بسمه تعالی
طرح همیار دامپزشک، یک گام به عقب
دکتر محمد یادگاری
با نگاه به تاریخ 45 ساله سازمان دامپزشکی کشور و بررسی عملکرد آن، همواره تصمیمات سرنوشت سازی را می توان دید که به نوعی در ظاهر تصمیمات کوچک و لحظه ای برای اهداف کوتاه مدتی بود، ولی با گذر زمان به چنان تصمیم بزرگ و با عواقب ناگواری تبدیل شد که تا امروز ادامه دارد.
طرح 30 سال پیش نیروهای روستایی مروج دامپزشکی یکی از همین طرح ها بود که دقیقاً با همین عنوان که صرفاً گزارش بیماری دهند و یک آموزش ابتدایی از بیماری ها ببینند شروع شد و هدفش هم این عنوان شد که به دلیل کمبود دامپزشک در مناطق روستایی و عدم آشنایی روستائیان با خدمات دامپزشکی و کنترل زئونوز نیاز به این طرح هست. امروز اما بار دیگر هر چند بگویند این طرح متفاوت است، باز طرحی مشابه به نام همیار دامپزشک!
قریب به 40 سال است که سازمان می خواهد سل و بروسلوز را ریشه کن کند؛ امیدوارم به این نتیجه نرسیده باشد که واقعاً می توان با این طرح ها جشن ریشه کنی بعضی بیماری های مشترک را بگیرد. گاهی از دل سازمان طرح هایی به بهانه استانداردسازی و رسیدن به سطح کشورهای پیشرفته بیرون می آید و گاهی راهکارهایی جهان سومی و ویژه کشورهای توسعه نیافته!
معاون تشخیص و مدیریت درمان سازمان دامپزشکی کشور می گوید: این طرح به طور آزمایشی برای حدود 10 درصد از روستاها انجام می پذیرد که در صورت اخذ نتایج مطلوب ادامه خواهد داشت، در غیر این صورت طرح متوقف می گردد. در اظهار نظر های اولیه صحبت از مشاهده و تشخیص بیماری ها، و بعد اعلام می گردد که صرفاً اطلاع رسانی است. سوال اینجاست که حتی اطلاع رسانی، آیا دامدار از عهده اطلاع رسانی خارج است؟ آیا نمی توان با ایجاد محرومیت ها و قوانین بازدارنده دامدار را مجبور به اطلاع رسانی کرد؟ چگونه است که به جای نظرخواهی از بدنه جامعه دامپزشکی و حل مسئله، از تکنیک آزمون و خطا و اجرای آزمایشی استفاده می شود!
با یک آمار ساده می توان تشخیص داد که با گسترش بخش خصوصی، تقریباً در سراسر کشور یک مطب یا داروخانه دامپزشکی یا مرکز مایه کوبی وجود دارد و حتی می تواند از نیروهای بسیار در دسترس تر، سربازان فارغ التحصیل دامپزشکی به عنوان امریه و اجباری کردن طرح، همچون رشته های پزشکی استفاده کرد.
جذب 35 هزار نفر که کف سطح سواد هم پنج ابتدایی در نظر گرفته شده، یعنی ایجاد یک شبکه دلالی کیس های بیمار، ورود خیل عظیمی از افراد در امورات درمانی، دام های کشتاری با حجم بالای باقیمانده دارویی در گوشت و ظهور بیشتر بخصوص آنتی بیوتیک ها در شیر و از بین رفتن حیثیت دامپزشکی، چرا که واقعاً ساده انگاری است فکر کنیم که فردا این همیاران خود را دکتر دامپزشک معرفی نکنند. 35 هزار نفر تقریباً دو برابر جامعه فعال دامپزشکی است!
می گویند بر روی عملکرد این همیاران نظارت داریم و این همیاران موظف اند چنانچه افراد غیر مجاز در امور دامپزشکی دخالت نمایند، مشخصات ایشان را به شبکه های دامپزشکی اعلام می دارند تا برابر ماده 11 قانون سازمان دامپزشکی با ایشان برخوردهای قانونی شود. سوال اینجاست سازمانی که از عهده نظارت بر کسانی که همین امروز در امور درمان دخالت می کنند بر نمی آید، چگونه بر 35 هزار نفر نظارت کند؟ اگر سازمان می خواهد برخورد کند و واقعاً ایراد اینجاست که نمی شناسد که چه کسانی در امور دامپزشکی دخالت می کنند، جامعه دامپزشکی با یک هماهنگی عمومی حاضر است لیست کامل افرادی که در امور درمان دامپزشکی در سراسر کشور دخالت می کنند، در اختیار سازمان دامپزشکی قرار دهد.
ارائه این گونه طرح ها از سوی سازمان دامپزشکی یا نشان از بیگانه بودن با محیط کسب و کار بخش خصوصی و روستا است و یا سازمان از واگذاری دارو تشخیص و درمان به بخش خصوصی پشیمان هست و با توجه به احتمال عملیاتی شدن تبصره دو قانون بهره وری، خود را مغبون و بازنده حساب می کنند و در پی تضعیف بخش خصوصی اعم از تشخیص، دارو و درمان با تغییر تمام شیوه نامه های موجود در صدور پروانه ها و نفوذ در بخش خصوصی با طرح های دامپزشکان معین، همیار دامپزشک و ایجاد تعاونی های اعتبار کارمندان و ورود دوباره به مباحث تشخیص و درمان به صورت حاکمیتی و همراه با حذف تدریجی بخش خصوصی است.