حکیم مهر - گویی همه چشم امید به گرمای 50درجه خوزستان دارند. شاید نسخه نجات «گوزن زرد ایرانی» همین گرمای کشنده باشد. شاید همه می خواهند دست از تلاش بردارند و ترمز را به دست طبیعت بدهند. همه می خواهند سپر بر زمین بگذارند و این جنگ نابرابر را به تیرهای اشعه خورشید بسپارند تا به جنگ «مگس میاز» برود. آفتی که از نیمه خرداد به جان «گوزن های زرد» افتاده و تا کنون حدود 40راس (بیش از دوسوم) از این گونه در معرض انقراض را در منطقه حفاظت شده کرخه در خوزستان تلف کرده است. اخیرا با فروکش کردن تب این ماجرا، رییس سازمان حفاظت محیط زیست مدعی شده این بیماری در محدوده 200هکتاری منطقه حفاظت شده کرخه مهار شده است. محمدی زاده که یک ماه بعد از مرگ گوزن ها برای شرکت در جشن ارتقای دانشگاه علوم پزشکی دزفول (زادگاهش) به خوزستان سفر کرده، در جریان سرکشی به پارک ملی کرخه اعلام کرده که شرایط بحرانی نیست و نیازی نیست ستاد ملی بحران تشکیل شود. هیچ گونه شواهدی از بروز این بیماری در مناطق دیگر استان مشاهده نشده، بنابراین دلیلی وجود ندارد تا با اعلام وضعیت بحرانی در کشور، باعث نگرانی در جامعه شویم.
گرما و رطوبت
دامپزشکی نیز با رییس سازمان حفاظت محیط زیست هم نظر است. منوچهر قریب ممبینی، رییس اداره مبارزه با بیماری های دامی دامپزشکی خوزستان معتقد است: «مگس میاز» برای تکثیر درجه حرارت 25 تا 35درجه سانتیگراد و رطوبت می خواهد. این آفت با گرم ترشدن هوا از بین می رود. این بیماری هم اکنون در سایت کرخه مهار شده و تحت کنترل است. هیچ مشکلی نداریم و هیچ گزارشی هم از خارج از سایت به دست ما نرسیده است. وی می افزاید: سال 74 نیز در مناطق جنوبی خوزستان طغیان مگس میاز اتفاق افتاد که فراگیر نبود و مهار شد. وضعیت کنونی بیماری در حالت اپیدمی نیست که نگران باشیم. جمعیت دامی نیز در خطر نیستند. آموزش، درمان و سم پاشی کارهایی بوده که انجام دادیم به این ترتیب دام های اهلی در معرض خطر نیستند. البته باید روی پایش محیط کار شود.
اتم مسالمت آمیز
«مگس میاز» اما پیش تر در آمریکا و آفریقا فاجعه آفریده و تنها با یک عزم بین المللی کنترل شده است. «اتم مسالمت آمیز» تعبیری است که سازمان فائو (سازمان کشاورزی و خواروبار سازمان ملل متحد ) از این آفت مهلک دارد و 20سال پیش در گزارش خطاب به خاورمیانه نسبت به آن هشدار داده است. گزارشی که تمام این مدت در بایگانی خاک می خورد. بر اساس گزارش فائو مطالعات نشان می دهد که حشره میاز به راحتی می تواند به سواحل شمال و غرب آفریقا و پایین دره نیل مهاجرت کند. طرح های کامپیوتری استقرار دایمی ایجاد آلودگی (به وسیله تهاجم حشره) را در سرتاسر آفریقا و اروپای جنوبی پیش بینی می کند، پس از این پایگاه آلودگی به آسیا و خاورمیانه سرایت خواهد کرد. «مگس میاز» به عنوان یکی از مهلک ترین آفت های حیوانی اهلی در آمریکا شناخته شده بود. در آنجا هزاران میلیون دلار خسارت به محصولات کشاورزی وارد کرد. پاکسازی مکزیک و آمریکای جنوبی از این آفت بیش از 20سال طول کشید و حدودا 700میلیون دلار هزینه برداشت. تکنیک ریشه کنی این حشره (عقیم سازی مگس نر) در سال 1991 در مکزیک و تا سال 1996 میلادی برای ریشه کنی باقیمانده میاز در آمریکای مرکزی به کار گرفته شد. پای این آفت که به لیبی باز شد، تهدیدی برای کل قاره آفریقا به شمار آمد. با ورود این آفت به شمال آفریقا سلامتی حیوانات اهلی، حیوانات وحشی و حتی انسان ها در معرض تهدید جدی قرار گرفت. گزارش فائو فرآیند رشد و تکثیر این انگل را اینگونه شرح می دهد: این حشره در زخم هایی به کوچکی یک گزیدگی یا سوراخ هایی مثل سوراخ های گوش یا بینی حیوان تخم گذاری می کند. این تخم ها تبدیل به لارو (کرمینه) شده و از بدن حیوان میزبان مصرف کرده و به این وسیله آن زخم را بزرگ تر می سازد. این انگل می تواند تا 30سانتیمتر در بدن بیمار نفوذ کند. به همین ترتیب حشرات بیشتر (و انگل های دیگری) به وجود آمده که نتیجتا زخم را بدخیم تر می کند. این انگل می تواند گوساله بالغ را ظرف مدت 10روز بکشد. برخلاف سایر انگل ها که می توانند به روی لاشه حیوان مرده یا مدفوع زندگی کنند. لارو میاز باید از مایع بافتی یک حیوان زنده تغذیه کند و این یکی از دلایلی است که این حشرات را به عنوان یک آفت مهلک نمایان ساخته است. در منطقه شمال آفریقا برنامه های درمان و مراقبت به تنهایی 360میلیون دلار در سال هزینه دربرداشت، سرمایه ای که فقط صرف برطرف کردن عوارض بیماری شده و هیچ کاری برای از بین بردن عامل آن به عمل نمی آورد. خطری که سلامتی حیوانات اهلی را تهدید می کرد به حیوانات وحشی آفریقایی نیز کشیده شد که منجر به کاهش جمعیت طبیعی آنها شد و گونه های در خطر انقراض را در معرض تهدید جدی تری قرار داد. گله های کوچ کننده از جانوران سم دار مثل گوزن شرق آفریقا هم به عنوان میزبان مناسبی شناخته شده است. بررسی های انجام شده در جنوب تگزاس نیز نشان داد که حدود 80درصد آهو بره های تازه متولدشده در مناطقی که تهاجم حشرات بسیار شدید بود، کشته شده اند. در حالی که حیوانات اهلی به طور منظم مورد بازرسی و مراقبت قرار داده می شوند ولی بر مشکلات ناشی از کنترل و معالجه این انگل در میان حیوانات وحشی نمی توان به راحتی فایق آمد و حشره به سرعت حوضی موسوم به حوض تکثیر دایم (breeding pool) ایجاد کرده که از طریق آن می تواند گله های حیوانات را دوباره مورد تهاجم قرار داده و آلوده کند. این حشره قادر است تا حدود 200کیلومتر پرواز کند و جایی که شرایط مطلوب باشد گسترش یابد. عامل اولیه انتشار آلودگی، توسط حیوانات مورد هجوم قرارگرفته حمل می شود و می تواند از قاره ها نیز عبور کند. از این جهت وجود میاز در لیبی حایز اهمیت بین المللی بود.
طغیان دوباره
و «مگس میاز» سر از جنگل های کرخه درآورد؛ زیستگاه اصلی گوزن زرد. یکی از گونه های نادر گوزن در جهان که زمانی گمان می رفت منقرض شده باشد. 60سال پیش اینگونه در منطقه کرخه خوزستان مشاهده و تعدادی از آنها برای تکثیر به دشت ناز ساری و سپس به جزیره اشک ارومیه انتقال یافت. پارک ملی کرخه نیز از پنج سال پیش میزبان گوزن زرد است. با شیوع بیماری «میاز» در این سایت در هفته اول 30گوزن تلف شدند و اکنون مرگ و میر به حدود 40راس رسیده است. اگر چه گفته می شود تلفات گوزن ها متوقف و بیماری کنترل شده است. اما مدیران خوزستانی نسبت به هجوم «مگس میاز» به دیگر نقاط کشور هشدار می دهند. سیدعادل مولا معاون محیط طبیعی محیط زیست خوزستان می گوید: احتمال حمله این حشره به دیگر نقاط خوزستان و استان های دیگر به ویژه استان های همجوار وجود دارد. با وجودی که به نظر می رسد این بیماری به دلیل افزایش دمای منطقه تحت کنترل قرار گرفته، اما ممکن است این حالت کمون باشد و با بهبود شرایط برای تکثیر این حشره از جمله پایین آمدن دما و افزایش رطوبت، این بیماری دوباره شدت یابد و سایر نقاط کشور را نیز درگیر کند. به همین دلیل ضروری است علاوه بر ایجاد آمادگی، سازمان محیط زیست تمام امکانات خود را برای مقابله با این بیماری به کار گیرد. مولا اتلاف این تعداد گوزن زرد را نه تنها یک فاجعه ملی بلکه بین المللی توصیف کرده و می افزاید: تشکیل ستاد بحران به حمایت های بیشتری نیاز دارد. بسیج حداکثر امکانات سازمان حفاظت محیط زیست و استفاده از تجارب دیگر کشورها ضروری است. مهار بیماری و جلوگیری از تلف شدن باقیمانده گوزن ها، همچنین زنده گیری و درمان به تامین اعتبار نیاز دارد.
عزم ملی برای نجات
گزارش ها اما از کوتاهی و سهل انگاری سازمان حفاظت محیط زیست در اختصاص امکانات به خوزستان حکایت دارد. اعزام تنها دو دامپزشک سازمان برای مدت چند روز، حضور داوطلبانه تعدادی از متخصصان در منطقه و کمک های دوستانه استان های همجوار به این معنی بود که نیروها و تجهیزات ناچیز استانی و شهرستانی باید به تنهایی در مقابل یک تهدید ملی تاب بیاورند. هوشنگ ضیایی کارشناس مطرح و استاد دانشگاه در زمینه حیات وحش و پیشگام طرح احیا و تکثیر گوزن زرد ایرانی جزو اولین نفراتی است که با اطلاع از مرگ گوزن ها داوطلبانه به خوزستان سفر کرده. زنده گیری گوزن ها نیز با کمک و آموزش های او در منطقه انجام شد. ضیایی می گوید: با وجود سال ها تجربه در زمینه حیات وحش تاکنون چنین چیزی ندیده بودم. وضعیت غیرعادی است. تنها راه چاره زنده گیری گوزن های باقیمانده و درمان آنهاست. اما جنگل انبوه است و گوزن ها گریزپا. فقط توانستیم پنج راس بیمار را بگیریم و برای درمان به دامپزشکان بدهیم. گوزن ها چاق و فوق العاده سالم بودند که نشانه تغذیه و شرایط خوب آنها بود. برای جلوگیری از انتقال بیماری مجبور شدیم بلافاصله گوزن های مرده را بسوزانیم. زیرا به محض مرگ یک گوزن، هزاران مگس به سمت گونه های سالم هجوم می آوردند. وی درباره عوامل شیوع بیماری می گوید: دما می تواند یکی از عوامل شیوع بیماری باشد که امسال در مقایسه با گذشته کمتر بود. احتمالا پدیده ریزگردها که در خوزستان زیاد است، نیز در تکثیر و انتقال بیماری موثر بوده زیرا باعث افزایش ترشح چشم وگوش گوزن ها و جلب مگس ها می شود. در حالی که سوابق نشان می دهد این مگس فقط روی جای زخم می نشیند. شاید هم کنه ها با نشستن روی بدن گوزن زخم ایجاد کرده و مگس هم روی آنها تخم گذاری کرده باشد. اینکه نسل گوزن زرد صد سال پیش و با وجود مساعدبودن زیستگاه منقرض شده شاید به دلیل وجود همین آفت بوده است. البته اینها مسایلی است که باید مورد مطالعه قرار گیرد و بعد با قطعیت نتیجه گیری شود. چیزی که هست اینکه با ساخته شدن سد کرخه و اخیرا آبگیری سد سیمره (بالادست کرخه در ایلام) رودخانه کرخه کم آب تر از آن است که تالاب های منطقه را پر کند. تالاب های کوچکی که قبلا گوزن ها در آن شنا می کردند و با مالیدن گل و لای کنه ها را دور می کردند خشک شده اند. البته اکنون تعدادی از این آبگیرها به وسیله پمپاژ آب از رودخانه آب دار شده اند. گیاهانی که محل زادآوری کنه ها هستند هم به صورت کنترل شده (با استفاده از آتش افکن) سوزانده شدند.
بی اعتنایی دردسرساز
با دستکاری لجام گسیخته محیط زیست منطقه، سدسازی بی رویه، انتقال آب رودخانه ها، خشکاندن تالاب ها و... هر چند گاه بلایی طبیعی رخ می نماید. 12سال پیش بی اعتنایی مسوولان به گزارش های خوزستان باعث شد پدیده ریزگردها از سه شهر استان فرا رود و 20 استان کشور را درنوردد. آیا مسوولان می خواهند در مقابل «اتم مسالمت آمیز» نیز چنین روشی در پیش گیرند؟ و آیا باز هم باید منتظر فجایع دیگری باشیم؟