند که وارد کدام بخش از دامپزشکی شوند.
در حال حاضر وضعیت کشتارگاههای دام و طیور در کشور مناسب است و در اکثر شهرها نیاز به مسئول فنی دامپزشک دارند. خوشبختانه قرار است مسئولان فنی زیر نظر سازمان نظام دامپزشکی قرار بگیرند و حقوقهای مناسبی نیز برای آنها در نظر گرفته شده است.
یکی از همکاران من که داروخانه داشت، چون در منطقهاش چند داروخانه قدیمی و فعال وجود داشتند، تصمیم گرفت داروخانهاش را جمع کند. اکنون بهعنوان مسئول فنی یک کشتارگاه فعالیت میکند و از کارش بسیار راضی است.
برای خانمها حتی اگر از مسئول فنی شروع کنند، در ادامه میتوانند مسیر موردعلاقهشان را پیدا کنند و وارد بخشی از دامپزشکی شوند که با آن ارتباط بهتری دارند. مهم این است که مسیر را با علاقه و اراده شروع کنند؛ در این صورت موفقیت حتمی است.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
خب اکثر دانشجویان در زمان تحصیل ازدواج میکنن و ممکن است فرزندشان هم وارد این رشته شود
.............