فرصت های سوخته و آرزوهای بر باد رفته
دکتر وحید عطارد
در سالهای 61 و 62 قبل از اشتغال در سازمان دامپزشکی به کار خصوصی در فارس بخصوص شیراز و نواحی اطراف آن مشغول بودم و در اواخر سال 62 مدت کوتاهی حدود سه ماه در اداره کل دامپروری استان فارس که بعدها به معاونت امور دام تبدیل شد، مشغول خدمت شدم.
منظور از این توضیح کوتاه این است که در این مدت کوتاه مسئول دو گاوداری بزرگ زیر نظر اداره کل دامپروری بودم که یکی در شمس آباد مرودشت قرار داشت و دیگری در علی آباد کمین. کسانی که منطقه مرودشت فارس را می شناسند با این دو روستا کاملا آشنایی دارند. گاوداری شمس اباد در حدود 600 راس گاو بومی داشت که منظور از نگهداری آنها اصلاح نژاد و دو رگ گیری بود و گاوداری علی آباد کمین در حدود 250 راس گاو براون سویس (Brown Swiss) خالص داشت که مزرعه نمونه بود اما گاوها به بیماری یون مبتلا بودند. می توانم به جرأت بگویم که مشابه این گاوداری در کشور وجود نداشت و هنوز نیز وجود ندارد که نژادی کاملا خالص بود.
اما گاوداری شمس آباد مرودشت که برای دورگ گیری استفاده می شد، سابقه دیگری داشت و اینکه در قبل از انقلاب اسلامی شرکت های تعاونی روستایی وجود داشت که این شرکت ها برای توسعه دامداری با استفاده از تعاون و همکاری اهالی روستاها گاوداری مدرن ایجاد می کرد و گاوهای نژاد اصیل را وارد نموده و سود حاصله را به دامداران بر می گرداند؛ ضمن اینکه بعضا اهالی روستا خود از کارکنان آن شرکت نیز بودند. یکی از این شرکت ها، شرکت تعاونی روستای شمس آباد بود که تعداد حدود 1000 راس گاو اگر حافظه ام یاری کند از کشور کانادا وارد کرده بود و در این محل نگهداری می شدند. پس از انقلاب شرکت از بین رفت و اهالی هر یک به تناسب سهم، گاوها را بین خود تقسیم نمودند و به خانه های خود در روستا بردند که تعداد زیادی از آنها به دلیل ابتلا به تیلریوز تلف شدند و گاوداری عملا تعطیل شد تا آنکه دوباره برای اصلاح نژاد همانطور که گفته شد مورد استفاده قرار گرفت. گاوهای این گاوداری شیر زیادی نداشتند و به دلیل آنگه گاوها بومی بودند و از نظر جثه کوچک و اسپرم های گاوهای هولشتین برای تولید گوساله استفاده می شد، اکثرا دچار سخت زایی می شدند و مشکلات بعدی را باعث می گردیدند. گاوداری علی آباد با آنکه گاوها بیماری یون داشتند اما بسیار گاوداری خوب و ارزشمندی بود و می شد به راحتی بیماری را در عرض هفت سال با مدیریت صحیح از بیماری عاری نمود و آن را نگهداری و افزایش داد؛ اما بشنوید از عاقبت کار.
چند سال بدین منوال سپری شد تا موضوع ادغام سازمان دامپزشکی کشور و اداره کل دامپروری در وزارت جهاد سازندگی مطرح و نهایتا آنچه نباید بشود، شد و دو گاوداری فوق یکی پس از دیگری به جرم نداشتن نتیجه و آلودگی که قطعا قابل کنترل بود، به کشتارگاه فرستاده شدند و تقریبا تفکر اصلاح نژاد با از بین رفتن اینگونه مراکز در کشور به فراموشی سپرده شد. بگذریم از اینکه پروژه های دیگری در عرصه افزایش بهره وری دام از جمله بهبود محل نگهداری دام بخصوصی در روستاها هم مطرح گردیدند که یکی یکی به صرف اعتبارات و هزینه هایی به باد فراموشی سپرده شدند.
اما موضوع بسیار جالبی که در جهاد سازندگی وقت مطرح شده بود نیز جلب توجه می کرد و آن اینکه تعداد دام بیش از ظرفیت مراتع کشور است و لازم است کاهش داده شود که به نظر می رسد هم اکنون به این مهم نایل آمده اند و تقریبا جمعیت دامی کشور به نصف تقلیل پیدا کرده که البته به صورت رسمی هرگز اعلام نشده است ولی دست اندرکاران صنعت دام به این مهم کاملا واقفند.
یکی دیگر از اقداماتی که ضربه های هولناکی به پیکر دام مملکت و همچنین شیوع بیماریهای دامی زد، پروژه دیگری بود به نام تشکیل دهکده های دامی و آن اینکه مجوز مجتمع های تولید دام گوشتی به دامداران اعطا گردید و با واگذاری زمین و وام، دامداران اقدام به ساحتن آلونک هایی به نام دامداری کنار هم نمودند که هیج استاندارد بهداشتی و دامداری نداشت و با وارد شدن دام به این مراکز، بیماری هم در منطقه پخش می شد و عملا از کنترل هم خارج می گردید. این پروژه هم به نوبه خود به شکست کشید و تنها یادگار آن در صورت ادامه بعضی از آنها، شیوع بیماری ها و موضوع بسیار مهم آن جمع آوری گوساله ها از اقصی نقاط کشور و پروار کردن آنها و کشتار آنها بود که در وهله نخست به دلیل حمل و نقل بی رویه دام، بیماری های مرتبا از نقطه ای به نقطه دیگر کشانده می شدند و در وهله دوم منجر به از بین رفتن منبع دامی و کاهش جمعیت دامی گردید؛ دقیقا مانند مشکلی که در استرالیا به وقوع پیوست، با یک تفاوت که در استرالیا به سرعت موضوع پیگیری شد و از کاهش بیشتر جمعیت گوسفند جلوگیری گردید اما در کشور ما موضوع به فراموشی سپرده شد.
مهمتر از آن تشکیل شرکت پشتیبانی امور دام و انجمن وارد کنندگان گوشت است که اینان نیز به نوبه خود ضربات کاری بر پیکر دام کشور وارد نموده و همچنان ادامه می دهند؛ اولی شرکتی است دولتی که کار آن جمع آوری دام و کشتار آنهاست، بدون توجه به عواقب و تنها نفع حاصل از این کار مورد نظر است و دیگری نیز واردات را سرلوحه خود قرار داده و هیچ کاری به دام کشور ندارد.
کشور ما در منطقه ای قرار گرفته است که از نظر منابع دامی غنی ترین کشور با داشتن بیشترین دام سبک و نسبتا دام سنگین است و هیج کدام از کشورهای همسایه ما در این ارتباط نمی توانند با کشور ما در این زمینه رقابتی داشته باشند، اما کشورهای همسایه از نظر بیماری ها به دلیل نداشتن سیستم دامپزشکی منسجم بسیار غنی هستند، بخصوص همسایه های شرقی که مخزن بیماری تب برفکی، تب کریمه کنگو، شاربن و بیماریهای انگلی خونی هستند. کمتر بیماری ای هست که در این کشورها یافت نشود. اما همسایگان غربی نیز از این قایده مستثنی نیستند. هرگز وقوع بیماری طاعون گاوی در سالهای قبل از دهه هفتاد که همگی منشاء غرب کشور را داشتند، فراموش شدنی نیست و طاعون نشخوارکنندگان کوچک بلایی است که همسایگان غربی تقدیم کشورمان کرده اند و فراموش نخواهم کرد بیماری لپتوسپیروز و بابزیوز در سالهای دهه شصت که توسط گاوهایی که از شمال کشور وارد می شدند، در اقصی نقاط کشور پراکنده گردیدند.
سالهاست که از مرزهای کشور دام به شکل های مختلف وارد کشور می شود و از همه مهمتر مرز شرقی کشور است که تعداد نسبتا زیادی دام وارد می شود که البته سعی می گردد مثلا در کشتارگاه های مرزی کشتار شوند که اغلب تعداد کمی از آنها شامل این مهم می شوند و بقیه به داخل کشور وارد می گردند. از یاد نبریم که کشتار دام آلوده در کشتارگاه مرزی نیز خالی از خطر نیست و می تواند به شکل های مختلف بیماری را به کشور وارد نماید.
و ایضا دوباره با تشکیل جلسه ای مقرر گردیده است دام بخصوص از مرزهای شرقی کشور وارد شود و از سازمان دامپزشکی خواسته شده است ضوابط آن را تعیین کند که مقرراتی ندارد، جز آنکه ورود دام از کشورهای آلوده که دارای تشکیلات دامپزشکی مشخصی هم ندارند، ممنوع است.
واردات دام به هر شکل و گوشت و سایر فرآورده های دامی بدون توجه به ثروت دامی کشور، تنها از بین بردن این ثروت خداداد است. موقعی که می دانیم کشورهای همسایه آلوده به بیماری های مهلک دامی و انسانی هستند، چرا باید مجوز ورود دام را از این کشورها داشته باشیم؟ چرا معاونت امور دام بجای پرداختن به این موضوع، سعی به بهبود وضعیت دام کشور نمی کند؟ چرا بجای روش های غلط و غیر علمی و غیر منطقی، سعی نمی نماید مبادرت به اقدامات درست نماید؟ چرا بجای کوشش به واردات و صدور مجوز صادرات بی قایده، اقدام به ایجاد گله های مادر گوشتی و شیری نمی نماید؟ گاوهای بومی کشور بعضا دارای جثه بزرگی نیستند اما دارای کیفیت گوشت بسیار مطلوبی هستند و همچنین است در مورد گوسفندان و بزها و فیبر گوشت بسیار لطیف و ظریفی دارند. مگر ایجاد گله های مادر بومی برای تولید گوساله گوشتی چه مشکلی برای کشور ایجاد می نماید، بجز آنکه ذخایر ژنتیکی دامی حفظ و تولیدات افزایش و واردات کاهش پیدا می کند. چرا باید با اقدامی نسنجیده و واردات از کشورهای آلوده باز هم جمعیت دامی و انسانی را در معرض خطر قرار داد؟ شکی نیست که اکثر بیماری تب کریمه کنگو و افزایش موارد آن ناشی از واردات دام از مرزهای شرقی است. چرا نباید به کنترل بیماری ها که نتیجه بسیار مطلوبی در افزایش تولیدات دامی دارد، توجه وافر کرد؟ و چرا سازمان دامپزشکی کشور به انواع و اقسام شکل ها تحت تاثیر عوامل غیر متخصص وزارتخانه قرار دارد؟ مگر موقعی که همکاران دامپرور در سازمان دامپزشکی کشور تعدادی اتاق در اختیار داشتند و زیر نظر سازمان دامپزشکی به فعالیت ادامه می دادند، چه مشکلی ایجاد کرده بود؟ بجز آنکه آنان که سال های قبل را دیده اند، می دانند که موفقیت در کنترل بیماری ها به مراتب از حال که امکانات بسیار پیشرفت کرده است بهتر و نتیجه بخش تر بود و همچنین است زمانی که رشته دامپزشکی رشته سوم کنکور سراسری بود و از درجه و اهمیت بسیار زیادی برخوردار. این موضوع به کجای وزارت علوم برخورده است که اکنون به این وضع اسفبار مبتلا گشته است؟
فرصت ها برای بازسازی دامداری کشور، یک به یک به فرصت های سوخته تبدیل می شوند و آرزوی داشتن تولیدات داخلی بی نیاز از واردات بر باد می رود. کشورهای ثروتمند و قدرتمند جهان نه به خاطر نیروی نظامیشان است، بلکه تکیه بر قدرت کشاورزی و دامداری کشورشان زده اند و اینکه می توانند مردمانشان را حمایت کنند و هم کشورهای دیگر را یاری رسانند و از این راه ثروت سرشاری را نصیب کشورشان نمایند و هم وسیله پر قدرتی برای به محرومیت کشاندن همان کشورها. کمی به خود بیاییم و فرصت ها را از دست ندهیم که جبران ان هر سال که می گذرد به مراتب سخت تر و مشکل تر خواهد بود.
"به کارهای گران مرد کار دیده فرست". نه هر کسی سزاوار پست است و نه هر کسی می تواند دکل کشتی سرگردان شده در دریای توفانی را در دست داشته باشد. با آرزوی توفیق برای تمامی دلسوزان کشور.