نگاهی گذرا بر طاعون نشخوارکنندگان کوچک (PPR)
دکتر وحید عطارد
هر کجا که بیماری ای واقع شود و به عبارت دیگر شیوع پیدا کند بطوری که بتواند جمعیت قابل توجهی را آلوده کند، به یقین بدانید بر حسب وضعیت عامل آن از چندین مدت قبل عامل بیماری در جمعیت وجود داشته است. صحت این مدعا محاسبه ارزش کمّی آستانه جمعیت است به این معنی که اپیدمی آنگاه شروع می شود که بیماری به حد معینی از شیوع رسیده باشد و آن مدت زمان بین وقوع و شروع اپیدمی قابل محاسبه خواهد بود.
در سال 1374 بالاخره با وارد کردن کیت های الیزای تشخیص طاعون گاوی و طاعون نشخوارکنندگان کوچک، تشخیص سریع این بیماریها میسر گردید و بیماری طاعون نشخوارکنندگان کوچک تایید شد. اما گزارش این بیماری به سال 1368 بر می گردد که همزمان با وقوع بیماری طاعون گاوی در کوار از توابع شیراز فارس این بیماری نیز در بزها و گوسفندان منطقه مشاهده و ابتدا تصور می شد که همان بیماری طاعون گاوی در بزها و گوسفندان است؛ اما متعاقب کنترل بیماری طاعون گاوی و اینکه ویروسی دیگر در منطقه وجود داشت و باز هم بیماری در نشخوارکنندگان کوچک اتفاق می افتاد، امکان وجود آن ارزیابی و از نظر کلینیکی تایید شد و در آن زمان با استفاده از واکسن طاعون گاوی سعی به کنترل بیماری در بزهای منطقه گردید و بسیار موفق بود.
بخاطر دارم ضمن یاد از زنده یاد دکتر مجدزاده که آن روزها مسئولیت دفتر مبارزه با بیماریهای دامی سازمان دامپزشکی را داشت و الحق در پیشبرد کنترل و ریشه کنی طاعون گاوی و هماهنگی با سازمان خواروبار جهانی FAO اهتمام بسیار ورزید، تلفنی را دریافت کردم که با عصبانیت زیاد از من که آن روزها سالهای زیادی از حضورم در اداره کل دامپزشکی استان فارس نمی گذشت پرسید: «با چه مجوزی واکسن طاعون گاوی را به بزها تزریق کرده ای؟» و من پاسخ دادم «با همان مجوزی که وزارت علوم به شما و من داده است» و ایشان با عصبانیت تلفن را قطع کرد، اما در سال 1374 بخشنامه تزریق واکسن طاعون گاوی به گوسفندان و بزها از طریق سازمان دامپزشکی صادر شد. لازم به یادآوری است که فیلمی نیم ساعته در سال 1372 توسط اینجانب و همکارانم در اداره دامپزشکی فارس تهیه شد که هم اکنون در آرشیو سازمان دامپزشکی کشور موجود است.
این مختصر تنها برای بیان تاریخچه بیماری بود، اگر چه با توجه به آستانه تحریک جمعیت برای ایجاد اپیدمی، مطمئناً چندین سال قبل بیماری در کشور وجود داشته است که از چشم دامپزشکان مخفی بوده و در آن زمان تخمین های زده شده به سالهای 1364 بر می گردد. با تزریق واکسن طاعون گاوی به گوسفندان و بزها تقریبا بیماری فروکش نمود، اگرچه به دلایل مختلف از جمله تعلل در برخورد با بیماری به مدت طولانی و ریشه کنی جهانی طاعون گاوی، ترزیق این واکسن بدلیل تداخلی که می توانست در تفسیر نتایج طاعون گاوی ایجاد کند، با درخواست سازمان خواروبار و کشاورزی جهانی و سازمان جهانی بهداشت دام که ریشه کنی بیماری را دنبال می کردند متوقف شد (OIE Pathway Rinderpest).
چهره کلینیکی بیماری در بزها و گوسفندان بسیار متنوع می باشد. علایم بیماری در بزهای کوچک اندام آفریقایی dwarf کاملاً بارز است. زخم های ته سوزنی دهانی که نهایتا به یکدیگر متصل شده و تقریبا تمام سطح دهان را با لایه های چرک می پوشانند، همراه با اسهال و ترشحات چرکین از بینی و چشم و نهایت مرگ مشخص می گردد. اما این علایم همیشه یکسان نیستند و بعضا شدت و ضعف متغیری را نشان می دهند. بیماری می تواند در مواقعی که سابقه برخورد با ویروس وجود نداشته است، در مدت کوتاهی منجر به مرگ شود و کمتر علایمی را نشان دهد. اما دیده می شود بزهایی که تنها با اسهالی مختصر و ضعف و لاغری، مدتی مدید طول می کشد تا تلف گردند. در گوسفند علایم کلینیکی بیماری بارز نیست و با اسهالی محدود که بعضا ممکن است مشاهده شود و پنومونی که در نهایت به وجود چرک در ریتین منجر می شود (Empyema ,pyothorax or purulent pleuritis) و لاغری مفرط حیوان تلف خواهد شد. تشخیص بیماری در گوسفندان بسیار مشکل است.
از آن زمان تاکنون سعی گردیده است واکسن همولوگ طاعون نشخوارکنندگان کوچک در کشور ساخته شود و مقداری ناکافی نیز وارد کردیده که کفاف کنترل و ریشه کنی بیماری را نمی دهد و ضروری است واکسن به اندازه کافی در کشور تولید تا بتوان نسبت به ریشه کنی بیماری اقدام نمود. در این ارتباط چنانچه به مدت سه سال جمعیت گوسفندان و بزهای کشور سالیانه یکبار واکسینه شوند و بزغاله و بره ها متعاقب تولد واکسینه گردند، با توجه به این که منبع دیگری جز گوسفند و بز برای این بیماری وجود ندارد و در این دام ها نیز درصورت ابتلا متعاقب ایجاد ایمنی ویروس در بدن باقی نخواهد ماند و به کل از بین می رود، بیماری ریشه کن خواهد شد. این بیماری برخلاف نام وحشت انگیزش، بیماری بسیار ساده ای برای ریشه کنی است و هم اکنون نیز در اول لیست بیماریهای قابل ریشه کنی سازمان جهانی بهداشت دام قرار دارد.
بیماری در حیات وحش به دلیل تماس با حیوانات اهلی ایجاد می شود و تلفات زیادی در بر خواهد داشت که عملاً کنترل ان توسط عوامل انسانی امکان پذیر نیست، اما نشان داده شده است چنانچه بیماری در حیوانات اهلی کنترل و ریشه شود، همانند طاعون گاوی در حیات وحش به خودی خود ریشه کن می شود که ناشی از خصوصیات بارز این ویروس است که ناقل و یا منبع حیوانی ندارد.
بیماری در دهه شصت به دلیل مشکلاتی که وجود داشت و کنترل تردد دام از مرزهای غربی بسیار مشکل بود، از غرب کشور وارد شد و موارد اولیه آن در مجتمع دامداری ایلام گزارش شده است. اما در تشخیص و کنترل بیماری نیز تعلل گردید، به همین دلیل بیماری اندمی ایران شد و هم اکنون نیز موجب خساراتی می شود.
تا مدت ها به دلایل واهی بیماری به سازمان جهانی بهداشت دام گزارش نمی شد و همین امر موجب تاخیر در برخورد با بیماری گردید که آندمی شدن بیماری را تسریع کرد و اکنون سعی گردیده است با وارد کردن مقداری واکسن همولوگ و ساختن واکسن در کشور که به همت چند شرکت امکان پذیر شده است، بیماری کنترل و ریشه کن گردد که مایه خرسندی است، اگر در این راه سستی نگردد.
اما منظور از بیان این موضوع آن است که برای اینکه بتوان بیماری ها را کنترل و ریشه کن کرد، باید به عبارتی بسیار ساده بیماری در پشت سر ما حرکت کند نه اینکه ما در پشت بیماری حرکت کنیم؛ به این معنی که تزریق واکسن هنگامی موثر است که قبل از وقوع بیماری استفاده شود و اگر متعاقب وقوع بیماری تزریق شد، نه تنها تاثیری ندارد، که ممکن است مشکلاتی را برای سیستم ایمنی دام از جمله شکست ایمنی فراهم آورد. این مهم در بیماریهایی مانند تب برفکی و طاعون نشخوارکنندگان کوچک و آبله و سایر بیماریها بخصوص بیماریهای ویروسی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در مواقعی که بیماریها اندمی هستند بخصوص هیپر اندمی، یعنی اینکه در هر لحظه امکان وقوع آنها وجود دارد و نمی توان به درستی پیش بینی وقوع آنها را نمود، باید برنامه کنترلی آنچنان منظم و برنامه ریزی شده باشد که حتی در صورت وقوع بیماری گسترشی نداشته باشد، یعنی نتواند در جمعیت گردش کند. این اصل به نام «اصل شارل نیکل» خوانده می شود و عبارتست از اینکه چنانچه جمعیتی دارای 75% ایمنی باشد، عامل بیماری امکان چرخش در حمعیت را نخواهد داشت و این اصل را باید سرلوحه اقدامات و عملیات قرار داد. مشاهده می شود که در بسیاری از موارد متاسفانه در پشت سر بیماری حرکت می کنیم؛ بیماری می آید، خساراتش را می زند و بعد با تزریق واکسن هم واکسن به هدر می رود و هم خسارات ناشی از هزینه های تزریق تحمیل می گردد. به امید کنترل بهینه بیماریها.