
حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: در شرایطی که تب برفکی همچنان یکی از جدیترین تهدیدهای سلامت دام و اقتصاد ملی محسوب میشود، «پروفسور محمد نوری» استاد تمام بازنشسته دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، در گفتوگویی صریح و بیپرده با حکیم مهر، از آنچه «فقدان دامپزشکی مقتدر، بیبرنامگی مزمن و وابستگی خطرناک به واکسن وارداتی» مینامد، بهعنوان ریشه بحران یاد میکند.
او با انتقاد از «غیبت تصمیمگیریهای علمی و آیندهنگر»، تأکید میکند که تب برفکی در ایران حالت آندمیک دارد و مقابله با آن با نسخههای کشورهای اروپایی قابل قیاس نیست. به باور او، تنها راه کنترل این بیماری «واکسیناسیون منظم با واکسنهای بومی و آمادگی فوری برای تولید واکسن از سوشهای در گردش» است.
پروفسور نوری در بخشی از سخنان خود با اشاره به ناکارآمدی سیاستهای فعلی میگوید: «در کشور ما دامها آزادانه از شهری به شهر دیگر جابهجا میشوند و کسی نمیپرسد چه فاجعهای ممکن است رخ دهد. این بیماری شوخیبردار نیست.»
او همچنین توقف نقش تاریخی انستیتو رازی در تولید واکسنهای ملی را یکی از بزرگترین اشتباهات مدیریتی سالهای اخیر دانسته و تأکید میکند: «وقتی تولید داخلی را تضعیف کنیم، مجبوریم دست گدایی به سوی دیگران دراز کنیم.»
به گفته این استاد پیشکسوت، نبود پشتوانه قانونی برای دامپزشکان باعث شده تصمیمهای علمی آنها ضمانت اجرایی نداشته باشد: «در انگلستان، قانون از دامپزشک حمایت میکند؛ اما در ایران، دامدار میگوید نه، واکسن نمیزنم، و هیچ نظام دامپزشکی مقتدری نیست که از دامپزشک پشتیبانی کند.»
او در پایان هشدار میدهد که اگر اصلاحات ساختاری در سیاستهای دامپزشکی کشور انجام نشود، ایران هرگز شاهد ریشهکنی بیماریهای دامی چون تب برفکی، بروسلوز و سل نخواهد بود: «ما همیشه منتظریم تا بیماری وارد کشور شود، بعد تازه به فکر بیفتیم که چه کنیم.»
حکیم مهر: آقای دکتر، بسیاری از کشورهای اروپایی سالهاست که بیماری تب برفکی را ریشهکن کردهاند. ما برای پیشگیری از اپیدمی این بیماری در کشور چه باید بکنیم؟
ما در کشوری زندگی میکنیم که تب برفکی در آن حالت آندمیک دارد، بنابراین روش مقابله ما با روش کشورهای اروپایی کاملاً متفاوت است. در کشورهایی که این بیماری آندمیک نیست، در صورت بروز موردی از تب برفکی ــ مثلاً بر اثر واردات گوشت آلوده یا ورود افراد ناقل ــ معمولاً همه دامهای در تماس را از بین میبرند تا زنجیره انتقال قطع شود.
اما در کشورهایی مثل ما، چنین کاری ممکن نیست. تنها راه مؤثر برای پیشگیری، واکسیناسیون منظم و مداوم است تا سطح آنتیبادی دامها در تمام طول سال بالا باقی بماند. اگر بیماری در کشور نفوذ کند، باید بلافاصله از همان سوش در گردش واکسن تهیه شود و واکسیناسیون «حلقهای» در میان دامهای در معرض خطر انجام گیرد. این دو اقدام یعنی واکسیناسیون منظم و آمادگی سریع برای ساخت واکسن از سوشهای در گردش، کلید کنترل بیماری در ایران است.
در کنار آن، هوشیاری نسبت به وضعیت کشورهای همسایه هم اهمیت دارد. هرگاه در اطراف ما کانونهایی از بیماری گزارش شود، باید فوراً عملیات واکسیناسیون را آغاز کنیم؛ اما متأسفانه در این زمینه گاهی تأخیر داریم.
حکیم مهر: شما اشاره کردید که باید از سوش در گردش واکسن تهیه کنیم. مراحل ساخت واکسن چقدر زمانبر است؟ آیا در شرایط اپیدمی، این تأخیر خطرناک نیست؟
اگر به سالهای قبل از انقلاب برگردید، میبینید که سیستم واکسنسازی ما بسیار چابکتر بود. آن زمان به محض مشاهده بیماری، واکسن سوش در گردش ظرف مدت کوتاهی ساخته و در اختیار دامداران قرار میگرفت.
ساخت واکسن تب برفکی کار پیچیدهای نیست و ما نیاز به تکنولوژی جدیدی هم نداریم؛ فقط باید اراده و برنامهریزی داشته باشیم. متأسفانه اکنون واکسنها با قیمت بالا وارد میشوند و هزینه واکسیناسیون برای دامدار سنگین است.
وقتی واکسن گران باشد، دامدار بهدلیل صرفهجویی اقتصادی از تزریق آن صرفنظر میکند، در نتیجه زنجیره ایمنی قطع میشود و بیماری گسترش مییابد. در حالی که قبل از انقلاب، واکسنها رایگان و در دسترس همه دامداران بود و به همین دلیل کنترل بیماریها بسیار بهتر انجام میشد.
ما تجربه، دانش و زیرساخت لازم را داریم. اگر واکسن با قیمت مناسب و در داخل کشور تولید شود، هم دامدار انگیزه پیدا میکند واکسیناسیون را منظم انجام دهد و هم امنیت غذایی کشور تقویت میشود. وابستگی به واردات در چنین بیماری مهمی، ریسک بزرگی برای کشور است.
حکیم مهر: آقای دکتر، واکسیناسیون علیه تب برفکی باید در چه گسترهای انجام شود؟ رئیس سازمان دامپزشکی کشور اعلام کرده که در زمان ورود ویروس SAT1 به آذربایجان غربی، حدود ۵۰۰ هزار دُز واکسن وارد و در استانهای اطراف تزریق شد. آیا این میزان واکسن برای کنترل بیماری کافی است؟
اگر بخواهیم علمی صحبت کنیم، باید بگوییم ما الان فقط با سوش SAT1 مواجه نیستیم، بلکه ویروس SAT2 هم در کشور وجود دارد. بسیاری از دامداریها واکسن SAT1 را تزریق کردهاند، اما بعد از یکی دو هفته دوباره دچار تب برفکی شدهاند؛ این بار ناشی از سوش SAT2.
برای روشن شدن موضوع، اجازه دهید کمی به عقب برگردم. در ژانویه ۲۰۲۳ برای نخستینبار ویروس SAT2 در شمال عراق جدا شد. یک ماه بعد، در فوریه همان سال، موارد متعددی از درگیری در بخشهای مرکزی و جنوبی عراق گزارش شد. ما همان زمان مقالهای در مجله پژوهشهای بالینی دامپزشکی منتشر کردیم (پاییز و زمستان ۱۴۰۲) و در آن پیشبینی کردیم که این ویروس بهزودی وارد ایران میشود و همین اتفاق هم افتاد.
وقتی ویروسی در کشورهای اطراف ما از جمله عراق، کویت، بحرین و ترکیه شایع است و میتواند تا ۵۰۰ کیلومتر با باد جابهجا شود، آیا نباید پیشبینی و برنامهریزی کنیم؟ آیا نباید واکسن متناسب با سوش در گردش بسازیم؟
حکیم مهر: یعنی به نظر شما واکسنهای فعلی بهطور کامل مؤثر نیستند؟
دقیقاً همینطور است. بسیاری از واکسنهایی که اکنون تزریق میشوند از نوع SAT1، تیپ A هستند، در حالی که در مناطق زیادی سوش در گردش از نوع SAT1 تیپ C یا حتی SAT2 است. به همین دلیل میبینیم برخی دامداریها با وجود واکسیناسیون، باز هم دچار بیماری میشوند.
این موضوع باید بهصورت علمی و دقیق بررسی شود، اما به نظر من، واکسن فعلی ایمنی کافی در برابر ویروسهای در گردش را ایجاد نمیکند. تا زمانی که واکسیناسیون با واکسنهای تولیدشده از سوشهای بومی کشور انجام نشود، ما همچنان با این مشکل روبهرو خواهیم بود.
حکیم مهر : با توجه به شرایط فعلی، چه راهبردی را پیشنهاد میکنید؟
در چنین وضعیتی، ما دو انتخاب داریم؛ یا مانند کشورهای اروپایی تمام دامهای آلوده را معدوم کنیم، یا اینکه کل کشور را واکسینه کنیم. در ایران، با توجه به گستردگی دامداریها و تردد بالای دامها بین استانها، تنها راه عملی همین واکسیناسیون سراسری است.
نباید فراموش کنیم که یکی از مهمترین عوامل گسترش بیماری، نقل و انتقالات بین دامداریها و بین شهرهاست. وقتی تردد دامها بدون کنترل انجام میشود، هیچ واکسنی بهتنهایی کافی نیست.
حکیم مهر: شما در صحبتهایتان به نمونههای بینالمللی اشاره کردید. تجربه دیگر کشورها در این زمینه چه بوده است؟
سال ۲۰۰۱ در انگلستان، وقتی تب برفکی شیوع پیدا کرد، برای نخستینبار در تاریخ آن کشور انتخابات ملی را شش ماه به تعویق انداختند! این نشان میدهد که موضوع چقدر حیاتی است.
در آن زمان بیش از ۱۰ میلیون رأس گاو در اروپا معدوم شد تا زنجیره بیماری قطع شود. امروز هم ترکیه از همان تجربه درس گرفته؛ آنها ۸.۵ میلیون دُز واکسن محلی تولید کردهاند و تا ۸۵ درصد دامهای کشورشان را واکسینه کردهاند. حتی تردد بینشهری دام را ممنوع کردهاند.
اما در کشور ما، دامها آزادانه از یک شهر به شهر دیگر جابهجا میشوند و کسی توجه نمیکند که چه فاجعهای ممکن است رخ دهد. این بیماری شوخیبردار نیست و نباید با آن سطحی برخورد کرد.
حکیم مهر: آقای دکتر، آینده بیماری تب برفکی در ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
آینده این بیماری، مانند آینده هر بیماری دیگری، به قوانین و اقداماتی بستگی دارد که در کشور برای کنترل آن اتخاذ میشود. متأسفانه یکی از بزرگترین ضعفهای ما، نبود یک نظام دامپزشکی کارآمد و مقتدر است. اگر چنین نظامی داشتیم که قوانین لازم را برای مقابله با بیماریها وضع میکرد و دولت را ملزم به اجرای آن قوانین میساخت، وضعیت کاملاً متفاوت بود.
در انگلستان، جایی که من تحصیل کردم، نظام دامپزشکی است که قوانین دامپزشکی را تدوین میکند و این قوانین الزامآور است. در آنجا وقتی دامپزشک تصمیمی میگیرد، قانون از او حمایت میکند. اما در کشور ما دامپزشک به دامدار میگوید واکسن بزن، دامدار میگوید «نه، نمیزنم!» و هیچ پشتوانه قانونی وجود ندارد که از دامپزشک حمایت کند.
حکیم مهر: بهنظر شما، نبود چنین نظامی چه تبعاتی برای بخش دامی کشور داشته است؟
وقتی قانون پشت دامپزشک نباشد، نتیجه همین میشود که امروز میبینیم؛ سرمایههای ملی از بین میروند. گاوهای پرتولید که میتوانستند سالها به اقتصاد کشور کمک کنند، روانه کشتارگاه میشوند و هیچ نهادی پاسخگو نیست.
یکی از استادانم در انگلستان میگفت: «گاو یک سرمایه ملی است که موقتاً در اختیار دامدار قرار گرفته تا به نفع ملت از آن استفاده کند. اگر نتوانست، باید به کسی سپرده شود که میتواند.» این جمله بهخوبی نشان میدهد که نگاه علمی و ملی به دام چقدر اهمیت دارد.
حکیم مهر: شما اشاره کردید که در دهههای گذشته بیماریهای دامی مهمی ریشهکن نشدهاند. دلیل این وضعیت را در چه میبینید؟
دلیل اصلی، نبود برنامه و قانون الزامآور است. اگر ما قانونی داشتیم که میگفت مثلاً بیماری تب برفکی باید تا سال مشخصی ریشهکن شود، امروز وضعمان این نبود. در چهار یا پنج دهه گذشته، نه تب برفکی ریشهکن شده، نه بروسلوز، نه سل، نه بیماریهای نوظهور. ما همیشه منتظر میمانیم تا بیماری وارد کشور شود، بعد تازه به فکر بیفتیم که چه کنیم!
حکیم مهر: مثال مشخصی از این نوع تأخیرها در تصمیمگیری وجود دارد؟
بله، نمونه روشن آن بیماری لمپیاسکین (Lumpy Skin) است. این بیماری مدتها در کشورهای همسایه وجود داشت، اما ما فقط تماشا کردیم تا اینکه یکباره کل کشور را گرفت و تلفات سنگینی بر جای گذاشت. این نشان میدهد که ما همیشه دنبالهرو هستیم، نه پیشنگر.
حکیم مهر: در بخشی از صحبتهایتان به نقش موسسه رازی اشاره کردید. این نهاد چه جایگاهی در آینده سلامت دام کشور دارد؟
انستیتو رازی پشتوانه اصلی دامپزشکی ایران بوده و هست. در گذشته، این مؤسسه یکی از مراکز علمی معتبر خاورمیانه بود و وقتی مقامات خارجی به ایران میآمدند، آن را با افتخار نشان میدادند.
اما در سالهای اخیر، عدهای گفتند انستیتو رازی دیگر نباید واکسن بسازد؛ همین تصمیم، منشاء بسیاری از مشکلات امروز شد. وقتی تولید واکسن داخلی متوقف یا تضعیف میشود، کشور مجبور میشود دست گدایی به سوی دیگران دراز کند تا واکسن وارد کند — آن هم با قیمتی که دامدار توان خریدش را ندارد.
اگر انستیتو رازی مانند گذشته فعال بود، امروز شاهد این حجم از سقط جنین در گوسفندان و شیوع بیماریهای مختلف نبودیم. تمام واکسنهای مربوط به سقط جنین وجود داشت، اما حالا یا نیست، یا آنقدر گران است که دامدار از تزریقش صرفنظر میکند.
در واقع، پشتوانه یک دامداری پویا، یک مرکز واکسنسازی قدرتمند و ملی است که بتواند از سوشهای داخلی واکسن تهیه و با قیمت مناسب در اختیار دامداران بگذارد.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
استاد بااخلاق وانسان رفتار، رشته دامپزشکی .... عالی هسنین.....
سلام افتخار بنده این است که دانشجوی آقای دکتر نوری بوده ام صراحت لهجه و بی تعارف بودن ایشان را دوست دارم بله کاملا با صحبت ایشان موافقم ما به دنبال نوشدارو بعد از مرگ سهراب هسنیم وقتی بیماری آمد و خسارت را وارد کرد به دنبال راههای پیشگیری و فرافکنی هستیم این وسط دامداران و دامپزشکانی که در قسمت درمان هستند تحت فشار قرار میگیرند و دامها و سرمایه ای که نابود می شود یه عده هم موج سوار همه داستان ها می شوند
متاسفانه تو همه مسائل دیر عمل می کنیم وضعیت کشور در مباحث مدیریت آب،برق،گاز....بیانگر ضعف ما در مدیریت بحران است
کاش سخنان دکتر نوری گرانقدر و اساتید دلسوز و دانایی که اندک شمار از ایشان باقی مانده را با گوش جان بپذیرند و اجرا کنند تنها راه رهایی مملکت در کلیه جوانب گوش سپردن به افراد دانا است .
متاسفانه در موسسه رازی افراد غیردامپزشک وارد شدند و تنها به فکر انتشار مقاله برای ارتقای خود هستند.
|
بله دقیقا مشکل موسسه مدیریتی و همین نکته است که فرمودید. واینکه دکتر نوری فرمودند اجازه تولید واکسن را از موسسه گرفته اند ، خیر این کاملا اشتباه است. مشکل توان مدیریتی موسسه است که متاسفانه وزارت کشاورزی و مجموعه تات ، چشمهایشان را بسته اند .
با دورود ،
لطفاً اپیدمی رو برای ریاست سازمان دامپزشکی تعریف بفرمایید تا متوجه بشن