یک استاد حوزه ی علمیه ی قم در همایش بین المللی اخلاق در علوم و فناوری در نقد این نگاه که «پزشکی امروز، دامپزشکی است» و برخی بر اساس بعضی روایات عنوان می کنند، توضیحاتی ارایه داد.
به گزارش حکیم مهر به نقل از شفقنا، «حجت الاسلام محمد سروش محلاتی» ارایه ی سخنرانی خود با موضوع بررسی مبانی اخلاق پزشکی در کنگره اخلاق اظهار کرد: اینک در حوزه ی علوم دینی مطرح می شود که چون انسان دارای دو بعد حیوانی و آسمانی است امتیاز انسان به بعد آسمانی اوست و طب امروز صرفا به جنبه ی حیوانی انسان اهتمام دارد پس در حقیقت پزشکی امروز، دام پزشکی است و برای ارتقای این دانش، باید طب، جنبه های آسمانی انسان را مورد توجه قرار دهد. به طور مثال از درمان با حرام مانند به کار گیری الکل در دارو پرهیز کند چراکه طبق روایت موجود «لا شفاء فی الحرام» در حرام، شفا وجود ندارد پس موفقیت در درمان موش را نباید مقیاس برای درمان انسان قرار داد.
او با بیان اینکه با توجه به این صحبت ها در رابطه با این موضوع باید نکاتی را مورد توجه قرار داد، گفت: اولین نکته ای که در این زمینه مطرح است آن است که انسان دارای یک هویت واحد است و ترکیب نفس و بدن، جسم و روح، ترکیبی انضمامی نیست که دو چیز در کنار یکدیگر قرار گرفته باشند بلکه انسان دارای یک حقیقت و یک هویت است؛ همان که از آن تعبیر به «من» می شود و هر دو جنبه ی انسان را با هم دربر می گیرد.
این استاد حوزه با رد این مرزبندی و خط کشی بین روح و بدن انسان در حوزه ی پزشکی اظهار کرد: این مضافٌ الیه، هویت عضو را مشخص خواهد کرد: قلب انسان، مغز انسان، موی انسان و … چراکه در هر صورت همه ی این اعضا برای انسان هستند.
او در توضیح نکته ی دوم با اشاره به سیر مراحل تکوین انسان و رشد جنین در قرآن بیان کرد: این آیات اشاره به مراتب رشد انسان در مراحل جنینی دارد و به مراحلی می رسد که این خلقت، کامل می شود و سپس خلقت ویژه ی دیگری اتفاق می افتد که با آن مراحل قبلی متفاوت است. در اثر همین مرحله ی ویژه، انسان کامل می شود. در اینجاست که گفته شده است فتبارک الله احسن الخالقین. این آیه ی تحسین آفرینش انسان، مربوط به همین انسان است همین انسانی که در مرحله ی جنینی قرار دارد و در رحم مادر کامل شده است و به آفرینش همین انسان در همین مرحله است که افتخار می کند. در نتیجه وقتی پزشکی در صدد معالجه ی جنین در همین مرحله اقدام می کند، در حال خدمت در زمینه ی درمان انسان است و فتبارک الله احسن الخالقین مربوط به مراحل تکوینی و طبیعی است نه مراحل اخلاقی و سیر صعودی.
سروش محلاتی در ادامه تصریح کرد: نکته ی سوم آن است که موضوع پزشکی به طور کلی، انسان است و هر پزشکی که در هر بخشی در قبال انسان فعالیت داشته باشد در مواجهه ی با انسان است چه آن انسان انسانی با ایمان باشد چه بدون ایمان چه دارای انحطاط اخلاقی باشد و چه دارای کمال اخلاقی.
او ادامه داد: نکته ی چهارم این است که تفاوت پزشکی با دامپزشکی جنبه ی اعتباری ندارد کار هر کسی که در طب انسان وارد می شود، کاملا متفاوت با کار دامپزشک است به این شکل نیست که اگر کسی در صدد معالجه ی جسم انسان باشد بتوان کار او را در ردیف درمان حیوان قرار داد و این گونه عنوان کرد که هر کسی که در صدد معالجه ی روح انسان و ارتقای معنوی او تنها کاری انسانی انجام می دهد.
این استاد حوزه در بیان نکته ی پنجم با اشاره به اینکه حرام های الهی در موارد اضطرار و از آن جمله درمان، حلال می شود و منع آن برداشته خواهد شد، گفت: بنا بر این موضوع این سخن که لا شفاء فی الحرام به صورت کلی، سخن مورد قبولی نیست فقهای ما هم این مطلب را به این شکل تلقی و قبول نکردند یکی از علمای بزرگ ما مرحوم نراقی، در کتاب فقهی خود – مستند، جلد پانزدهم – این روایت را مطرح می کند که در آنکه خدا حرام کرده است شفا قرار نداده یعنی در معالجه به سراغ حرام نباید رفت.
ایشان در ادامه توضیح می دهد که درست است که این مطلب در روایات وجود دارد اما این روایت با تجربه، ناسازگار است چراکه مشاهده می شود برخی از مواردی که در شرایط عادی حرام به شمار می روند، ممکن است در شرایط خاص برای افراد خاصی مفید باشد. در این زمینه همه ی پزشکان حاذق، اتفاق نظر دارند فقها نیز این مسأله را پذیرفته اند.
او ادامه داد: در خصوص مسکرات، بحث هایی وجود دارد اما در مورد غیر مسکرات، همه فقها پذیرفته اند که محرمات در شرایطی که راه دیگری برای درمان بیمار وجود ندارد، می تواند تجویز شود. و حتی درباره ی مسکرات نیز برخی این موضوع را پذیرفته اند.
سروش محلاتی در ارائه ی مثالی در این باره به کتاب جواهر اشاره کرد و اظهار کرد: مرحوم صاحب جواهر تصریح می کند که مانعی برای استفاده از مسکرات هنگام درمان در شرایط اضطرار و وقتی هیچ راه چاره ی دیگری برای درمان بیمار وجود نداشته باشد، مشکلی نیست پس آن روایت مورد استفاده که خداوند در حرام، شفا قرار نداده است را نیز نباید به آن صورتی که در ابتدا مطرح شد، معنا کرد.
این استاد حوزه در توضیح نکته ی آخر در این زمینه بیان کرد: اگر پزشکی را با آن معنای دینی که در ابتدای صحبت هایم نقل کردم، بپذیریم، با یک خطر مواجه خواهیم شد و ممکن است از این نظریه استنتاج خطرناکی اتفاق بیفتد. آن استنتاج این است که به پزشک گفته شود برخی از بیمارهای شما در جنبه های حیوانی توقف کردند و برخی دیگر دارای کمالات انسانی و جنبه های آسمانی هستند، در نتیجه ی این مرزبندی، همه ی انسان ها بیمار نیستند و شما در معالجه ی برخی بیمارها باید خود را در جایگاه دامپزشک ببینید که این موضوع می تواند آثار و عوارض خطرناکی داشته باشد و اخلاق حرفه ای پزشکی را به کلی مخدوش کند و از بین ببرد یعنی به طور کلی جایگاه حرمت انسان مورد مناقشه قرار بگیرد. بر این اساس به نظر می رسد متفکرین اسلامی نیز با نقدی که ارائه شد، همراه باشند.
او در پایان در توضیح نگاه علامه طباطبایی به این موضوع با اشاره به فصلی در جلد بیستم تفسیر المیزان تحت عنوان «هویت انسان چیست؟» گفت: ایشان در آن بحث پس از اشاره به آیاتی و تأکید بر این موضوع که انسان دارای حقیقت واحده است به این نکته می رسد که همین آثار طبیعی که در بدن ما رخ می دهد و در قلمرو کار پزشک قرار دارد همگی مربوط به همان هویت انسانی است و باید این موارد را در قلمرو اتفاقاتی که در وجود انسان رخ می دهد، دید نه اینکه چون به بدن مربوط است صرفا جنبه ی حیوانی داشته باشد.