گزارش تحلیلی: بوتولیسم در گاوداریهای ایران - وقوع، تلفات و ملاحظات کنترلی
دکتر محمدرضا شعلهپاش
رئیس گروه مطالعات اپیدمیولوژیک بیماریهای دامی سازمان دامپزشکی کشور
۱. مقدمه
بوتولیسم یک مسمومیت کشنده ناشی از سم بوتولینوم است که توسط گونههای Clostridium botulinum و برخی کلستریدیومهای مرتبط تولید میشود. این سم از قویترین سموم شناختهشده در جهان بوده و در دامها، بهویژه گاو، عمدتاً از طریق مصرف خوراک یا آب آلوده به لاشه حیوانات و بقایای آلی فاسد منتقل میشود. در ایران، وقوع بوتولیسم در گاوداریها هرچند بهصورت مداوم گزارش نمیشود، اما شواهد اپیدمیولوژیک و میدانی نشان میدهد که این بیماری میتواند تلفات گسترده و خسارات اقتصادی قابلتوجهی به همراه داشته باشد.
۲. اپیدمیولوژی و موارد گزارششده در ایران
۲٫۱. اپیدمی استان بوشهر ( ۱۳۸۵)
در فاصله مرداد تا آذر ۱۳۸۵، اپیدمی بوتولیسم در دامهای اهلی (گاو، گوسفند و بز) استان بوشهر به وقوع پیوست. بر اساس گزارش رسمی اداره کل دامپزشکی استان:
۲٫۲. کانون اطراف تهران ( 1399 )
در مرداد ۱۳۹۹، یک گاوداری پرواری با علائم عصبی پیشرونده در دامها مواجه شد. بررسیها نشان داد که خوراک حاوی نان خشک مخلوط با تکههای گوشت بهعنوان منبع آلودگی عمل کرده است.
۲٫۳. هشدارهای اخیر (1404)
در تیر و مرداد ۱۴۰۴، اداره کل دامپزشکی خراسان رضوی موارد زمینگیری و تلفات مشکوک به بوتولیسم را گزارش کرد و کمیته تخصصی تشکیل داد. این موارد همزمان با خشکسالی و کاهش کیفیت علوفه و خوراک دام بروز یافتند.
جدول آمار تلفات وقایع بوتولیسم در گاوداریهای ایران (بر اساس دادههای گزارش)
۳. عوامل خطر و زمینهساز در گاوداریها
عوامل شایع مؤثر در بروز بوتولیسم در ایران عبارتند از:
۱. خوراک آلوده به لاشه حیوانات (بهویژه جوندگان و پرندگان مرده در سیلو یا انبار علوفه)
۲. شرایط اقلیمی سخت (خشکسالی) که منجر به کمبود فسفر و پروتئین و ایجاد "گِندهخواری" (pica) میشود.
۳. سیلوهای با pH نامناسب یا کپکزده که رشد کلستریدیوم را تسهیل میکنند.
۴. مدیریت نامناسب لاشهها و قرار گرفتن آنها در دسترس دام.
۵. استفاده نادرست از طعمهکشهای جونده که لاشههای آلوده را بدون دفع بهداشتی باقی میگذارد.
۴. پاتوژنز و تیپهای سم
۵. تشخیص
۶. پیشگیری و کنترل
۱. جمعآوری و دفع بهداشتی لاشهها (سوزاندن یا دفن در عمق مناسب با آهک)
۲. کنترل کیفیت خوراک و سیلو (pH زیر 5.5، جلوگیری از کپکزدگی و آلودگی)
۳. تأمین مواد معدنی و پروتئینی برای جلوگیری از گندهخواری.
4 .کنترل جوندگان و پرندگان و دفع ایمن لاشههای آنها.
۵. آموزش دامداران برای شناسایی علائم اولیه و اقدام سریع.
۶. واکسن: توکسوئیدهای اختصاصی علیه تیپهای C/D در کشورهای دیگر استفاده میشوند، اما در ایران بهطور گسترده در دسترس نیستند.
7. بحث (تحلیل و تفسیر اپیدمیولوژیک و مدیریتی)
۷٫۱. الگوهای جغرافیایی و فصلی: در ایران، موارد بوتولیسم عمدتاً در مناطق گرم و نیمهخشک و طی فصول گرم سال گزارش میشوند، که با افزایش فساد مواد آلی در خوراک و کاهش کیفیت آب همراه است.
۷٫۲. مقایسه بینالمللی: در کشورهایی مانند استرالیا و آفریقای جنوبی، بوتولیسم در گاو بهعنوان یکی از علل اصلی تلفات سالانه مطرح است، در حالی که در ایران موارد کمتر ثبت میشوند؛ این تفاوت احتمالاً ناشی از کمگزارشی، ضعف نظام پایش و تشخیص دیرهنگام است.
۷٫۳. پیامدهای اقتصادی: علاوه بر تلفات مستقیم، کاهش تولید شیر، هزینههای معدومسازی، ضدعفونی و خسارت به اعتبار تجاری گاوداریها از پیامدهای مهم هستند.
۷٫۴. نقش تغییرات اقلیمی: خشکسالیهای متوالی و کاهش کیفیت علوفه میتوانند بهطور غیرمستقیم با افزایش بروز بیماری مرتبط باشند.
۸. پیشنهادهای تحقیقاتی و عملی
۸٫۱. اقدامات عملی کوتاهمدت:
۸٫۲. اقدامات میانمدت:
۸٫۳. اقدامات بلندمدت:
۹. نتیجهگیری
بوتولیسم در گاوداریهای ایران یک بیماری نادر اما بالقوه فاجعهبار است که میتواند در مدت کوتاهی دهها یا صدها رأس دام را تلف کند. عوامل مدیریتی و تغذیهای نقش کلیدی در بروز آن دارند و با توجه به محدودیت درمان مؤثر، پیشگیری از طریق بهداشت خوراک، مدیریت لاشهها و آموزش دامداران، مهمترین راهکار محسوب میشود. افزودن ظرفیتهای تشخیصی و واکسیناسیون میتواند در آینده نقش مهمی در کنترل بیماری ایفا کند.
بعنوان یک کارشناس که طی سی سال گذشته در سطوح مختلف سازمان مشغول به کار بوده ام ؛ چند نکته را خدمتتان عرض نمایم :
۱) جنابعالی بر اساس اطلاعات در اختیار و بعنوان رئیس گروه مطالعات اپیدمیولوژیک بیماریهای دامی سازمان دامپزشکی کشور به موضوع بسیار مهم و دقیقی اشاره نموده اید. آیا همین حساسیت و دقت در رده های بالاتر دفتر بهداشت و مدیریت بیماریهای دامی نیز ایجاد شده و مهمتر از آن آیا معاون بهداشتی و پیشگیری سازمان هم در جریان موضوع به این مهمی هستند ؟
۲) فرموده اید واکسن در ایران بطور گسترده در دسترس نیست . ممکن است در مورد چرایی آن توضیحی بفرمایید که اگر واکسن هست ؛ چرا به میزان مکفی و بطور گسترده در دسترس نیست ؟
۳) فرموده اید : «افزودن ظرفیتهای تشخیصی و واکسیناسیون میتواند در آینده نقش مهمی در کنترل بیماری ایفا کند.» ؛ سئوال اینست که چه بخشی در سازمان متولی افزودن « ظرفیت های تشخیصی » و فراهم نمودن شرایط « واکسیناسیون » دامها علیه بیماری است ؟ آیا اقدامی صورت گرفته یا بقول شما بایستی منتظر « آینده » بود ؟ « آینده » لفظی است بی انتها و آیا بایستی همچنان صرفا به ثبت وقایع بیماری بسنده کرد ؟ آیا غفلت از موضوع ؛ ایمنی و امنیت غذایی را تهدید نمی کند ؟
بنوبه خودم از دقت نظرتان متشکرم هر چند که به سبب جایگاه حساس شغلی که در آن قرار دارید ؛ انتظارمان از شما ؛ جز این نیست.
پاینده باشید برادر
ضمن تشکر از دقتنظر و توجه ارزشمند جنابعالی، در پاسخ به موارد مطروحه، مطالب زیر به استحضار میرسد:
۱. میزان آگاهی و حساسیت مدیریتی در سطوح بالاتر سازمان
• شواهد موجود نشان میدهد که دغدغه خودکفایی و توسعه واکسنهای دامی در سطوح مدیریتی وجود دارد.
o بهعنوان نمونه، در تیرماه ۱۴۰۴ جلسهای میان مدیرکل دفتر بهداشت و مدیریت بیماریهای دامی و معاون این دفتر با مسئولان انستیتو پاستور برگزار شد که هدف آن بررسی ظرفیت تولید واکسن هاری بود. این جلسه نشاندهنده توجه به موضوع «خودکفایی واکسنهای دامی» و تعامل با مراکز تولیدی است (fa.pasteur.ac.ir).
o همچنین، ریاست وقت سازمان دامپزشکی کشور در سال ۱۴۰۲ اعلام نمود که حدود ۹۵ درصد واکسنهای دامی مورد نیاز در داخل کشور تولید میشود و تنها بخش اندکی وارداتی است (Mehr News). اگرچه در این آمار به واکسن بوتولیسم C/D اشاره نشده، ولی بیانگر ظرفیت بالای تولید داخلی است.
لذا حساسیت کلی نسبت به واکسنهای دامی در سیستم مدیریتی وجود دارد، اما بهدلیل کماهمیت تلقیشدن موضوع بوتولیسم در مقایسه با برخی بیماریهای دیگر، این موضوع تاکنون در اولویتهای اصلی قرار نگرفته است.
۲. وضعیت دسترسی به واکسن و دلایل محدودیت آن
• در حال حاضر، برخی واکسنهای ترکیبی کلستریدیایی (مانند واکسن چهارظرفیتی آنتروتوکسمی شامل B، C، D و Cl. Septicum) در کشور تولید و استفاده میشوند (makidam.ir).
• در منابع خارجی اما واکسنهای اختصاصی علیه بوتولیسم ناشی از C. botulinum تیپ C و D وجود دارد (مانند Ultravac® Botulinum Vaccine محصول شرکت Zoetis - zoetis.com.au) که هدف آنها پیشگیری از مسمومیت با سم بوتولینوم است، نه انتروتوکسینهای ناشی از Cl. perfringens.
علت احتمالی محدودیت در ایران:
• نبود بازار بالقوه گسترده، هزینه بالای تولید، یا عدم قرارگیری در اولویت برنامههای پیشگیری سازمان دامپزشکی.
• تمرکز بیشتر بر واکسنهای پرکاربردتر (مانند هاری، تب برفکی، آبله و انتروتوکسمی) در برنامههای تولید و واردات.
۳. متولیان، ظرفیتها و اقدامات انجامشده
الف) ظرفیتهای تشخیصی:
• توسعه ظرفیتهای تشخیص با دفتر بهداشت و مدیریت بیماریهای دامی سازمان دامپزشکی است.
• تجهیز آزمایشگاه مرجع و راهاندازی روشهای نوین تشخیص مانند PCR از جمله وظایف معاونت تشخیص و درمان و آزمایشگاه مرکز تشخیص سازمان دامپزشکی محسوب میشود.
ب) واکسیناسیون:
• مسئولیت با معاونت بهداشتی و پیشگیری سازمان دامپزشکی است که با همکاری تولیدکنندگان داخلی (انستیتو پاستور، موسسه رازی، شرکتهای دانشبنیان نظیر ویرا واکسن شایا ، پسوک و ...) برنامهریزی و اجرا و با پشتیبانی معاونت تشخیص و درمان عملیاتی شود (fa.pasteur.ac.ir، viravaccine.ir).
اقدامات موجود:
• عنوان گردیده در حال حاضر ۹۱ تا ۹۵ درصد واکسنهای دامی کشور بهصورت داخلی تولید میشود و سالانه صدها میلیون دوز به بازار عرضه میشود (ivo.ir، Mehr News).
• با وجود این ظرفیت بالا، به نظر می رسد واکسن اختصاصی بوتولیسم C/D تاکنون در کشور تولید یا وارد نشده است.
۴. پیشنهادات و اقدامات ضروری
با توجه به اهمیت موضوع بوتولیسم در امنیت غذایی و سلامت دام، پیشنهاد میشود:
1. تشکیل «کمیته علمی–پژوهشی ویژه واکسن بوتولیسم» با حضور نمایندگان دفتر بهداشت و مدیریت بیماریهای دامی، معاونت بهداشتی و پیشگیری، مراکز تحقیقاتی (انستیتو پاستور، موسسه رازی، شرکتهای دانشبنیان) و وزارت جهادکشاورزی.
بو تدوین برنامه ملی برای تولید داخلی یا واردات قانونی واکسن اختصاصی C/D و یا آنتیتوکسینهای مربوطه.
3. تقویت شبکه تشخیصی از طریق توسعه زیرساختهای آزمایشگاهی و آموزش نیروهای متخصص در تشخیص مولکولی بوتولیسم.
4. تعریف پروژه ملی مشترک با صنایع داروسازی دامپزشکی بهعنوان بخشی از برنامه امنیت غذایی کشور.
در آخر موضوع بوتولیسم، بهرغم شیوع محدودتر نسبت به برخی بیماریهای دیگر، میتواند خسارات اقتصادی و تهدیدات جدی برای امنیت غذایی ایجاد کند. استفاده از واژه «آینده» بدون برنامه عملیاتی مشخص، کافی نیست و ضروری است اقدامات پیشگیرانه و تولید واکسن اختصاصی در دستور کار فوری مسئولین قرار گیرد.
درختى که اکنون گرفته است پاى
به نیروى مردى برآید ز جاى
و گر همچنان روزگارى هلى
به گردونش از بیخ بر نگسلى
سر چشمه شاید گرفتن به بیل
چو پر شد نشاید گذشتن به پیل
از این پارگراف جنابعالی
"در حال حاضر، برخی واکسنهای ترکیبی کلستریدیایی (مانند واکسن چهارظرفیتی آنتروتوکسمی شامل B، C، D و Cl. Septicum) در کشور تولید و استفاده میشوند (makidam.ir).
• در منابع خارجی اما واکسنهای اختصاصی علیه بوتولیسم ناشی از C. botulinum تیپ C و D وجود دارد (مانند Ultravac® Botulinum Vaccine محصول شرکت Zoetis - zoetis.com.au) که هدف آنها پیشگیری از مسمومیت با سم بوتولینوم است، نه انتروتوکسینهای ناشی از Cl. perfringens."
چنین استنباط میشود که واکسن چهارگانه هم تا حدودی علیه بوتولیسم موثر است اما اختصاصی نیست؟؟
راستش بنظر من خیلی از موارد بوتولیسم از گذشته تاکنون با تب شیر اشتباه گرفته میشده، به خصوص در موارد تک گیر و چون به درمان پاسخ نمیدادند به راحتی به کشتارگاه ارسال میشدند و در کشتارگاه هم به دلیل اینکه هیچ علایم کالیدگشایی نداشتند و تبدار هم نبودند راحت مصرف میشدند البته ناگفته نماند که سم بوتولینیوم خیلی به حرارت حساس است و با 5 دقیقه جوشاندن ازبین میرود و مسلما مشکل قابل پیگیری هم گزارش نمیشد.
تصویر بالای صفحه یک نمونه تیپیک بوتولیسم در گاو است به گردن s شکل و پای قورباغه ای گاو دقت کنید (راهکاری برای تنفس راحتتر حیوان)
این مورد اغلب تب شیر تشخیص داده میشود که حتی گاهی تحت درمان ناموفق با CMP هم قرار میگیرند که نهایتا به دلیل عدم بهبود و با تشخیص دررفتگی لگن در اثر کمبود راهی کشتارگاه میشوند
بنابراین گرچه مصرف گاو مبتلا به بوتولیسم اصولا توصیه نمیشود ولی دور از ذهن نیست که مورد مصرف قرار گرفته باشد. ضمن اینکه بیماریزایی توکسینهای نوع c و d در انسان گزارش نشده اما تلفات ناگهانی دامها مخصوصا در شیوع بیماری همچنان امنیت غذایی را تهدید میکند
حتی در صنعت اسب هم خسارتهای گسترده ای دارد هم نوع c و d و هم b
با اینحال به نظر میرسد استفاده از این واکسن به عنوان یک واکسن روتین برای کشور ما مقرون به صرفه نباشد مگر اینکه مطالعه اپیدمیولوژیک انجام شود و مشخص شود علیرغم مدیریت بهداشتی و تغذیه با غذاهای با کیفیت بیماری با یک منبع ناشناخته در یک منطقه بومی شده
در واقع نیازسنجی مبتنی بر خطر اول باید انجام شود
ضمن تشکر از توجه و دقتنظر شما، به استحضار میرساند که منظور از پاراگراف مورد اشاره این است: «در حال حاضر برخی واکسنهای ترکیبی کلستریدیایی در کشور تولید و استفاده میشوند؛ از جمله واکسن چهارظرفیتی آنتروتوکسمی». اما بر روی کلستریدیوم بوتولینیوم در داخل کشور کار نشده و واکسنی تولید نشده است، در حالی که در خارج از کشور واکسن مؤثر آن تولید و مصرف میشود.
واکسن چهارظرفیتی آنتروتوکسمی که شامل کلستریدیوم پرفرانژنس تیپهای B، C، D و کلستریدیوم سپتیکوم است، علیه بوتولیسم مؤثر نیست؛ حتی «تا حدودی» هم ایمنی محافظتی در برابر بوتولیسم ایجاد نمیکند.
دلیلش این است که:
• عامل آنتروتوکسمی: سمهای آلفا، بتا یا اپسیلون تولیدشده توسط Clostridium perfringens را هدف قرار میدهد.
• عامل بوتولیسم: نوروتوکسین بوتولینوم (Botulinum neurotoxin) تولیدشده توسط Clostridium botulinum تیپهای C یا D است.
• ساختار و آنتیژن این سموم کاملاً متفاوتاند و ایمنی حاصل از یکی، هیچ ایمنی متقاطع (cross-protection) نسبت به دیگری ایجاد نمیکند.
به عبارت دیگر:
واکسن چهارگانه آنتروتوکسمی، انتروتوکسین را بیاثر میکند ولی علیه نوروتوکسین بوتولینوم هیچ اثری ندارد، چون آنتیبادی تولیدشده اصلاً آن سم را نمیشناسد.
پس برای پیشگیری از بوتولیسم، باید واکسن اختصاصی تیپهای C و D بوتولینوم یا آنتیتوکسین مربوطه استفاده شود.
چطور در این وضعیت بهتر تنفس میکند؟
احتمالا این گاو سر خورده و واقعا دچار دررفتگی شده است که به درمان پاسخ نمیدهد
چطور آن را به بوتولیسم ربط میدهید؟
پاسخ سوال ناشناس 16:02
در مورد گاو نر در وضعیت تصویر، طبق گفته خودتان با تصور سرخوردن حیوان و دررفتگی لگن به کشتارگاه ارسال میشود حتما لازم نیست که تب شیر باشد.
ضمن اینکه در بیشتر موارد گاوهای ماده تازه زایمان کرده بخاطر کمبودهای تغذیه ای دچار پیکا و عوارض بعدی میشوند و به ندرت گاو نر مبتلا میشود
در مورد تفاوت بوتولیسم و دررفتگی لگن:
وضعیت دررفتگی لگن خیلی متفاوت از بوتولیسم است
در دررفتگی لگن معمولا هر دو پا به دو طرف بدن کشیده میشوند و با بدن گاو یک زاویه میسازند و موازی نیستند
ضمن اینکه دررفتگی باعث یک بدشکلی در محوطه لگنی میشود که قابل لمس است اما در بوتولیسم نیست
و تفاوت دیگه ای که خیلی مهمه دررفتگی خیلی دردناکه اما بوتولیسم نه. چون فلج و کاملا بی حسه.
در بوتولیسم بخاطر فلج شلی که در اندام های خلفی اتفاق می افتد گاو قادر به خم کردن زانو نیست چون برای خم شدن نیاز به انقباض عضلانی است که بخاطر فلجی ناشی از نوروتوکسین دیگر اتفاق نمی افتد
در واقع این یک مدل تیپیک است و شاید همه موارد اینقد راحت تشخیص داده نشود
با گذشت زمان فلجی به اندام جلویی میرسد و عضلات تنفسی مثل دیافراگم و بین دنده ای فلج میشوند یعنی منقبض نمیشوند و نهایتاً زبان گاو که معمولا در معاینات به سختی از دهان خارج میشود کاملا شل شده و بیرون می افتد
راستش اینکه در این وضعیت بهتر تنفس میکنه تصور خودم بود چون بنظرم فشار زانو از روی شکم برداشته شده
وگرنه این حالت معمولا بخاطر فلجی و در زمان تقلای حیوان و زمین گیری رخ میده